سایر منابع:
سایر خبرها
زمانی که همسرم به مسافرت رفته بود مسعود شبانه به اتاق خوابم آمد / او دست از سرم برنمی داشت+ عکس
تلویزیون شده و ساعت 11 شب به اتاق خواب رفتم و خوابیدم. وی افزود: هنوز در خواب و بیداری بودم که احساس کردم سایه ای بالای سرم است ابتدا تصور کردم یعقوب است اما وقتی بیدار شدم دیدم مسعود پسر همسایه در اتاق خوابم ایستاده خواستم داد بزنم که جلوی دهانم را محکم چسبید و با چاقو تهدید کرد اگر حرفی بزنم او مرا خواهد کشت خیلی ترسیدم و آن شب به من تجاوز کرد او بعد فیلم من و خودش را که با موبایل ...
با صبا از خانه فرار کردیم و باید خرجیمان را در می آوردیم - شبها به خانه دوست پسرش می رفتیم
دختر که تا این لحظه ساکت بود پرسیدم چرا فرار کردی؟ گفت : مدتها بود که داشتم به این موضوع فکر می کردم از محیط خانه بیزار بودم ، از سخت گیری های پدرم ، از بحث و جدلی که بین خانواده ام هر روز تکرار می شد ، خسته شده بودم. در خانواده ، پدر و مادرم همیشه به برادر هایم توجه و علاقه نشان می دادند و دو برادرم نیز بیشتر باهم سرگرم بودند. پدرم معتاد است و سر این موضوع والدینم همیشه با هم اختلاف ...
شوهرم از من درخواست هایی داشت که نمی توانستم انجام دهم - وقتی در خواب بود به سراغش رفتم
از دست دادم. بعد از مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونهای که مادرم برای تامین مخارج زندگی من و خودش با مشکل روبه رو بود. به هر سختی بود روزگارمان سپری می شد تا اینکه مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تامین کرد. وی ادامه داد: به هر سختی که بود از دانشگاه در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم. در این میان خواستگارهای زیادی ...
در غیاب شوهر نازیلا به خانه اش می رفتم و با هم ارتباط داشتیم/ من لکه ننگ خانواده و فامیلمان هستم
+عکس شوهرم از من درخواست هایی داشت که نمی توانستم انجام دهم /وقتی در خواب بود به سراغش رفتم به خانه یکی از فامیل هایم رفته بودم / زمانی که چشمانم را باز کردم بدون لباس روی تخت افتاده بودم یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
ازدوستم خواستم مرخصی بگیرد و همسرم را تعقیب کند / یک ساعت بعد با من تماس گرفت و چیزی گفت که دنیا روی سرم ...
؛ مادر دو پسر نوجوان مقابل قاضی حسن عموزادی نشست تا بلکه بتواند به بهانه نپرداختن نفقه یا مهریه 14 سکه طلا، پدر بچه ها را به خانه برگرداند یا شاید بتواند شوهرش را راضی به باطل کردن ازدواج موقت کند. اما... ایران 110 دختربچه ام حرفی زد که به همسرم مشکوک شدم / آرام وارد اتاق خواب شدم و سهیلا را در شرایط نامناسبی دیدم به اتاق مدیر شرکت رفتم / از رفتارهای ...
اقدام باور نکردنی و غیر انسانی زن جوان با پسر ش در اتاق خواب / آنها به یک سفر تفریحی رفته بودند
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، این زن چندی قبل با همسر و دو پسر خردسالش برای تفریح به این کشور سفر کرده و در ویلایی واقع در جنوب فرانسه اقامت گزیدند. اما درطول سفر، آنها بر سر موضوعی جر و بحث کرده و مادر انگلیسی به حالت قهر به اتاق پسران خردسالش رفت و در اقدامی هولناک فرزند پنج ماهه شان را خفه کرد. پس از این اتفاق که نیمه های شب رخ داد، همسر این زن با پلیس تماس گرفت و مأموران نیز ...
الیاس نادران: نوع مدیریت احمدی نژاد به روحانی هم سرایت کرده است
.... قبل از من پدر و مادرم دو بچه داشتند که بعد از تولد از دنیا رفته بودند. من اولین بچه ای بودم که زنده ماندم. حدود یک سالم بود که پدرم از منطقه شاهرود به علی آباد مهاجرت کردند. 4 فرزند دارید. یک پسر و 3 دختر دارید. نادران: بله شکر خداوند. چه خواندند؟ نادران: پسر من بعد از دیپلم دنبال کارهای مختلف رفت و نهایتاً بحث سینما و کارگردانی شد. فیلم هم می سازند؟ نادران ...
روایت زنان سعودی از زندگی غم انگیز خود
...." زن دیگری نوشت: "خواهرم بدون اجازه همسرش به کتاب فروشی رفت وقتی برگشت کتک مفصلی از همسرش خورد." یک دختر 23 ساله نیز می گوید: من خانه را ترک کردم به سازمان حقوق بشر پناه بردم و از مشکلاتی که با پدرم داشتم برایشان گفتم. اما این سازمان هیچ کاری نکرد فقط توصیه کرد که برای گرفتن حمایت در برابر پدر، به پلیس مراجعه کنم. وقتی به پلیس مراجعه کردم دیدم پدرم از قبل به آنها گزارش داده که من ...
هیچکاک ، مردی که زیاد می دانست! (2)
اولیه معرفی می کردند. من این گروه را در نظر داشتم و به هری کری برای نقش منفی فکر کرده بودم که هنرپیشه ی فیلم های وسترن بود. همسرش نزد من آمد و گفت: اجازه نمی دهم شوهرم در چنین نقشی بازی کند درحالیکه همه ی جوان های آمریکا به دیده ی احترام به او می نگرند. بنابراین نتوانستم او را داشته باشم و انتخاب کروگر اشتباه محض بود. همچنین برای آوردن باربارا استانویک سعی زیادی کردم ولی مجبور شدم پریسیلا لین را ...
مادر کثیفی که به مرد هوس ران کمک می کرد تا دخترانش را آزار و اذیت کند+عکس
+عکس شوهرم از من درخواست هایی داشت که نمی توانستم انجام دهم /وقتی در خواب بود به سراغش رفتم به خانه یکی از فامیل هایم رفته بودم / زمانی که چشمانم را باز کردم بدون لباس روی تخت افتاده بودم یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
یک شب شوهرم با دوستانش به خانه آمد/ اوکاری از من خواست که بسیارشوکه شدم
بستری شدم. بعد از این که حالم بهتر شد متوجه مشکلات عصبی ام شدم. حافظه ام را تا حدودی از دست داده بودم و قدرت یادگیری ام کم شده بود. به همین دلیل در مدرسه دچار مشکل شدم و پس از چند سال که مردود شدم بالاخره درس و مدرسه را رها کردم. اطرافیان که می دانستند ترک تحصیل کرده ام زمزمه هایی در گوش مادرم می خواندند که زودتر شوهرش بده، درس که نمی خواند حداقل شوهرش بده یک نان خور از سرت کم شود. ...
بر فوبی اینگونه غلبه کنید
شفا آنلاین:من هم هیچ وقت آنها را در ساحل دریا یا کنار استخر ندیده بودم. یک روز به سرم زد که شاید مادرم داستان سرایی کرده تا من بترسم. آنها برای حفظ جان من از این کارها می کردند. اجازه نمی دادند شنا کنم، دوچرخه سواری یا رانندگی کنم یا خانه همسایه های غریبه بروم، بدون خواب کافی از خانه بیرون بزنم و.... وقتی شانزده ساله شدم، از آب می ترسیدم اما مجبور بودم که شنا یاد بگیرم. رفتم و در کلاس آموزش شنا ...
همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد
...> آزار و اذیت گروهی چند مرد به زن جوان بعد از کتک های شوهر صیغه ای پسر 9 ساله مشهدی قربانی تجاوز/ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
در تلگرام با دختر جوانی آشنا شدم / زمانی که بر سر قرار رفتم از دیدنش خشکم زد
... پسر 9 ساله مشهدی قربانی تجاوز/ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد
که می دانست چه مشکلاتی دارم، دائم به من محبت می کرد و می گفت: افسوس که شوهرت قدر تو را نمی داند و... من پس از چند بار ملاقات با این مرد در اثر محبت ها و دلداری هایش شیفته اش شدم. او از من خواسته بود از حمید جدا شوم و با هم ازدواج کنیم. اما شرایط خانوادگی من اجازه نمی داد که به طلاق فکر کنم، به همین خاطر مجبور بودم بسوزم و بسازم. روز حادثه زمانی که به خانه پدرشوهرم می رفتم، علی ...
شهیدی که هم لقب شهید فهمیده شد +عکس
به فرمان این فرمانده جان بر کف بود. در عملیات والفجر4 بود که تمام بدنش زخمی شد و تعدادی از انگشتان پایش شکست و در بیمارستان بستری شد؛ بعد از چند روز که حالش بهتر می شود به خانه برمی گردد. هنوز پایش کاملا خوب نشده بود و در گچ بود و نمی توانست کفش بپوشد. با دوستانش که حرف زده بود متوجه شده بود که عملیات جدیدی در راه است و می خواست دوباره به جبهه برگردد. وقتی که خود را در برابر ...
با موتور زنم را که داخل خودرو با مرد غریبه بود تا پارک چیتگر تعقیب کردم و ... + عکس
بودم اما همیشه جواب منفی شنیده بودم و امیدی به کمک دیگران نداشتم. سپس الهام 25 ساله که با قرار وثیقه آزاد است در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلا علی اصغر را نمی شناختم. در سالهایی که برای نگهداری از مادر شوهر بیمارم به خانه آنها می رفتم علی اصغر مرا دیده بود. بعد از فوت پسرم هر پنجشنبه و به تنهایی به مزار پسرم در بهشت زهرا می رفتم که آنجا با علی اصغر روبه رو شدم. او سر صحبت را باز کرد و ...
مادری که در شهادت پسرش شیرینی پخش کرد
به گزارش فرهنگ نیوز، از در خانه که وارد می شوی هم چون باغچه ای کوچک با گلدان های زیبا تزئین شده است، آن بین یک گل متفاوت خودنمایی می کند و آن هم قابی رنگ و رو رفته و قدیمی از امیر است که قبل از شکفته شدن پرپر شد و پر کشید و رفت. امروزه به بهانه روز دانش آموز با مادر شهید دانش آموز به گفتگویی پرداخته ایم که تقدیم تان می شود: خورشید قلی زاده، 69 ساله مادر شهید امیر امیری است ...
ازدواج زودهنگام عامل موفقیتم درفوتبال بود
از یک سال هم پدر شدم. * درباره ماجرای ازدواجت بگو؟ - ازدواج من داستان جالبی دارد. مادرم همیشه می گفت که برای تو از خارج از شیراز دختر نمی گیرم. او بعد از یکی دو سال که بین دخترهای شیرازی برای من دنبال همسر می گشت به خانه خیلی از دخترهای دور وبری مان رفت اما سرانجام خاله ام که در اهواز زندگی می کرد روزی با مادرم تماس گرفت و گفت به اهواز بیایید تا دختری که برای مهدی پسند کرده ...
می خواستم بچه ننه نباشم معتاد شدم !
پسرک سنی نداشت، اما خوب می فهمید چرا فضای خانه سرد و یخزده است. مادرش ناراحت بود و اشک می ریخت. به یاد جوانی از دست رفته اش، روزهایی که به پای همسرش مانده بود و سخت تر از همه پنج بچه ای که حالا با تمام وجود نگران آینده شان بود. اما پدر نه؛ به تنها چیزی که فکر نمی کرد، نگرانی های مادر بود. آخرش هم رفت. یعنی آمده بود که برای همیشه برود. با این که برای مرد جوان بسیار سخت است، اما با جملاتی کوتاه و ...
جزئیاتی از زندگی شخصی آیشواریا رای و همسرش
. آبیشک می گوید که مانند هزاران پدر و مادر معمولی هستند . ما تصمیم گرفتیم آرادهیا را مانند یک کودک عادی بار بیاوریم. پدرومادرمان هرگز مارا طوری تربیت نکردند که فکر کنیم فرزندان یک سوپر استار هستیم. آمیتاب باچان همیشه در خانه بابا بود و مادرمان ؛مامان. ما می خواستیم او نیز همین گونه تربیت بشود. گمان نکنم آرادهیا درک کند پدربزرگش چه موقعیتی داردو کیست.داداجی(هندی ها به پدربزرگ می گویند ...
علی دایی: همیشه علی کریمی را دوست داشتم / تا امروز یک استقلالی به من توهین نکرده
منقلب می شوید؟ - آنهایی که خشن به نظر می رسند بیشتر از همه گریه می کنند. شما جوری می گویید خشن که انگار روزی 10 نفر را کتک می زنم. جدی بودن در کار با خشن بودن تفاوت دارد. * مادرتان همیشه جایگاه ویژه ای برای شما داشته است این عشق مادری و این حس از کجا می آید؟ - همه عاشق مادرشانه هستند. مادر و پدر یک مقوله جداست. من خصوصیت رفتاری در مادرم ندیدم که دوستش نداشته باشم مادر ...
پسر کو ندارد نشان از پدر!/ فارغ التحصیل مدرسه عشق دیپلم افتخاری گرفت
منطقه جنگی خبرنگاری از حسین دلیل و انگیزه رفتنش به جبهه را می پرسد و او پاسخ می گوید: دوست دارم راه امامم را ادامه دهم. هر بار که خبری از حسین نبود او را در امامزاده داوود می یافتند. او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت و دوستدارانشان بود از این رو حرمت خاصی برای امامزاده ها قایل می شد. دراین دوران چشم انتظاری با شنیدن صدای ضبط شده حسین، قلبمان آرام می شد. پسر کو ندارد نشان از پدر ! ...
صحبت های خواندنی دنیا فنی زاده عروسک گردان کلاه قرمزی
خیلی دوست دارم، خیلی زیاد. بچه هایم، مادرم، خواهرم و دیگران... و در دلم شادم. چه خوب! داشتم با خودم فکر می کردم با این صدای خوبی که دارید، چرا همزمان صداپیشه هم نشدید؟ (می خندد) اتفاقا اوایل کار، زمانی که فیلم های 16 میلی متری بود، صداپیشگی می کردم اما بعد وارد کار عروسکی شدم که همه دنیای من شد. چرا بعضی عروسک ها مثل کلاه قرمزی این همه باورپذیرند و جای خودشان را در ...
پایان تلخ خیانت یک زن به همسرش
دلداری هایش شیفته اش شدم. او از من خواسته بود از حمید جدا شوم و با هم ازدواج کنیم. اما شرایط خانوادگی من اجازه نمی داد که به طلاق فکر کنم، به همین خاطر مجبور بودم بسوزم و بسازم. روز حادثه زمانی که به خانه پدرشوهرم می رفتم، علی اصغر را دیدم. او از من خواست چند دقیقه ای با هم باشیم، اما من از او خواستم برای همیشه رهایم کند. با این حال با اصرارش سوار ماشین شدم، غافل از اینکه چه توفانی در ...
افشاگری و صحبت های صریح بازیگر تازه بازگشته از شبکه GEM
مسیحی شده بودند، آن جا به آن ها پول نمی دادند و به هرحال به خاطر آن که این جا سکوی پرتابشان شود تحمل می کردند، بچه ها طفلکی ها هر نوع خفتی را هم تحمل می کردند. دادسرای ناحیه یک مرا خواست سیرتی در پاسخ به این که بعد از بازگشت با او چه برخوردی شده است این طور می گوید: نه تا خانه که رسیدم مشکلی برای من به وجود نیامد، حتی چند روز اول هم در خانه بودم و قبل از عاشورا تاسوعا دوستی ...
جنایت چیتگر به خاطر ارتباط پنهانی +عکس
در صندلی جلو نشسته بود. با چاقویی که از خانه پدرم برداشته بودم، به طرف آرش رفتم. وقتی مرا دید، پیاده شد و به طرفم آمد. من هم با چاقو ضربه ای به او زدم که زخمی شد، بعد هم فرار کردم. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دیروز متهمان به ریاست قاضی حسین اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفتند که در ابتدای دادگاه مادر مقتول برای قاتل پسرش درخواست ...
گفتگو با زن جوان پس از حادثه غیرقابل باور در مشهد +عکس
چند کیلومتر را زیر یک خودرو باشی و خودرو در حال فرار، مطمئنا تجربه عجیبی است. لطفا بفرمایید که آن شب چه اتفاقی افتاد و شما از کجا می آمدید. من با مامانم و دختر دو ساله ام بودم. داشتیم از روضه برمی گشتیم. خواهرشوهرم با همسرش با ماشینشان ما را رساندند خانه پدرم که در حاشیه بزرگ راه میثاق، میثاق5 است. خواهرشوهرم و همسرش چون می خواستند بروند بولوار وکیل آباد، از آن ها خواستیم که ما را همین ...
به رفتارهای همسرم با مرد غریبه ای مشکوک بودم / نیمه شب به اتاق خوابش رفتم
اذیت گروهی چند مرد به زن جوان بعد از کتک های شوهر صیغه ای پسر 9 ساله مشهدی قربانی تجاوز/ او با نا پدریش در خانه تنها بود کار زشت خسرو با زن صیغه ای در اتاق خواب / زمان صیغه نامه تمام شده بود همسرم را در آغوش مرد غریبه دیدم / در بوستان جنگلی چیتگر خونم به جوش آمد اذیت و آزار مکرر دختر نوجوان توسط پدر شیطان صفت / اودخترش را در اختیار دوستانش قرار می داد دخترم را روی کاناپه خواباندم / زمانی که به اتاق برگشتم با واقعیت تلخی رو به رو شدم عکس ...
مهمان تبریزی مرحمتی که بوی امام حسین(ع) می پراکند
اقامه نماز توسط آیت الله شبستری، سنگ مضجع پیکر مطهر را در آغوش کشید و بهایی گرانبها به مزار داد. حال دختران و همسر شهید در وضعیتی نبود که بتوانم با آنها صحبت کنم و از این رو در کنارشان ایستادم و شاهد اشک آنها بودم که زمزمه های زهرا در خصوص عشقش به پدر و اینکه بابا بالاخره عباس زینب شدی، دل ها را خون می کرد. به سمت همرزمان شهید رفتم، همه به اتفاق بر ولایی بودن، تواضع و اخلاص ...