سایر منابع:
سایر خبرها
فوت سرباز یگان حفاظت میراث فرهنگی
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا ، حمیدضیایی پرور در مورد حادثه فوت سرباز یگان حفاظت میراث فرهنگی گفت: این حادثه جمعه شب در محوطه پژوهشگاه میراث فرهنگی رخ می دهد و یکی از سربازان یگان حفاظت به نام سعید حسن لو که در حال خدمت بوده، ساعت 20/30 از ارتفاع حدود 3 متر به درون پارکینگ سقوط می کند و از ناحیه سر آسیب می بیند . وی ادامه داد: پس از آن که پاس بخش متوجه می شود حادثه به اورژانس ...
رضا شاه؛ از دیو روایت رسمی تا دلبر شبکه من و تو
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- به بهانه هفتادمین سالروز درگذشت رضا شاه، شبکه تلویزیونی من وتو فیلمی درباره او را باز پخش کرده که هر چند حاوی تصاویری بعضا دیده نشده و بیانگر تغییرات بنیادین ایران در یکصد سال اخیر است اما چند هدف خاص را دنبال می کند: نخست این که: آن که با انگلستان ارتباط داشته سید ضیاء الدین طباطبایی بوده نه رضا خان و بر خلاف تصورغالب، منافع انگلستان را طی سلطنت خود تهدید می ...
کتاب هایی که برای تأمین غذای سربازان سوخت/ گزارشی از سایه جنگ بر کتابخانه های جهان اسلام
و غارت موزه ملی بغداد، پس از سقوط این شهر بود. سرقت آثار تاریخی گرانبها و نسخه های خطی در جریان یک جنگ تا حدی عادی است، اما سرقت موزه ملی بغداد که یکی از پنج مرکز مهم نگهداری آثار تاریخی جهان محسوب می شد، قدری غیرعادی بود. ابتدا تصور می شد که حدود 170 هزار قطعه از آثار باستانی موجود در این موزه به سرقت رفته، اما به مرور معلوم شد که بسیاری از خزانه های اصلی موزه از قبل با دقت بسته بندی و به مکانی ...
روزنامه های دوشنبه
نیویورک نیز سخن گفت و افزود: تقاضا برای ملاقات با رئیس جمهوری زیاد بود. 14 دیدار فقط در یک روز و نیم انجام شد. رئیس جمهوری فرانسه هم خواهان ملاقات با رئیس جمهور کشورمان بود که ساعت حدود 21 و سی دقیقه سه شنبه توانستیم وقت بگذاریم و وی به محل اقامت آقای روحانی رفت. این روزنامه با درج عنوان شفاف سازی ظریف از تحرکات سعودی ها در منطقه، نوشت: وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با جمعی از ...
حادثه در موزه ملی
شبانه از ارتفاع دیواره پارکینگ سقوط و از ناحیه سر دچار آسیب دیدگی می شود. وی اضافه کرد: پس از حضور عوامل اورژانس در محل و انجام اقدامات اولیه، سرباز وظیفه حسنلو برای پیگیری مراحل درمانی به بیمارستان سینا منتقل و دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفت اما متاسفانه در بامداد امروز یکشنبه 4 مهرماه به علت ایست قلبی دار فانی را وداع می گوید. ...
سینما به دفاع مقدس ادای دین نکرد
بازیگری که برای فیلم ملکه ساخته محمدعلی باشه آهنگر جایزه جشن خانه سینما را از آن خود کرده و از جشنواره تئاتر فجر هم بارها برای بازی های درخشانش جایزه گرفته است. آذرنگ با بازی در سریال شاهگوش ساخته داوود میرباقری بین مردم به شهرت رسید. از یک سالگی به جنوب رفته اید و این خطه را بسیار دوست دارید، جنوب چگونه شما را شیفته خود کرد؟ پدرم تکنیسین وسایل برودتی بود. وقتی من یکساله بودم، خانواده ام به جنوب مهاجرت کرده و ما به اندیمشک رفتیم. شهری که همه خاطرات خوب کودکی، نوجوانی و جوانی ام در این شهر شکل گرفت. عاشق اندیمشک هستم. باران های بی نظیرش در بهار، پاییز و زمستان، انگار همه خاطرات تلخ را می شوید و پاک می کند؛ باران هایی که دوست داری همیشه بر تو ببارد و تو را خیس کند. بیشتر مردم از جنوب، هوای شرجی و بسیار گرم آن را به یاد دارند که آزاردهنده است، اما شما از جنوب لطافت باران های آن را به خاطر سپرده اید. شرجی جنوب را هم دوست دارم. بی نظیر است! در هوای شرجی، نفس کشیدن برای خیلی ها سخت می شود، اما من وقتی در این هوا نفس می کشم، حالم خوب می شود. الان هم وقتی آبادان می روم، حس عجیبی پیدا می کنم. دوست ندارم به تهران برگردم، اما ضرورت های زندگی و شغلی باعث می شود آبادان را ترک کنم. مردم جنوب مهربانی عجیبی دارند، بی دریغ و زلال هستند، این خصلت ریشه در چه چیزی دارد؟ معتقدم طبیعت روی اخلاق و رفتار آدم ها تاثیر مستقیم دارد، جنوب گرمای خود را به مردمش تقدیم کرده همان طور که دریا، بزرگی اش را به این مردم داده است. آغوش باز مردم جنوب و مهربانی آنها همه به دلیل اقلیمی است که مردم در آن زندگی می کنند. این آب و هوا تاثیری در رویاها و اهداف شما داشت که نویسندگی، بازیگری و کارگردانی را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ وقتی مهدکودک می رفتم، قرار شد نمایش شنگول و منگول را اجرا کنیم، نقش حبه انگور را به من دادند، باید از توی ساعت بیرون می آمدم و گریه کنان به بزبزقندی می گفتم: شنگول و منگول را گرگ خورد! اما آنقدر بد بازی کردم که مربی مهدکودک مرا از نمایش اخراج و بچه دیگری را جایگزین من کرد. از همان روز با خودم عهد کردم که باید بازیگر شوم! شروع بازیگری من از همان روز مهدکودک بود و ممنونم از مربی که مرا از نمایش اخراج کرد و این تلنگر را به من زد تا وارد دنیای دوست داشتنی بازیگری شوم. پس می توان گفت به نوعی به شما بَر خورد که از نمایش اخراج شدید؟ بَر خوردن اسمش را نمی گذارم! شاید چیزی در درونم شکست تا دنیای زیباتر و عاشقانه تری بسازم. شاید اگر آن موقع مرا از یک نمایش کودکانه بیرون نمی کردند، بازیگر نمی شدم. جنگ که اتفاق افتاد، شما در جنوب بودید؟ بله! هشت سال جنگ را ما در اندیمشک بودیم، بیرون از خانه چادرنشینی را تجربه کردیم، شرایط پر از التهابی که تا تجربه اش نکنی متوجه بزرگی آن نمی شوی. مدام نگران بودیم که نکند دور از خانواده بمیریم! برای همین در هر موقعیتی که قرار می گرفتیم تلاش می کردیم خودمان را به جایی برسانیم که بقیه اعضای خانواده هستند. چطور شد که در آن شرایط سخت در جنوب ماندید و مهاجرت نکردید؟ جنگ بود، اما زندگی هم جریان داشت و نمی شد زندگی را رها کرد. ما عاشق زندگی در جنوب بودیم و با چنگ و دندان تلاش می کردیم آن زندگی را حفظ کنیم. با خودمان عهد کرده بودیم اگر قرار است آن زندگی ویران شود، پس ما هم در کنارش باید از بین برویم. زندگی در جنوب آنقدر خوب بود که ما در زمان جنگ هم نتوانستیم آنجا را ترک کنیم. اندیمشک دروازه خوزستان است. جنگ که شروع شد، سربازان عراقی تا پشت رودخانه کرخه هم آمدند، اگر اندیمشک را می گرفتند، خوزستان از ایران جدا می شد. اما ترسیدند و پیشروی نکردند. یادم هست در اوایل جنگ آنقدر نیروهای عراقی به اندیمشک نزدیک شده بودند که با توپ شهر را می زدند، اما چون این شهر در یک فرورفتگی قرار دارد، گلوله های تانک به خارج شهر اصابت می کرد. راه آهن اندیمشک جایی بود که سربازان را به خطوط اول جنگ می برد، پایگاه چهارم هوایی در این شهر بود که به لحاظ نظامی خیلی مهم بود، تیپ 2 زرهی بود و... همه اینها باعث شده بود که اندیمشک اهمیت زیادی پیدا کند و صدام خیلی تلاش کرد این شهر را نابود کند. مردم اندیمشک از اهمیت شهرشان برای دشمن باخبر بودند به همین دلیل کنار هم ماندند تا از آنجا دفاع و آن را حفظ کنند. اتفاقاتی را به چشم دیدم که هنوز هم مبهوت آنها هستم. یادم می آید وقتی عراق منطقه ای را بمباران شیمیایی کرده بود و مجروحان را به اندیمشک می آوردند، مردم در مسیر راه آهن تا بیمارستان شهید بهشتی ایستاده بودند، دستمال در دست داشتند و زمانی که مجروحان را می آوردند کل می کشیدند؛ در آن سنی که بودم نمی فهمیدم این سوگواری و عزاست، ترس است، چه چیزی است؟ اما آنقدر باشکوه بود که اصلا از ذهنم پاک نمی شود. ما ...
رؤیای صدام را کابوس کردیم!
مذاکره کند؛ او آمده بود تا خوزستان را از خاک ایران جدا کند. اما کمتر از یک هفته بعد در باتلاق فرو رفت. نخستین عملیاتی که نیروی هوایی در پاسخ به تجاوز دشمن انجام داد تنها یک روز بعد از حمله به فرودگاه مهرآباد در 31شهریور ماه اتفاق افتاد. بله، موج اول عملیات هوانیروز ایران علیه دشمن که از آن سیلی محکمی خورد در اول مهرماه سال59 و تنها یک روز بعد از تجاوز دشمن بود. عملیات 140 ...
نوزاد 31 انگشتی چینی
...> جزئیات مرگ سرباز یگان حفاظت موزه ملی کاهش کیفیت هوا در غرب کشور ملی پوشان در ایروان زرشکی پوش شدند + عکس پاسخ گل محمدی به بیانیه ذوب آهن بازیگر فیلم مرد عنکبوتی درگذشت+تصاویر پسر جوان با مانتوی زنانه از طبقه پنجم پرید قیمت انواع خودرو وارداتی زیر 100 میلیون تومان+جدول مرگ یک معلم ودانش آموز در نخستین روز سال تحصیلی سنگی که جهیزیه یک عروس را نابود ...
همایش بازنشستگان صنعت فولاد استان کرمان برگزار می شود/بازدید از موزه های استان در روز جهانی گردشگری ...
جهانی گردشگری خبر داد. محمود وفایی با اشاره به ابلاغ بخشنامه ای به همه ی موزه های زیر نظر سازمان میراث فرهنگی،صنایع دستی و گردشگری در کل کشور، اظهار داشت: بر این اساس ششم مهرماه امسال مصادف با روز جهانی گردشگری، همه ی موزه های زیر نظر اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان برای بازدید عموم رایگان هستند. وی با بیان اینکه این بخشنامه به درخواست معاون گردشگری و موافقت رئیس ...
سرباز یگان حفاظت موزه ملی حین خدمت درگذشت
به گزارش ایسکانیوز به نقل از ایسنا، این سرباز نیروی یگان حفاظت موزه ملی ایران که صبح روز یک شنبه - چهارم مهرماه - در حین انجام نگهبانی در فضای پشت بام موزه ملی بود، از نرده ها به پایین سقوط کرد و درگذشت. گمانه زنی ها علت فوت این سرباز را خواب آلودگی او بیان کرده اند، اما قرار است دوربین های محوطه برای بررسی علت فوت وی بررسی شوند. همچنین قرار است پیکر ائ فردا - دوشنبه - تشییع شود. 105/ ...
سقوط سرباز 18 ساله از بام موزه ملی ایران
به گزارش بی باک نیوز، حسن عباسی از سقوط یک سرباز وظیفه از بام پارکینگ موزه ملی ایران خبر داد و اظهار داشت: این سرباز نیمه شب گذشته به دلیل نامعلوم از بام پارکینگ موزه به پایین پرتاب شده است که نیروهای اورژانس 4 دقیقه پس از وقوع این حادثه در محل حضور یافتند. وی افزود: فرد حادثه دیده بلافاصله توسط نیروهای اورژانس به بیمارستان سینا انتقال داده شده ولی وضعیت آن به شدت بدحال بوده است. ...
بزودی با شکرستان می آیم
نام ژاله علوّ نیازی به معرفی ندارد. این چهره ماندگار هنر نمایش را بسیاری مادر سینمای ایران می دانند. صدای خاص و قلم توانای او در نویسندگی و شاعری باعث شد تا سال 1327 کار خود را با اجرای زنده در رادیو آغاز کند. همان سال هم در فیلم سینمایی طوفان زندگی بازی کرد. بسیاری دیگر هم او را آغازگر دوبله انیمیشن در ایران می دانند. دوبله بسیاری از کارتون ها مانند پینوکیو، سفید برفی، زیبای خفته، سیندرلا، صد و یک سگ خالدار، هفت کوتوله، رامکال، سرندی پیتی، پت پستچی، گربه های اشرافی و ... را کارگردانی و صداگذاری کرده است. تعداد آثار سینمایی، تئاتر، رادیو و تلویزیونی و ذکر موفقیت ها، تندیس ها و دیپلم های افتخار او از حوصله این مختصر خارج است. هفت دهه فعالیت مستمر هنری خانم ژاله علو بهانه ای شد تا ما در جام جم آنلاین به سراغ او برویم و گفت و گویی با این بانوی ارجمند هنر ایران داشته باشیم. خانم علوّ مدتی است کمتر در رسانه ها و محافل رسمی حضور دارید، حال تان که خوب است؟ خوب که شوخی است. در سن و سال من خوب بودن بیشتر به یک شوخی شبیه است. درباره رسانه ها و مصاحبه هم باید بگویم بیشتر این روزها می خواهم استراحت کنم. خسته ام. دیگر از مصاحبه خوشم نمی آید چراکه هیچ چیز تازه ای ندارم که بخواهم برایش صحبت کنم. می خواهم با خودم باشم و آرامش داشته باشم. بسیاری شما را مادر سینمای ایران می دانند و مشتاق هستند که مصاحبه ای یا خبری از شما دریافت کنند. این عنوان، لطف دوستان هنرمند و مردم عزیز ایران است و الّا خود را تنها خدمتگزار مردم می دانم. خداوند هدیه ای به نام هنر را به من ارزانی کرد و من هم این امانت را به مردم ارائه کردم. صحبت از هدیه کردید. بهترین هدیه ای که به پاس این همه سال کار هنری دریافت کردید چه بود؟ من 67 سال کار نمایش کردم و در این مدت بهترین هدیه را از مردم گرفتم. لطف و محبت این مردم بهترین هدیه است. حتی بهترین فیلم و سریالی هم که بازی کردم آن است که مردم آن را بیشتر پسندیده باشند. آیا در حال حاضر کاری یا نمایشی در دستور کار دارید؟ کار نمایشی که خودم در آن ایفای نقش کنم خیر. اما متن هایی را که برخی از دوستان مانند آقای پرستویی و یا خانم حجت پیشنهاد می کنند بصورت نریشن در استودیو اجرا می کنم. به عنوان مثال چند روز پیش نریشن فیلمی را که برای کودکان کار تهیه شده بود اجرا کردم. با این توصیف یعنی هنوز فعال هستید. خانم علو من از شما یک خبر خوشی برای دوستدارانتان می خواهم. بله، خبر خوش اینکه با صحبت ها و قرارهایی که با خانم شوکت حجت، مدیر دوبلاژ کارتون شکرستان گذاشته ام بزودی با این انیمیشن دوست داشتنی و پرطرفدار می آیم. به شخصه از این انیمیشن، ادبیات، متن و شخصیت های داستان های شکرستان خوشم می آید. این خبر خیلی خوبی است. چه کارکتری در شکرستان به شما پیشنهاد شده است؟ من به عنوان قصه گو و راوی داستان های شکرستان با این مجموعه همکاری خواهم کرد. مرتضی احمدی را خدا رحمت کند. معتقدم هیچ هنرمندی نمی تواند جای آن مرحوم را بگیرد و برای من افتخاری است که بتوانم جای او نقالی کرده و همطرازی کنم. و سخن پایانی این گفت و گو از جانب خانم علو؟ درست است که من خسته ام و می خواهم استراحت کنم اما غمگین نیستم بلکه خیلی هم شادم. از خداوند هم خوشبختی، سلامتی و سربلندی مردم عزیزم را خواستارم. محمد زندکریمخانی – جام جم آنلاین ...
عالی نسب دیده بان توسعه ملی در دوران دفاع مقدس مطلب ویژه
دین و اقتصاد منتشر شده است. مراسم رونمایی کتاب میر نامیرا پنج شنبه اول مهرماه در آمفی تئاتر موسسه غیرانتفایی مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد وطی آن فرشاد مومنی، علی رضاقلی، سیدمحمدرضا بهشتی و میکائیل عظیمی در مورد شخصیت استاد عالی نسب و کتاب میر نامیرا سخن گفتند. آنچه می خوانید بخش دوم گزارش این مراسم است. بخش اول روز گذشته در همین صفحه به چاپ رسید. دکترسید محمدرضا بهشتی ...