سایر منابع:
سایر خبرها
همسر شهید اندرزگو در گفت وگویی مطرح کرد زجر های یک چریک اسلامی به روایت همسرش/پیش بینی وقوع جمهوری ...
، اما نه مثل شهید اندرزگو. کسانی را هم می آورد خانه اش که من تصور می کردم آنها ساواکی هستند. آن موقع جوان بودم و درکم از این مسائل خیلی قوی نبود؛ ولی دلم یک چیزهایی می گفت. اتفاقاً آن روزها فرزند دوم را هم باردار بودم. شهید اندرزگو آن طرف مرز بود و من این طرف مانده بودم. *در سفر اولتان به افغانستان با حادثه مهمی روبرو نشدید؟ چرا! خیلی مسایل بر ما گذشت. من به همراه یک بچه از ...
شهیدی که از او به عنوان کم سن ترین خیّر تقدیر شده بود
خوابیده است. در آن سو پدر و مادر شهید امرایی نیز با دیدن عکس شهید آقا عبدالهی حرف او را تأیید می کنند و این شباهت ظاهری، خانواده دو شهید را منقلب می کند. دسته گل ها به نوبت می روند. کاش برای یک بار هم که شده رایحه بهشتی شان را آن طور که هست استشمام کنیم. جملاتی به قلم شهید علی امرایی بخشی از دلنوشته شهید: حسین جان کمکم کن تا در ادامه عمر واقعاً از شما باشم. کمکم کن به ...
مصاحبه جدید با رضا رویگری و همسر جوانش +عکس
همیشه مرد خوش تیپی بوده که همه می خواستند مثل او باشند. کیان ایرانی سریال مختار این روزها حالش خوب نیست. آنچه او را بیش از بیماری آزار می دهد روزهای کم کاری اش است و روزهای دوری از بازیگری یا به قول خودش آن شکل از بازیگری که دوستش دارد. راستش صحبت کردن با بعضی چهره ها بهانه نمی خواهد چون همیشه طراوت و تازگی ناب خودشان را دارند و اگر آن طرف ماجرا مرد خوش صحبتی چون رویگری باشد که دیگر این گفت ...
سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند
همین طور چهره واقعی نظام سیاسی کشور در ان زمان را آشکار می کند. این امر از ان جهت اهمیتی مضاعف می یابد که برخی جریان های رسانه ای در پی ان هستند که زمانه حکومت پهلوی را در ذهن مردم به یک دوران شاد و سرخوش بدل کنند. به عنوان مثال یکی از سیاست های اصلی شبکه من و تو همین باشکوه نشان دادن زندگی مردم ایران در زمان خاندان پهلوی است و در پی ایجاد یک حس نوستالژیک از آن زمان است. تاثیر این پیام ...
رازِ یک انسان
...> حسین به عکاس نگاه کرد و کوشیدکه چهره او را به خاطر بیاورد... **** ... حسین، جوانی زخمی و خون آلود را درآغوش گرفته است و اشک می ریزد:" تو خوب می شی محمدجون؛ من بهت قول می دم!" و در چند قدمی خود متوجه یک عکاس جوان می شود: " بیا کمک کن برادر! باید هرچه زودتر اینو از این جا ببریم! " صدای گلوله ها با شدت هرچه تمام تر به گوش می رسد. عکاس دستپاچه و ترسیده، به ...
فال روزانه - فال امروز شما سه شنبه 2 شهریور 1395
توجهتان را به این مسائل منعکس کنید، هرچند همسرتان زیاد از این کار شما خوشش نخواهد آمد، اما او نیز از نتایجی که خواهید گرفت خوشحال خواهد شد. فال حافظ امروز متولدین خرداد : متن کامل فال حافظ با صوت و معنی سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی***دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو***ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی تعبیر: خبری را ...
حضرت امام فرمودند طلبه ها باید درس آقای منتظری را تحریم کنند/ برای تبرئه منتظری، امام را زیر سؤال می برند
) در افتاد، بالاخره یک روزی خداوند نتیجه اعمالش را در رسوائیش متبلور می کند. ما معتقد هستیم چیزی را که حضرت امام(ره) آغاز و شروع کرده آن را ادامه دهیم. شما بدانید که اگر ما ساکت بنشینیم ؛ منحرفین ساکت نخواهند نشست. کسانی که با حضرت امام(ره) مسئله دار بودند آنچنان بی ادبانه با امام برخورد می کرد که من یک مرتبه به او اعتراض کردم که آقا اگر می گویی خمینی آقا هم بگو. و حالا یک مقامی از تو ...
از بی مهری آخوند درباری تا مهر و محبت درجه دار شهربانی!
...! نگاهی به من کرد و گفت: حاج آقا جان، اینجا نمی گذارند شما بمانید. با تعجب پرسیدم: چه کسی نمی گذارد؟ آخوند همین مسجد. می گوید، تنها آخوند این شهر فقط باید من باشم. چند نفر مثل شما آمدند ولی... حرفش را نصفه گذاشتم و با لبخند گفتم: اون آخوندهایی که تو می گویی به اختیار خودشان آمده اند، ولی ما را آورده اند! آن هم کسی که این آخوند شما قدرت حرف زدن با او ...
وقتی قصاب ایرانی و فیدل کاسترو ، بسکت می زدند
.... البته جز یک بار که وقتی شنید بزرگترین حافظ شناس ایران از خماری افتاده است در خانه و به دخترش در ورامین، تحفه ای تقلبی از قیر و جنازه جیرجیرک قالب می کنند جای تریاک، یک مشت از سهمیه ریاستش را برد خانه او که تلمذ کند در خدمتش و نبیند که سرلشگرها چنگ به جنس مالش شده اصل کوپنی وزارتخانه انداخته اند و بزرگ ترین حافظ شناس زمانه، در تنگ دستی تمام، مخمور افتاده است. نه که خدا را خوش نمی آمد، که حافظ قلندر را هم خوش نمی آمد بلکه . 43 43 ...
آرد بیخته و الک آویخته در بازار کار و زندگی
مادر در تصمیم گیری هایش مرا هم به حساب بیاورد... غذا را تمام کرده بودم که صدایم کردند، با خنده رفتم جایی که پدر روی تخته پوست قدیمی اش نشسته بود و قلم و قلم تراش در دست نگاهم می کرد. برای نخستین بار برقی را در چشمش دیدم، احساس کردم قبلا نمی اشک روی چهره اش نشسته است. با دیدن من دست هایش را باز کرد و تازه آغوش پدر را حس کردم، حالا هم درس می خواندم، هم خرج تحصیلم را درمی آوردم و قدم به بازار کار ...
سنگی که در انتظار گوری است
این اعتراف شاید چندان شخصی نباشد. اینکه هنوز برای خودم نیز معلوم نیست چرا اغلب به هنگام مواجه با تاریخ خوانی یا تاریخ نویسی انگار هراسی تاریخی را هم بردوش می کشم. هراس از اینکه در هنگام نوشتن از عرصه تاریخ نویسی به ورطه کابوس نویسی بیفتم و ناگهان در جدال سه گانه زمانبندی افعال (گذشته، حال، آینده) یا فکر پیچیده در فضای تو ، تاریخ و قلم گم شوم و سرانجام هم سیاهه نویسی ام به پایان نرسد ...
آیت الله هاشم زاده هریسی : آیا با زور و تازیانه می توان دین خدا را برپا کرد
.... آیت الله هاشم زاده هریسی با بیان اینکه اقامه دین یکی از وظایف حکومت و دولت اسلامی در جامعه است، گفت: از دیگر وظایف دولت اسلامی تلاش برای راحتی، معیشت و امنیت مردم، رضایت بندگان خدا و رعایت حقوق مردم و اقامه عدالت و ایجاد انسجام ملی در جامعه است. وی افزود: اقامه عدالت از مهم ترین وظایف حکومت دینی است؛ اگر عدالت در جامعه باشد این بگو مگوها ایجاد نمی شود و تریبون ها آلوده ...
امام گفت که آقای منتظری هم خودش فاسد است و هم شاگردی که تربیت می کند/ از آقای هاشمی و دیگران بخواهید ...
بنشینیم ؛ منحرفین ساکت نخواهند نشست. کسانی که با حضرت امام(ره) مسئله دار بودند آنچنان بی ادبانه با امام برخورد می کرد که من یک مرتبه به او اعتراض کردم که آقا اگر می گویی خمینی آقا هم بگو. و حالا یک مقامی از تو گرفته شود اینجور برخورد می کنی! همین آقا الان یکی از سینه چاکان آقای منتظری است. اگر به خاطر داشته باشید آن سی نفر از نمایندگان سابق مجلس که خدمت آقای منتظری رسیدند و ما هم برخورد ...
تو چشم جهان بدین ستم باز کردی
دوشنبه 1 شهریور 1395 0 بردن کار توست، در بلندای جهان راست قامت بودن کار توست، پولادهای سرد را در دستان گرمت موم کردن کار توست. تو نباختی، تو بردی، این باخت بهترین برد تو بود بهداد. باختن به رأی ناداوران خودفروش مگر بردن نیست؟! تو با این باخت فرمایشی عدالت را در عدالتخانه آیان های ناعادل عیان کردی بهداد. این بهترین نماد از ستیز تو با باطل بود... این نمود کامل مبارزه خیر با شر در ترازوی ...
مهران هنوز هم قهرمان مظلوم است
به دستت بگیری پس برگرد به منزل و استراحت کن اما او قبول نکرد و می گفت تو به مرخصی برو تا پدر و مادرمان نگران و ناراحت نباشند، اما به هر حال هر دو تا مدتی درجبهه ماندیم. یکی از خاطرات من از آن روزها مربوط می شود به قبل ازعملیات والفجر3 که دیدم شهید پالیزبان گوشه ای ناراحت نشسته. وقتی به کنار او رفتم و پرسیدم چرا ناراحتی، گفت: دلم برای مادرم خیلی تنگ شده، ای کاش فقط یک بار دیگر او را ببینم! گفتم ...