سایر منابع:
سایر خبرها
پناهیان: علی (ع) نخستین مدافع حریم بود
باشند که بچه های شان بروند برای امام حسین(ع) عزاداری کنند؛ شاید بگویند: وقتی بچۀ من می رود و می گوید یا اباعبدالله! ای کاش ما در کربلا بودیم و کمکت می کردیم ، نکند الان که میادین جدیدی برای کمک کردن به اباعبدالله الحسین(ع) باز شده، بچۀ من هم برود و واقعاً بخواهد به امام حسین(ع) کمک کند و شهید شود! •در زمان دفاع مقدس، بعضی از خانواده ها بودند که دوست نداشتند بچه های شان به جبهه بروند؛ البته ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (271)
کشورمان باشیم. همایون غنی زاده با این پست این موفقیت را به فرهاد اصلانی تبریک گفته است. سلفی بانمک جواد رضویان در کنار دختر نازنین و پدر عزیزش در مراسم جشن تولد دخترش. در این چند روز تولد رضا شفیعی جم را هم داشتیم. تبریک به آقا رضای گل. اظهارات غیر رسمی مریلا زارعی درباره رضا رشیدپور و برنامه هایش، رضا را وادار به نوشتن یادداشتِ زیر و این واکنشِ صلح مدارانه کرد ...
روایت ناشنیده فراستی از زندان و حکم اعدامش در گفتگوی جنجالی
کدام از اینها نیستید؟ کی هستید؟ باید به من توضیح بدهید. من که توضیحم روشن است. می گوید گفتمان انسانی. گفتمان انسانی؟ کجای گفتمان شما انسانی است؟ یک ژاپنی بیاید به من خنده یاد بدهد که من برفک نبینم. این انسانی است؟ آیا در این شرایط هستم؟ در شرایط این هستم که 20 سال اخیر را نگاه کنید و ببینید چند تا از بچه های فقیر شهرستانی ما برنده المپیادهای فیزیک و ریاضی هستند. بروید نگاه کنید. شما ...
گزارش اختصاصی از دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب
می شود و می گوید درد دل دارم برای همه جذاب می شود که چه چیزی می خواهد بگوید. خودش را از بسیجی های دانشگاه آزاد می داند و از آقا می خواهد که به بچه های انقلابی بها بدهند! ولی امر مسلمین جهان به دختر جوان می گویند چشم ؛ بعد هم چفیه ای را به عنوان هدیه که پدر جانبازش از کربلا آورده، به دست آقا می رساند. حالا از هر گوشه حسینیه یک نفر بلند شده و می خواهد حرف بزند. یک نفر دیگر، مجال صحبت پیدا ...
آنچه که نام خدا بر آن، برده نشود؛ غذای شیطان است!
. مگر چند سالمان است؟ آن کسی که بگوید: من هفتاد، هشتاد سال عمر کردم، پانزده سالش را که بچّه بوده، یک مدّت هم که جوان هستیم (گفتند: جوانی است و جهالت!)، چند ساعت در شبانه روز را هم که خوابیم، تا می آید پا به سن بگذارد و تازه چیزی را متوجّه شود که ناگهان بانگی برآمد، خواجه مرد. پس ما تجربه ای نداریم. امّا آن ملعون مجرّب است، به قدری هم مجرّب است که حدّ ندارد. اینکه من بارها بیان کردم، ذکر ...
پدری پس از 38 سال زنده شد!
: در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست کردم حداقل سنگ قبر پدرم را پیدا کنم که در کمال ناباوری و 24 ساعت بعد فردی ناشناس که بعدها مشخص شد رئیس اداره ثبت احوال اندیمشک و از دوستان پدرم بوده خبر زنده بودن او را به ما داد. غلامرضا دیگر فرزند این خانواده در حالی که دستان پدر را می بوسید این فراق 38 ساله را سراسر اندوه دانست و گفت: در سال های ابتدای جدایی برای یافتن پدر تلاش ...
حجت الاسلام دارستانی: حرام خواری در 7 نسل بعد از ما تاثیرگذار خواهد بود+گزارش تصویری
کرده اید. ماجرای لقمه ی حرام مادر شیخ رجبعلی خیاط شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: من هنوز به دنیا نیامده بودم پدرم در مغازه ی کبابی کار می کرد و هر شب ته مانده های کبابی که در میزها می ماند را به خانه می آورد. یک شب 4 سیخ کباب دست نخورده با یک نان کامل آورد. مادرم گفت: "لقمه را که آرودم بالا تا بخورم چنان لگد زدی که لقمه از دستم افتاد، بار دیگر لقمه را برداشتم و همان اتفاق! تا 10 ...
با از بین رفتن سنگ نوشته های شهدا، بخشی از تاریخ را از دست می دهیم/ امضای رضایت خانواده های شهدا را ...
بخشی از تاریخ را نابود می کنیم، تاریخی که از دل آن ادبیات غنی گفتمان انقلاب اسلامی خارج می شود. آناج: طرح یکسان سازی مزار شهدا را چگونه تحلیل می کنید؟ بگذارید سوال شما را از موضع یک فرزند شهید پاسخ بگویم و خاطره ای برایتان تعریف کنم ؛ پدر من سال 66 شهید و پیکرشان در سال 86 پیدا شد. ما نیز مثل تمام خانواده های شهدا احساساتی داشتیم که قابل کتمان نیست. به عنوان فرزند یک شهید ...
حمله به هواپیمای مسافربری ننگ سازمان های حقوق بشری است/ناگهان شلّیک شد موشک...آن هواپیما در آب افتاد
ملت ها فشار بیاورند تا کشوری مانند عربستان با دلارهای نفتی خود چند کشور شیخ نشین را تطمیع کند و علیه ایران موضع بگیرند. این شاعر رباعی سرا در ادامه گفت: برای دست یافتن به استقلال باید خودکفا باشیم و از جوانان استفاده کنیم که البته در طول این سال ها موفق هم شده ایم. آمریکا به منظور جلوگیری از خودکفایی و پرورش جوانان ایرانی به ما جنگ تحمیل کرد که البته به واسطه همین جنگ تجربیات خوبی به دست ...
دو قصه از دو زن در محله هرندی
... پنج ساله بود و با دخترعمه هایش در پارک خواجوی کرمانی بازی می کرد، زنی صدایشان کرد که بروند در فرهنگسرا بازی کنند؛ پدر و مادر هایشان را دعوت کرد بچه ها را در کلاس ها ثبت نام کنند و حالا مریم سواد خواندن و نوشتن دارد. زنی که یک ماه قبل آمد به موسسه آوای ماندگار دروازه غار و از شوهر و بچه هایش گفت همان دختربچه است. حالا 23ساله است و غیر از دخترشان، دو پسر 7 و 6ساله دارند. مریم امسال پول نداشت ...
اخبار حوادث
هوا از آب تنی در مکان های ناامن و بستر رودخانه ها خودداری کنند. شهرستان هشترود با حدود 70 هزار نفر جمعیت در 120 کیلومتری جنوب شرقی تبریز مرکز آذربایجان شرقی واقع است. سناریوی تلخ پدر برای دختر 11 ساله اش مرد جوان وقتی دید قادر نیست حضانت دختربچه 11 ساله اش را از همسرش بگیرد، دست به جنایتی هولناک زد. به گزارش رکنا، این حادثه هفته گذشته در شهرستان ریگان در استان کرمان ...
نغمه ها و خواب های سربازی
ابدی رفته بود (سه سال پیش از آن). با یک بچه باحال تهران هم دوره شدم به نام سیدمرتضی شیرازی. ابتدا ما را اعزام کردند به روستای زواِرم، اما چند روز بعد آمدند مرا برگرداندند به شیروان، چون همان روز ورود، با قصد خاصی گفته بودم ماشین نویسی بلدم و اداره نیاز به ماشین نویس داشت. چند ماه به عنوان تنبیه به روستای گِلیان اعزام شدم در جنوب شیروان توی یک دره که عید سال بعد، از آن بالا مثل یک خندق عظیم شکوفه ...
شهید گلستانی اولین شهید دهه هفتادی مدافع حرم/ چرا باید در سوریه بجنگیم؟
احترام مضاعف به آپارتمان ساده اش دعوت کرد. در بین صحبت هایشان مدام به پیش وند نام شان که همان عبارت سید بود و آن را شناسنامه خانواده شان می دانستند تاکید داشتند و در لحظه به لحظه مصاحبه، شهیدشان را با نام کامل آقا سید محمد حسین خطاب می کردند. سید محمد یاسا فرزند شهید که در یک سالگی پدر را از دست داده در خانه مشغول بازی بود. چند دقیقه بعد مادر شهید(زینب میرشاهی) و همسرش (راضیه سادات ...
روایت مردی که با خدا معامله کرد در ماه نشان شبکه افق
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ بیست و دومین برنامه ماه نشان شب گذشته از شبکه افق سیما پخش شد. این برنامه با حضور قاسم عقیلی مدیر خیریه امام صادق (ع) و محمدامین توکلی زاده مدیر کل روابط عمومی آستان قدس رضوی برگزار شد. در ابتدای برنامه قاسم عقیلی مدیر مجموعه خیریه امام صادق(ع) گفت: خیریه امام جعفر صادق (ع) در سال 1350 توسط مادر مرحومم که یک قابلمه کوچک داشت و 10، 12 غذا ...
طنین موسیقی حسنخانی در تالار وحدت
سروی س هنر جوان ایرانی ؛ بخش موسیقی: ملک محمد مسعودی بعد از سال ها روی صحنه می رود طنین موسیقی حسنخانی در تالار وحدت گروه موسیقی سنتی حسن خانی به سرپرستی فرهاد طوطیان شانزدهم و هفدهم تیر ماه به خوانندگی امیر ملک مسعودی برای سومین سال متوالی در تالار وحدت به روی صحنه می رود. در این کنسرت قطعات کاروان، تنها ماندم؛ همراه نسیم، کعبه دلها، شب انتظار، دلم را بیخبر می ...
آیین استقبال و بدرقه رمضان در بین اقوام ایرانی
همدانی مردم همدان به روزه نیمه روز و روزه ای که در آن بچه ها از هنگام سحر تا اذان ظهر روزه خود را نخورند، روزه قلاغی می گویند که ازجمله آئین های پابرجای مردم این استان است. مطابق سنت دیرینه در ماه رمضان جوان دارای نامزد، باید افطاری نامزدش را به خانه پدر عروس ببرد که این افطاری شامل چند قرص نان، گرده دوزرده، برنج، روغن حیوانی، یک عدد مرغ و یا ماهی، سیب سرخ، شیرینی، انگشت پیچ و ...
لحظه تکان دهنده ای که مادر انتظارش را می کشید
فاطمه (س)، امام حسین (ع) و یارانش می افتادم و آرام می شدم. **از شهادت شان بگویید؟ ابوالحسن و مصطفی هر دو در منطقه بودند که عملیات شد؛ ابوالحسن در عملیات حصر آبادان به شهادت رسید و مصطفی به سختی مجروح شد، محمدتقی هم چند سال پس از شهادت ابوالحسن در عملیات والفجر 8 در 15 فروردین ماه 1365 به شهادت رسید. **آیا پیکر دو شهیدتان را دیدید، به آنها چه گفتید؟ من پیکر سید ...
وظایف شوهر خانم باردار را بدانید
عمل زایمان می کنید، اما لازم است بدانید که مادر چه مراحلی را طی کرده و چه مشکلاتی را تحمل می کند. کتاب های مفیدی در زمینه بارداری و زایمان وجود دارند که می توانید برای به دست آوردن اطلاعات مفید از آنها استفاده کنید. به علاوه جست وجو در اینترنت و کمک گرفتن از منابع مختلف می تواند در این راه به شما کمک کند. پس بهتر است به جای سردرگمی و استرس، کمی مطالعه کنید. در خانه آشپزی کنید بهتر ...
حجم تنهایی تو بیشتر از بودن ماست
دخترم؟ می خواند و اشک های من درجا سرازیر می شود. مگر می شود به جای گلایه از دست سرنوشت و شکایت از فرزندانی که تنهایش گذاشته اند، نگران این باشد که دیگر کسی نیست با پسران اش شطرنج بازی کند و به جشنواره فیلم برود؟ ما در برهوت بی عاطفگی ماشینی، خمیده در دستان سبز و مهربان مددکاران و مسئولان آسایشگاه، غنچه های عشق و محبت را به گُل نشسته ایم باشد که ما هم از خوان کلان احساس و عاطفه، بهره ...
بازی ام تافته جدا بافته نیست
ازجمله کارهای نادری می توان به بازی در نمایش لاشخورها به کارگردانی شکوفه ماسوری، نگارش و کارگردانی نمایش صندلی قدرت، بازی در نمایش سنجاقک به کارگردانی آزاده شاهمیری، نگارش و کارگردانی نمایش شهریار شهر سنگستان؛ کارگردانی نمایش دایره بسته نوشته اریش ماریار مارک و بازی در نمایش ساحره سوزان به کارگردانی مه لقا باقری اشاره کرد. نادری با بازی درمجموعه شمعدونی درنقش یک مرد میانسال کارمندمآب کمی خل و چل در بین مخاطبان تلویزیونی شناخته شد و بعد در نمایش پینوکیوی شهره سلطانی در تماشاخانه ایران شهر تبدیل به روباه مکار این داستان محبوب شد. نادری دستی در گویندگی هم دارد و سه سال قبل جای مهدی فخیم زاده در سریال فوق سری گویندگی کرد و این روزها هم به همراه تیم مهران مدیری درد و نقش پدر خلبان و داماد سرخانه سرخوش و تنبل بازی می کند. با نادری درباره همکاری اش با مهران مدیری و کارهای بازیگری و جنس و نوع بازی اش در دورهمی گفت وگویی انجام داده ایم. همکاری جدی شما با منیژه محامدی در تئاتر برایتان چه دستاوردهایی داشت؟ منیژه محامدی سبک و سیاق خاص خود را در کارگردانی دارد و در دوره ای به عنوان یک هنرمند صاحب نگرش رفت به سمت تئاتر مدرن. منیژه محامدی جزو یکی از کارگردانان درجه یک، مولف، صاحب نگاه و صاحب سبک تئاترند و سال هاست که در دانشگاه و صحنه تئاتر به تعلیم و تعلم جوان ها می پردازد. طبیعی است زمانی که به گروه تئاتری ایشان معرفی شدم و افتخار همکاری با ایشان را به دست آوردم، تحول جدی در کار بازیگری و نوع نگرشم به تئاتر در من به وجود آمد. من در دانشگاه سوره تحصیل می کردم و منیژه محامدی در دانشگاه هنر تدریس می کردند. از طریق دوستی به ایشان معرفی شدم و بعد ازمدتی تمرین منیژه محامدی قصد روی صحنه بردن نمایش تبرئه شده را داشت و از آن تاریخ به بعد یکی از اعضای ثابت گروهش شدم. در گذشته هم خیلی از بزرگان تئاتر در گروه تئاتر پیوند حضور داشتند. حتی مرحوم خسرو شکیبایی هم در این گروه حضور داشتند. من افتخار بازیگری را در کنار کسانی به دست آوردم که کارنامه کاری شان برجسته و درجه یک بود. در کنار تئاتر در آن دوران چه کارهای دیگری انجام دادید؟ مدتی سراغ نوشتن نمایشنامه رفتم و بعد هم فیلمنامه ای نوشتم و در مقطعی هم تیزرو فیلم صنعتی ساختم و با این روند توانستم به وضعیت مالی قابل قبولی برسم و درکنارش سالی یکی دو بار هم تئاتر بازی می کردم. در زمینه صداپیشگی هم فعالیت داشتید؟ بله، اولین بار در سریال کوچه مروارید صدا پیشگی کردم. من جزو طراحان اصلی نوشتن و ساخته شدن این مجموعه بودم. در ادامه هم با مشورت من تیم صدا پیشگی کار انتخاب شد و چون خیلی ها را می شناختم بهترین ها را انتخاب کردم و در فاز دومش هم به عنوان کارگردان هنری حضور داشتم. یادم می آید شهرام کیور صدا گذار سریال فوق سری من را برای صدا پیشگی مهدی فخیم زاده دعوت کرد. البته به غیر من نام چند تن از دوستان هم برای گویندگی این نقش ( ناصر پاپتی) مطرح بود. بعد از قطعی شدن حضورم و گویندگی نقش ناصر، مدتی با خودم کلنجار رفتم و تمرینات مداومی انجام دادم و صدایم را بالا و پایین کردم که مناسب میمیک و چهره ناصر پاپتی باشد. بعد از پایان کار خدا را شکر با بازخوردهای خوب و مثبت مواجه شدم و خستگی کار از تنم خارج شد. خوشبختانه مهدی فخیم زاده از کارم راضی بود و چند بار در مصاحبه هایش به این مساله اشاره کرد. آیا قبل از بازی در سریال شمعدونی تجربه بازی تصویری داشتید؟ قبل از بازی در سریال شمعدونی دردوتله فیلم هم یکی به نام آبروی از دست رفته آقای صادقی به کارگردانی آیدا پناهنده با بازی بیژن امکانیان و تله فیلم دیگری به کارگردانی سعید سالارزهی بازی کردم و بدون تجربه بازی تصویری در سریال شمعدونی بازی نکردم. مهم ترین ویژگی هوشنگ مظاهری سریال شمعدونی چه بود؟ هوشنگ مظاهری یک کارمند میانسال زن و بچه دار است و ازمن حداقل به لحاظ سن و سال و فیزیک خیلی فاصله داشت . در آن دوران برای بازی در این نقش وزنم درحدود 20 کیلویی زیاد شده بود .هوشنگ کاراکتر خاصی داشت و هالو بودنش هم جذاب بود و نمونه های زیادی از این جنس آدم ها را در کارهای تلویزیونی دیده ایم. درست است که هوشنگ کارها را با دست وپاچلفتی بازی در آوردن هایش خراب می کرد، اما عمده اتفاقاتی که برایش رخ می دهد به جهت ساده دلی اش بود. چگونه برای بازی در دورهمی انتخاب شدید؟ از طرف مدیر تولید برنامه دعوت شدم و بعد ازرفتن به دفتر مهران مدیری و دیدن نام سایر بازیگران انتخاب شده با کمال میل پیشنهاد همکاری را پذیرفتم انتظار داشتید با مهران مدیری در برنامه ای بتوانید همکاری داشته باشید؟ برای هر بازیگری همکاری با مهران مدیری لذتبخش است. مهران مدیری نفر اول کمدین های تلویزیون ایران ...
فین امکانات ورزشی ندارد
بدنسازی دارم و در کشتی آزاد هم فعالیت داشته ام . چه اندازه به آرزوی ورزشی خود دست یافتید؟ هنوز به اهدافی که در سر دارم نرسیدم ولی می دانم که در آینده نزدیک با تلاش خودم و کمک مسئولین بتوانم به اهدافم برسم. اما امتیازات و مقام هایی که شاگردانم آورده اند مرا خوشحال کرده است، از مهمترین موفقیت های آنان در بهمن ماه سال 92 بوده که محمد فاطمه ئیان فینی در وزن +90 مقام اول مسابقات کشوری ...
دیدار پدر و خانواده اش پس از 38 سال
احوال استان اصفهان پیدا کنیم. خوشبختانه پیگیری های ما جواب داد و موفق شدیم که شماره ملی پسر دوم او را به دست آوریم. بعد از به دست آوردن شماره تماس او با وی تماس گرفتیم و ماجرا را توضیح دادیم. پسر جوان در شرح ماجرا می گوید: سال 70 بود که برای پیدا کردن پدرم به اداره ثبت احوال اندیمشک مراجعه کردم. در آنجا گواهی فوت پدرم ثبت شده بود. البته ما همیشه برای او خیرات می کردیم، اما آن روز وقتی گواهی ...
دیدار با خانواده پس از 38 سال انتظار!
دوم این مرد گفت:سال 1370 به اداره ثبت احوال اندیمشک مراجعه کردم و گواهی فوت پدرم ثبت شده بود لذا از زنده بودن پدر قطع امید کردیم. فرزندان این پیرمرد برای دیدار با پدر گمشده خود پس از 38 سال جمعه شب از اصفهان وارد اندیمشک شدند. نوه ها و فرزندان این مرد سالخورده در حالی که حلقه های گل بر گردن وی آویخته بودند پدر را برای به گرمی در آغوش گرفته و راهی اصفهان شدند. رضا ...
مجموعه درسگفتارهای سیری در سپهر قرآن
پذیر می نمایاند. انسانی که دنیا را عاجله می بیند به گونه ای زندگی می کند و انسانی که دنیا را محل ماندن می داند به گونه ای دیگر زندگی خواهد کرد. خصومت انسان ها بر سر شهرت و ثروت و امور دنیوی بیانگر نسیان و فراموشی انسان و و هم چنین دار الغرور بودن دنیاست که باعث فریب انسان ها می شود.. انسان توجه ندارد که ممکن است تا چند سال دیگر نه از تاک اثرماند و نه از تاک نشان. در زمان ...
دیدار فرزندان پس از 38 سال انتظار
...:سال 1370 به اداره ثبت احوال اندیمشک مراجعه کردم و گواهی فوت پدرم ثبت شده بود لذا از زنده بودن پدر قطع امید کردیم. فرزندان این پیرمرد برای دیدار با پدر گمشده خود پس از 38 سال جمعه شب از اصفهان وارد اندیمشک شدند. نوه ها و فرزندان این مرد سالخورده در حالی که حلقه های گل بر گردن وی آویخته بودند پدر را برای به گرمی در آغوش گرفته و راهی اصفهان شدند. رضا قلی قیاس معروف ...
خاطره عبرت آموز داریوش فرضیایی/کریم بنزما در حج/توصیف راهپیمایی از زبان عمو عزت
روز خوب به تو شادی میدهد روز بد به تو تجربه وبدترین روز به تو درس میدهد فصل ها برای درختان هرسال تکرار میشود اما فصل های زندگی انسان تکرار شدنی نیست تولد. کودکی. جوانی. پیری ودیگر هیچ تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف.دوستتون دارم بی منت". داریوش فرضیایی نوشت:"چند سال قبل به یکی از مراکز سالمندان سری زدم در حیاط روی نیمکت پیرمرد خوش تیپی همراه با عصایی در دست ...
تصویرگری کلانتری همچون شعر سعدی، سهل و ممتنع بود
مهر- گروه فرهنگ: پرویز کلانتری، نخستین روز از فروردین ماه 1310 در طالقان به دنیا آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران درس خواند. آشنایی و دوستی او با همایون صنعتی زاده، رئیس دانشکده موجب شد تا به انتشارات فرانکلین راه یابد و به امریکا برود و دوره تصویرگری ببیند. او از نخستین تصویرگران کتاب کودک و نوجوان در ایران بود. نزدیک به دو سال پیش مهر بر آن شد تا در قالب پرونده ای به گفتگو ...
یادداشت هایی از دفتر سیاه مشقی
...، عروسک ننه نقلی درست می کردند و اینجور چیزها، که واقعاً هم دل خوشی داشتند و هم سلامت زندگی می کردند. البته وقتی هم که اسباب بازیها، تولید انبوه شد و وارد بازار، باز هم یک کمی آرامش داشتیم، چون همه تولید خودمان بود و با فرهنگ و سنت خودمان هم خوان بود، عروسک های دارا و سارا و حاجی فیروز و حیوانات که از جنس های پارچه ای و چند تا دکمه درست می شد و با خیال راحت بچه ها با آنها بازی می کردند، اما آرام ...
بازگشت پیرمرد اندیمشکی به آغوش خانواده بعد از 38 سال
... وی با بیان اینکه خواندن فاتحه و قرآن در روزهای پنجشنبه برای پدرم جزیی از برنامه زندگی ما شده بود افزود:در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست کردم حداقل سنگ قبر پدرم را پیدا کنم که با گذشت 24 ساعت فردی ناشناس که بعدا مشخص شد رئیس اداره ثبت احوال اندیمشک و از دوستان پدرم بوده خبر زنده بودن پدرم به ما اطلاع داده شد. غلامرضا دیگر فرزند این خانواده در حالیکه دستان پدر را ...
یک قول مردونه
کار مشارکت کنند رو بنویس . سعید وفایی هم دفترچه را به دست گرفت و از ردیف اول شروع کرد به نوشتن اسم بچه هایی که داوطلب بودند. با خودم گفتم بابا بی خیال من که اهلش نیستم. مگه بیکارم دستی دستی بدم بره. چند ماه صبر کردم به قول بزرگترا از نون شبم زدم، تا تونستم قناعت کردم و جمع کردم بعد یکدفعه همه رو بدم که چی بشه؟ اصلاً به ما چه؟ مگه ما وکیل وصی دیگرانیم، هرکی برای خودش یه عالمه مشکل داره ...