سایر منابع:
سایر خبرها
شیدا را در افق ببینید/ ماجرای مرد عنکبوتی شگفت انگیز
به گزارش گروه فرهنگ رویکرد، فیلم های سینمایی، تلویزیونی و انیمیشن جک آیریش: لکه سیاه ، تبسم گرگ ، سرگذشت ریچارد کمپ ، سزار چاوز ، قصه گو ، عبور از مرز: چارلی رایت ، تپه عقاب ها ، مردی بسان باد ، پیش از آنکه بگویی خداحافظ ، راه نجات ، برکه من ، عشق پدرانه ، عملیات پایتخت ، خشم ، مرد عنکبوتی شگفت انگیز ، رز زرد ، پیش به جلو ، طلا ، روزی که می آید ، مهمان داریم ، بعد از زلزله ، اقلیما ، کیفر ...
آمریکا در عراق جایگاهی ندارد /بسیج مردمی موصل را آزاد می کند
نکند؟ - اینکه مردم می گویند تدابیر ولایت و امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب عراق را نجات داد، اینجا خودش را نشان می دهد. ایشان گفتند، هدف داعش ایران است. ما می گفتیم ایران که در جای خیلی دوری قرار دارد. ولی وقتی آنها (عناصر داعش) آمدند، به طرف سامرا نیامدند، بلکه مستقیما رفتند به سمت جلولا و سعدیه و در مناطق مرزی نزدیک به ایران مستقر شدند. اصلا هیچ کس از ما در عراق باور نمی کرد ...
آنهایی که در خانه های مجلل آرمیده اند چه بسا انقلاب را یکشبه بفروشند
...: اگر خداوند را یاری کنید، شما را یاری کرده و گامهایتان را استوار خواهد ساخت. ) 2- از آنجا که جنگ در رأس امور و برنامه های کشور ماست، جهانخواران در آستانه پیروزی قاطع ملت ایران بر نظام پوسیده و رو به زوال عفلقیان، تلاش گسترده ای را در جهت مشوه ساختن افکار عمومی جهانیان به کار گرفته اند تا بعد از آنهمه تجاوزات و جنایات صدامیان و سکوت مجامع بین المللی، ما را جنگ طلب معرفی نمایند. و چه بسا با ...
50 فیلم سینمایی و تلویزیونی را در تعطیلات پایان هفته تماشا کنید
کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، شنبه 9 مرداد ماه ساعت 14:30 از شبکه سه سیما پخش می شود . در این فیلم خواهیم دید: ابراهیم و فخری در خانه ای قدیمی زندگی می کنند و سه فرزندشان شهید شده و فرزند چهارم، رضا جانباز قطع نخاعی ا ست که در یک آسایشگاه تحت مراقبت است. رضا بعد از شهادت همرزمش، کمال، پرخاشگر و عصبی شده و داروهایش را مصرف نمی کند، به همین خاطر ابراهیم و فخری تصمیم می گیرند او را به خانه ...
چرا پازل چینی مسعود رجوی برای براندازی جمهوری اسلامی شکست خورد؟
چرا سلاح گرم نیاورده بودند؟ چون قائل به این نبودند که آن موقع می خواهند قیام مسلحانه کنند، می گفتند جمهوری اسلامی در حد و اندازه این نیست که بهانه دستش بدهیم که بعد هم به لحاظ حقوقی مشکل پیدا کنیم. می گفتند با یک تنه حکومت می افتد، پس جمعیت را به خیابان ها بریزیم و بعد سراغ جماران برویم. از چهارراه ولیعصر تظاهرات را شروع کردند که بالا بیاییند و تلاش داشتند کل شهر را بگیرند ولی آن طرف هم ...
پازوانگ با من گرسنه ام، من تشنه به کتابفروشی ها رفت
تپه ای به نام تپه بزها زندگی می کنند، اما چون شهر گسترش یافته، به روستا نزدیک شده است. مرد ثروتمندی مادر سوتو را وادار به فروش مزرعه اش می کند و مادر سوتو بین ماندن در روستاها و مهاجرت به شهر سرگردان مانده است. گودرون پازوانگ در سال 1928 میلادی از پدر و مادری آلمانی در چک به دنیا آمد. بعدها به آلمان رفت و در آن جا معلم شد. سال ها نیز در بعضی از کشورهای آمریکای جنوبی مانند شیلی و کلمبیا ...
دکتر جلیلی در دیدار با مسئولان جشنواره فیلم مقاومت:غربی ها از سینما بیشتر از موضوع هسته ای ما می ترسند
هم جنود و سپاه و امکانات خود را به کار می گیرند. در عرصه سینما هم همین است. حالا یک عده برای ایجاد جاذبه، از ابتذال و خشونت استفاده می کنند. به نظر من مزیت نسبی این طرف در این است که می خواهد بر مبنای حقیقت و فطرت انسان ها صحبت کند که این فطرت جهان شمول است و همه را شامل می شود. به نظر می رسد اگر هنری باشد که این حرف ها را خوب بیان کند، بدون ابتذال و خشونت می تواند جهان شمول شود و به دل همه بنشیند ...
جریانات تکفیری بناهای اسلامی (در عراق به عنوان نمونه)
آن است. در سال 1801 میلادی سعود بن عبدالعزیز بن محمّد بن سعود وهّابی (26) لشکریانی از اعراب نجد را تجهیز کرد و با آن به عراق یورش برد و کربلا را محاصره کرده و با زور و اجبار وارد کربلا شد و در آن جا دست به شمشیر زد. از اهالی آن جا جز کسانی که فرار کرده و یا در مخفی گاهی پنهان شده بودند، شخص دیگری نجات پیدا نکرد. او با این کارش فاجعه ی کربلا، واقعه حرّه، جنایات بنی امیّه و متوکلّ عباسی را تکرار کرد ...
مطبوعات در مجلس و روزنامه نگاران وکیل
و اکثریت راه انداخت و جراید بر فشار خود افزودند و در باطن سازش و ارتباط بین سوسیالیست ها و وزیر جنگ شروع گردید و دست به نغمة سقوط کابینه زدند... 50 ... جز چند روزنامة بالنسبه ضعیف که از طرف دولت و اکثریت مجلس مساعدت گرفته و از دولت حمایت می کردند باقی جراید، چه جراید منفعت طلب و چه جراید عصبانی که از اوضاع راضی نبودند و چه جراید مربوط به سفارتخانه ها و احزاب تندرو، به دولت و به مجلس و ...
حماسه آفرینی رزمندگان در عملیات مرصاد
مالک را پرسیدم. به محل استقرار پشتیبانی گردان مالک در پادگان قدس خرم آباد رفتم دیدم بجز چند نفر نگهبان در چادر ها کسی نیست مقداری نوشیدنی و غذا پیش نگهبانان چادر خوردم که خوشبختانه دیدم یک مینی بوس از بچه های اداره اطلاعات ازنا و الیگودرز از راه رسید. در بین آنها بهمن بخشی و علی اصغر پدر پیر و علی محمد سلوکی را شناختم گفتند: احمد لک تو اینجا چکار میکنی ؟ گفتم شما ...
شهیدی که هنوز صدای اذانش در شهر شنیده می شود/ رزمنده اهل سنتی که پیکرش پس از 13 سال به کشور بازگشت
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ شبکه اطلاع رسانی مرصاد به نقل از اسلام آباد خبر ، اگر از سمت جاده ایلام و گیلانغرب بخواهیم به شهر اسلام آبادغرب وارد شویم، بعد از میدان امام حسین(ع) به بلوار شهید علی رضا زمانی بر می خوریم که در امتداد آن روبروی کارخانه قند اسلام آبادغرب به بلوار شهید چمران و بلوار یادگار امام وصل می شود. شاید این امر اتفاقی نباشد که چنین شهیدان بزرگی ادامه دهنده ...
بخوانید: ماجرای زندگی دردناک محیط بان فداکاری که 57 ساچمه مهمان شب و روز های بدنش شده است.
را به بیمارستان رساندند؟ آنجا تا بیمارستان فاصله بسیار زیاد است و با خونریزی که داشتید، خطر جدی بود. – همکارانم اول فکر نمی کردند قضیه خیلی جدی باشد؛ چون خونریزی بیرونی زیادی نداشتم. فکر کردند تیر طرف به خطا رفته و یکی دوتا ساچمه خورده به من؛ اما بعد که مرا به داخل ماشین بردند و پیراهنم را بالا زدند، فهمیدند اوضاعم خطرناک است. آنقدر شدید بود که می گفتم یکی مرا بزند تا بیهوش شوم و درد را ...
90/ به یاد ناصر آزرده
در سفرها با من هم اتاق بود گفت عبدالملکی ! بجنب که چهار ساعت تا پرواز وقت داریم! من خندیدم و گفتم حالا کو تا چهار ساعت. بگذار یک چرت کوچک بزنیم بعد ، اما او که قبلا فاصله هتل تا فرودگاه را محاسبه کرده بود پاسخ داد : اگر بهت برنمی خورد دو ساعت و نیم تا فرودگاه فاصله هست و یک ساعت و نیم برای کارهای تشریفاتی معطلمان می کنند اما من با خونسردی جواب دادم نوپرابلم! این دفعه فریاد کشید بابا تو چقدر ...
تنگه زاغ روانه بازار نشر شد
ارث پدرشان بود. دور میدان امیر چخماق هم نزدیک بود یکی شان پاچه ام را بگیرد که حسینعلی گفتم و او هم داد زد: آماده باش می خواهم دور پلیسی بزنم. محکم خودم را گرفتم و حسینعلی همان جا وسط میدان یک نیم دور زد. بعد گاز داد و حمله کرد طرف سگ ها که واق واق گذاشتند به فرار. داستان این رمان بیان گر دوستی و رفاقت دو نوجوان یزدی به نام کوچک آقا و حسینعلی در فضای کاری آن روزها است که به خاطر بی ...
سست شدن پایه های مذهبی از علل اصلی تک زیستی و ازدواج سفید
خیلی از نگاه ها می بینیم که به صرف یک خوشایند ظاهری به زندگی ورود پیدا می کنند و بعد از مدت کمی هم از هم طلاق می گیرند. این نگاه در اینجا وجود ندارد و باید بگویم که مذهب این نقش را دارد و حال چرا؟ چون می خواهد این زندگی پایدار باشد چون هر گسستی، هر جدایی و هر متارکه ای یک شکست روحی را منجر خواهد شد تا این طرف یک شخص بخواهد این شکست روحی نجات پیدا کند خیلی باید کار ترمیمی روی خود انجام دهد ...
نقشه ی شوم براندازی انقلاب اسلامی در عرض سه روز !
: اینها را می بینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبری ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودی اند. چی چی بزنیم اینها رو؟! خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهراً مثل خودی ها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه ...
خاطرات خواندنی از نبرد در کمینگاه خدا/ هم آوردی مردان شیعه و سنی و اهل حق با نفاق
فرماندهی تیپ تشکیل و ماموریت اعزام به جنوب ابلاغ شد، متعاقب آن یعنی دو روز قبل از عملیات مرصاد از طرف ستاد تیپ اعلام شد که ماموریت جنوب منتفی وگردانهای پیاده جهت حرکت به سمت سرپل ذهاب آماده باشند. این رزمنده ادامه داد: من برای کسب تکلیف به ستاد تیپ مراجعه کردم سردار بهمن ریحانی فرمانده فعلی سپاه حضرت نبی اکرم(ص) که آن زمان جانشین ستاد بود گفت: گردان شما فعلا ماموریتی ندارد چون هم نیروها ...
اخبار حوادث
این ماجرا به محل اعلام شده رفتند و بعد از ورود به خانه، جسد دختری حدودا 20ساله را پیدا کردند که زیر رختخواب ها قرار داشت. شالی که دور گردن این دختر پیچیده شده بود نشان می داد او خفه شده است. خراش های روی صورت و همچنین بسته بودن دستان مقتول با روسری حکایت از آن داشت که دختر جوان پیش از مرگ در برابر قاتل یا قاتلان مقاومت کرده و سعی داشته خودش را از مهلکه نجات بدهد؛ این در حالی بود که هیچ نشانه ...
گفتگو با علی موش سارق خونسرد موبایل
کیفم چون هیچ کسی توی اتاق نبود. پول کرایه را هم گرفتم و رفتم بیرون دو سه هفته بعد رفته بودم یک بار دیگر را به دست صاحبش برسانم تا منتظر بودم کرایه ام را حساب کنن روی میز یک روزنامه بود . یک دفعه عکس خودم را دیدم زدن توی روزنامه البته سیاه و سفید بود عکس و از مردم خواسته بودند که مرا شناسایی کنند. قلبم داشت از سینه ام بیرون می زد اصلاٌ باورم نمی شد به خاطر دوتا گوشی اسم و عکسم را روزنامه کنند. شانس ...
حماسه آفرینی رزمندگان لرستان در عملیات مرصاد
و کوشکی دیده بان گردان ادوات به شهادت رسیده اند و از سرنوشت شهید علی اصغر عباسی اطلاعی ندارم ! و احتمالا لهراسب نوری نیز مجروح شده است ! به چادرهای گردان بازگشتم جای احمد ملکی و شوخی هایش بشدت پیدا بود گفتم چه کسی می خواهد از این به بعد دو دختر بجای مانده اش را ناز کند. بچه های حفاظت لشکربا مراجعه به گردان گفتند: که کی از اجساد منافقین عکس گرفته من هم با افتخار ...
5 مرداد 1367؛ روزی که فروغ جاویدان ، منافقین را به زباله دان تاریخ فرستاد
، مثل آتشفشان می رفت بالا. بعد هم اینها را هر چه می زدند، از این طرف، جایشان سبز می شدند، باز می آمدند. من دیگه به هلی کوپتر کبری گفتم: بچه ها! شماها بزنید؛ ما بریم به دنبال راه دیگر. چون فقط کافی نبود که از هوا بزنیم، باید کسی را از زمین گیر می آوردیم. ما دیگر رفتیم شناسایی کردیم؛ یک عده توی سه راهی روانسر، یک عده توی بیستون و فلاکپ، هرچه گردان بود، اینها را با هلی کوپتر سوار می کردیم ...
روایت حسین مظفر از کوتاهی تعداد کمی از فرماندهان در عملیات مرصاد و شوک بعد از پذیرش قطعنامه 598
.... من که به دلیل مسائل شغلی، اندکی دیرتر به دوکوهه رسیدم، بیشتر نیروها رفته بودند. گردان ابوذر تنها گردانی بود که دیرتر از بقیه به سمت منطقه رفت و من هم با آنها راهی شدم. آنجا گردان ها نوبتی در دشت اسلام اباد حرکت میکردند. به ما گفتند، حمله، همین که حمله را شروع کردیم، یکباره گفتند بایستید. گفتیم چه شده است، گفتند که منافقین فرار کردند. * یعنی روز پنجم بود؟ نه ...
فیش های نجومی طرفداران امید را ناامید کرد/ معاون رئیس جمهور آمریکا چگونه انتخاب می شود؟
فروشی و جاسوسی را به پیشانی داشتند. جا دارد یاد سپهبد شهید صیاد شیرازی را در عملیات مرصاد گرامی بداریم که ضربه کاری را او و رزمندگان هوانیروز به ستون سرمست منافقین که در جاده اسلام آباد به طرف کرمانشاه سرازیر شده بودند، در تنگه مرصاد (چارزبر) وارد کرد. آمریکایی ها در دو جنگ خلیج فارس علیه صدام، خاک عراق را با بمب شخم زدند. آنها بارها به بغداد حمله کردند، ارتش بعث را با سیلی از ...
عملیات مرصاد طبل رسوایی منافقان را به صدا درآورد/منافقان 28 سال است که حماقت حسرت 48 ساعته خود را می ...
زنگ زد و گفت که عراقی ها به کرند حمله کرده اند . هاشمی در جواب گفت: نه اصلاً صحت ندارد چون ما در جنوب اینها را پس زدیم. شعبانی تصریح کرد: با هم آمدیدم دیدیم مردم از ترس منافقین دارند فرار می کنند و مضطرب و نگران هستند و دارند از اسلام آباد بیرون می آیند. این فرمانده هشت سال دفاع مقدس با اشاره به عملیات مرصاد گفت: منافقان تصمیم گرفتند در 5 مرداد سال 67 با این عملیات شهرهای ...
مرصاد؛ بیعت جاودانه امت با رهبر و مقتدای خود
صورت لزوم از آنها نیز در قالب گردان رزمی استفاده شود. بعد از دو روز گردان انبیاء به منطقه وارد گردید و نهایتاً عملیات مرصاد در تاریخ ششم مردادماه با رمز (یا علی(ع))آغاز شد. یگان 57 با گردان های پیاده (انبیاء، شهداء، محبین و مالک اشتر) به دشمن هجوم برده و با کمک یگان های دیگری از سپاه توانستند متجاوزین را وادار به عقب نشینی نمایند که دشمن تعقیب گردید تا نزدیکی های اسلام آباد. از طرفی سپاه ناحیه ...
این خاکریز را ملائکه زده اند! فرشتگان مانع پیشروی منافقان شدند
آنها مأموریت داده بود؟! معلوم نبود. هلی کوپتر داشت می رفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل آن طرف خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقان است و فشار می آورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبان ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می زنند؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود 3 تا 4 کیلومتر طول این ستون است. به خلبان گفتم: این ها را می بینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند". انتهای پیام/ ...
آقای خامنه ای گفت حال دختر کدخدا چطور است؟/ به حاتمی کیا گفتم دروغ می گویند!/ ماجرای ترور ناکام امام ...
کردم دیدم نه کنترل شده نشسته. خم شدم زدم پشتش گفتم آقا آقا! وقتی برگشت به من نگاه کرد درست مثل این بود که من الان اسلحه دستم باشد رو به شما بگیرم و شما تردید نکنی که من می خواهم شلیک کنم. چه وحشتی توی چهره شما می نشیند؟گفتم تموم شد پاشو برو خونه تون. طرف بلند شد دستش را گرفتم از کانال آمد بیرون. این آدم مورب شروع کرد به دویدن طرف کانال. دیدم این آدم از شدت ترس دارد می دود و الان می افتد توی کانال ...
عشوه های مریم برای مسعود در شبی که نقشه مرگ منافقین را کشیدند
فرصت بدهند تا بچه ها همدیگر را ببینند و از هم خداحافظی کنند. در اینجا نشست تمام شد و همه دست زدند و شعار دادند و نهایتاً سرودی پخش شد و افراد شروع به بیرون رفتن از سالن کردند. ساعت 2/30 بود که سخنرانی پایان پذیرفت و افراد تا 3/30 بعد از نیمه شب از یکدیگر خداحافظی می کردند و آماده می شدند تا اندکی بعد در کمین گاه مرصاد در تنگه چهارزبر، قربانی حماقت مسعود و مریم شوند... بخشهای بعدی این پرونده به تناوب در صفحه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان منتشر خواهد شد منبع: خبرگزاری فارس انتهای پیام/ ...
برانکو: برای قهرمانی می جنگیم/ دانش فرکی چالش بزرگی است
هستیم و چه کار می کنیم. دوست داریم هواداران را شاد کنیم. وی افزود: فکر می کنم بزرگترین و بهترین هدیه ای که می شود جان یک فرد را نجات داد اهدای خون است. ما کادر بازیکنان را آماده کردیم وبازیکنان آماده شروع لیگ هستند. همین طور که مستحضر هستید و بنده هم تکرار می کنم که سخت ترین بازی بازی اول است. چند هفته اول نیاز دارد که به رونداصلی برسیم. همان طور که قبلا در مصاحبه ها گفتم بچه های تیم ...