سایر خبرها
تغییر جنسیت در شبکه اجتماعی برای دستگیری سارق
طرف شهلا آمده اند و مرا به جرم مزاحمت دستگیر کردند. با التماس و گریه خواستم رهایم کنند، اما آنها برای آزادی ام پول خواستند به همین دلیل با خانواده ام تماس گرفتم و گفتم سه مرد مأمور مرا بازداشت کرده اند و برای آزادی ام باید به آنها پول بدهم. از خانواده ام خواستم به حسابم پول واریز کنند تا به آنها بدهم که مأموران پلیس سر رسیدند و آنها را دستگیر کردند. یکی از متهمان که شهاب نام دارد، در ...
ماجرای مرموز پیامک های عاشقانه آلیسا
صاحب گوشی موبایل سرقتی هستم جواب پیام هایم راداد. پسر جوان ادامه داد: در مدت چند روز با مرد افغان دوست شدم و پس از چرب زبانی هایم خواستم تا برای دیدن هم به پارک نزدیک خانه مان بیاید. وی ادامه داد: این ماجرا را به 2 تن از دوستانم اطلاع دادم تا آنها برای کمک با من به پارک بیایند و از قبل صدای بیسیم را روی گوشی موبایلم ضبط کردم و در محل قرار منتظر ماندم. شهاب گفت ...
وقتی همسرم را در کنار مرد غریبه دیدم دنیا روی سرم خراب شد
دستگیری درباره علت قتل همسرش به محسن مدیر روستا؛ بازپرس امور جنایی تهران گفت: چند ماه قبل از قتل نازنین به دلیل روابط مشکوکی که با مردان غریبه داشت با او دچار اختلاف شدم، به همین خاطر تصمیم گرفتم از وی جدا شوم و حتی برای جدا شدن از او به دادگاه رفتم، روز وقوع قتل مجدداً او را با مرد غریبه ای در داخل ماشینش دیدم، پس از رفتن مرد غریبه داخل ماشینش رفتم و به او گفتم از این کارهایت خجالت نمی کشی؟ داخل ...
شهید بعد از شهادت چشم باز کرد و خندید
ممکن است یک روز همسر شهید شوید؟ آن روزها درباره شهادت فکر می کردم و گاهی وقت ها به آقا مصطفی می گفتم نمی دانم چرا فکر می کنم شما شهید می شوید. آن زمان هیچ جنگی نبود و مصطفی می خندید و می گفت مگر اینکه تو به من بگویی شهید می شوم. در دلم می گفتم مصطفی یک روز شهید می شود ولی شهادت را برای الان نمی خواستم و دوست داشتم بیشتر با همسرم زندگی می کردم. باز الان می گویم چیزی جز شهادت لیاقت مصطفی ...
کشته شدن قهرمان تکواندو فقط به خاطر یک شوخی
یک شوخی با دوستش با او درگیر و بعد از اینکه فشار بر عناصر حیاتی گردنش وارد شد، او را به بیمارستان انتقال دادند و بعد از گذشت 21 روز او جان خود را از دست داد. به این ترتیب، نوجوان متهم که آرمین نام دارد و 16ساله است، بازداشت شد. او در تحقیقات گفت: دوستم با من شوخی می کرد و زنجیری را به سمت صورتم پرت می کرد من خواستم زنجیر را از او بگیرم تا دیگر پرت نکند گردنش را گرفتم و با هم گلاویز ...
پسرم بی تاب شهادت بود/ کمین اشرار حجت را ربود
: کارت ملی و شناسنامه حجت را بده گفتم: برای چی میخواهید گفت: حجت شهید شده و از هوش رفت. خودم رفتم نیروی انتظامی آنجا بود که فهمیدم 12 نفر بوده اند، درجه دار هم همراهشون بوده؛ در درگیری با اشرار همگی را به رگبار بسته بودند و حجت من هم شهید شده بود. سه روز بعد پیکرش را آوردند من تا لحظه ای که صورت فرزندم را ندیدم هرگز باور نمی کردم، پیکرش غرق در خون بود؛ دست چپش به خاطر رگبار ...
مرد نقاش ارتباط زن شوهردار با یک مرد غریبه را فهیمد و ندانسته سناریو یک جنایت را نوشت
روز نو : مردگفت: به خاطر ارتباط با زن جوان و پیامک هایی که از یک شماره تلفن ناشناس برایم ارسال می شد تصمیم به قتل همسر او گرفتم!! متهم این پرونده جنایی در اولین جلسه بازپرسی زوایای پنهان این پرونده جنایی را افشا کرد و با دروغ خواندن اظهارات قبلی خود به قاضی سید جواد حسینی گفت: من در یک شرکت حمل و نقل هوایی در تهران کار می کنم و از طریق یک تماس تلفنی با زن 28 ساله ای که ساکن مشهد ...
با یکی از دوستان پدرم ارتباط پنهانی داشتم/ مادرم تمام ماجرا را فهمید
من هم پیام های عاشقانه برایش می فرستادم تصاویری دردناک از شکنجه حیوان زبان بسته به دست 4 مرد بی رحم دوستان همسرم آزار واذیتم کردند / همسرم بی غیرتم در اتاق بود وبه فریادهای من اهمیتی نمی داد زمانی که همسایه ها به اتاق زن جوان رفتند با صحنه عجیبی رو به رو شدند / به خاطر فقر این کار را انجام دادم همسرم با مردان غریبه در ارتباط بود / روزی رفتاری از او دیدم که نتوانستم تحمل کنم با یکی از دوستان پدرم ارتباط پنهانی داشتم / مادرم تمام ماجرا را فهمید حادثه ناگوار برای نماینده مجلس +عکس ...
ماجرای پیرمردی که با دختر جوان آشنا شده بود - یک روز سحر به خانه ام آمد
...، پنج میلیون تومان پولی را که داخلش بود، سرقت کردیم. چند روزی در آن ویلا بودیم و سپس به کرمانشاه رفته و خودرو را آنجا رها کردیم. وی ادامه داد: بعد از این سرقت تصمیم به ترک موادمخدر گرفتم و در یک کمپ بستری شدم. حالا هم به خاطر عذاب وجدان، پلیس را در جریان قرار دادم. پس از این اعترافات دو همدست او هم شناسایی و دستگیر شدند. دیروز جلسه محاکمه متهمان در شعبه هشتم دادگاه ...
دوستان همسرم آزار واذیتم کردند / همسرم بی غیرتم در اتاق بود وبه فریادهای من اهمیتی نمی داد
برایش می فرستادم تصاویری دردناک از شکنجه حیوان زبان بسته به دست 4 مرد بی رحم دوستان همسرم آزار واذیتم کردند / همسرم بی غیرتم در اتاق بود وبه فریادهای من اهمیتی نمی داد زمانی که همسایه ها به اتاق زن جوان رفتند با صحنه عجیبی رو به رو شدند / به خاطر فقر این کار را انجام دادم همسرم با مردان غریبه در ارتباط بود / روزی رفتاری از او دیدم که نتوانستم تحمل کنم با یکی از دوستان پدرم ارتباط پنهانی داشتم / مادرم تمام ماجرا را فهمید حادثه ناگوار برای نماینده مجلس +عکس ...
داستان گراهام سونس؛ "من اشتباه کردم" (بخش آخر)
روبرو شدم. می خواستم عادات غذایی را تغییر دهم. مقاومت بزرگی در این زمینه هم وجود داشت . همه این کار ها را در گلاسکو رنجرز انجام داده بودم و به خاطر 9 سال بدون جام ماندن، راحت تر با این قضیه کنار آمدند. به باشگاهی رفتم که موفقیت در آن پی در پی و در چند دهه جریان داشت؛ در آن باشگاه پذیراندن این که بلافاصله بعد از بازی حق خوردن چیپس و ماهی را ندارید؛ هرگز کار ساده ای نبود. دوره گذار ...
صیغه کردن یک دختر توسط رییس شرکت / سفر دوبی دردسرساز شد
...> وی افزود: فهمیدم ابراز علاقه او بی دلیل نبود و بدون اینکه جوابی بدهم تصمیم به شکایت گرفتم مونا مثل بقیه همکارانم نمی دانست که من و همسرم یکسال پیش از هم جدا شده ایم و اگر من به او علاقه مند شدم بخاطر تنهایی ام بود و اگر او را صیغه کردم بخاطر وجود دختر خردسالم بود. جمشید ادامه داد:نمی خواستم کسی در محل کارم از طلاق باخبر شود چون باعث می شد تمرکزم به هم بریزد و مونا را انتخاب کردم چون ...
پزشک عباس کیارستمی :قصوری مرتکب نشده ام
کردند و به دلایل ناشناخته ای در فرانسه فوت کردند. من در درمانی که انجام دادم نه برای خودم نه برای بیمارستان نه برای همکاران بیمارستانی در بیمارستان جم و حتی بیمارستان آراد هرگز کوتاهی وخطا یا قصوری نمی بینم. درنتیجه از حق خودم برای اعتراض و دفاع استفاده می کنم تا توضیحات بیشتری برای روشن شدن پرونده بدهم. این ماجرا که در مطبوعات سر و صدای زیادی پیدا کرد که قرار بود اول پدر شما مرحوم ...
ترفند عجیب 50سال قبل یک زن در قتل شوهرسابقش - حادثه ای که یک مرده خور حرفه ای عامل افشای آن شد
.... یک زندانی به نام قاسم حیدری از سارقان سابقه داری بوده که چند سال پیش در جریان سرقت از یک ویلا در شمیران با همدستانش، صاحبخانه ای را کشته اند و به جرم این جنایت به 15 سال زندان محکوم شده اما حالا فراری است. با این خبر سوژه داغ و تکان دهنده ای دستگیرم شده بود و دو روز بعد هم بازپرس با صدور دستور نبش قبر میرزای بنکدار این معمای شگفتی آور جنایی را حل کرد.به دستور بازپرس، قبر مرد بنکدار ...
خدا قوت مردم به حافظان امنیت با حضور در یک کلانتری
به گزارش پایگاه خبری اجتماعی فارس عرب ، دیروز تعدادی از مدیران شهری، اهالی محل و حتی رهگذران وارد کلانتری طبرسی جنوبی مشهد شدند تا به رسم ادب از تلاشگران عرصه امنیت سپاسگزار باشند در این میان زنی جوان درحالی که شاخه گلی سرخ رنگ را تقدیم سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری) می کرد گفت: زندگی من در آستانه فروپاشی بود، می خواستم با داشتن فرزندی خردسال از همسرم طلاق بگیرم اما وقتی در چند جلسه توسط ...
آزار جنسی زن شناگر تهرانی توسط 4 مرد
شوهر خواهرم اختلاف پیدا کرده بودم به همین خاطر از یکی از دوستانم به نام فریبا کمک خواستم و او دو نفر از دوستان شوهرش را برای کمک به من معرفی کرد . من ،سعید و وحید را به خانه ام دعوت کردم تا سند ملکی را که به خاطر آن با خواهرم اختلاف داشتم به آنها نشان دهم اما آنها سند را با خود بردند ودیگر خبری از آنها نشد. وی ادامه داد: می خواستم از مردان غریبه شکایت کنم که یکباره سعید و وحید و مرد ...
از اختلاف بر سر ارثیه تا ادعای تعرض
تلاش برای دریافت ارثیه، زن جوان را وادار به کمک گرفتن از مردانی کرد که نه تنها او را در گرفتن ارثیه یاری نکردند، بلکه نقشه تعرض به او را طراحی کردند. به گزارش شرق، چندی قبل زنی جوان به مأموران خبر داد از سوی سه مرد مورد تعرض قرار گرفته است. این زن در شکایت خود گفت: من با خواهر و شوهرخواهرم به خاطر مسائل مربوط به ارثیه اختلاف داشتم و درگیری های زیادی داشتیم. تا اینکه با مردی آشنا شدم که ...
قدم زدن کنار فیل
.... یک تکرار بی معنی که فقط صبحِ زود بیدار شدن است و رفتن و آمدن و این که کاری است که باید انجام شود و به ته برسد. فرقی نمی کند که چه طور! من اصلا این را نمی خواستم. به خودم گفتم: چی کار باید بکنم؟ به این فکر کردم که واقعا به او بگویم که می تواند برای مدتی مدرسه نرود تا ببیند که می خواهد چه کار کند. باز ایده بدی به نظرم رسید چون فکر کردم شاید خوشش بیاید و آن وقت نتوانم به ادامه دادن دوباره ...
همای: به عشق موسیقی کارگری می کردم
. بعد چند تا کتاب گرفتم و دوست داشتم پیانیست شوم. این دو تا شغل را دوست داشتم. بعد یک رهبر ارکستر آمد خانه ما که اسمش انریکو (جرولا) بود. من فهمیدم کسی که رهبر است هم پیانیست است و هم یک ساز سخت دیگر بزند برای همین از آن به بعد خواستم رهبر ارکستر بشوم. از اول صورت نقاشی هم می کشیدم و برای اینکه صورت نقاشی بکشم هم 10 بار باید آن را می کشیدم تا درست بشود و پدرم هم به من یاد می داد. -استاد ...
قتل همسر پزشک معروف در ارتباط نامشروع
وقوع قتل نیز گفت: ظهر آن روز، خواهرهای مقتول را به راه آهن رساندیم و خودمان به خانه برگشتیم. پس از اینکه مقداری مشروب مصرف کردیم، مقتول قصد خوردن تعدادی قرص داشت. خواستم مانعش شوم اما توجهی نکرد. با این تهدید که به پسرت زنگ می زنم و ماجرا را برایش می گویم، گوشی تلفن را برداشتم اما او ناگهان به سمتم حمله ور شد و دستم را گاز گرفت. من هم با سیلی به دهانش زدم. دعوای مان بالا گرفته بود که او من را هل داد ...
تبرئه 2 ایرانی از اتهام قتل مرد افغان
را دراین باره آغاز کرد. آنها ابتدا فردی که مقتول را پیدا کرده بود، مورد بازجویی قرار دادند، این مرد گفت: وقتی رسیدم، جمعه زخمی روی زمین افتاده و چاقو به پهلو و کمرش برخورد کرده بود. از من خواست که او را برگردانم و گفت نمی توانم نفس بکشم. وقتی این کار را انجام دادم، بلافاصله با پدرش تماس گرفتم و گفتم پسرت زخمی شده است، بعد از آمدن پدر جمعه بود که او فوت کرد. وقتی پدر مقتول ...
با محمد ارتباط پنهانی داشتم - شوهرم سد راه عشقمان بود
را نمی شناختم. با پلیس تماس گرفتم و بعد خانواده شوهرم را در جریان ماجرا قرار دادم. در این مرحله ماموران به تحقیق از خانواده مقتول و خانواده همسرش پرداختندکه مشخص شد او با کسی اختلاف و دشمنی نداشته است. در حالی که کارآگاهان جنایی در جست وجو برای دستگیری قاتل فراری و رازگشایی ا ز جنایت بودند، به همسر مقتول مظنون شدند که به خاطر مرگ شوهرش بیتابی نمی کرد و با خونسردی درباره شب حادثه حرف می ...
مجرمان واقعی در فضای مجازی
کرد که دختر 12 ساله را نمی شناسد. این در حالی بود که ماموران در بازرسی از گوشی تلفن همراه متهم، عکس های خصوصی دختر دانش آموز را کشف کردند که این موضوع به اعتراف متهم انجامید. پسر نوجوان گفت: دو ماه پیش به طور اتفاقی با دختر 12 ساله در یکی از بوستان های شهر سبزوار آشنا شدم و ارتباطمان شکل گرفت. در جریان این دیدارها و پس از جلب اعتمادش، از او عکس های خصوصی گرفتم. یک روز از او خواستم به خانه مان ...
قتل، پایان ارتباط نامشروع با زن متاهل
ارتباط مان بیشتر شد، مسائل خصوصی اش را برایم تعریف کرد. روزی به من گفت قبلا با مردی در ارتباط بوده و حالا او آزارش می دهد. خواست او را دست به سر کنم و خودم جایش را بگیرم. همین کار را هم کردم. دیگر به اکرم علاقه مند شده بودم. تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم اما شوهرش مانع بود. نقشه قتلش را کشیدم. موضوع را به برادرم و یکی از دوستانم گفتم و شب حادثه، با در اختیار داشتن کلید وارد خانه اکرم شدم ...
اتفاق غیرمنتظره در رسیدگی به درخواست آزادی مرد اعدامی
خواهرم کمک می کردم. او خیلی فقیر بود و پولی هم که من به دست می آوردم، خیلی کم بود. ما هر دو بدبخت بودیم. به همین خاطر تصمیم گرفتم اسلحه بخرم و سرقت کنم. متهم درباره قتل احمد، گفت: من نمی خواستم او را بکشم، فقط می خواستم ماشین او را سرقت کنم. زمانی که به سمتش رفتم، او مقاومت کرد و خواست من را بزند. من مجبور شدم برای دفاع از خودم، شلیک کنم. درباره خانم دکتر هم، باز نمی خواستم شلیک کنم و می خواستم ...
متهمان 4 روز آزارو اذیت به زن غریق نجات را انکار کردند
خواستم از آنها شکایت کنم. ولی یک شب صادق و حامد به همراه یکی از دوستان شان به نام فرشید، به خانه ام آمدند و مرا با زور از خانه ام ربودند. آنها مرا داخل صندوق عقب خودرو پرایدشان گذاشتند و به یک خانه متروکه بردند. من چهار شبانه روز آن جا اسیر بودم و از سوی این سه مرد مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. بعد از چهار روز هم آزاد شدم و تصمیم به شکایت گرفتم. با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران ...
قاتل تیمسار بازنشسته به زودی اعدام می شود
.... من خودم شغل و درآمد داشتم. در یک کشتارگاه کار می کردم و درآمدم بد نبود، اما صاحبکارم مرا اخراج کرد. هیچ دلیل قانع کننده ای هم برای این کارش نداشت. از آن به بعد بی پول شدم و روحیه ام خراب شد. برای همین یک اسلحه خریدم. می خواستم با تهدید اسلحه زورگیری کنم و کمی پول به دست بیاورم. روزحادثه در یکی از خیابان های کنار پل مدیریت بودم که یک خودروی 206 را دیدم. موقعیت خوبی بود برای سرقت؛ به همین دلیل ...
زن صیغه ای و مابقی ماجرا
دادند و بالاخره بعد از 10 سال از زندان آزاد شدم درحالی که همسرم نیز طی این سال ها به طور غیابی طلاق گرفته بود و فرزندم در خانه پدرم زندگی می کرد. مدتی بعد از آزادی با زن دیگری ازدواج کردم در این جا بود که تصمیم گرفتم همه چیز را از نو شروع کنم با توجه به مهارتی که قبلا در پخت نان داشتم در حاشیه شهر مشهد نانوایی اجاره کردم و همراه همسرم و چند کارگر به تولید نان پرداختم. درحالی که روزگارم ...
افتخارم جراحی صورت 1000مجروع دفاع مقدس است
نبود و هیچ وقت با ازدواج سنتی موافق نبودم. همسرم دانشجوی من بود. آقای دکتر هیچ وقت دوست نداشتید در انگلیس می ماندید وزندگی تان را ادامه می دادید؟ نه، هیچ وقت. چرا برگشتید؟ دوست نداشتم در آنجا یا در هر کشور دیگری غیر از ایران زندگی کنم. بیشتر دوست داشتم به سرزمینی که به خودم تعلق دارد کارکنم. علاوه بر تعلق خاطر و نوستالژی که در همه افراد از سرزمین مادری به وجود می ...