سایر منابع:
سایر خبرها
همایشی با طعم کنسرت، بوسه های پس کوچه و عصاره انگور در کرج!/به چاه های جهنم کرج دری دارد
اخلاقی خواند! کنار دست این شاعر به قصد دلبری بنشین/ من و تو توی لنگرگاه بدون روسری بنشین کلاغ قصه سردرگم دوباره اول دفتر/دو تا انسان معمولی تو از تهران من از بندر جلو داغ من با تو، شمال خوب تو با من/دو تا سگ بسته ای وحشی به چشمانت بگو لطفا حضورت گوشه بیداد، روایت های تصویری/به دست فتنه می افتم در آغوشم که می گیری چه حالی می کنم وقتی پر از آشوب و ...
مسئولان هر وقت جانباز را دیدند، راهشان را کج کردند!
.... و اینکه اگر تسهیلاتی در نظر گرفته می شود، مردم به دید امتیاز ویژه به آن نگاه نکنند! که اگر به دادن امتیاز باشد، تمام کشور را هم بدهند ، جبران آنچه جانباز از دست داده یا خانواده شهید و ... نمی شود! چه کسی که حاضر باشد من الان نوک انگشتش را جدا کنم، و بعد به او 200 میلیون تومان بدهم ؟ جو بدی ایجاد کرده اند! خوش بینانه اش این است که قصد دیگری داشته اند و این نتیجه اش شد ولی یک فکر هم ...
همسر شهید: عبدالله همه زندگی من بود/ سر سفره عقد آرزوی شهادت می کرد/ هنوز هم منتظرم برگردد + تصاویر
...، وابستگی عاطفی زیادی به هم داشتیم و من هم طاقت حتی یک ذره دیدن ناراحتی اش را نداشتم. عبدالله اهل داد و فریاد نبود، اما برخوردش سنگین بود که طرف مقابل از او حساب می برد. گاهی چند تا جوان را که سر کوچه می دید می گفت: مگر من به شما نگفتم اینجا زن و بچه مردم رفت و آمد دارند، اینجا نمانید. گاهی محدثه می ترسید. می گفت: نترس بابایی من تک و تنها همه اینها را حریفم. فرزندداری شهید ...
آهای، سینما را در آغوش بگیر !
راهی فروشگاه های طبقه پایین مجتمع تجاری شدم که مردم در حال خرید بودند. زن و مردی به همراه دختر بچه تقریبا 6 ساله شان در حال قدم زدن بودند که با سوال جنون وار من مواجه شدند؛ آقا ببخشید آخرین بار کی با همسرتان به سینما رفتید؟ ، توضیح دادم خبرنگارم و الا کتک مفصلی خورده بودم؛ مرد با تعجب نگاه کرد و گفت: به من بگو با این شیطان که کنارم ایستاده و مدام ورجه ورجه می کند می تونم سینما برم؟ دختر 6 ساله اش ...
ادعاهای تازه دلال مشهور رابطه با آمریکا
.... می گفتم آقای خاتمی آدم درستی است. یک عده نیروی جوان به عنوان نیروی اصلاح طلب دور او جمع شده اند که همه هم از دوستان من هستند مثل آقایان حجاریان، علوی تبار و... اما وقتی من به دنبال ناطق رفتم اینها تعجب کردند. گفتم اگر الان ناطق که یک راست معتدل است رای نیاورد، پشت سر او یک نفر می آید که واویلاست و همه دیدیم که بعد از او احمدی نژاد آمد. - اصلاح طلب هایی که من می شناسم مثل شریعتمداری ...
شعرهای در انفرادی آفتاب فروغ وار است
. در مثل در شعر جلاد زیبای من این تصاویر و تعابیر را می بینیم : آویخته شدن گردن بندی از خرده های نان به گردن ، دستبند زدن سحرگاهان نجیب ، رشد مشکوک پرسه های شبانه ، تبر به دست روبروی این باغ ... و در شعر در انفرادی آفتاب می خوانیم : آه می بینی ! مثل همیشه قطار چمدان های مرا جا گذاشت باید همین گوشه کنارها زمین طاهری مانده باشد ببین جایی پیدا ...
در نگاه مولانا مرگ، حیات ابدی و جاودانگی است
زیست در زمان خواب چون آزاد شد *** زان مکان بنگر که جان چون شاد شد ظالم از ظلم طبیعت باز رست *** مرد زندانی ز فکر حبس جست این زمین و آسمان بس فراخ *** سخت تنگ آمد به هنگام مناخ جسم بند آمد فراخ و سخت تنگ *** خنده ی او گریه فخرش جمله ننگ وصال در این جا وصال حق است. وطن عالم غیب و پیشگاه حق است. حلقه خاص خدا جمع مردان حق در بهشت است که، به آیه ی 55 سوره قمر اشاره ...
آثار تلویزیونی متناسب با سالروز 17 شهریور
کوچولو به کارگردانی حسین عامری، جمعه 19 شهریور ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی ارسطو خوش رزم، علیرضا پورمحمد، لیلا جوان و سعید آهویی خواهیم دید: مسلم، جوان نوحه خوان به همراه همسرش مینا سوار بر یک موتور در جاده با وانتی تصادف می کند. راننده وانت علیرغم جراحت سخت مینا و درماندگی مسلم می گریزد و مینا فوت می کند. از این پس زندگی مسلم رنگی از انتقام به خود می ...
روایت شاعران از داغ منا / خدا کند دگر از راه، ناخدا برسد
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: این روزها، نخستین سالگرد شهدای فاجعه مناست؛ آنانکه به سوی بیت الله رفتند و در آغوش خدا جای گرفتند. باید گفت در همان ساعات و روزهای نخستین بعد از فاجعه، شاعران از نخستین اقشاری بودند که تلاش کردند با قلم خود، هم در ثبت این واقعه بکوشند، هم تسلای دل داغداران باشند و هم در جهت تنویر افکار عمومی، روشنگری کنند. رضا اسماعیلی یکی از همین شاعران است که در ...
همسایه، آب، جنگ...
دارابی ها از سمت شمال و شمال شرقی و حاجی آبادی های و آبشوری ها از جنوب و جنوب شرقی و فیروزآبادی ها از شمال و شمال غر بی به همراه یگان زرهی اعزامی از شیراز، با پشتیبانی استان کرمان و هلی برد یزدی ها با همه تجهیزات مکانیزه و سلاح های سبک و سنگین به طرف لار حمله ور شدنده اند وسط حرفش پریدم و گفتم: حمله! به لار! واسه چی؟ گفت: خوب معلوم دیگه واسه آب. مگه یادت نیست دیشب چه پیامی واسم اومده ...
400 میلیون تومان برای نجات از مرگ
حلقه محاصره آنها افراد قرار گرفتم. آنها چاقو و پنجه بوکس داشتند. نمی دانم چطور مقتول با چاقو مجروح شد، اما من ضربه ای نزدم. بعد از مجروح شدن مرد جوان، از محل فرار کردی؟ نه. همان جا ماندم. با دیدن مردجوان که زخمی شده بود شوکه شدم. او کف خیابان افتادو دوستانش با سوار شدن به خودروهایشان فرارکردند. حتی خودم به پلیس و اورژانس زنگ زدم. او را امدادگران اورژانس به بیمارستان منتقل ...
کرامات امام محمد باقر علیه السلام
...؛ حضرت پیاده شد و در حالی که مقداری از شن ها را کنار می زد چنین دعائی را زمزمه می نمود: خداوندا! ما را سیراب و پاک گردان . ناگهان سنگ سفیدی نمایان شد و امام علیه السلام آن سنگ را کنار زد و چشمه ای زلال آشکار گردید؛ از آن آب آشامیدیم و برای نماز وضو گرفتیم . بعد از خواندن نماز، سوار شدیم و به راه خود ادامه دادیم تا آن که صبحگاهان به روستائی رسیدیم، در کنار نخلستانی توقف ...
اشعار ویژه شهادت امام باقر (ع)
... فردا کنار باقرم مردم بدانید دست از غم او تا قیامت برندارم ای کهکشانها آسمانها در مدارت عرش خدا عزّ و جلّ بیقرارت ختم رسل کرده سلامش را نثارت بیچاره تر از من نداری در کنارت دارم درون سینه ام شوق زیارت کی می شود سر بر مزار تو گذارم ای ابتدای روضه ها از خانۀ تو ای هیأت عشاق در کاشانۀ تو ...
روایتی منتشر نشده از بی رحمی سعودی ها در "فاجعه منا
حادثه به گوش مسئولین برسد و زودتر چاره ای بیندیشند و راه را باز کنند. 11 صبح بعد از ساعت ها انتظار، مامور پلیس، بیسیم به دست از بین جمعیت و لابلای افراد روی هم افتاده، بدون هیچ گونه واکنشی بطرف جلو می رود و مردم از وی کمک خواستند؛ مثل اینکه کمک به دیگران در شرح وظایفش نبود. جوان ایرانی با دیدن این بی تفاوتی خشمگین شد و شروع کرد به معرفی خود که انا ایرانی؛ انا ایرانی ؛ یعنی ...
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را...
این شاعران، پیمان طالبی است که در شعر خود، از عطش حاصل از مسمومیت امام باقر (ع) سخن می گوید و می سراید: صدای صاعقه آمد که در هوا زده بود گمان کنم که خدا مرد را صدا زده بود به خنده ی دم آخر کمی تسلی داد به جبرئیل که از غصه، ضجه ها زده بود کسی که پیکره نیمه جان او آن شب به شدت از اثر زهر دست و پا زده بود در این میانه، عطش؛ این حقیقت مکشوف ...
آخر هفته، همراه با شبکه های سیما/ پخش فیلمی از جمشید هاشم پور
... فیلم تلویزیونی یک خواب کوچولو به کارگردانی حسین عامری، جمعه 19 شهریور ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش خواهد شد. در این فیلم با بازی ارسطو خوش رزم، علیرضا پورمحمد، لیلا جوان و سعید آهویی خواهیم دید: مسلم، جوان نوحه خوان به همراه همسرش مینا سوار بر یک موتور در جاده با وانتی تصادف می کند. راننده وانت علیرغم جراحت سخت مینا و درماندگی مسلم می گریزد و مینا فوت می کند. از این پس زندگی ...
گزارشی از فعالیت دستفروشان متروی تهران
قطار در ایستگاه طالقانی می ایستد، مردی قدبلند با چهره ای سیاه و آفتاب سوخته وارد واگن می شود. قطار حرکت می کند و مرد که انگار خیالش از مأموران راحت شده باشد، چند دست لباس مردانه برمی دارد و بلند فریاد می زند: لباس مردانه 10هزار تومان به عده ای خرید لباس ها را پیشنهاد می کند و می گوید کیفیتش خوب است. آنها هم با سر و دست نشان می دهند که نمی خواهند. هنوز در واگن راه می رود و فریاد می زند و جنسش را تبلیغ ...
آگاهی پیامبران بر ضمایر انسان ها از نگاه مثنوی
همین موضوع دارد: به اسیران بگو که اگر در دل نیت خیر دارید به شما خیر می دهد و شما را می بخشد. جوق به معنای گروه است. با آن غصب ، یعنی با وجود آن غضبی که در درون داشتند زنجیر قهرده من به معنای غلبه ی الهی بر کافران است. سوی شهر به معنای به سوی راه درست یا به سوی بهشت است. در دو بیت بعد مولانا سخنانی را نقل می کند که اسیران پیش خود می گفته اند: پول قبول نمی کنند و کسی هم نیست که واسطه شود و ما را ...