سایر منابع:
سایر خبرها
حسرت وداع با همسرم بر دلم ماند
ما به واسطه یک نسبت فامیلی دور با هم آشنا شده و ما سال 1389 با یکدیگر ازدواج کردیم، ماه رمضان سال 1394 بود که به یکباره او تصمیم گرفت که برای دفاع از حرم زینبی به سوریه برود، در خصوص دلایل و اهدافش برای این سفر چیزی به من نگفت به همین دلیل من تصور می کردم که برای زیارت می رود، روزی که در میدان امام خمینی تهران برای ثبت نام رفت من همراهش بودم که او به من گفت بار دیگر که برگشتم تو و فاطمه را نیز به ...
کنایه مهران مدیری به تهیه کننده ها/ بازغی: روزی دو پاکت سیگار می کشیدم + فیلم
جشنواره فجر یک نوع سلیقه است. شاید داور آن دوره از جشنواره و آن روز سلیقه دیگری داشت. اما مهم این است که مردم آن اثر را دوست داشتند. فیلم دوئل از مهمترین آثار دفاع مقدس است و در دهه ای ساخته شد که هر کدام از مردم که سرگرم جنگ بودند با آن خاطره داشتند. بازغی در ادامه با اشاره به ازدواجش با مستانه مهاجر و حضور دخترش در زندگی و سفرهایش، در خصوص مهمترین مولفه اش برای بازی در فیلم ها گفت: به ...
افرادی که همیشه ما را تحت نظر دارند
یا حداقل فیس بوک این طور ادعا می کند. فیس بوک تا اعماق وب شما را دنبال می کند و برای هر کاربر یک لیست بلند بالا از اطلاعات شخصی شامل وقایع زندگی و منافع عمومی تهیه می کند. تا سال ها هیچ کس از چگونگی تبلیغات هدفمند در شبکه های اجتماعی مطلع نبود، هیچ کس نمی دانست چطور یک دفعه برایش تبلیغ خودرو در کنار صفحه قرار می گیرد و همزمان برای دوستش داروهای ضدحساسیت تبلیغ می شود. اما به تازگی فیس بوک ...
افشاگری پژمان بازغی در دورهمی: روزی 2 پاکت سیگار می کشم
پدرش در مناطق جنگی زندگی کرده و همین حضور در آن مناطق باعث علاقه او به حضور در فیلم های جنگی و دفاع مقدس شده است. پژمان بازغی درباره ازدواجش گفت و اینکه در سن 32 سالگی سعی کرده همراه با عشق و منطق ازدواج کند و حاصل ازدواجش با مستانه مهاجر یک دختر به نام نفس می باشد. پژمان بازغی سپس درباره بیماری اش صحبت کرد و اینکه روزی 2 پاکت سیگار می کشید اما درعوض سعی می کرد با تمرین های ...
ماهواره و سبک زندگی
.... وی که در پادگان اشرف، آشنایی اجمالی با زبان های خارجه پیدا کرده بود، در رشته معماری دانشگاه بازل این کشور در مقطع کارشناسی به تحصیل ادامه داد. علیرضا کریمیان عموی سعید که همسرش را از دست داده بود با زن برادر خود ازدواج کرد. سعید کریمیان حدود دو سال در دانشگاه بازل مشغول تحصیل بود؛ اما چون با ازدواج مجدد مادرش مخالف بود با بی مهری عمویش مواجه شد و از طرفی نتوانست هزینه های سنگین زندگی ...
موادفروشی را ترک کردیم نانوایی زدیم
او نظیر ندارد 12 سالی می شود که محمودی با عشرت صحرایی ازدواج کرده و حاصل این پیوند دوقلوهایی هستند که خدا به آنها هدیه داده است. از صحبت های محمودی و همسرش مشخص است که چقدر عاشقانه همدیگر را دوست دارند. درست است که علیرضا بعد از ترک اعتیاد ازدواج کرده اما همسرش از گذشته او آگاهی کامل داشته و در این باره می گوید: علیرضا از طرف کسی معرفی شد که حرف او برای مان حجت بود. اما مهم تر از آن ...
جهیزیه؛ کابوس خانواده های دختردار
کرده است و از زندگی اش کم و بیش راضی است. وی در پاسخ به اینکه چرا با دختری بزرگتر از خودش ازدواج کرده است، گفت: ابتدا به شرایط خودم و او توجه کردم، اگر آن موقع با فریبا ازدواج نمی کردم تا الان باید مجرد می ماندم. همسرم با شغل ثابتش می تواند از نظر اقتصادی و معیشت نه تنها مستقل بلکه کمک حال من باشد. ایزدی با بیان اینکه من همسرم را عاشقانه دوست دارم، گفت: کدام دختر با حقوق 800 ...
گره عشق بر تار و پود دست های خالی...
...؛ دانش آموز بوده کار کرده! دانشجو بوده مسافرکشی کرده اما این پول کار خیر همیشه از مخارجش جدا بوده و جدا خواهد ماند. او هم قبول کرد. وقتی هم که ازدواج کردیم تصمیم گرفتم در حوزه ازدواج جوان ها فعالیت کنم؛ ازدواج جوان هایی که از سنشان گذشته اما توان مالی ندارند. آزاده سادات جعفری: باور می کنید من از کارهای خیر همسرم اطلاع ندارم! فقط می دانم که قلبش برای این نوع کار ها می تپد. چند ...
جوانان توقعات خود را کنار بگذارند/ برکت شهدا در تمامی لحظات زندگی ما دیده می شود
گرفتیم بعد از ما چند بار دیگر هم تکرار شد. با اینکه عرف بود مردم روستا به تبعیت از همدیگر میزان مهریه را مشخص کنند ولی ما با همان 14 سکه عقد کردیم. چه ملاک هایی برای ازدواج مد نظر شما بود؟ زمانی که من برای خواستگاری رفتم، در مجمع آموزش مداحان کار می کردم و بر روی مواردی حساس بودم. می خواستم کسی را انتخاب کنم که متدین و به یک سری اصول پایبند باشد که خوشبختانه وقتی با همسرم آشنا ...
با احمدرضا احمدی درباره شعرها، آدم ها و آخرین رمانش
.... اما من دوست دارم حتما اسمش را بگویم. آقای دکتر رمضان بخشیان که من آخرین کتاب شعرم را هم به او تقدیم کرده ام. دخترش هم از شعرهای من خوشش می آید و حالا با هم رفیق شده ایم. دوشنبه 16 آذر پارسال بود که من را بردند اتاق عمل. برف هم می بارید. من را به خاطر شرایط قلبم نمی توانند بی هوش کنند و فقط دور این جا را (به قلبش اشاره می کند) با آمپول بی حس می کنند. یعنی من درست حس می کردم دارد بدن ...
خدمت 27ساله در محروم ترین روستای بدون آب کهگیلویه وبویراحمد
به شرایط تحصیلی فرزندانمان ناچاراً پس از 17سال سکونت در روستا به شهر لنده مهاجرت کردیم ولی هرروز نیز برای ادامه خدمت به روستای بیشه ای با خودروی شخصی در محل کارمان حاضر می شویم وهمان خدمت را به مردم ارائه می دهیم. از سال 66 تا الان مردم در امر توجه به سلامتشان چقدر تغییر کرده اند؟از لحاظ امکاناتی نسبت به گذشته چه تغییری داشته اید؟ خوب یاد دارم زمانی که در خانه بهداشت روستای ...
دیوار را در شبکه یک ببینید +عکس
، کامران تفتی، تینا آخوند تبار، جمشید صفری، حمید رضا هدایتی، الهه حسینی، امیر حمیدزاده و علیرضا مهران در آن ایفای نقش کردند. در خلاصه داستان مجموعه تلویزیونی دیوار آمده است: جمیل، رییس یک باند تبهکاری است که توسط همسر خواهرش سرهنگ یونس سبزی به زندان افتاده است و در آستانه رهایی از زندان، از دلبستگی میان دخترش با پسر سرهنگ سبزی مطلع می گردد. او با این که کینه و نفرت نسبت به یونس سراسر وجودش را ...
پسر هوس باز با چرب زبانی مرا خام خود کرد / از او باردار شدم
به او وابسته تر می شدم. یک روزی مهران با من تماس گرفت و گفت که تولدش است و می خواهد جشن تولد بگیرد و مرا به خانواده اش معرفی کند. خیلی خوشحال شدم، درخواستش را قبول کردم و به منزل آنها رفتم. وقتی به آنجا رفتم از جشن تولد خبری نبود و مهران تنها بود. حسابی عصبانی شدم ولی او با چرب زبانی خود آرامم کرد. اتفاقی که نباید، افتاد...... او قصد ازدواج نداشت.خودم را در منزل ...
که عشق آسان نمود اول...
طغیان عاشقانه اسد که آرایشگر است و خیلی ها زیر دستش برای مراسم دامادی آماده شده اند، هنوز بختش باز نشده و رخت دامادی به تن نکرده است. خیلی ها تلاش دارند برای اسد آستین بالا بزنند اما گویی نه فقط سختگیری های مادر اسد، بلکه چرخ روزگار هم چندان بر مدار مدارا نیست. همه چیز دست به دست هم داده که اسد بی دست و پا، به یک پیر پسر قطعی بدل شود، اما پسرکی به آرایشگاه می آید و با اسد ارتباط عاطفی برقرار می کند، پسرکی که پدرش را از دست داده و مادرش در همسایگی آرایشگاه زیبا فروشندگی می کند. رفت وآمدهای پسرک به آرایشگاه زیبا، پای مادر را به این آرایشگاه مردانه باز می کند و سرنوشت تازه ای برای اسد رقم می زند؛ عشق آغاز می شود و حالا اسد چاره ای ندارد جز آن که مادر سختگیرش را برای ازدواج با بیوه ای که صاحب فرزند است، راضی کند. او راه سختی در پیش دارد و پیش از آن باید از ترس ها و ناتوانی های خودش عبور کند و چه نیرویی توانمند تر از عشق! اینچنین می شود که اسد طغیان می کند و دل سختگیر مادر نرم و رام می شود. سریال آرایشگاه زیبا به کارگردانی مرضیه برومند، سال 1369 در 15 قسمت از شبکه دو به نمایش درآمد. رضا بابک، حسن پورشیرازی، مرتضی احمدی و پری امیرحمزه از جمله بازیگرانی هستند که در این سریال ایفای نقش کرده بودند. وصال پس از ایثار محمد منصوری سریال در پناه تو یک شخصیت تیپیکال است که عشق را در گذشت و ایثار می بیند تا تصاحب معشوق. او از سر حجب و حیا خود را کنار می کشد تا فرصتی مهیا کند برای دوستش، رامین. مریم که رفتار محمد را به حساب نخوت گذاشته، در کمال ناباوری به رامین جواب مثبت می دهد. ازدواج رامین و مریم سر می گیرد و خیلی زود به بن بست می رسد. حالا محمد مانده و معشوقی که دیگر یک زن مطلقه است و البته پزشکان هم امیدی به بچه دار شدنش ندارند. عشق اما بر منطق چیره می شود. محمد به تکاپو می افتد و کوشش اش را از برای وصال به محبوب دیرینه از سر می گیرد. مریم اما آن دختر سابق نیست؛ او حالا زنی است زخم خورده با غروری له شده و به فنا رفته. تلاش های محمد منصوری همه به در بسته می خورد. مریم سر ناسازگاری دارد با این عاشق دلخسته و به نوعی او را مسبب تمام بدبختی هایش می داند. محمد حتی کودکی را می یابد تا مشکل نازایی مریم را پیشاپیش حل کرده باشد. او آن قدر می رود و می آید و واسطه می تراشد و سماجت به خرج می دهد تا دل مریم آرام آرام نرم می شود و تن به تقدیر می سپارد. ازدواج این دو سر می گیرد، فقط با تاخیری چند ساله. هر چه هست بالاخره به هم می رسند. عشق و ایثار بر چرخ روزگار پیروز می شود. حسن جوهرچی و لعیا زنگنه و به عبارت بهتر مریم و محمد سریال در پناه تو حمید لبخنده می شوند سمبل جوانان دهه 70 . ایثار عاشقانه مجید عضو گروهک منافقین است؛ سازمان او را مکلف می کند که با برادرزاده یکی از فرماندهان انقلابی و مذهبی ازدواج کند. این آغاز عشقی است که وقوعش قابل پیش بینی است اما شاید کمتر کسی نیروی این عشق عظیم را می توانست تا انتهای سریال حدس بزند! مجید که آرام آرام دلباخته دختر شده، باید بین وظایف سازمانی و عشق یکی را انتخاب کند اما انگیزه های سازمانی گروهک منافقین را چه به ایستادگی در مقابل نیروی عظیم عشق. مجید و سارا زندگی ساده و آرامشان را آغاز می کنند بی خبر از آن که اعضای گروهک برای انتقام گرفتن از مجید، روی صورت همسرش اسید می پاشند و مجید سوی دو چشمش را به پای عشق به همسرش قربانی می کند! او 15 سال وانمود می کند که نابیناست تا همسرش از چهره سوخته و ویران شده اش شرم نکند و درد نکشد. سریال ارمغان تاریکی از جذاب ترین عاشقانه های سیاسی بین تولیدات تلویزیونی است که دهه فجر سال 1389 به کارگردانی جلیل سامان از شبکه یک به نمایش درآمد. آرش مجیدی، امیرآقایی، لیلا زارع، سودابه بیضایی و مجید مشیری در این سریال بازی کرده اند. رستگاری به وقت عاشقی جمع شدن دو متضاد. فاصله طبقاتی آوار شده بر سر یک احساس ناشناخته، یک حس غریب، یک غیرممکن به ناممکن پهلوزده، یک عشق نامتعارف. حیدر خوش مرام جوانی که عمده کنش های روزانه اش بر محور بطالت می گذرد، یک دل نه صد دل عاشق شاهزاده خانمی متفرعن متعلق به طبقه اشرافی جامعه می شود. عشقی که هر اندازه قبح آلود و جسورانه به نظر می رسد به همان مقدار ناممکن و ناشدنی است. در ابتدا همه را ه ها بسته است و کوچه عاشقی تنگ و بن بست. در درون شاهزاده خانم فقط حس انتقام از قاتلان پدرش است که ...