سایر منابع:
سایر خبرها
جزئیات تکان دهنده از شغلی به نام دیه بگیری
هنوز صدای چکشش در ذهنم است؛ صدایی تیز که در عمق وجودت، در نهایی ترین قسمت ذهنت می نشیند. این صدا آنقدر تیز است که به اتاق دیگر که آن دو نفر دیگر منتظر بودند، هم رفت. لحظه ای که چیکه اتفاق می افتد؛ در کمتر از دو ثانیه، کل لباست از عرق سرد خیس می شود. بعد پیمانکار یک مرتبه من را بغل کرد، سرم را بالا آورد و چند قطره آب داخل دهانم ریخت. جالب این که این جا هم نگذاشتند من وسایل کار را ببینم و خیلی سریع ...
گفت وگو با ناصر مسعودی که می خواهد بعد از سه دهه روی صحنه برود
کلاس بودند بسیار مرا ترغیب به ادامه کار کردند همچنین خود مرحوم شهنازی می گفتند پسر جان تو اگر تمرین داشته باشی صدای خوبی داری. آن زمان سعی می کردیم تصنیف های قاسم جبلی و منوچهر شفیعی را بخوانیم که بیشتر حالت های عربی داشت. خاطرم هست یک بار آقای بحرینی ساز می زدند، استاد گوش می دادند و من در دستگاه شور می خواندم که مقداری صدایم را کشیدم به من گفتند جدلی نخوان! منظورشان جبلی بود. اما من ...
با این روش یک ریسه عروسکی زیبا برای اتاق کودک تان بسازید
سرویس سبک زندگی فردا: برای همه مامان ها مهمه که برای دختر کوچولوهای نازشون ساخت عروسک رو توی خونه انجام بدن و خیلی راحت و سریع یه عروسک خوشگل بسازن که مطمئنا همه بچه ها خوششون میاد و دوسش دارن. خب اگه شما هم میخواین توی خونه و با وسایلی که در دسترس دارین یه عروسک جذاب و دوست داشتنی این مطلب را به نقل از آسمونی بخوانید. ساخت ریسه عروسکی همینطور که گفتم امروز با آموزش ساخت عروسک در ...
داستانی تکان دهنده از کرامات حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السّلام)
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : آقا آمد، صورت مثل مهتاب. زبانم بند آمده بود. می خواستم برای ملیکا دست به دامن شوم، نمی توانستم. امّا آقا علیه السّلام خود به طرف من آمدند و فرمودند: دیگر برای چه نگرانید؟! آن دختر شفا گرفت. سرطان؛ سرطان روده از نوع پیشرفته؛ سه چهارم روده ها از بین رفته است؛ متأسّفم! آن چه آقای صالحیان می شنید این کلمات نبود، پژواک یک فریاد، یک ضجه از درون بود که در مغزش می پیچید. سعی کرد تقلّا کند تا صدای دکتر حمیدی را واضح تر بشنود. آقای دکتر! معنی حرفتان چیست؟ آقای صالحیان! وظیفه من اینست که حقایق را بی پرده بگویم. شهامت داشته ...
نوری؛ پازولینی فوتبالفارسی
را که در میان همه معاودهای دهه پنجاهی، به دریبل های ریزش شهره بود. نمی دانم این ارث ژنتیک را از کُردتباران بغداد به همراه داشت یا وقتی به ایران آمد، از تک تک سلول هایش زایید و بیرون تراوید. اولش وقتی از بغداد به ایران آمد، بهش گفته بودند که برو چشمه ای از دریبل هایت را واسه پرسپولیسی ها رو کن، بعدش دیگر تو را رو هوا می قاپند. نوری هم پرسون پرسون آمد تهران، رفت محل تمرین پرسپولیسی ها ولی آنجا آن ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (350)
شبا اینستاگراممُ میزارم یخچال غذاهاش خراب نشه. 4٫ شما یه گلابی بذار جلوت و بسیار دوستش بدار، یهو می بینی نیست، رفت. مگه من مسخره باباتم؟ 5٫ فرق نداره من 7 صبح پاشم یا 10 صبح یا 2 بعد از ظهر، به هر حال پدرم 10 مین قبل من میره دستشویی و دمپایی رو خیس میکنه. 6٫ الارم گوشی رو هرکی اختراع کرد نمیدونم ولی تمدید کردن اون به دقایق بعدی بی شک کار یک ایرانیه. ...
برخورد دولت با آسیب های اجتماعی اداری است
بروم و برای کشور چیزی را کسب کنم و بیایم و دوستان من هم که با من بودند همه می گفتند تو در واقع دچار یک دگردیسی شدی. تو که معتقد بودی به علم بومی خب علم بومی خارج از مرز که نیست. در یک جلسه مفصلی با دوستان در سال 67 نشستیم و من پاسخم این بود که من احساس می کنم چیز دیگری در فارسی وجود ندارد که خوانده شود و ما باید برویم کسب کنیم بیاوریم. خیلی جلسه سختی بود. بعد از ظهر جمعه ای بود و ساعت 2 تا ساعت5-4 ...
بعضی کتاب ها را باید چشید برخی دیگر را باید بلعید/کتابخوان ها؟! کتابخوارها؟!
که می زنیم بیشتر وقت ها خاموشند، هنوز چشمم دنبال کتاب شاخه زرین است که مجتبی... برد و دیگر نیاورد و بعد هم برای همیشه رفت شیراز و یا آن عضو دانشجوی معماری 5 جلد کتاب خوب و مرجع معماری مان را که یکی یکی از این و آن گرفته بودم امانت گرفت و دیگر نیاورد. وقتی کتابهایی را که خودم علاقه بهشان دارم و برای کتابخانه خریده ام، عضوی نا آشنا امانت می برد، دلم هم با کتابها می رود. توی ...
خمارلو: هدایتی نقشی در نقل و انتقالات باشگاه ندارد
بزرگان رو کم رنگ کنید . این هوادار که تو سرما وگرما پشت تیم رو گرفته فقط بخاطر آرامش و حرمت نام پرسپولیسه که پشت تیم رو گرفته و سکوت کرده اگه با حرفای امشب حاح حسین هرکوتاهی در نقل و انتقالات کنید مطمئن باشید هم تو و هم اون اربابت طاهری میرید بغل دست ترکاشوند کیسه پرست این رو با اطمینان بهتون میگم که هوادار سکوت نخواهد کرد . نقل قول +128 #14 donte 2017-01-02 02:50 با چه رویی ...
طنز؛ دردسرهای یک محمود
.... معلم مون خیلی خوش تیپه، ماشاا... ماشاا... خدا حفظش کنه. برامون فیلم گاو رو گذاشته، من دستم رو می برم بالا می گم: استاد، آدما چه جوری گاو می شن؟ جواب می ده: به مرور... . +این خوابت دیگه واقعا ماقبل بد بود، خواب بعدی. -با علی مطهری تو مجلس نشستیم، هیچ حرفی نمی زنیم فقط داریم به هم نگاه می کنیم... . +ای بابا، تو تا پروانه وکالت ما رو به گاندولف خاکستری تحویل ندی ول کن نیستیا. پاشو ببینم، پاشو. خانوم منشی بیا این رو بندازش بیرون، اون برگه اعلام برائت منم بیار. دیگه هم نمایندگان محبوب و مردمی رو نفرست رو کاناپه من، مرسی، اَه. ...
چند وجب جا برای خوابیدن
بودن اتاق ها می گوید: الان فقط حدود 40 نفر در اینجا نگهداری می شوند. یعنی از 150 نفر ترک کرده ای که از حدود یک سال قبل به اینجا آمده اند، همه رفته اند و فقط اینها مانده اند. به گفته وی طول مدت درمان در بهاران 9 ماه است. وی می گوید: مددجوها تا 3 ماه اول حق ترک کمپ را ندارند و برای تردد به بیرون باید اجازه تردد بگیرند اما بعد از آن مانیتورینگ نامحسوس و تردد به بیرون مجاز است. منصوریکی از میهمانان ...
آقای هاشمی! لطفا نور را به چشمان ستایش برگردان
کیلومتری مسیر روستای آخکند تا تهران را برایشان هموار کرد.70 شبانه روز راهروهای بیمارستان امام خمینی را به امید بهبود فرزند، بالا و پایین رفتند، روزهای روشن را در زیر پلک های تاریک ستایش به شب گره زده بودند. تنها راه نجات ستایش از این وضعیت، عمل جراحی چشم بود، عملی که نیاز به میلیون ها تومان پول دارد و تامین آن از عهده پدر و مادر ستایش غیرممکن است. اشک امان از پرستو برید و در حالی ...
سایه فراموشی/درباره فراموش شده هایی که از بیماران آلزایمری نگهداری می کنند
کلثوم در خانه هشت بچه اش گذشته است. در دنیای تو ساعت چند است؟ پنج سال است که صدیقه دیگر زن سرزنده مهمانی ها نیست، صبح و شب ورزش نمی کند که درد کمرش خوب شود. ناآرام است. یا راه می رود یا می رود سراغ وسایل خانه، نیمه شب میان کابینت های خانه نوه اش می گردد، همه را بیرون می ریزد، دوباره مرتب می کند. می گوید می خواهد برود خانه خودش. عروس ها و نوه اش مراقبش اند. هر روز هفته. به عروسش می گوید ...
در عصر زوال کلمه زندگی می کنیم
و عضو تلگرام یا شبکه های اجتماعی دیگر نیستید؟ نه، اصلا وارد نیستم. فقط ملیحه، همسرم گفته که وقتی موبایل زنگ خورد این دکمه سبز را فشار بده؛ وقتی هم تمام شد دکمه قرمز را بزن. یک بار بچه ها کامپیوتر را درخانه روشن گذاشته بودند، برای خاموش کردنش فیوز کنتور را قطع کردم! آن وقت چطور شبکه های اجتماعی را مفید می دانید؟ می بینم که همه شادند. حتی پدربزرگی که تا دیروز با اخم ...
یخ زدگی دُرُح در سرمای زمستان
خالی به چشم می خورد که می توان منزلگاه هزاران جوان بی سرپناه شود. فقط اندک توجهی از سوی مسئولان را می طلبد . تنها با حضور چند مقام عالی رتبه استان می شود رنگ آبادی را به دُرُح بخشید. چراکه اهالی اش مردمانی پای کار بوده و در نیروی انسانی از هیچ همتی دریغ نمی کنند . * دُرُح در انتظار گازرسانی یکی از اهالی روستای دُرُح که گویی برای زیارت قبور آمده است می گوید: این روستا ...
گفت وگو با فرج علیپور به بهانه برگزاری کنسرت آیین شب چله لری در قلب پایتخت
.... برگرفته از موسیقی لری بود که استاد پایور ساخت و استاد عبدالوهاب شهیدی خواند. رضا سقایی هم بعد ترجمه شعر، همان آهنگ را خواند. شعرش را هم آقای حمید ایزدپناه به لری برگردانده بود. بعد این آهنگ لری خیلی گرفت و معروف شد و آن مجری معروف هم برای اولین بار آوردش تلویزیون و گفت هر کس صدایش مثل این بچه خوب باشد، من به او جایزه می دهم. (خنده) سن آقای سقایی بالا و بیشتر از بیست سال بود. چون ریش نداشت ...
روایت دانش آموزی که پایش بعد از عمل کوتاه شد
.... رفتم به قاضی گفتم. گفتم تو هم جگر گوشه داری. خودت پسر بچه بودی. وقتی زنگ می خورد همه با هم می آیند بیرون. چطور آن روز که این اتفاق افتاد، همه در کلاس بودند. من چنین چیزی را قبول ندارم. تازه بچه ها خودشان گفتند فلانی پسرت را انداخت؛ یعنی قبل از تعطیلی پسر من با یکی از بچه ها درگیر می شود، آن پسر هم او را می اندازد. همه هم دیده بودند. مدیر نبوده. پسر من می گوید مدیر همیشه یک ربع ...
صبر و مهربانی او، عامل موفقیتش بود
. مثلاً آقای جمی امام جماعت مسجد دشتستانی ها بودند. حسینیه اصفهانی ها را یادم می آید که با سخنرانی مرحوم فلسفی شروع به کار کرد. یک بار هم شهید هاشمی نژاد برای سخنرانی آمدند. شهید مطهری می آمدند و در مجموع همه این بزرگان به آنجا می آمدند و سخنرانی داشتند. من خودم مرحوم علامه جعفری را دعوت کردم که چندین شب در آنجا سخنرانی کردند. ایشان معمولا در مجالس عمومی، آن هم چند شب پشت سر هم، صحبت نمی کردند و این ...
25 تا 35 ساله ها رکوردار معتادان بی خانمان / سرپناهی برای آنان که خیابان دارایی شان است
شعار سال : به دهکده سلامی خوش آمدید این اولین چیزی است که با آن مواجه می شویم و با دیدن این اسم به یاد دوران نوجوانیم می افتم که هرگاه کاری غیرمعمول انجام می دادم پدرم با خنده می گفت: آخرش باید تو را ببریم شهرک سلامی. در آن زمان دهکده سلامی یا همان شهرک سلامی فقط برای نگهداری بیماران حاد روانی بود و من با شنیدنش تصور می کردم آنجا مکانی مخوف و تاریک است پر از بیماران روانی خطرناک و حتما ...
متاگپ | رضا شاهرودی: قرار نیست ما همه چیزمون رو بدیم دست آقای کی روش / نسل ما تکرار نشدنی است چون پولی ...
... خوب می دونید احمد یه خورده زود می خوابه و زود بلند میشه و آن تایمه، به من نمی خورد. آقای مایلی کهن اون اوایل زیاد اردو می ذاشت که ما خونه نریم، اردوهای ده روزه و بیست روزه. من اول با احمد بودم و بعد رفتم با افشین پیرووانی، تو جام جهانی هم با مهدی مهدوی کیا هم اتاقی بودم. پس با همه می تونستین بسازین ... با این سه تا بیشتر مچ بودم. شیطون شما کی بود تو هم دوره ...
جمع کنید بساط کاسبی های حقیرتان را
زندگی دارید. در شبکه های اجتماعی از ماجرای گورخوابی باخبر می شوید. شب تحت تاثیر آنچه دیده اید با همسرتان مشورت می کنید و تصمیم می گیرید برانید تا نصیرآباد و یک نفر را بردارید و بیاورید به خانه ی خودتان. بچه ها را در اتاق خواب خودتان بخوابانید و به مهمانتان در اتاق بچه ها جا بدهید. اولین شوک در رسیدن به نصیرآباد به شما وارد می شود. در راه بارها به جلوه های فقر و نابه سامانی برمی خورید ...
اگر دست من بود نمی گذاشتم عالیشاه و نوراللهی بروند
فوتبالیست استثنایی بوده که جایگاه بالایی دارد. بین هواداران و بازیکنان پرسپولیس هم از محبوبیت خاصی برخوردار است و همه ما از وجودش استفاده می کنیم. سیدجلال، خودت هم شباهت هایی به کریم باقری داری. کم حرف و بی حاشیه هستی. بچه ها حرف هایت را گوش می دهند. راستی چرا در اردوها اتاق تکی می گیری؟ به شخصه ترجیح می دهم شب قبل از مسابقه تنها باشم... (باز هم صدای آن طرف خط قطع می شود!) ببخشید ...
وقتی ساواک اشتباهی حدادعادل را بازداشت کرد
...! مردم واقعا خواهان تغییر هستند و سرنگونی، ولی ما می گوییم نخست وزیر برود و نخست وزیر عوض بشود و شعارهای ظاهری! بعد اینها در تکمیل این، من شب یلدا یعنی 30 آذر 42 که حول دادگاه سران نهضت آزادی فعالیت می کردم دستگیر شدم و چند روز فرماندهی نظامی بودم. چهار روز بعد هم رفتیم شهربانی و بعد هم قزل قلعه! خودتان در دل تان بود که ممکن است کارتان به تفنگ دست گرفتن برسد؟ آن موقع تا قبل ...
آثار بخش مسابقه هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار اعلام شد
قرآن / محمد علی محمد دوست وقتی آمد... / محمد رضا محمدی نجات پرونده ناتمام / جواد موگویی نیمه شب 24 آوریل / جواد موگویی هزار و یکمین سنگر / امیر حسین نوروزی تولد دوباره یک رویا / حجت الله نیکی ملکی مستند / تاریخ فرهنگی اجتماعی انقلاب خوشه انار / علی پورطالبی وراعون خاک منتظر / محمد حبیبی منصور چریک پیر / محمد مهدی رحیمی آپارات ...
قبل از فیلمبرداری چک آپ پزشکی شدم/ فیلمم از من آدم دیگری ساخت و مهمترین حرکت انسانی عمرم بود
، ادبیات از روی من بگذرد تا کمی به همه این ها آغشته شوم. به همین خاطر پنج سال است که در مورد انسان شناسی مطالعه و تحقیق می کنم و فیلم های انسان شناسی می بینم. من تاریخ مملکتم را خیلی دوست دارم. به من می گویند چرا از ایران نمی روی؟ چهره فرهنگی ایران در سال 2010 جهان هستی و امکان زندگی در خارج از کشور را داری. من پنج روز که از ایران دور می شوم، سریعا برمی گردم. چون اگر من بتوانم در کشورم آجر روی آجر ...
بنیاد در آینه مطبوعات
پس از عبور از سینه فریدون، به سر فرد مقابلش نیز اصابت میکند و در این بین، فریدون دردم جان به جان آفرین تسلیم میکند. نهم دی1357 هفتمین روز شهادت فریدون بود اما مأموران حتی از برگزاری مراسم ختم نیز جلوگیری کردند. شهادت پسرم،محله مان را روشن کرد مادر شهید بهارلو میگوید: از چند وقت پیش از شهادت فریدون، شبها، برقها را قطع میکردند و شهر، چراغ خاموش بود، اما شب شهادت فریدون، برق محله ما وصل ...
گفتگو با همسر آزاده شهید محمدفرخی راد
توانمون حرکت کنیم مخصوصا در آغاز زندگی مشترک و هیچ گاه کاری نکردیم که زیر بار قرض و وام برویم و زندگی ما یک زندگی ساده و بی آلایش بود. محمد آن زمان کارگری و بنایی می کرد اما علاقه اش به کسب علم و دانش مثال زدنی بود و زمانی که خسته از کار روزانه باز می گشت ، شب را به رسیدگی به امورات خانواده و کسب تحصیل می پرداخت و تا دیپلم اینگونه پیش رفت . محمد آنقدر بر روی مسائل دقت نظر داشت و شب آنقدر خوب ...
گزارش: بهت فوتبال؛ خ.م معروف، خریدار نساجی
...: ناصرخان حاضر نمی شد با هر کسی کار کنه سخت نگیرید آدما اینجوری شدن : پولو بچسب بابا قبر پدر شرافت و غیرت شرافت سیری چند؟ ؟؟؟ خشایار محسنی. دلال فاسد معروف که چند وقت پیش تو نود رسواییش نشون داده شده میخواد نساجی رو بخره و مسئولان هم موافقن؟؟؟؟؟؟ خدایا خودت به این تیم و هوادارانش کمک کن با وجودی که یک بابلی ام ولی نساجی را افتخار خطه ی شمال میدانم. در پرورش استعدادهای مازندران بیشترین بار روی دوش نساجی است. آن وقت میلیاردها تومن پول بی زبان خرج تیم پر مدعای خونه به خونه می شود که پر از ستاره های سوخته است. ...
ملکه الیزابت، سیاست مداری غیر قابل شناخت
زندگینامه های پرفروش و محبوب ، سَلی بدل اسمیت اولین بار وقت ی پنج سال داشته است ملکه الیزابت را از تلویزیون چوبی خانه شان دیده است و سال 2007 او را به صورت حضوری ملاقات کرده است و نه ماه بعد از این دیدار ، دوره ای سه ساله را همراه با ملکه گذرانده تا این کتاب را به رشته ی تحریر در آورد. دهم دسامبر 1936 یک پادو بود که خبر را برای الیزابت الکساندرا مری ویندزور ده ساله آورد. فقط چهار سال ...
لحظه اولین دیدار همسر امام با امام
...، لاغر، زرد رنگ، سبزه و عبایی کهنه، تو گویی میهمان ما برای مجلس درس مهیا شده بود نه مجلس خواستگاری با دختری با آن خصوصیات، آن هم بعد از از ماهها اصرار و انکار، تنها چیزی که به راحتی می شد در سیمای داماد یافت، اتکاء به نفس بود و بس. پنداری همه چیز را هیچ می انگاشت و این را به راحتی می شد فهمید ... نه قدرت نه گفتن داشتم و نه قدرت آری . درست یادم است که زانوهایم را در بغلم گرفته بودم و در کنار اتاق ...