سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با 4 پسر جوان که زنان و دختران را شکار می کردند
به مدت یکی دو ساعت دزدی می کردیم. مراسم عقد خواهرت کی بود؟ چند روز قبل بود، من هم بازداشت بودم و نتوانستم به مراسم عقد خواهرم برسم. خیلی اشتباه کردم. خودتان ازدواج کرده ای؟ بله 2 سالی است که متاهل شدم. حرف آخر؟ خیر، فقط می خواهم زود تر آزاد شوم. متهمان چگونه تحت تعقیب قرار گرفتند؟ به گزارش پرونده، 13 اردیبهشت ماه سال جاری یک زن با ...
زهرا سالاریه
تجربه دریانوردی بعد از گذراندن دوره های آموزشی، طبیعی بود که هیچ کس به یک دختر 15 ساله اعتماد نکند و کشتی و قایقش را به او نسپارد، به خاطر همین بود که من چند هفته، روزها ساعت پنج صبح به بندر می رفتم و تا 9 شب که تمام کشتی ها به آب می زدند کنار اسکله می نشستم. آن روزها هیچکس از من حمایت نمی کرد و من هم یک دختر ریزنقش بودم که همه تلاش هایم برای متقاعد کردن آدم ها بی نتیجه مانده ...
اسرار فیلم های سیاه در موبایل شکارچی دختران
خبرجنوب نوشت: پرونده مامور نمای شیطان صفتی که با ربودن زنان و دختران آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده و اموالشان را به سرقت برده بود، به اتهام مفسد فی الارض به دادگاه ارسال شد. تحقیقات پلیس در اینباره از چندی قبل در دادسرای شیراز آغاز شد. آن روز زنی به دادسرای امور جنایی شیراز رفت و گفت شب گذشته مردی ناشناس دخترش را ربوده و او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. دختر ...
برخی سینما گران برای جایزه وطن فروشی می کنند
کنیم شما در کدام قالب قرار می گیرید؟ من هیچ کدام از اینها را به رسمیت نمی شناسم. من طرفدار سینمای مردمی هستم. من برای روشنفکرها و طبقه ای خاص فیلم نمی سازم. من معتقدم سینما هنر عامه پسند و مردمی است. مسئولان هم می خواهند خوششان بیاید یا نیاید اصلاً برایم اهمیتی ندارد. البته معتقدم قواعد شرع و عرف باید در فیلم ها رعایت شود. ولی برخی فیلم های متأخر شما به مؤلفه های سینمای ...
چگونه دستفروشان تولیدکنندگان نانو را زمین گیر می کنند؟
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو ، مثل خیلی دیگر از شغل ها، کاذب است اما پر درآمد، نه اینکه تصور کنید گرن کاپریو سوار می شوند و اسمارت واچ دارند اما در خنکای روزهای گرم تابستان و فشار مالیات و قبض آب و برق و عوارض، درآمدشان از خیلی کارمندها و کارگرها هم بالاتر است، آنهم بی آنکه اذیت شوند و رئیسی بالای سرشان باشد. دستفروشی در تهران، حکایت دیروز و امروز نیست. سال هاست که مردم ...
سیره اجتماعی امام باقر (ع)
...> بد برادری است آن برادری که به هنگام ثروت و توانمندی، حالت را بپرسد و تو را در نظر داشته باشد، ولی زمانی که تهیدست و نیازمند شدی، از تو ببرد و به سراغت نیاید! سپس امام به خدمتکارش دستور داد تا هفتصد درهم نزد من گذارد، و فرمود: این مقدار را خرج کن و هر گاه تمام شد و نیاز داشتی باز مرا از حال خود با خبر ساز. (13) شکیبایی و بردباری در روابط اجتماعی شرط اصلی حضور سازنده و مفید ...
سکوت یک نگاه
حساب می برن ... وقتی دید من بدجوری می خندم، یه نگاهی تو چشام انداخت و گفت... اسماعیل ناگهان سرش را بلند کرد و ناصر را پشت پنجره مقبره دید و به یکباره و باتمام وجود برخود لرزید:" ناصر؟! " چشم های ناصر از اشک موج می زد. اسماعیل وحشت زده ازجا بلند شد و بر روی پاهای لرزان خود ایستاد. دریک دست ناصر، کیسه ای سیاه رنگ و در دست دیگرش یک اسلحه کوچک قرار داشت؛ اسلحه ای مرگبار که ...
تعرض مرد افغان به زن ایرانی
گیر کرد و نتوانست خود را به موقع برساند. مرد افغان، پس از دقایقی وارد خانه شد و به زور به من تعرض کرد. من قبلا او را دیده بودم که همراه چند کارگر افغان دیگر در ساختمانی نزدیک خانه ما کار می کردند. یک بار هم از ما چایی خواستند که برای شان بردیم. با ثبت شکایت زن جوان، به سرعت تیمی از کارآگاهان به محل اعزام شدند و مرد متعرض را دستگیر کردند. او در بازجویی ها به تعرض اعتراف کرد تا به این ...
پول بدهید رزرو کنید و به دیسکوی زنانه بروید!
گروهی است. اما آیا واقعا حضور در فضایی که تجربه کرده بودم باعث ایجاد احساس امنیت و آرامش می شد؟ تا چند روز بعد از میهمانی با دوستانم در این باره گپ می زدم. خیلی از آن ها تا بحال درباره ی این میهمانی ها چیزی نشنیده بودند و از من کمک می خواستند تا آدرس و نحوه ی رزرو را به آن ها یاد دهم. پرسش اصلی شان هم این بود که باید در این گونه مراسم چه بپوشند!؟ تعداد دیگری از دوستانم هم معتقد بودند که ...
دختر واقعی که در روز عروسی مُرد و زنده شد +تصاویر
اتاق خبر 24 : خانواده دختر روز بعد سر وقت او آمدند و چیزی را که می دیدند، باور نمی کردند. دختر 16 ساله درخواست کمک کرد و سپس جان داد. این بار اما کاری از دست خانواده و اقوامش ساخته نبود. نِیسی پِرِس تنها 16 سال داشت که به اشتباه درون تابوت و سپس داخل یک گور بتنی گذاشته شد. اعضای خانواده اش به ناگهان صدای فریاد و ضربه های او را شنیدند. اقوام او جسد دختر جوان را خارج کردند و ...
پهلوان پوریای نوظهور! + عکس
جا کن ولی من دوست داشتم کار دیگری انجام دهم؛ یک روز دایی ام می خواست به اصفهان برود که با او به فرودگاه رفتم و در آن جا با یکی از دوستانم که در فرودگاه کار می کرد، مشغول صحبت شدم که چه مدل هواپیماهایی داریم و از همین جا بود که تصمیم گرفتم یک فوکر 28 تنی را جابه جا کنم. من پیش از این نیز تا 24 تن هم که یک تریلی بود را جابه جا کرده بودم.” پهلوان پوریا ادامه می دهد: "وقتی به همه گفتم که می ...
همسرم از ارتباطم با حمید مطلع شد / زندگی را برایم جهنم کرده است
همسرم جدا شوم اما من که می دانستم مقصر خودم هستم به زندگی با او ادامه دادم. مدتی بعد و در حالی که دختری به دنیا آورده بودم غلامعباس متوجه ارتباط قبلی من با حمید شد و از آن روز دیگر همواره پس از مصرف مواد ،مراکتک می زند. امروز نیز... خراسان 110 این اخبار را از دست ندهید: کار بسیاز زشت و غیر انسانی داماد با مادرزن و خواهرزنش در نیمه شب / مادر زنم مقاومت می ...
مرگ مادر و دختر در حمله مردان مسلح در کرمان
. این مرد هدف اصابت چند گلوله قرار گرفته بود اما با تلاش پزشکان از خطر مرگ رهایی یافت تا راز جنایت هولناک یکی از دوستانش را فاش کند. کسی که به خاطر اختلاف مالی خودروی او را به رگبار بسته و باعث مرگ همسر و فرزندش شده بود. مرد جوان زمانی که مأموران را در بیمارستان کنار تخت خود دید، ماجرا را این طور شرح داد: از مدتی قبل با یکی از دوستانم دچار اختلاف مالی شدم. او اصرار داشت به وی مبلغ کلانی را ...
بررسی شکایت قربانی اسیدپاشی از تهیه کننده فیلم لانتوری
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ داستان قربانیان زن اسیدپاشی تقریباً شبیه هم است، آنها یا قربانی حسادت شده اند یا جنونی که مجرم نام عشق روی آن گذاشته، زندگی آنها و نفس هایشان را با اسید همراه کرده است. حکایت اسید، حکایت گوشت است و آتش و ذوب شدن... قربانیان می گویند هنگامی که اسید روی صورتشان پاشیده می شود، صدای جزجزکردن پوستشان را می شنوند، همه آنها تا پایان عمر این صدا را فراموش نمی ...
خواهرم چادر سر کرد آقا گفت چرا دکورتو عوض کردی؟!
مهدی طالقانی فرزند مرحوم آیت الله طالقانی با بیان اینکه ما هیچ وقت فکر نکردیم بچه آخوندیم، گفت: مثلا مادر ما هر روز صبح سحر بلند می شد و بچه ها را مجبور به خواندن نماز می کرد، ما هم غُر می زدیم. یادم است که آقا یک روز صبح بلند شد گفت نمازی که قرار است به زور خوانده شود نه به درد خدا می خورد نه به درد بنده خدا، اینها باید خودشان به جایی برسند که فکر کنند نماز برای شان لازم و واجب است این ...
زندگی دوباره پس از آخرین دفاع
تهران فرستاده شد. صبح دیروز متهم برای محاکمه به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد. پس از تشکیل جلسه دادگاه به ریاست قاضی عبداللهی متهم در جایگاه قرار گرفت و حادثه را شرح داد و در پایان با اظهار پشیمانی از اولیای دم که در جلسه حضور داشتند درخواست بخشش کرد. در ادامه هیئت قضایی هم برای گرفتن رضایت وارد عمل شدند که در نهایت تلاش های آنها نتیجه داد و اولیای دم قاتل پسر 17 ساله خود را بخشیدند. در پایان هیئت قضایی متهم را به پنج سال حبس و پرداخت دیه محکوم کرد. منبع: روزنامه جوان ...
حمله وحشیانه سارقان تهران در شهر زیبا
ناحیه سر و صورت و سینه هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود به ماموران گفت:وقتی خودرو را در کوچه خلوت پارک کردیم از خودرو پیاده شدم و برادرم به دنبال پسرش رفت. طعمه سارقان تهران در شهرزیبا به بیمارستان منتقل شد طعمه زورگیران ادامه داد:در کنار خودرو ایستاده بودم که 4 جوان سر بر موتور به سمتم آمدند و ناگهان 2 تن از آنها از موتور پیاده شده و به قصد سرقت زنجیر طلایم با چاقو و قمه مرا ...
حادثه، اتفاق و رویداد، در داستان های پل استر
جنگ در آن پنهان شده بودم. رابطه میان شانس و قسمت را استر در رمان موسیقی شانس به خوبی نشان می دهد. جیم ناش یکی از دو شخصیت رمان ناگهان درمی یابد صاحب ارثیه کلان از پدر متوفی خود شده است. پدری که جیم ناش تصوری از او ندارد، چون آخرین بار سی سال قبل او را دیده است، زمانی که دو سالش بود. پس از آن ارثیه ناش در مسیر سلسله حوادث و رویدادهایی قرار می گیرد که از حیطه اختیارش خارج است. به تدریج ناش ...
انسانیت، ساده یا پیچیده؟!
چند وقت پیش با پدر و مادرم رفته بودیم رستوران که هم آشپزخانه بود هم چند تا میز گذاشته بود برای مشتریها افراد زیادی اونجا نبودن، 3 نفر ما بودیم با یه زن و شوهر جوان و یه پیرزن پیر مرد که نهایتا 60-70 سالشون بود. ما غذا مون رو سفارش داده بودیم که یه جوان نسبتا 35 ساله اومد تو رستوران یه چند دقیقه ای گذشته بود که اون جوانه گوشیش زنگ خورد، البته من با اینکه بهش نزدیک بودم ولی صدای زنگ ...
نگاه های هوس آلود مردان آزارم می داد/ افکار گناه آلود به سراغم می آمد
در طبقه بالای نانوایی هم سکونت یافتم. اکنون چند سالی می گذرد و من نه تنها در کنار مهدی و فرزندانم زندگی می کنم، بلکه کارآفرینی هستم که از استخدام دیگران لذت می برم.. 110 کار بسیاز زشت و غیر انسانی داماد با مادرزن و خواهرزنش در نیمه شب / مادر زنم مقاومت می کرد آزار و اذیت تعدادی از شاگردان دخترتوسط استاد در کلاس+عکس با دختر جوان در خیابان آشنا شدم / او ...
مرد کثیف یک ماه هر بلایی می خواست سر من آورد
... کار بسیاز زشت و غیر انسانی داماد با مادرزن و خواهرزنش در نیمه شب / مادر زنم مقاومت می کرد آزار و اذیت تعدادی از شاگردان دخترتوسط استاد در کلاس+عکس با دختر جوان در خیابان آشنا شدم / او به آپارتمانم آمد و خواسته غیر اخلاقی از من داشت شوهرم عاشق مادرم شد / علاقه آنها زندگیم را نابود کرد وقتی به خانه آمدم همسرم را در شرایط بسیاربدی دیدم / یکی از دوستانم ...
آزارو اذیت دختربچه 10 ماهه/ دختر در کنار پدرش خوابیده بود
به ش ناسا یی ودستگیری عامل جنایت هولناک شدند. ایران 110 کار بسیاز زشت و غیر انسانی داماد با مادرزن و خواهرزنش در نیمه شب / مادر زنم مقاومت می کرد کار زشت مرد جوان با زن متاهل در نیمه شب با دختر جوان در خیابان آشنا شدم / او به آپارتمانم آمد و خواسته غیر اخلاقی از من داشت شوهرم عاشق مادرم شد / علاقه آنها زندگیم را نابود کرد ...
آزار واذیت دختر جوان توسط رمال شیطان صفت در زیرزمین مخوف
در انتهای یک اتاق تاریک نشسته بود و چراغ سبز رنگی از سقف اتاقش آویزان بود. از حضور در چنین مکانی وحشت کرده بودم و می خواستم برگردم اما فکرکردن به این که همه مشکلاتم به کمک مرد رمال رفع می شود باعث شد آن وضعیت را تحمل کنم. با خودم گفتم چند دقیقه زیر زمین ترسناک را تحمل می کنم اما در عوض به همه آرزوهایم می رسم. چند دقیقه ای طول کشید تا سفره دلم را برای او باز و همه خواسته هایم ...
ماجرای تلخ دختر جوانی که پس از آزار و اذیت مکرر در محله ای خلوت رها شده بود
اعتمادم را به خودش جلب کند. این مقدمه آشنایی ما بود و در ادامه رابطه من و شایان صمیمی تر شد. شایان گفت به زودی به خواستگاری ام می آید و تمام تلاشش را برای خوشبختی ام انجام می دهد. این حرف ها باعث شد به او اعتماد کنم و یک لحظه هم به او شک نکنم.یک روز که برای دیدن شایان به همان پارک رفته بودم گوشی تلفن همراهم را به بهانه نصب نرم افزار گرفت اما چند لحظه بعد فهمیدم تصاویر خصوصی ام را ...
آزار و اذیت وحشیانه زن جوان توسط کارگر افغان در اتاقک سرایداری
اذیت قرار داده است. در ادامه زن جوان با تایید حرف های همسرش گفت: مشغول کار در اتاقک سرایداری بودم که پسر جوان از روی دیوار به داخل ویلا پرید و پس از کتک زدنم در حالی که التماس می کردم جلوی نوزاد 7 ماهه ام کاری با من نداشته باشد،مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از این شکایت ماموران توانستند پسر افغان را که سرایدار یک باغ در همان حوالی بود ش ناسا یی و دستگیر کنند. در تحقیقات ...
با دختر جوان در خیابان آشنا شدم / او به آپارتمانم آمد و خواسته غیر اخلاقی از من داشت
مصرف می کرد. روز حادثه او به خانه ام آمد. حالش بد بودو خواست برایش مواد بخرم. مواد را خریدم و برگشتم اما آن را به دختر جوان که در حال خماری بدو بیراه می گفت، ندادم و او را به خانه اش بردم. وی افزود: ساعاتی بعد برای گرفتن مواد به خانه ام آمد. گوشی تلفن همراهی که برایش خریده بودم را پس گرفتم. حتی موادی که خریده بودم، به او ندادم. از او خواستم اعتیادش را ترک کند تا با هم ازدواج کنیم. خانه ام ...
وقتی به خانه آمدم همسرم را در شرایط بسیاربدی دیدم / یکی از دوستانم به خانه ام آمده بود
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، در این جنایت که 15 آبان سال 89 دریکی ازمحله های تهران رخ داد، مردی با پلیس تماس گرفت و از قتل همسرش خبر داد.با اعلام این خبر اعضای تیم جنایی راهی محل حادثه شدند.زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده بود اما آثاری از به هم ریختگی به چشم نمی خورد. تنها نکته ای که نظر تیم تحقیق را جلب کرد کیف دستی افتاده روی زمین، چاقو و ساتوری بود که قربانی جنایت با آن ازپا درآمده ...
اظهارات تکان دهنده صمد ازپشت پرده بسکتبال
برخوردی که شد اصلا حق من نبود. *بالاخره راهی چین شدی؟ بله من به چین آمدم و تمریناتم را اینجا شروع کرده ام. مدتی هم که در تهران بودم علاوه بر اینکه در سوله خودم سخت تمرین می کردم شب ها هم از باشگاه مهرام سالن گرفته بودم و به تنهایی بسکتبال تمرین می کردم. از هر نظری که فکر کنید آماده ام و در لیگ چین حتی بهتر از سال قبل بازی خواهم کرد. *و در آخر اگر حرفی باقی مانده؟ ...
اعتراف رییس کوچولوی باند 18 ساله ها
. رمیل که راهی جز اعتراف نداشت در شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران گفت: چندی پیش از کانون اصلاح تربیت آزاد شدم و در آنجا با متهمان دیگر درباره انواع سرقت ها حرف می زدیم و پس از آزادی با سناریویی که طراحی کرده بودم باند سرقتی را تشکیل دادم. وی افزود: با دوستانم یک باند 4 نفره تشکیل دادیم و سوار بر موتور اقدام به گوشی قاپی می کردیم و اصلا فکر نمی کردم انقدر زود دستگیر شوم. ...
محبوبه یک دنیای شگرف بود
من پیشنهاد کرد در این کار به او کمک کنم. این کتابخانه مربوط به مسجد حمام گلشن در چهارراه مولوی بود که چند جوان حزب اللهی با اخلاص، به آنجا سر و سامان داده بودند. محبوبه در بخش دختران کتابخانه مشغول بود و تلاش می کرد دختران محله های محروم را به آنجا جذب کند. همه دخترها دوستش داشتند و با عشق و علاقه عجیبی به او می گفتند: محبوبه خانم! با اینکه از نظر خانوادگی جزو طبقات مرفه محسوب می شد و خانه شان در ...