سایر منابع:
سایر خبرها
زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم!
با او تماس گرفتم، می گفت قصد خودکشی دارد و در نامه ای می نویسد که من عامل این بدبختی اش هستم. مزاحمت های آزاردهنده اش دوباره شروع شد و این اواخر می گفت که ایدز دارد و... . دچار وحشت شده بودم که مبادا من هم آلوده شده باشم. دیوانه ام کرده بود، بالاخره حرفش را زد و حالا 10میلیون تومان پول می خواهد تا دست از سرم بردارد. همسرم نیز متوجه شده و... . جام جم 110 ...
دخترم بی آبرویی می کند / او با یک پسر تهرانی دوست شده و مدام از خانه فرار می کند
شهرستان محل سکونت مادربزرگم رفتم، اما با نصیحت ها و توصیه های اطرافیانم به منزل بازگشتم. با این کار دیگر اعتماد پدرم از بین رفته بود و من نمی توانستم بدون اجازه او حتی برای دقایقی از منزل خارج شوم . تا این که از سر لجبازی و برای اثبات خودم بار دیگر از منزل فرار کردم و نزد یکی از دوستانم رفتم. حالا هم از کارهای ناشایست خودم پشیمانم و دوست دارم به آغوش خانواده ام بازگردم تا ... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و ..
خانه فرار کرده است. او به پلیس گفت که دو هفته قبل زایمان کرده و بچه اش را گذاشته و از خانه فرار کرده است. با هماهنگی های به عمل آمده زن جوان که پس از تحمل یک راه دور برای رسیدن به مشهد با مرگ دست وپنجه نرم می کرد، به مرکز درمانی انتقال یافت و تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار گرفت. اسم واقعی این زن هانیه است، او را وقتی می بینم که حالش در بیمارستان بهتر شده و پس از کمی استراحت ...
مادرم دوست پسرداشت / پای من هم به خانه مرد همسایه باز شد
چیست واز طرفی می خواست یک شریک برای بساط دود و دمش پیدا کند وچه کسی بهتر از من بود. سعید افزود:سرتان را درد نیاورم، معتاد شدم واز چند وقت پیش عمویم دست به کار شد تا ترکم بدهد و با اصرارهایش من در یک مرکز ترک اعتیاد بستری شدم. دیروز مرخصی گرفتم و بیرون آمدم ودست به سرقت زدم. نمی دانم چرا بدنم مور مور می شد بروم و مواد بخرم. در حال فرار بودم که ماموران کلانتری 17مشهد ...
تازه داماد داخل جهیزیه میکروفون جاسازی کرده بودم تا مدرکی شوم علیه عروس جوان به دست بیاورم که ... + عکس
این فکر مرا رها نمی کرد. این متهم که به سختی صحبت می کرد گفت: آن روز غذا درست کرده بودم و در آشپزخانه بودم که بار دیگر بحث سوءظن به فاطمه را پیش کشیدم. او که عصبانی شده بود کارد آشپزخانه را برداشت و من در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و چاقو را از او گرفتم اما چیزی از ماجرای قتل به خاطر ندارم. وی در پاسخ به سوال رییس دادگاه درباره اینکه چند ضربه به فاطمه زدی که پزشکی ...
پدری که به خاطر بالش اضافه مدعی آزار و اذیت به دخترش بود +عکس
دخترم به خانه مان آمد / در اتاق خواب موضوعی را با او مطرح کردم که او به شدت عصبانی شد عمل بسیار زننده و زشت زن جوان با برادر زاده اش / من در آن زمان به شدت مست بودم +عکس زمانی که سوار موتور دوست پسرم بودم پدرم ما را دید و .. زن مطلقه را به عقد موقتم در آوردم / روزی او ادعایی کرد که خیلی وحشت کردم! معجزه دیگر از کاروان پیاده روی زائران امام رضا (ع) +تصاویر مادرم مرا در اختیار مرد صاحبخانه قرار می داد / مادرم مرد خبیث را ترغیب می کرد و گریه هایم هم اثری نداشت ...
ماجرای تک پسر خانواده که به داعش پیوست +تصاویر
...: "رشید بنیاهیا" مانند تمام جوانانِ بریتانیا به دنبال تغییر و حرکتی جدید در زندگی اش بود و دوست داشت از مکان های جدید دیدن کند. اگر دوشنبه 15 ژوئن یک روز کاری و معمولی بود، رشید قبل از دیگر اعضای خانواده از درب منزل خارج می شد تا به محل کارش برود که در آنجا به عنوان یک مهندس کارآموز نوزده ساله کار می کرد. اما آن روز رشید به محل کار خود در بیرمنگام نرفت. او به سمت یکی از ...
مانی مانستر ، وقتی پول باعث شهرت و فساد می شود
زمان گذشته بروید و به آدم 22 ساله ای که بودید توصیه ای بکنید، آن توصیه چیست؟ کلونی: می گفتم آن پشت موهای مولت را کوتاه کن، و این که بعدا از این اپل هایی که گذاشته ای پشیمان می شوی [می خندد]! فاستر: من همیشه خیلی نگران بودم. اضطراب به جانم می زد و فکر می کردم آیا می توانم از پس زندگی خودم بربیایم؟ آیا کارم خوب خواهدبود؟ آیا مردم دوستم خواهندداشت؟ کاش همان موقع می دانستم که همه ...
روایتی از سرگذشت چند زن زندانی در قرچک
اتفاقات آن هردوشان را راهی زندان کرد؛ علی را رجایی شهر و فاطیما را زندان زنان شهرری. آن روز به خانه ناهید زن 56 ساله ای که پولدار بود و علی بی خبر از فاطیما با او رابطه داشت، رفتند و وقتی درحال خودشان نبودند، او را خفه کردند و پول و طلاهایش را دزدیدند و فلنگ را بستند: پول طلاها اندازه 19 میلیون تومان بود و با آن ماشین خریدیم. چند روز نگذشته بود که توی خیابان علی را گرفتند، خودم هم نفهمیدم چطور شد ...
اعترافات قاتل سال در دادگاه کیفری
با پلیس تماس گرفتند. این زوج چند ماه قبل پای سفره عقد نشسته بودند و به تازگی به این ساختمان آمده بودند تا وسایل شان را برای شروع زندگی مشترک آماده کنند. دقایقی بعد وقتی مأموران به محل رسیدند مرد جوان حاضر نبود در را به روی شان باز کند. با وجود این دقایقی بعد وقتی او در را باز کرد مأموران با جسد همسرش روبه رو شدند و وی را به اتهام قتل بازداشت کردند. متهم در جریان تحقیقات مقدماتی به ...
جنایت یا تصادف هولناک؟
پل الغدیر افتاده و شدت حادثه به حدی بود که دو دست این زن از بدنش جدا شده بود. حتی صورتش قابل شناسایی نبود. هنوز معلوم نبود که چه بلایی بر سر این زن آمده است تا اینکه یکی از شاهدان خود را به پلیس که در محل در حال تحقیق بود رساند و مدعی شد که دقایقی قبل تر راننده خودرویی به عمد با سرعت بالا این زن را زیر گرفته و فراری شده است. در چنین شرایطی جسد زن جوان با دستور قاضی جنایی به پزشکی قانونی ...
فکری: حواشی تیم خسته کننده و تکراری شده بود
همه چیز را برای این مسابقه آماده کردم، تمرینات تیم را تا لحظه آخر پیگیری کردم. پس از آنکه تیم را به هتل بردم، خودم در هتل نماندم. به غیر از مشکلات مالی، مسائل حاشیه ای خیلی من را اذیت کرد. هر روز شاهد این حاشیه ها در تمرین بودم. حواشی تکراری و خسته کننده شده بود. تیمی که می خواهد به لیگ برتر صعود کند نباید حواشی داشته باشد. خود هواداران و مردم شهر باید جلوی این مسائل را بگیرند. فکری در ...
تزویج هگل با هگل
حرکت کرده بود کیرکگور به جای اینکه ریل جدید هگل را بپذیرد مدام خود فرایند از ریل خارج کردن را تکرار می کند. در نوشته های او حتی نوشتن از ریل خود خارج می شود. کیرکگور برای این منظور دست به کار بی سابقه ای می زند. اگر اصطلاح تئاتر فلسفه را بپذیریم کل داستان به چیدن اسباب و اثاثیه صحنه ابتدای تاریخ فلسفه باز می گردد. همان طور که افلاطون مکالمات سقراطی را ثبت می کرده اینجا ماجرای نام های مستعار کیرکگور ...
دستگیری عامل جنایت در خانه مجردی
را از طریق لوله گاز به داخل بالکن کشیدم و از آنجا وارد خانه شدم. مقتول در حال تماشای تلویزیون بود. به سمت او حمله ور شدم و درحالی که روی زمین دراز کشیده بود، خودم را روی سینه اش رساندم. با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم، چند ضربه به او وارد کردم و پس از آن، به سرعت از خانه خارج و از محل متواری شدم . سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر ...
آخرین قول یک فرمانده "تبعیدی"
. شهید شده، نه؟ سرشان را پایین انداختند و گفتند: تسلیت می گیم. با این خبر، دنیا روی سرم خراب شد. وقتی به خودم آمدم، دیدم تمام همسایه ها در خانه ما جمع شده اند و دوستانم برای دلداری ام آمده اند. هیچ چیز در آن لحظه تسکینم نمی داد. دلم می خواست گریه کنم اما اشک هایم خشکیده بود. مادرم هم حال خوشی نداشت اما مردم داری می کرد. می دانست با شیون و زاری تو دل خیلی از مادرهایی که بچه هایشان در جبهه ...
بازیگران جنایت های سریالی
حسن و عماد همیشه با هم کار می کردند. هر چه را که به دست می آوردند، نصف می کردند. حتی در سرقت آخر با هم دستگیر شدند. این بار اما حرف از کار دو نفره نبود. با افراد جدید آشنا شدند و قرار شد، گروهشان را توسعه دهند؛ یک گروه 5 نفره سرقت از بانک ها. دو سال تمام در زندان نقشه کشیدند و برنامه ریزی کردند. با دوستانشان در بیرون از زندان تماس گرفتند و آنها را هم در جریان گذاشتند و کمک خواستند. نقشه شان حرف ند ...
لطفاً به حال من غبطه بخورید!
کن بچه بذار برم پی کارم! - بری پی کارت؟!... مگه من می ذارم؟!... آهای!... و بلافاصله صدای فریاد و شیون او، نگاه همه اهالی نگران خیابان را به سوی آن دو می کشاند:"آهای مامان! به دادم برس که حق بچه تو خوردن! مامان! بدو بیا که این آقا دزده، پول بی زبونم رو خورده و پَسش نمی ده!!..." چند لحظه بعد، از گوشه و کنار خیابان، چند نفر با چوب و چماق به طرف جوان حمله ور می شوند ...
فرزندان ما مرد عنکبوتی را بهتر می شناسند
البته با افقی روشن تر ترسیم کنیم. من نوعی اگر خودم و رویه هایم را بهبود ببخشم، در این فرایند، آینده بهتری برای کشور رقم خواهد خورد؛ حال ممکن است من مدیر، کارمند، کارگر یا حتی یک بازنشسته باشم. نمی خواهید درباره آن دوران و افتخاراتی که در سطح جهانی به دست آورده اید، برایمان توضیح دهید؟ راستش را بخواهید، این موضوع برای خودم چندان مهم نیست. بعد از به دست آوردن عناوین و مدال ها در عرصه های ...
در شهرمان غریبه ایم
صورت زنده در ذهنشان به تصویر کشیده می شود. بار و بندیلشان را جمع می کنند و راه می افتند. آسام و خانواده اش، صبح زود، راهی خانه پدر و مادر تِبا در بغداد می شوند. آسام می گوید: همسایه ها به ما گفتند کدام راه برای فرار امن تر است. ما برای هیچ کاری وقت نداشتیم؛ فقط توانستیم کارت شناسایی و چند دست لباس برداریم. حالا چیزی بیشتر از دو سال از آن روز می گذرد. جلولا، زمانی 80 هزار نفر جمعیت داشت و جایی بود که ...
زندگی عجیب آقای جامعه شناس
شعار سال: روزنامه شرق در ادامه می نویسد: نخستین مدیر و رئیس مؤسسه تحقیقات اجتماعی، جامعه شناس و صاحب چندین کتاب، خودش را فردی میانه رو توصیف می کند: تقریبا می شود گفت هیچگاه راه افراط را در پیش نگرفتم، نه شرق گرای افراطی شدم، نه غرب گرای افراطی؛ مثل آقای شایگان که زیگزاگ هایی در این زمینه داشت و از شرق گرایی آسیا در برابر غرب ناگهان پس از خروج از ایران به یک نوع غرب گرایی افراطی رسید و در کتاب هایی چون انقلاب مذهبی چیست و نگاه شکسته این دیدگاه را ترویج کرد. هر چند امروزه در کتابی مانند روشنایی از غرب می آید افسون زدگی جدید کم و بیش به نوعی تعادل رسیده است. سه سال قبل و کمی ب ...
پسر افغانستانی جسد مادر خود را آتش زد
از دستش عصبانی و خسته شده بودم، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم. در حالی که مادرم بر روی زمین افتاده بود ، به بیرون از خانه آمده و شروع به کشیدن سیگار کردم. پس از تمام شدن سیگار و بازگشت به داخل خانه، متوجه شدم که مادرم فوت کرده بلافاصله با ابراهیم تماس گرفته و بدون آنکه چیزی به او بگویم، از او خواستم تا به منزلمان بیاید. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ...
چیریچ: نه پادشاهم، نه فرمانده و نه امپراطور، مرا «آقای چیریچ» صدا کنید/ یک بی سواد کتاب حافظ ...
امکان داشت که آنها این موقعیت را از دست بدهند و این یعنی هرچیزی امکان داشت. دوست داشتیم نتیجه بهتری بگیریم، اما در نهایت به عنوان چهارمی رضایت دادیم. از نتیجه ای که کسب شده ناراحت هستم، چراکه می دانم مدال آوری در این سطح چقدر روی روحیه بازیکنان تاثیر دارد. فضا و فرصت ناراحتی و اشک ریختن را نداریم. فارس: سطح کیفی مسابقات چگونه بود؟ اینقدر پیشرفت کرده ایم که حالا می دانیم می ...
تصاویر/بزرگ ترین شرورهای سینمای جهان
.... معروف است که مت گرونینگ، خالق مجموعه سیمپسون ها ، برای خلق کاراکتر پول پرست آقای برنز، از آقای پاتر الهام گرفته است. دیالوگ برگزیده : مرده ات بیشتر از زنده ات ارزش داره! 14- نورمن بیتس آنتونی پرکینز (روانی، 1960) می توان مطمئن بود که خیلی ها تمام فهرست را رد کرده اند تا به نام نورمن بیتس و آلفرد هیچکاک برسند. متل دار روان پریشی که قتل ها را گردن ...
برانکو: قلعه نویی بهترین بازیکن تراکتور است
....isport.ir (link) http://www.isport.ir/fa/content/13d75e83 سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس نگران وضعیت داوری برای دیدارهای تیمش است و از کمیته داوران خواست داوران جوان را برای قضاوت دیدارهای سرخپوشان انتخاب نکند . برانکو ایوانکوویچ در پایان تمرین تیمش در جمع خبرنگاران گفت : ما امروز یک بازی دوستانه برگزار کردیم و این تمرینی بود برای آنهایی که دیروز بازی نکردند . همیشه ...
آقای آخوندی پسرم را به من برگرداند تا داروندارم را به پایِ او بریزم
مسافران قطار نیز به علت ترس نزدیک واگن ها نمی شدند و از آنجایی که فکر می کردند تمام واگن ها آتش می گیرد به تپه های اطراف فرار کرده بودند. وی تاکید داشت: من جگرگوشه های خود را در این حادثه از دست دادم و در عرض چند دقیقه همه ی زندگی خود را باختم، تنها محاکمه تمام مسببان حادثه و مجازات کوتاهی کنندگان است که می تواند مرهمی بر دردهایم باشد. این بازمانده حادثه قطار تبریز-مشهد در پایان ...
برانکو: قلعه نویی بهترین بازیکن تراکتور است
سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس نگران وضعیت داوری برای دیدارهای تیمش است و از کمیته داوران خواست داوران جوان را برای قضاوت دیدارهای سرخپوشان انتخاب نکند . برانکو ایوانکوویچ در پایان تمرین تیمش در جمع خبرنگاران گفت : ما امروز یک بازی دوستانه برگزار کردیم و این تمرینی بود برای آنهایی که دیروز بازی نکردند . همیشه گفتهام که بازی بهترین تمرین است و میتوان در بازی خیلی چیزها را دید . به نظرم امروز شهاب ...
پسردایی قاتل در کمتر از 24 ساعت دستگیر شد - جزییات جنایت شبانه فشم+عکس
گفت : "روز پنجشنبه ، مورخه 11/09/1395 از طریق لوله ی گاز خودم را به داخل بالکن کشیده و از آنجا وارد خانه شدم ؛ مقتول در حال مشاهده تلویزیون بود ؛ به سمت مقتول حمله ور شدم و در حالیکه بر روی زمین دراز کشیده بود ، خودم را به روی سینه اش رساندم ؛ با چاقویی که از قبل تهیه کرده بودم چند ضربه به او وارد کرده و پس از آن به سرعت از خانه خارج شده و از محل متواری شدم " . سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ...
گپ و گفتگوی افخمی با بدمن سینمای بالیوود
هندی با بیان آنکه محمدرضا گلزار را بسیار دوست دارم، افزود: ایشان ضمن اینکه انسان خوش تیپ و خوش قیافه ای هستند، بسیار انسان خون گرم و احساساتی نیز هستند. زمانی که به هند آمدند برای همه ما خاطره خوب بجا گذاشتند! من اولین بازیگری بالیوودی بودم که در هالیوود راه یافتم و کار کردم، اما تجربه با گروه ایرانی یک تجربه جدید و خوبی بود. به نظر من رضا گلزار شما از برد پیت و تام کروز بازیگر خیلی بهتری است و ...
آرزو داشتم مجری تلویزیون شوم/رشد فوتبالیست های مطرح سنندجی در فضایی تاریک/شاهد خبرنگاران کارت هدیه ای ...
به گزارش نوای آبیدر ، مدتها دنبال بهانه و فرصتی مناسب برای یک مصاحبه صمیمی با موفق ترین خبرنگار کردستانی بودم که درحال حاضر، نامش در فهرست برترینهای ایران می درخشد. 'چیا فوادی' خبرنگار جوان و توانمند کردستانی که در فهرست نمایندگان دعوت شده به فیفا ، برای انتخاب برترینهای سال 2016 میلادی قرار گرفته است. به بهانه این انتخاب شایسته و غرورآفرین او به دعوت ما برای مصاحبه پاسخ مثبت داد تا در نهایت این ...
گفتگوی خواندنی با نوه مدرس
به ما یاد می دادند که چگونه وضو بگیریم، چگونه نماز بخوانیم. وی هر روز صبح حتماً چند آیه از قرآن را برایمان تلاوت می کردند. ما بچه بودیم و معنی و مفهوم اینها را نمی توانستیم درک کنیم و دوست داشتیم از زیر بار این قضیه فرار کنیم، ولی ایشان با این جمله ما را قانع می کردند، اگر با قرآن مانوس باشید، زندگی پربرکتی خواهید داشت. و به این طریق و به شیوه غیرمستقیم، ما را با زندگی آقا آشنا می کردند. ...