سایر منابع:
سایر خبرها
هرگز فراموش نمی کنم از کجا آمده ام/ تهران و برلین را دوست دارم
که گزارشگر مرا "اشکان دجاکه" خطاب می کند و برایم جالب بود که چرا مرا با اسم غلط نام می برد تا اینکه خیلی زود متوجه شدم که اعراب "گ، چ، ژ و پ" ندارند و اسم من هم از بد شانسی آنها دو تا از این حروف را در خودش جای داده است. * در این مدت که به قطر آمده اید از وضعیت اقتصادی این کشور راضی هستید؟ - بله! فکر می کنم همه چیز خوب است و هر زمان هر چیزی خواسته ام توانسته ام در فروشگاه های ...
ناگفته هایی خواندنی از زندگی و مرگ تختی
رودکی درس می خواند. او کلاس ششم بود و ما کلاس دوم. پس از رفتن به دبیرستان مروی آلوده کشتی شدم! پس از آن به دبیرستان مروی رفتیم که یک دبیرستان تازه تاسیس بود که در سال 1325 افتتاح شده بود. در آنجا مکانی داشتیم که تشک کشتی در آن پهن کرده بودند و دقیقا آن چیزی بود که ما می خواستیم. فعالیت کشتی را در آنجا جدی تر شروع کردیم و سه چهار ماه بعد در مسابقه های آموزشگاه ها که آن زمان به ...
پایان زورگیری های مسلحانه با خودروی مسروقه
(مالباخته) با حضور در اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ به کارآگاهان گفت: در بلوار میرداماد به عنوان مسافر سوار یک دستگاه خودرو سمند سفید رنگ شدم؛ با حرکت خودرو ناگهان سرنشین صندلی جلو با تهدید اسلحه و چاقو اقدام گرفتن گوشی تلفن همراه، انگشتر طلا، 300 هزار تومان وجه نقد همراه و در ادامه کارت عابربانک حاوی 13 میلیون تومان و رمز آن کرد؛ نهایتا مرا در میدان آرژانتین پیاده کردند و با خودرو سمند از محل متواری ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
.... او در این خصوص اظهار کرد: صبح روز حادثه حدود ساعت 6 و 25 دقیقه بود که با همسرم تماس گرفتم و جویای حال او شدم، قطارشان متوقف شده و هنوز حادثه رخ نداده بود. وی اضافه کرد: حدود ساعت 8 و 30 دقیقه مشغول دیدن اخبار بودم که در زیرنویس آن نوشته بود که حادثه ای برای قطار تبریز-مشهد رخ داده است، زمانی که به عمق فاجعه پی بردم بی تاب شده و احساس کردم که مشکل حاد است، در تلاش برای برقراری ارتباط ...
اسمال گوریل
.... به صندلی بغلش اشاره کرد و گفت: خالیه. بیا این جا. آن روز از صبح تا ظهر مدام به بهانه ی پرسیدن اشکال ها سعی می کرد با من حرف بزند. سؤال های خیلی بی ربطی می کرد. معلوم بود از درس چیزی نمی فهمد. لابد فکر می کرد چون کچلم حاضرم با او دوست شوم. دم ظهر که منتظر بودیم زنگ بخورد، معلممان، آقای کاظمی صدایش کرد و با آن صدای کلفتش گفت: چه قدر حرف می زدین تو و رحمتی؟ - آقا داشتم ...
نفس عاشقان نوستالژی را قلقلک می دهد
اما آن را بازی می کند. چون همه چیز بر اساس رفاقت جلو می رود. البته بگویم که این رفاقت هم اصلا چیز بدی نیست. خودشان هم کتمان نمی کنند. در دو سال اخیر روند فیلمسازی هم تغییر کرده و نگاه های جدیدی به سینمای ایران آمده است. این به خاطر موج جدیدی از کارگردان هایی است که وارد شده اند. یعنی ما در چهار، پنج سال اخیر 20 کارگردان به سینمای ایران معرفی کردیم. مردم خشونت را دوست دارند. مردم به شدت از خشونت خوش ...
پاداشی که یک اسیر به خاطر توهین نکردن به امام گرفت!
خواهد مرا بکُشد، اما چون هر دو پایم مجروح بود، تصور نمی کردم به پای مجروحم شلیک کند! دو گلوله به هر دو پایم شلیک کرد. در اوج ناباوری خیره نگاهش کردم. می خواستم قیافه اش را برای همیشه به ذهن بسپارم. گلوله ها یکی پشت ماهیچة بالای ران پای راستم و دیگری پایین ماهیچة پای چپم اصابت کرد. (1) پی نوشت در پاورقی مربوط به این خاطره در کتاب پایی که جا ماند آمده است: هنوز که سال ها از آن روزها می گذرد، جای آن دو گلوله سرگرد بعثی روی پاهایم هست. همیشه آرزو می کردم روزی جنگ می شد، سالم بودم و در عملیاتی با او روبه رو می شدم. ...
زمانی که آن صحنه ها را در تبلت همسرم دیدم دنیا برایم تیره و تار شد
، واقعیت را قبول کردم و با آرامش به پند و اندرز او پرداختم اما نه تنها هیچ نتیجه ای نگرفتم، بلکه متوجه ارتباط او با زنان خیابانی نیز شدم. به همین خاطر از خانواده اش برای نجات همسرم کمک خواستم ولی آن ها نه تنها ناراحت نشدند بلکه مرا وادار به سکوت کردند و هشدار دادند که به زندگی همین گونه ادامه بدهم، چرا که این کار ها مربوط به دوران مجردی اش است. تصمیم گرفتم موضوع را با پدر و مادرم در میان بگذارم که ...
این 3 مرد به زور سوار خودروی زنان تهرانی در خیابان می شدند+عکس
به گزارش رکنا، ساعت یک بامداد 13 آذر ماه سال جاری زن جوانی در تماس با ماموران کلانتری 105 سنایی از ماجرای گرفتار شدن در دام زورگیران اسلحه به دست خبر داد. زن جوان به ماموران گفت: در بلوار میرداماد منتظر تاکسی بودم که خودروی سمند سفید رنگی جلوی پایم توقف کرد و سوار بر آن شدم که پس از لحظاتی راننده جوان با تهدید چاقو و اسلحه اقدام به طلا و جواهرات، 300 هزار تومان پول و سرقت کارت بانکی ام ...
دخترم گفت وقتی من نیستم، دوستم با زنم در خانه ام خلوت می کنند...
چند سال با همسرت زندگی کردی؟ حدود 6 سال. ما زندگی خوبی داشتیم و من همسرم را دوست داشتم. چطور با هم آشنا شدید؟ خانواده اش از آشنایان قدیمی من بودند. مدت ها بود که آنها را می شناختم و با توجه به این آشنایی، به خواستگاری نرگس رفتم و با هم ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتید؟ بله، من همسرم را دوست داشتم و ما زندگی خیلی خوبی داشتیم و همه چیز برای ما عالی بود. سایه که به دنیا آمد وضعیت ما خیلی هم بهتر شد و زندگی شادی داشتیم. پس چرا آنها را کشتی؟ من آنها را نکشتم، مگر انسان می تواند کسی را که دوست دارد به قتل برساند. من آنها را دوست داشتم و به همین خاطر هم کوچک ترین آسی ...
بلای که سر زن مست در پارک ملت آمد
گفتن واقعیت های زندگی ام دیگر ارتباطش را با من قطع کند ولی بنیامین به من ابراز عشق و علاقه کرد و مدعی شد مرا با داشتن فرزند نیز دوست دارد و بعد از جدایی از همسرم با من ازدواج می کند. با شنیدن این حرف ها از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم چرا که فکر می کردم در چند قدمی خوشبختی و سعادت قرار گرفته ام بعد از آن بود که سر ناسازگاری با همسرم گذاشتم و اختلافات ما روز به روز بیشتر شد. به پیشنهاد بنیامین ...
عملی عجیب و باورنکردنی / جوانی که دو مرد را به بالین همسرش فرستاد!
...! رسوایی یک پزشک عمومی / 37 دختر و زن جوان شکایت کردند! پزشک دیگری با شلیک گلوله کشته شد! / دلیل این قتل چه بود؟ غافلگیری پسران جوان بعد عمل کثیف با این زن + عکس متهمان سه پسر جوان با تهدید چاقو مرا تسلیم نیت شیطانی شان کردند و ..+ تصویر چرا این بازیگر ایرانی را در ترکیه دستگیر کردند؟ + عکس آرام آرام از شوهرم دور شدم و با شبکه های اجتماعی آنچنانی با پسر جوانی آشنا شدم و .. ...
فردای آن روز وقتی زنم را با آن وضع دیدم خشکم زد!
بازپرس منافی آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران ایستاد به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: 14 سال قبل با همسرم آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم اما بچه دار نشدیم. شب حادثه ساعت 8:20 دقیقه بود که به خانه آمدم.آن شب هیچ مشکلی نداشتیم اما صبح که بیدار شدم ناگهان همسرم را دیدم که روی صندلی نشسته است. چند باری او را صدا زدم ولی جوابی نداد. همسرم را از روی صندلی به زمین منتقل کردم و آن موقع بود ...
شوهرم این جریان را متوجه شود بیچاره می شوم! / فکرش را نمی کردم که ارتباطم با این مرد به اینجا کشیده شود!
...> ایران 110 رسوایی یک پزشک عمومی / 37 دختر و زن جوان شکایت کردند! پزشک دیگری با شلیک گلوله کشته شد! / دلیل این قتل چه بود؟ این کارهای کثیف عادت همسرم از قبل ازدواجش هم بود! / با دیدن آن صحنه خشکم زد و شوکه شدم! غافلگیری پسران جوان بعد عمل کثیف با این زن + عکس متهمان سه پسر جوان با تهدید چاقو مرا تسلیم نیت شیطانی شان کردند و ..+ تصویر چرا این بازیگر ایرانی را در ترکیه دستگیر کردند؟ + عکس آرام آرام از شوهرم دور شدم و با شبکه های اجتماعی آنچنانی با پسر جوانی آشنا شدم و .. ...
این خانم برای زندگیش چه راه کثیفی را انتخاب کرده است!
پنجره دادگاه نگاهی به بیرون انداخت وبه یاد نخستین روزهای آشنایی با همسرش افتاد. در یکی از روزهای مهر ماه چهار سال پیش که آسمان آبی و کلاس گرم بود، برای نخستین بار اسم او را از روی دفتر حضور و غیاب صدا زد. همه می دانستند استاد خیلی سختگیر است و برایش میان شاگردان تفاوتی وجود ندارد، با این حال چون با شراره همشهری بود، او را در گوشه ذهنش به خاطر داشت. شراره چند ترم بعد از دانشگاه رفت و فارغ التحصیل شد ...
مرد جوان از زنش چه عملی را دید که قصد داشت هر چه زودتر او را طلاق دهد؟
جدایی بهترین راه حل برای رهایی از این همه مشکلات است. پژمان به خاطر سابقه دار بودنش نمی تواند یک زندگی خوب برایم فراهم کند. من هم دیگر از بی پولی و جنگ و دعوا خسته شده ام. در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: حرف های همسرم درست است. من یک سابقه دار هستم و گذشته تاریکی دارم. هرچه سعی کردم نتوانستم از این گذشته تاریک فرار کنم. برای همین دوست ندارم ساناز را هم مثل خودم بدبخت کنم. من نمی ...
او را با دارو خمار کردم و بعد داخل حمام بردم و ...
او دیگر زنده نیست. برادر شوهرم اصلا به من شک نکرد، فکر کرد همسرم بر اثر مصرف بیش از حد مواد فوت کرده است. برای همین هم به کلانتری رفت و مرگ همسرم را گزارش کرد. بعد چه اتفاقی افتاد؟ زمانی که ماموران به خانه مان آمدند، شک کردند. مدرکی در صحنه قتل نبود، اما به قول خودشان یک چیزی کم بود و با چیزهای دیگر جور در نمی آمد. برای همین مرا برای تحقیقات به اداره آگاهی بردند و ...
زن جوان از ترس از دست دادن زندگی و آبرویش راز شوهرش را در دل نگه داشت!
آمد و خانواده ها هم موافق بودند و بعد هم عقد کردیم. هنوز پنج ماه از عقدمان نگذشته بود که متوجه شدم شوهرم با دختری دوست شده است. جالب اینجاست که زمانی که همسرم به خواستگاری ام آمده بود، از او پرسیدم با دختری رابطه داشته یا نه که انکار کرد و گفت قبل از من با هیچ دختری دوستی نداشته است. هشت ماه از مراسم عقدشان گذشته بود که زن جوان متوجه شد شوهرش با دختر جوانی دوست شده است. در یک فرصت مناسب ...
این زن و مرد سارق را می شناسید؟! / ببینید +عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، از پلیس آگاهی تهران بزرگ، 6 آذر ماه سال جاری مالک یک طلافروشی در منطقه پونک – مجتمع تجاری گلستان با مراجعه به کلانتری 140 باغ فیض به مأمورین اعلام داشت که طلافروشی اش توسط یک آقا و خانم و در پوشش خریدار، مورد سرقت قرار گرفته است. پرونده در پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت به شیوه کش روی و به دستور بازپرس ...
وقتی فهمیدم باردار شده است دنیا روی سرم خراب شد و ...+فیلم و عکس
از اعضای خانواده ات را بدون هیچ انگیزه ای کشتی؟! مشکلات زیادی داشتیم و من به هیچ وجه بچه نمی خواستم، با همسرم هم خیلی اختلاف داشتم، همه این ها باعث انگیزه قتل شد. اختلافتان سر چه موضوعی بود؟ همسرم ازدواج دومش بود و من اصلا او را دوست نداشتم و سر هر موضوعی ما با هم اختلاف پیدا می کردیم. چطور با همسرت آشنا شدی؟ در مجتمع پایتخت کار می کردم و از ...
ماجرای دختر جوان و نقشه کثیفی که برای عمو کشید؟
بود؟ این کارهای کثیف عادت همسرم از قبل ازدواجش هم بود! / با دیدن آن صحنه خشکم زد و شوکه شدم! غافلگیری پسران جوان بعد عمل کثیف با این زن + عکس متهمان سه پسر جوان با تهدید چاقو مرا تسلیم نیت شیطانی شان کردند و ..+ تصویر چرا این بازیگر ایرانی را در ترکیه دستگیر کردند؟ + عکس آرام آرام از شوهرم دور شدم و با شبکه های اجتماعی آنچنانی با پسر جوانی آشنا شدم و .. ...
سه پسر جوان با تهدید چاقو مرا تسلیم نیت شیطانی شان کردند و ..+ تصویر
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، روز 11 آذر ماه سال جاری دختر 23 ساله ای با حضور در کلانتری 132 نبرد از ماجرای گرفتار شدن در دام مردان شیطان صفتی پرده برداشت. این دختر در حالی که اشک می ریخت به ماموران گفت: روز گذشته خانه یکی از دوستانم در بلوار ابوذر بودم و پس از ملاقات دوستم قصد رفتن به خانه را داشتم که پراید سیاه رنگی جلوی پایم توقف کرد و من که فکر می کرد پسر جوان مسافرکش است سوار بر ...
ترسم را شناختم و با آن کنار آمدم
و همین کار را کردم. کودک نجات پیدا کرد ولی زمانی که نوبت به خودم رسید نتوانستم این کار را بکنم. آن قدر صبر کردم تا نیروهای آتش نشانی برسند. حدود یک ساعت آن بالا بودم و در تمام این مدت صداهایی را از پایین می شنیدم که من را مسخره می کردند و می گفتند تو که می ترسی چرا شجاع بازی در می آوری و بتمن می شوی؟ بد تر از همه این بود که خانواده همسرم هم به من می خندیدند و بعد از آن ماجرا نامزدم سعی ...
امیر آقایی:در فیلمنامه اولیه پایان نامه بازی می کنم
. دلیل کناره گیری من این بود که سناریو عوض شد، هر جفت فیلم نامه ها را هم دارم. روز اول یا دوم فیلم برداری بود که فهمیدم چند سکانس کاملا عوض شده است. من به این موضوع اعتراض کردم، خیلی بد با من حرف زدند من هم گفتم خیلی خب پس تا ته اش برویم. بعد از آن دو سال ممنوع الکار شدم. – تا پیش از همکاری با نوید محمدزاده در فیلم بدون تاریخ بدون امضا هیچ فیلمی از او ندیده بودم. وقتی همبازی شدیم خیلی ...
قلعه نویی:برانکو حرف غیرفنی نمی زند/لیست استقلال به من چه ربطی دارد؟
برای اولین بار مطرح کنم تا ذهن مردم روشن شود. آقای نکونام از زمانی که من مربی تیم ملی نشده بودم با من ادر ارتباط بود حتی یک بار قبل از رفتن ش به اساسونا جلسه ای داشتیم و قرار بود او را به استقلال بیاورم. توافق هم کردیم و گفت اگر به خارج نروم به استقلال می آیم. خدارا شکر کارش درست شد و به فوتبال اروپا رفت. حتی وقتی هم آنجا بود تلفنی ارتباط داشتیم. ولی بنده مربی تیم ملی شدم ارتباط ما بیشتر شد و بعد ...
آدم ربایی به خاطر عشق به بچه
را در یک کفش کنند و بخواهند که بروند. من هم بچه هایشان را برداشتم و با خودم به شهر دیگری بردم. قصدم فقط مسافرت بود و می خواستم چند روز از من و بچه ها دور باشند تا بتوانند درست فکر کنند. خوشبختانه نقشه ام گرفت و آنها از تصمیمی که گرفته بودند منصرف شدند. با بچه ها چه کردی؟ هیچی، بعد از چند روز خوشگذرانی و تفریح به شهرمان برگشتیم. آنها حتی روحشان هم از این ماجرا با خبر نشد ...
خداوند چه کسانی را به حال خود وا می گذارد
...: اگر تو را فراموش کردم و به آن شخصی که مراجعه کرده ام اعتنا و اعتباری قائل شوم، مستحق هستم تو مرا واگذاری و احسان خویش را از من روی بگردانی. خداوند بنده اش را وا نمی گذارد در آخر دعا می فرماید: یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ؛ خیلی عجیب است اسامی خدا در ادعیه و قرآن به موقع خرج می شود و می فرماید: می دانم تو مهربان ترین مهربانها هستی اما بنده ای که تو را فراموش کرده، خیلی ...
چرا کرباسچی لباس روحانیت را کنار گذاشت؟
روحانیت بودند. آغاز برداشتن عبا و عمامه همان زمان بود. سه سال هم که در زمان شاه در زندان بودم و خلع لباس. بعد از آزادی هم دانشگاه در ثبت نام تعلل می کرد و به خاطر همین به قم برگشتم و دوباره معمم شدم و تا فاصله انقلاب هم معمم بودم. وی افزود: بعد از انقلاب به قم رفتم و معمم هم بودم اما بعد از شهادت شهید مطهری من ماموریتی پیدا کردم که به تلویزیون بروم. فضای آن موقع تلویزیون آنگونه نبود که بشود ...
قصاص پایان کابوس در وقت اضافه
ام را دوست داشتم و نمی خواستم چنین حادثه ای برایمان رخ دهد. در همان جا بود که دعوایمان بالا گرفت و من و پسرخاله همسرم هر دو مصدوم و به بیمارستان منتقل شدیم. پس از چهار روز که چشمانم را در بیمارستان بازکردم، دیدم پسرخاله همسرم فوت کرده است. این گونه شد که بازداشت و به اتهام قتل زندانی شدم. بعد هم که حکم قصاص برایم صادر شد. پس از کلی دوندگی خانواده ام و میانجیگری فامیل، خانواده مقتول ابتدا به دریافت ...
عذاب وجدان های اعتراف برانگیز
ناصرخسرو خریده بودم ابتدا بیهوش کرده و سپس آنها را خفه کردم. در این مدت تصمیم گرفتم مادرم را هم به قتل برسانم، اما او متوجه شد و مرا از خانه اش بیرون کرد. عذاب وجدان در تمام این سال ها لحظه ای مرا رها نکرد و حتی چندباری تصمیم به خودکشی گرفتم که موفق نشدم درنهایت خسته از زندگی پر از عذاب و تنش خودم را معرفی کردم. اختلاف شخصی، انگیزه تیراندازی مرگبار در ماجرای دیگر جوان 24 ساله ...