سایر منابع:
سایر خبرها
من یک HIV مثبت هستم
داشته باشیم، البته هیج حمایتی هم نشدیم که امکان بچه دار شدن را داشته باشیم. کی به همسرتان گفتید؟ همان ابتدا قبل از ازدواج به همسرم گفتم که مثبت هستم و او هم پذیرفت که با من ازدواج کند، زمانی که ازدواج کردم 5 سال از زمان ابتلا گذشته بود. همسرتان هم مبتلاست؟ نه همسرم سالم است، ما درکنار هم زندگی می کنیم و مشکل خاصی نداریم به جز مسائل مالی. چرا ...
17 سال در جبهه بدون مرخصی/فقط دو روز پشت جبهه بودم
.... مادرم برای پیروزی انقلاب نذر می کرد به گزارش آبشارنیوز به نقل از مجله مهر، محمدعلی محبی یا همان کلی در روستای جاغوری استان غزنین افغانستان به دنیا آمده و تا دوم راهنمایی را در افغانستان درس خوانده است. دوران نوجوانی او مصادف می شود با سال های اوایل انقلاب. از همان موقع او و خانواده اش به امام خمینی و انقلاب ایران علاقه ویژه ای داشتند. آن زمان وضع به گونه ای بود که در سه تا ...
روایت لطف الله میثمی از برخورد آیت الله طالقانی با فداییان اسلام
، گلوله خلیل طهماسبی نبوده بلکه گلوله آگاهی بوده و این ترور به نام خلیل طهماسبی تمام شد. فداییان اسلام بچه مسلمان بودند و انگیزه های پاکی داشتند و اکثراً از جنوب شهر بودند. من با حاجی لباف که یکی از اعضای فداییان بود در سال 42 هم سلول بودم. آن ها به گونه ای بودند که وقتی نیمه شب به آن ها فرمان می رسید همه شان احضار می شدند. زندگی شان کف دستشان بود. اما دیدگاه هایشان این گونه بود ...
رویای شغل و درآمد و آینده ای مناسب در پایتخت
می کنند، اما تا به حال کسی را ندیده ام که بعد از حداقل سه سال ماندن در این شهر هزار رنگ (تهران) رنگ عوض نکند و همان آدم سابق باشد. مدیر پانسیون مشتریانش را بعد از سه سال ماندن در تهران به چهار دسته تقسیم می کند و می گوید: دسته اول چون می بینند هر کاری بکنند بیشتر از ماهی یک میلیون درآمد ندارند و باید دو سوم این یک میلیون تومان را خرج خورد و خوراک و اجاره پانسیون کنند، عطای کار را به لقای آن می ...
اهدای اعضای بدن بازیگر زن معروف ایرانی +عکس
راضی کردم و آنها نیز کارت اهدای عضو را پر کردند. در جشن نفس که سال ها بعد برگزار شد، عسل به عنوان فردی که این کارت را پر کرده بود به این جشن دعوت شد و اجرای برنامه فوق العاده ای داشت و همان جا دوباره کارت اهدای عضو را پر کرد و گزینه همه اعضا را انتخاب کرد. با توجه به این موضوع و از آنجا که رضایت خود عسل را نسبت به اهدای اعضایش می دانستیم، بعد از اعلام مرگ مغزی او توسط پزشکان، تردیدی نداشتیم که ...
دوست ندارم شبیه بقیه باشم
برای تک تک لحظه های زندگی ام خط قرمز داشتم؛ حتی وقتی وارد فضای اجرا شدم با این که برایم فضایی به شدت دوست داشتنی بود، همان جا برای خودم خط قرمز تعریف کردم که مثلاً پوششم و اخلاقم و منشم چیست و چه مواردی برایم مهم هستند. با همه این ها تذکرات زیادی از نزدیکان و عزیزانم که کاملاً من و فضای تربیتی و زندگیم را می دانسنتد، هم دریافت می کردم که مراقب باش مثل بقیه نشوی. برایم خیلی مهم بود که مراقب رفتارم باشم و همیشه نگران بودم که فضا مسیطر و غالب نباشد که من مقهور آن فضا شوم. ...
جزئیاتی از زندگی شخصی علی مسعودی
غریب است. خب، برای ما هم که مشهد وطن مان است وقتی به تهران می آییم، غریب هستیم. وقتی می خواستم به تهران بیایم رفتم حرم امام (ع) و خواستم کمکم کند. اتفاقاتی که سال گذشته در برنامه خندوانه برای من افتاد، حمایت خدا و امام رضا(ع) بود. اگر قرار است مهر شما در دل مردم بیفتد، خدا این کار را می کند. یک نفر سال ها در سریال های 90 شبی بازی می کند هیچ اتفاقی برایش نمی افتد، من با دو شب کار استند آپ در یک ...
400 میلیون تومان برای نجات از مرگ
خیابان افتادو دوستانش با سوار شدن به خودروهایشان فرارکردند. حتی خودم به پلیس و اورژانس زنگ زدم. او را امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل کردند، اما خون زیادی از مرد جوان رفته بود و او فوت کرد. من هم در همان محل بازداشت شدم. هر چه می گفتم فقط در درگیری شرکت داشتم و نفهمیدم چطور آن مرد کشته شد انگار هیچ کس نمی خواست حرف هایم را باور کند. دوستان مقتول هم شهادت دادند که من دوست آنها را کشته ام. دو ...
تمدید زندگی با وعده های سر خرمن/ طلای زردی که آب نشد + عکس
به فصل دِرو بود چرا که وعده خرید برای فرزندانم را داده ام. اینکه می گویند وعده سرِ خرمن ندهید همین معنا را می دهد برای این است که به موقع به اجرا نمی نشیند. هیچ سالی نشده دولت به وقت خودش، وجه گندم را پرداخت کند و همیشه باید با اضطراب این ایام را بگذرانیم . او که حالا تقریباً کارش تمام شده با اشاره به دوردست ها درد خود را شامل تمام کشاورزان منطقه می داند. همان ها که از صبح تا شب پنجه در ...
مصاحبه با سرمربی تیم ملی تنیس (بخش دوم)؛ احمدوند: با الکساندر سارکیسیان برای بازی در ایران صحبت کردم.
حال حاضر در تورنمنت های فیوچرز اتریش مشغول رقابت هستند. پس حضور تیم ملی در مسابقات تدارکاتی ضروری است. همه جای دنیا دارند؛ به خصوص برای ما کشورهای آماتور. ولی باز هم دیویس کاپ همه چیز ما نیست. تیم های نوجوانان زیر 14 دارند کار می کنند؛ زیر 16 سال، مربی اش تا چند وقت دیگر انتخاب می شود. زیر 18 سال هم که دست خودم است و با تیم ملی تمرین می کنند. ویترین تنیس هر مملکت تیم دیویس کاپ آن است. ولی ...
37 سال است به فوت پدرمان مشکوکیم/ از زیر کالبدشکافی پدرمان در رفتند
.... طاهره طالقانی: متأسفانه اسم را هم اشتباه نوشتند حسینی طالقانی مهدی طالقانی: البته آقا یک زمانی با نام حسینی امضا می کرد. طاهره طالقانی: خوب اسم مستعارش حسینی بود، بعد کجا روی سنگ قبر می نویسند فوت به علت سکته قلبی. حالا واقعا علت فوت سکته قلبی بود؟ مهدی طالقانی: خیر به نظر من که این طور نبود. همان شب آقا با سفیر شوروی دیدار داشت. ایشان دو جا اسکان داشت. یکی ...
میهمانی گربه ها با دستمال گردن و عینک دودی
. خانم فروشنده با لبخند می گوید: برای کادو خیلی خوبند. مشتری به من می گوید: اینجا از همه پت شاپ های تهران ارزانتر است. من خودم هم می خواهم وارد همین کسب و کار شوم. محصول وارد کنم. کاری ندارد. برخی از این محصولات ساخت ایرانند، اما بیشترشان را از کشورهای اروپایی می آورند. خیلی پرسود است. خانم فروشنده که حرف هایمان را می شنود، همان طور با لبخند می گوید: البته به همین راحتی ها هم ...
شروع زندگی با یک فلاسک چای و یک خانه خالی/ بی جهاز و عروسی هم توانستیم که شاد باشیم
به گزارش سراج24 ، می خواهم از داستان ازدواج مان بنویسم. داستانی که امروز مرور کردنش باعث افتخار ماست و حتی اگر زمان به قبل بر می گشت، باز هم اینطور ازدواج می کردیم. همکار بودیم. از همان روزی که وارد شرکت شده بودم، تمام هوش و حواسم به کارم بود. از همان روزها دلم می خواست به جایی برسم تا استقلال مالی داشته باشم و بتوانم بار سنگینی از هزینه های زندگی را از دوش مادرم بردارم. روزی که وارد ...
اخبار حوادث
فشار بر گردن خفه شده است. همزمان با صدور دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیق از پسر مقتوله آغاز و مشخص شد که شک پدر خانواده به همسرش منجر به وقوع درگیری و قتل شده است. پسر 22 ساله به کارآگاهان گفت: مدتی بود که پدرم به خاطر عضویت مادرم در شبکه های اجتماعی به او شک کرده بود. شب حادثه، از من خواست به خانه خواهرم بروم تا بتواند اختلافاتش را با مادرم حل کند اما روز بعد، با من تماس گرفت و گفت سری به ...
شهید مدنی در کلام دوست و آشنا / دزدان از پیر و کودک نمی ترسند، باید جوانان را آگاه کنیم
، بنده اهل اصفهان هستم ؛ اما چون چهار سال در دانشگاه تبریز درس خوانده و با مردم و بچه های تبریز رفت و آمد داشته ام ، ترکی را یاد گرفته ام . ایشان خوش حال می شد. چون آنجا هیچ کس غیر از خانواده ی ایشان، با وی ترکی صحبت نمی کرد. در طول این مدت که به دیدن آیت الله مدنی به نورآباد می رفتیم. یادم است که مدتی ریه های آقا عفونت کرده بود و سرفه های ناجوری می کرد. ما چند بار با اصرار به ایشان گفتیم ...
شهید حاجی حسنی از تعلیم قرآن خسته نمی شد/ در اوج خستگی تلاوت های نابی داشت
جان گرفته و واقعا به وجد می آمد و به من می گفت: هادی، والله این جوون از بهشت اومده ... همچنین رضا گلشاهی، رتبه دوم حفظ کل مسابقات قرآن اوقاف کشور در سال جاری از دیگر شاگردان حاج محسن که سابقه آشناییش با وی به سال های 90 89 بازمی گردد و از سنین نوجوانی در کلاس ها و جلسات این قاری بین المللی شرکت می کرده است با اذعان به برجستگی های فراوان اخلاقی شهید حاجی حسنی، مردم داری و تواضع او را از ...
مریلا زارعی: سینما به من زندگی کردن آموخت
برایم رقم بزند. از چگونگی شکل گیری همکاری تان با اصغر فرهادی بگویید. ببینید قصه بعضی از کارهای من و چگونگی شکل گیری آن گاهی اوقات برای خودم از کار مهم تر می شود. مثلا کار با آقای فرهادی به شکلی واقعا عجیب رخ داد. در زمان پیش تولید فیلم درباره الی من مشغول بازی در فیلم خروس جنگی بودم که اتفاقا اکران هر دو این فیلم ها هم زمان با هم و در همان سال 88 اتفاق افتاد. یک شب خیلی بیخود و ...
پسرم پنجمین بار با تن مجروح رفت و دیگر برنگشت
محمد آن یکی کفشت را چه کار کردی می گفت مادر آن هم به جای خودش رسید. بعد از شهادتش همسایه ها و چند نفر از بچه های مسجد آمده بودند و می گفتند ما از این جوان یک حرف بیخود نشنیدیم. با همان سن کمش می دانست که با پیرمرد و کودک چطور برخورد کند. زمان انقلاب فعالیت انقلابی داشتند؟ دوره انقلاب هم خیلی فعال بود. شب ها خیلی اینطرف و آنطرف می رفت. زمانی که شهید می شود از بسیجی های فرودگاه ...
عملیات خیبر در خاطرات شهید عبدوس
24 ساعت از اتمام عملیات والفجر4 گذشته بود. به دستور فرماندهی قرار شد من و علی رضایی مسیر شب گذشته را بررسی کنیم تا شهدا یا مجروحان احتمالی را به عقب بیاوریم. نزدیک میدان مین عراقی ها، حمید عبدوس روی زمین افتاده بود و پایش مجروح بود. از شب گذشته از پایش خون می رفت. جثۀ بسیار ضعیفی داشت. هنوز موی صورتش در نیامده بود و من را یاد شهید فهمیده می انداخت. خواستم به عقب منتقل کنم، زیر بار نرفت ...
چشم و همچشمی آفت خانواده ها
او به شهرهای مختلف ایران می رود و در کنار مردم از اتفاقات آنجا گزارش تهیه می کند. با این مجری قدیمی همراه شدیم تا از سبک زندگی اش برایمان بگوید. متولد سنقر، شهری محروم در استان کرمانشاه هستید، اقبال واحدی چگونه از این شهر آمد و تبدیل به یکی از قدیمی ترین مجریان تلویزیون شد؟ پدرم روحانی و یکی از مبارزین رژیم شاه بود. عموهایم عبدالحمید و محمد واحدی هم درگیر مسائل سیاسی بودند. هر سه برادر بعد از دستگیری به تهران منتقل شدند، عموهایم را که از یاران شهید نواب صفوی بودند، اعدام کردند. پدرم بعد از آزادی از زندان در تهران ماندگار شد و ما هم وقتی من دو ساله بودم، به تهران آمدیم. مسجد نارمک که ساخته شد پدرم امام جماعت این مسجد شد و ما در این منطقه ماندگار شدیم. خانواده ای با پشتوانه محکمی دارید. خانواده چه تاثیری در انتخاب آدم ها دارد و چقدر می تواند مسیر زندگی افراد را شکل دهد؟ اگر بچه ای در هندوستان متولد شود، با فلفل و غذای تند مشکلی ندارد چون به این نوع غذا عادت کرده است. این موضوع نشان می دهد تربیت اولیه از سر سفره پدر و مادر شروع می شود. اگر بچه ای در خانواده ای عالم متولد شود و از همان اول در گوشه خانه، کتابخانه ببیند حتما با علم، دین، کتاب و... آشنا شده و اینها وارد سبک زندگی اش می شود. هر چند وقتی بزرگ می شود و به جامعه راه پیدا می کند در معرض افراد پیرامونش قرار گرفته و از آنها متاثر می شود، شاید در چنین شرایطی در انتخاب هایش تجدید نظر کند. اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که سبک زندگی و نوع تربیت خانواده اولین معلم هر انسانی است. این نگرش به نوعی جبرگرایی هم هست، این که هر آدمی معمولا به راهی می رود که خانواده اش برایش تعیین کرده اند. این دست آدم نیست که مثلا در سوئیس متولد شود یا بورکینافاسو! خداوند مقدر می کند که هر آدمی در کدام کشور، شهر، خانواده و... به دنیا بیاید اما این که هر فردی زندگی اش را چگونه ادامه دهد، دست خودش است. اما جبرها می تواند برای فرد بازدارنده باشد و جلوی پیشرفت او را بگیرد. برای رهایی از این جبرها بهترین کار این است که زندگی افراد موفق دنیا را مطالعه کنیم. نود درصد آدم های موفق، در خانواده های فقیر متولد شده اند اما زندگی خود را تغییر داده اند. چارلی چاپلین زندگی خیلی سختی را در کودکی سپری کرده. دکتر حسابی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده و... آدم هایی که شما را از بیرون نگاه می کنند، اقبال واحدی می بینند که خوشبخت است، مدام به سفر می رود، اوضاع مالی خوبی دارد و... آیا آقای واحدی بسادگی به همه اینها رسیده است؟ از نظر مالی شرایط خیلی خوبی نداریم، زندگی مان کاملا معمولی است. اما خدا را شکر اعتبار خوبی دارم آن هم به این دلیل که برای دیده و مطرح شدن به هر دری نزدم، فقط تلاش کردم صادقانه و خوب کار کنم. وقتی از من می پرسند چکار کردی که سال ها در رسانه دوام آوردی؟ این را صادقانه می گویم به جاهایی سفر کردیم که برای خیلی ها رفتن به آنجاها خیلی سخت بود. الان در چابهار و کنارک هستیم. در گرمایی که دوربین را از کار می اندازد اما ما به اینجا آمدیم تا درباره خیرین مدرسه ساز برنامه بسازیم. هیچ کاری بدون سختی نیست باید حوصله و تحمل داشته باشی. تا حالا کسی عصبانیت مرا ندیده است. با مشکلات کنار می آیم. البته نه این که بی رگ باشم اما از مردم و اطرافیانم طلب ندارم و سعی می کنم این احساس را در خودم به وجود بیاورم که بدهکار آنها هستم. وقتی این روحیه را داشته باشی، کوتاه می آیی و شرایط راحت تر می شود. این که شما مجری رسانه هستید و خود را بدهکار مردم می دانید، نقطه قوت شماست اما در خانواده و اطرافیان، دوست داشتن بی قید و شرط و این که بدون توقع از دیگران فقط خوبی کنی، مهارت سختی است. دقیقا در خانواده ما عشق بی قید و شرط حاکم است. من سال 61 ازدواج کردم در همه این سال ها ما کوچک ترین بی احترامی به هم نکرده ایم. نسبت به داشته ها و نداشته ها همیشه شاکر بوده و هستیم. مشکلات زیادی را پشت سرگذاشته ایم و الان هم مشکلات زیادی داریم اما یاد گرفته ایم آنها را بروز ندهیم. تلاش می کنیم بدون در نظر گرفتن ملاحظات و منافع شخصی به هم و به دیگران کمک کنیم. این روش زندگی بعد از مدتی فرسایشی نمی شود؟ این که تو مدام به دیگران خوبی کنی اما در قبال آن چیزی دریافت نکنی؟ این بستگی به روحیه و ذات آدم ها دارد.مرحوم پدرم نیز روش زندگی اش همین گونه بود. به همین دلیل این سبک زندگی برایم سخت نیست اما اگر کسی خودش بخواهد این روش را یاد بگیرد و ادامه دهد حتما اوایل برایش خیلی سخت خواهد بود. مدام باید مراقب باشد که از مسیر انتخابی اش خارج نشود. خانه ای خاص دارید که خیلی ها درباره آن صحبت می کنند، معماری سنتی این خانه و علاقه شما به این نوع معماری از کجا نشأت می گیرد؟ ما با فرهنگ کشور خودمان کاملا ...
تشدید اختلاف در جامعه روحانیت مبارز
روحانی در لیست جامعه روحانیت مبارز قرار گیرد. اگرچه هاشمی نیز در لیست انتخاباتی خود مشترکات فراوانی با لیست جامعه روحانیت مبارز داشت اما نام موحدی کرمانی در لیست خبرگان مردم – منتسب به هاشمی- نوید نزدیکی این دو چهره انقلابی را می داد. نویدی که چند ماه بعد از انتخابات جای خود را به همان ناامیدی سابق داد. بازسازی جامعه روحانیت به نفع معتدلین با درگذشت شش عضو جامعه روحانیت در طول سال ...
55 سال طبابت با بیش از30 هزار جراحی مغز و اعصاب
کردیم تا 3 بعدازظهر. پروفسور عاملی گفتند؛ تو هنوز هم می خواهی جراحی مغز و اعصاب را ادامه دهی؟ خسته نشدی؟ گفتم؛ نه اگر می خواستم خسته شوم شروع نمی کردم. خب ادامه دادم خوشبختانه. سال 1345 من به سربازی رفتم و آن زمان دو فرزند داشتم و همان سال هم امتحان بورد تخصصی جراحی اعصاب برای اولین بار برگزار می شد و من دقیقاً اولین نفری هستم که سال 45 تخصص جراحی مغز و اعصاب را با امتحان گرفتم ...
جلال عین نوشته هایش بود
ساعدی از آنها دعوت کرد شبی به آنجا برویم. مرا هم دعوت کرد. صحبت که گل انداخت دکتر گفت: محبت شعر هم می گوید. جلال گفت: می شنویم. یکی، دو تکه شعر از منظومه بلند فصلی از یادها را خواندم. این منظومه بعدها به 13، 14 قسمت رسید و تا بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. در سال 1360 چند تکه از آن در مجله آرش چاپ شد. در هر حال جلال شعرها را شنید و خواست باز هم بخوانم. از شنیدن اشعارم حال عجیبی پیدا کرد و گفت ...
فرزاد موتمن: از شبهای روشن متنفرم!
پایان فیلم نشستند و حتی لحظه ای که چراغ ها روشن شده نم اشکی گوشه چشمشان بوده؛ ساعت هفت شب همه ما به تماشای این فیلم رفتیم. موتمن در ادامه در پاسخ به این سوال مقدسیان که چه تفاوت هایی در متن فیلمنامه عقیقی وجود داشت که در کتاب شب های روشن نبود، گفت: مهم ترین تفاوت پرسوناژ اصلی است. استاد در کتاب داستایوفسکی یک فرد بی دست و پا و منزوی است، کسی که خیلی دلش می خواهد با خانم ها ارتباط داشته باشد ...
آنجا همه چیز تنظیم می شود، توقعت، غرورت، هوای نفست
علی غیوری زاده حال و هوای خود و ده روزی را که در اردوهای جهادی سپری کرده است اینگونه بازگو می کند: بالاخره قرار شد که بروم آنجا، قبل از حرکت ذهنیت عجیبی داشتم، احساس می کردم که چند ساعت آنجا ماندن هم برایم خیلی سخت است. به روستایی که قرار بود کارمان را شروع کنیم رسیدیم. همانطور که حدس می زدم هوا گرم گرم بود اما گرمای خنده ی بچه ها و شور و حلاوت و اشتیاق شان گرمای هوا را برایم به نسیمی پر ...
بانک شعر ویژه شهادت امام باقر (ع)
دست ز قلب شکسته ام بردار من از بریدن رأسش خودم خبر دارم به یاد ساقی لب تشنه امام شهید میان قاب دلم عکسی از قمر دارم اگرچه قصه من مال سال ها پیش است همیشه یک سر بر نیزه در نظر دارم غروب کرببلا زخمهای سختی داشت ولی ز شام بلا زخم بیشتر دارم از اینکه بودم و اصغر ز نیزه می افتاد غرور له شده و آه شعله ور ...
گروگانگیری برای تامین مالی جنبش جنگل
، زیرا به طور قطع و واقع می دانستیم دولت هایی که در تهران بر سر کار می آیند همه یا مزدور خارجی هستند و یا آنقدر ضعیف اند که به قول و فعلشان اعتبار نیست و گذشته از این دولت های مرکزی نه تنها مخالف و روبه روی ما قرار گرفته بودند بلکه عامل اجرا و به ثمر رسانیدن تحریکات و فشارهای خارجی بر نهضت جنگل بوده و خارجی ها هم نمی خواستند که دولت های مرکزی با ما مذاکره کنند، به همین دلایل در طول مدت قیام، نه ما ...
زنی که عاشق ازدواج با یک مرد معلول است+تصاویر
ام اس گرفتم الناز متولد 10 بهمن 58 در تبریز است اما در تهران بزرگ شده. لیسانس عکاسی دارد و حالا چند سال است که در پذیرش فیزیوتراپی انجمن ام اس مشغول به کار است. هادی نیز خرداد 52 در اردبیل به دنیا آمده و کارشناسی ارشد زمین شناسی دارد. در حال حاضر هم در سازمان زمین شناسی مشغول به کار است. وقتی ازبیماری الناز می پرسم لبخند صورتش را بزرگتر می کند به چشمانم نگاه می کند و انگار که غم و شادی ...
خاطره بازی با ناصر ملک مطیعی (2)
بزرگانی چون محمدرضا طالقانی و بهرام افشارزاده. گفتید خیلی از مسابقات را از نزدیک تماشا می کردید. بهترین خاطره شما از مسابقات ورزشی کدام است؟ - مسابقه فینال جام ملت های 1968 آسیا در امجدیه که بین ایران و اسرائیل بود. من در اوج شهرت از ساعت ها قبل رفتم روی سکوها نشستم و آن شب بعد از پیروزی تیم ملی مثل همه مردم در جشن ها شرکت کردم. آن زمان واقعا مردم عاشق فوتبال بودند و تفریح ...
زهد: - سرکوب غرایز - یا - مصرف کم - ؟
خوراکشان متفاوت باشد. آن بهره دهی اش به شکلی است، این بهره دهی اش به شکلی دیگر. یک مسأله هم این است که ائمه و پیشوایان ما هم بالاخره مثل بقیه مردم مهمانی می رفتند و با افرادی تماس داشتند و مردم گاهی اوقات هدیه ای می آوردند، گاهی اوقات جشنی بوده است، این که ما در تاریخ داریم حضرت دو بار فالوزج یا پالوده خوردند، معنایش این نیست که هر شب فالوده می خریدند و می خوردند. یعنی این که یک موقعیتی ...