سایر خبرها
چادری که تمام زندگی یک خانواده شد
رسد و در این بین اما مسئولان شهرستانی و استانی در خواب هستند. چند متری مانده به چادر، مادر خانواده بیرون می آید زنی سی و چند ساله که با فشار عضلات کتف، دو سر شانه اش را به بالا می کشد شاید برای این است لرزه افتاده بر تنش نمایان نشود لرزشی از سرمای نیمه شب شاهرود آن هم در شبی که همه در آغوش گرم خانواده میهمان بخاری و شوفاژ هستند و بسیاری در سفره اطعام شب پنجم محرم، میهمان ... اما اینجا ...
حمید گودرزی:یک پلیس مهربان را بازی کردم
پرونده های واقعی ساخته شده است و خیلی نمی تواند از واقعیت دور باشد. با شاهد احمدلو و پدرام شریفی از قبل همکاری نکرده بودید اما ارتباطتان دوستانه و صمیمی از آب در آمده است! با هیچ کدامشان همکاری نکرده بودم اما شاهد را از ده پانزده سال پیش می شناختم و با پدرام هم سر همین سریال آشنا شدم. بچه خیلی خوبی است و راحت با هم دوست شدیم و کار را پیش بردیم. می دانم که به جمشید ...
تبلیغ نهضت در پایگاه سنتی خاندان علم
مجلس احساس می کردند. احترام می گذاشتند و احساس شعف می کردند... اما منبر نمی رفتم... از مجلس بیرون می آمدم و بیکار می گذراندم. بعد از ظهر روز 12 محرم... خبر دادند آقای خمینی را گرفته اند... اصلاً باورم نمی آمد... اینکه آقای خمینی را ممکن است بگیرند برایم... غیرقابل قبول بود... احساس کردم ممکن است مرا هم بگیرند... برای اینکه... به این آقا که میزبانم است اهانتی نشود از خانه اش خارج شدم و مجدداً به ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (163)
.... کاش به جای برداشتن تحریما شنبه هارو برمیداشتن. 2. من از عمر خیام تعجب می کنم که چه طور با اون جهان بینی و درایت، شنبه رو در تقویم جلالی گنجوند. 3. کشف کردم دلیل اینکه بدون عینک قیافم بهتره این نیست که عینک بهم نمیاد، اینه که بدون عینک خودمو واضح نمی بینم. 4. مطمئنم شهریار بعد گفتن "تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم" چندبار سرش رو کوبیده به دیوار و بعد با صورت ...
سرمربی ایرانی وردربرمن از زیر و بم زندگی اش می گوید
های فرهنگی مردم ایران من را به شدت تحت تاثیر قرار داد. متولد کجایی و کجا بزرگ شدی؟ من در بوکستهوده به دنیا آمدم و همانجا بزرگ شدم. در نوجوانی به برمن پیوستم و پدرم اولین مربی من بود. در جوانی و زمان پیوستن به تیم A جوانان برمن، به مدرسه شبانه روزی رفتم. برای 7 سال در برمن بودم. اینجا با همسرم آشنا شدم. ما همیشه به صورت واضح گفته ایم که می خواهیم در برمن به زندگی ادامه دهیم ...
ناگفته هایی از زندگی خصوصی هاشمی رفسنجانی/ از اولین دیدار با امام خمینی تا املاک شخصی
بیان می کند: در ابتدا حالات این گونه (استفاده از وسایل جدید) داشتم تا این که کم کم قبح استفاده از اینها شکست و من جزء اولین طلبه هایی بودم که رادیو خریدم، البته با پول امام خمینی. چون قضیه کاپیتولاسیون مطرح بود و معلوم شد که باید از مسائل مطلع باشیم و مبارزه را نیز شروع کرده بودیم. ایشان 200 تومان پول به من دادند و گفتند برو رادیو بخر. من هم رفتم و در خیابان ارگ، یک رادیو ارس به مبلغ 400 تومان ...
از تشبیه مقتدایی به نیما یوشیج تا ژنرال خواندن استاندار سابق
درویش داشته باشیم که در همه لحظات و همه شرایط کنارمان باشد. • آرین نژاد در بخش دیگری از سخنان خود گفت که در خوزستان سراغ ندارم که استانداری دوره استانداریش تمام شود و بعد به این شکل در بین مردم حاضر شود. معمولا پس از اتمام دوران مدیریت استانداران ، باخبر می شویم که مدیرعامل شده و یا در حال بیزینس و تجارت است اما مقتدایی این گونه نبود. • این مجری سیمای خوزستان ضمن ستایش ...
روزی که به استقلال آمدم را هرگز فراموش نمی کنم/ دوست دارم به اروپا بروم/ نه بد اخلاقم نه بدعُنق!
بتوانم برای تیمم مفید باشم. 23 سال بیشتر سن ندارم اما دوست داشتم مثل باتجربه ها برای تیم استقلال مفید باشم. *اهل کدام شهر هستی؟ – من در تهران به دنیا آمدم ولی از یک سالگی به کرج رفتیم و آنجا مدرسه و باقی داستان را انجام دادم. تا همین چند وقت پیش هم آنجا بودیم. * کجای کرج؟ می دانی که کرج خیلی شهرک و منطقه دارد؟ – من بچه فردیس کرج بودم و هنوز هم آنجا را دوست دارم ...
نخبگان دینی و بحران های اجتماعی
را هم بیان می کنند، می فرمایند: فان العسف یعود بالجلاء اگر سختگیری بیجا کردی، مردم می روند، یا به تعبیر امروزی فرار مغزها و فرار بی مغزها هر دو پیش می آید، منظور کسانی است که مغز متفکر نیستند، اینها هم دارند از کشور می روند، یک کارمند ساده می گوید نمی توانم و می خواهم بروم، چون سرکار می گویند چرا در نمازجمعه شرکت نمی کنی؟ مگر روز تعطیل که مثلا فاضلاب خانه و کثافت همه جا را گرفته، به هزار بدبختی کسی ...
کوه ها در مقابلش سر تعظیم فرود آوردند
فعالیت ها و مسئولیت ها یک بار که بنده قم بودم ساعت دوازده شب تماس گرفت و گفت می خواهم شما را ببینم، گفتم تشریف بیارید منزل، گفتند دیر وقت است و نمی خواهم مزاحم خانواده شوم. مقابل حرم حضرت معصومه(س) منتظر من ماند. وقتی او را دیدم مبلغی را به عنوان خمس به من داد و گفت این پول خمس من است به دفتر آقا بدهید و مبلغی را هم داد و گفت این پول را هم به آدرس این جانباز بدهید اما نگویید که چه کسی داده است. گفت سه ...
بخش های خواندنی کتاب فتح خون شهید آوینی
... و فاش باید گفت، این محضر عظیم حق جایی برای پنهان شدن ندارد. ضحاک بن عبدالله خود گفته است: چون دیدم که اصحاب حسین همه کشته افتاده اند و جز سوید بن عمرو بن ابی المطاع خثعمی و شیر بن عمرو حضرمی دیگر کسی نمانده است، به او گفتم: یا بن رسول الله، می دانی آن عهدی را که بین من و توست، من شرط کرده بودم که در رکاب تو تا آنگاه بمانم که جنگجویی با تو هست. اکنون که دیگر کسی نمانده است، آیا مرا حلال می ...
دو راهکار برای جلوگیری از تضییع حقوق نمایندگان ایران در مسابقات بین المللی قرآن
استقلال کرواسی، آغاز شد، افزود: نحوه آشنایی من نیز با این مسابقات به این صورت بود که از طریق یکی از دوستان به نام استاد عزیز خلیلی که یکی از حافظان کل قرآن و قاری برتر حوزه بالکان و نفر دوم آن کشور در مرکز اسلامی است، آشنا شدم. اولین سالی که به کشور یوگسلاوی رفتم سال 1370 بود که با این شخصیت آشنا شدم، یک سال بعد که در مسابقات مالزی حضور داشتم که ایشان نیز در آنجا حضور داشتند، این آشنایی ادامه پیدا ...
هاشمی رفسنجانی: آیت الله خامنه ای به من گفتند که شما از جریان جنگ، قهرمان بیرون می آیید گفتم می خواهم ...
گونه (استفاده از وسایل جدید) داشتم تا این که کم کم قبح استفاده از اینها شکست و من جزء اولین طلبه هایی بودم که رادیو خریدم، البته با پول امام خمینی. چون قضیه کاپیتولاسیون مطرح بود و معلوم شد که باید از مسائل مطلع باشیم و مبارزه را نیز شروع کرده بودیم. ایشان 200 تومان پول به من دادند و گفتند برو رادیو بخر. من هم رفتم و در خیابان ارگ، یک رادیو ارس به مبلغ 400 تومان خریدم که 200 تومانش را از جیب خودم ...
گنبدکاووس قهرمان پرورترین شهر کشور است
سرم باشد. فارس: تأثیر ورزش در زندگی شخصی شما از جمله نشاط، سلامتی، اخلاق و رفتار چگونه بوده است؟ مهم ترین فاکتوری که من در زندگی ام داشتم و باعث شده زندگی ام سرپا و بانشاط باشد ورزش بوده و هست. ورزش کردن علاوه بر تقویت قوای ذهنی و جسمانی انسان بسیاری از درس ها را به آدمی می آموزد که فروتنی، تواضع، صداقت و جوانمردی از جمله این درس هاست. و در کنار همه این ها احساس خوب و شادابی و ...
20 سال پا به پایش سوختم و ایستادم
شدند و کمی بعد به شهادت رسید. ظهر جمعه روز نیمه شعبان سال 93 بود که همسرم آسمانی شد. پس در لحظه شهادت کنارش نبودید؟ نه، من آن لحظه رفته بودم ماشین را بنزین بزنم که اگر حال عباس بدتر شد ببریمش بیمارستان. موقع شهادتش نبودم و گفتم خدایا من 34 سال همسرم را تنها نگذاشتم. چرا لحظه آخر تنهایش گذاشتم. همه می گفتند خدا خواسته با وابستگی ای که همسرت به تو داشته تو نباشی و در نبودنت جان بدهد. تا ...
دوستان همسرم آزار واذیتم کردند و همسرم بی غیرتم در اتاق بود وبه فریادهای من توجه نمی کرد
سوخته و مقداراندکی پول، برای خرجی خانه با هزاران منّت، به من می دادند. وی در حالی که با یاد آوری شب شوم اشک هایش سرازیر می شود، ادامه داد: آن شب طبق معمول دوستان حمید برای او مواد آورده و حال او نیز کمی بهترشده بود. حمید رفقایش را برای شام، شب نگه داشت و از من خواست تا برای پذیرایی آنان غذا تهیه کنم. پس از صرف شام، شوهرم به اتاق خودش رفت و من سرگرم جمع کردن ظرف ها بودم که یکی ازدوستان ...
گلی ترقی و خاطراتی از آشنایی با فروغ فرخزاد
می داد و بعد یک دفعه بلند می شد و من که می دیدم جا می مانم، گریه و زاری راه می انداختم. و بالاخره هم پدرم می رفت و من گریه کنان دنبالش می رفتم و به او نمی رسیدم. خلاصه قصه گویی من ادامه داشت و امروز هم ادامه دارد. همه چیز برای من قصه است همه چیز برای من قصه است، هر چیزی که نگاه می کنم یک قصه است. دنیا، آدم ها، همه شخصیت های یک رمان اند. هر جا که راه می روم، خیابان که می روم ...
راوی آرمان های بشری/رونمایی از اشعارمحمد علی موحد با حضور شایگان، پورجوادی، ملکیان و شفیعی کدکنی
...، به مدرسه فردوسی رفتم. چون در تمام آذربایجان تنها دراین مدرسه، این دوره تدریس می شد. در زنگ انشا قرار بود که هر یک از دانش آموزان چیزی بنویسند. من شعری درباره آذربایجان گفتم که تنها مصرع اول آن را به یاد دارم: خجسته مادر من نام آذربایجان دارد... این شعر مورد پسند معلم قرار گرفت و گفت که بیا پشت تریبون بخوان! ما رفتیم آنجا و هر کاری کردیم نتوانستیم بخوانیم و گلوی مان گرفت و خجالت کشیدیم ...
حاشیه نگاری شوشان از رونمایی کتاب مقتدایی استاندار سابق خوزستان
همه می دانیم چرا ایشان در استانداری نیست چون کوچک ترین قدمی را در رابطه با حق خوزستان به عقب برنداشت . * رحمانی کار مقتدایی در خوزستان را با کار نیما یوشیج در شعر نو مقایسه کرد. این کارگردان خوزستانی گفت: با یک واسطه می گویم وقتی وزیر صنعت و معدن شکایت می برد به پیش رییس جمهور که مقتدایی جواب تلفن ها را نمی دهد دکتر روحانی به وی می گوید این از خصوصیات وی است و سعی کنید با وی ...
پناهیان: زندگی همۀ انسان ها خلاصه می شود در مدیریت رنج ها و لذت ها / نگذاریم رنج ها و لذت ها، ما را ...
، موضوعات جدید و به روز استاد پناهیان است. موضوع امسال مباحث استاد پناهیان در دهۀ اول محرم در دانشگاه امام صادق راز عبور از رنج های زندگی و رسیدن به لذات بندگی اعلام شده است. فرازهایی از دومین شب این سخنرانی را در ادامه می خوانید: .:اشکال در بارگذاری پخش کننده:. سخنرانی حجت الاسلام پناهیان- دانشگاه امام صادق(ع)- محرم 95.mp3 | دانلود فایل نگذاریم رنج ها و لذت ها، ما را ...
صدای قرآن همسایه در دوران بچگی شور حسینی ام را بیدار کرد/ مادحین هدف اصلی قیام امام حسین (ع) را تداعی ...
داخل یکی از خانه ها به گوش می رسید نظر من را به خود جلب کرد و زنگ آن خانه را زدم و وقتی وارد منزل شدم دیدم که جلسه قرآن ساده ای هست که در آن استاد حاج حسین آقا زرکش و بچه هایی که چهره ای نورانی داشتند در حال تلاوت قرآن هستند. خدابنده لو ادامه داد: آن روز در جلسه قرآن نشستم و وقتی به خانه برگشتم پدرم از من پرسید کجا رفته بودی که وقتی فهمید آنجا بودم اشک در چشمانش جاری شد و گفت اگر هر ...
پدرم یک آمریکایی را مسلمان کرد/ اقتدار پدرم در ژاندارمری رعب و وحشت اشرار را به دنبال داشت
نشان دهنده خستگی و کم خوابی داشت به خانه آمد، همه مضطرب و نگران دورش جمع شدیم و از پدر خواستیم درباره نیامدشان به خانه و اتفاقی که برایشان افتاده است برایمان بگوید. پدرم بدون مقدمه چینی گفت: در نهایت موفق شدم دست گیرش کنم. یکی از اشرار مسلح که در شهر سنندج و روستاهای اطراف موجب سلب امنیت مردم شده بود، بعد از چند روز تعقیب و گریز در نهایت توسط پدرم دستگیر و به سزای اعمالش رسیده بود. این ...
افشاگری بازیگرآیتم های خندوانه
از این گفتگو در این باره را می خوانید: * من به عنوان استاد کهنمویی در استودیو داشتم کار خودم را انجام می دادم و خوشحال بودم بابت این کار. تا اینکه قضیه دم نوش ها پیش آمد. واقعا قلبا راضی به این کار نبودم اما به سه دلیل این کار را پذیرفتم. اول اینکه بارها به رامبد جوان نه گفته بودم و احساس کردم بد می شود که هر کار از من می خواهند نه بگویم. * دلیل دوم این بود که گفتند رویکرد ...
کوچه هایی که بوی دلتنگی می دهند
نفر بودند؟ و همگی جواب دادند 72 نفر، گفتم دیدید که یارای امام حسین چطور از دین خود دفاع کردند، همگی حرف من را تایید کردند، گفتم فردا مراسم را برگزار می کنیم، همه چیز را به خدا و امام حسین می سپاریم. وی افزود: در آن سال هوا بسیار سرد بود و زمین از باران چند روز پیش خیس و گلی مانده بود، ساعت 6 صبح صدای دمام(طبل بزرگ) همه شهر را تا در خانه ما آورد و همگی با جمعیت بزرگ راهی محل اجرای مراسم ...
مرادی: محرومیتم قشنگ ترین اتفاق زندگی ام بود/ در فوتبال طرفدار ذوب آهن هستم/ مدال المپیک لندن بزرگترین ...
که این اتفاق شاید یکی از قشنگ ترین اتفاقات زندگی من بود. بحث بازنشستگی و محرومیت 3 سال من را از وزنه برداری دور کرد ولی بعد از آن پیش خودم گفتم دیگر جا برای اشتباه کردن نداری و حتی اگر یک بار کارم درست می شد باید می آمدم و به همین دلیل نیز با تمام قوا تمرینم را ادامه دادم و خدا را شکر همه چیز درست شد و آنچه که در ذهن من بود و آرزویش را داشتم رخ داد. وزنه بردار دسته 94 کیلوگرم کشورمان ...
نام تو را همین که صدا می زند رباب/ آتش به جان کرب و بلا می زند رباب
نه فرق پدر و پسر نمی فهمی نه آن روز چه قدر گریه کردم گفتم زن آمده پشت در، نمی فهمی نه؟ *** ماندم که چرا تو با غضب می رفتی این گونه سوی شاه عرب می رفتی آن روز که میخ بودی اما ای کاش از پشت در خانه عقب می رفتی محسن حنیفی چه با وقار از آن ازدحام بر می گشت نبرد تن به تنش شد تمام بر ...
توانمندسازی برنامه ویژه برای محرومین/حقوق 3 میلیونی مدیرکل امداد امام خمینی (ره)
ابتدای خدمتم در استان نیمروز بودم و بعد مدیریت کمیته امداد کل افغانستان را برعهده گرفتم. وی ادامه داد: به عنوان مدیر کمیته امداد استان نیمروز افغانستان راهی این کشور شدم که بعد یک دوره ماموریتی دو ماه به کمان آفریقا رفتم و بعد از بازگشت به نیمروز افغانستان قرار بر ماموریت دو هفته ای بود اما این ماموریت دوسال طول کشید. مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) خراسان جنوبی ادامه داد ...
برنامه ریزی برای کودکان باید مداوم و مستمر باشد
در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارهای بسیار زیادی برای بچه ها انجام می شد، مثل شب شعر ملی، که موجب علاقه مندی کودکان به فرهنگ و ادبیات می شد، همچنین اردوهای یک روزه می گذاشتیم که انعکاس زیادی در جامعه داشت، یا برای همه بچه ها مسابقه می گذاشتیم و حاصل این مسابقات را به صورت کتاب چاپ می کردیم. این شاعر و نویسنده کودک با بیان این که یادمان نرود مسایل و مشکات کودک و نوجوان با اختصاص ...
تغییر جنسیت در شبکه اجتماعی برای دستگیری سارق
گرفتم و گفتم سه مرد مأمور مرا بازداشت کرده اند و برای آزادی ام باید به آنها پول بدهم. از خانواده ام خواستم به حسابم پول واریز کنند تا به آنها بدهم که مأموران پلیس سر رسیدند و آنها را دستگیر کردند. یکی از متهمان که شهاب نام دارد، در بازجویی ها گفت: چند روز قبل برای تفریح به داخل پارکی در شرق تهران رفتم. پارک خلوت بود و من هم روی نیمکتی نشسته بودم که دو پسر افغان به من نزدیک شدند و ناگهان ...
رزمنده نوجوان:با سیم سر پاسدارها را می بریدند!
شد فهمید مسافران این واگن قطار، همه رزمنده هستند. شب که موضوع را با مادرم در میان گذاشتم، هنوز کامل راضی نشده بود. صبح بیدار شدم و کیف مدرسه ام را آماده کردم و بعد از یک ساعت، رو به مادرم گفتم: مادر! من دل و دماغ مدرسه رفتن ندارم. نه آن ها از من راضی اند و نه من از آن ها. حالا من می روم سپاه ببینم اصلاً حکم به من می دهند یا نه! از راه آهن تهران، هر روز حداقل یک قطار به سمت ...