سایر منابع:
سایر خبرها
مقدم فر: ویژگی تشییع هاشمی رفسنجانی حضور همه منتقدان و طرفداران بود/ سجادی: فحش دادن به صداوسیما تبدیل ...
الله هاشمی و روز تشییع، با موضع آن بعد از تشییع متفاوت بود. ابتدا دنبال این بود که آیت الله هاشمی را به عنوان پایگاه مخالف نظام معرفی کند و از مخالفین و جنبش سبزی ها دعوت کند که در تشییع حضور داشته باشند و از این پایگاه استفاده و تشییع جنازه را به یک میتینگ تبدیل کنند. یامین پور: خیلی شبیه ساعت های اولیه پایان انتخابات سال 88 بود و آدم را یاد شب 22 خرداد سال 88 می اندازد. چرخش 180 ...
مراسم رونمایی از دو کتاب رویای صعود و دیدار جان برگزار شد
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، آئین رونمایی از این دو کتاب با حضور سردار محسن کاظمینی، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ و سردار ذوالقدر، جانشین وی عصر امروز در مرکز تبادل کتاب برگزار شد. سردار حسن زاده، از فرماندگان شهید مولائی بیان کرد: شهید مولائی یکی از نمونه های بارز جوانان انقلاب بود که در لحظه شهادت تنها 24 سال سن داشت. وی که در سال 65 در دزفول متولد شد ...
روایت آیت الله هاشمی از "سخت ترین روز زندگی اش"
...> آقای هاشمی پانزده روز در بیمارستان بستری شد. در این مدت همه کسانی که در انقلاب نقش داشتند، آمدند بیمارستان. شهید رجایی، آیت الله خامنه ای، مهندس بازرگان. همه آمدند. دکترها می گفتند که آقای هاشمی خون احتیاج دارد. باید به او خون بدهید. وقتی من رفتم خون بدهم، دیدم صف طولانی تشکیل شده و مردم آمده بودند خون بدهند. من وقتی مردم را دیدم، گریه ام گرفت که چقدر این مردم وفادار هستند. در بیمارستان بعد از این ...
روز خواستگاری گفت: می خواهم حکومت اسلامی برپا کنم
. هر روز صبح برای پیدا کردن او به زندان های مختلف تهران می رفتم و هر بار نیز مرا به جای دیگری می فرستادند. 3روز قبل از شهادت به ما گفتند برای ملاقات به زندان قصر برویم. من و دو دخترم به همراه مادر شهید نواب و خانواده های شهیدان خلیل طهماسبی و واحدی به زندان قصر رفتیم. شهید نواب صفوی درحالی که سربازی دستبند آهنی به دستش زده بود وارد اتاق ملاقات شد. مادر نواب به شدت گریه کرد و نواب اجازه خواست تا پای ...
کرامات فاطمی
خلال این مدت به حضرت زهرا و حضرت زینب و حضرت معصومه - سلام الله علیهم اجمعین - متوسل بودم و مادرم بسیاری از اوقات به حرم حضرت معصومه می رفت و توسل پیدا می کرد و یک بچه که در حدود سیزده الی چهارده سال داشت و پدرش کارگری بود در تهران ، در اثر اصابت گلوله ای ، مثل من روی تخت خواب پهلوی من ، در طرف راست بستری بود و فاصله او با من در حدود یک متر بود و در اثر جراحات و فرو رفتن گلوله ، زخم تبدیل به خوره ...
شهیدی که می خواست در میدان مین بدود
هم رفتیم برای مین گذاری. از مین گذاری های زیر ارتفاع بمو در سرپل ذهاب سال 63 تا مین گذاری مقابل دشمن در جزیره مجنون و پایگاه های کردستان و خیلی جاهای دیگه. تیرماه 66 بود که ماموریتی دادند برای شناسایی موانع دشمن در جبهه سردشت که من برای شناسایی همراه بچه های اطلاعات عملیات رفتم. دو یا سه شب متوالی رفتیم تا چند متری دشمن و از میدون مین خبری نبود و حتی یک شب اونقدر به سنگر ...
روایتی خواندنی از صحنه نبرد/ حاج قاسم در محاصره؟
موضوع نجومی بگیران و حروم خوراست، اجازه می خواهم، من هم برای خودم نقلی داشته باشم از بچه های جنگ و شاگردان حاج قاسم... . چند سال قبل مشغول محاکمه ای بودم، آقایی در را باز و سلامی سپس در را بست، ظهر موقع رفتن دیدم، همان آقا نشسته دوباره سلام و گفت اجازه می دهید، وقت شما را بگیرم؟ من را می شناسی؟ گفتم به جا نمی آورم، گفت به همین زودی کربلای پنج یادت رفت؟ منم، علی محمودی، باورم نمی شد که ...
شهید دقایقی از دریچه خاطرات دو تن از فرماندهان ارشد یگان های تیپ 9 بدر
خاطر آشنا نبودن به زبان فارسی ، جمع دقیقه را با نام سردار دقایقی اشتباه گرفته اند، به دیدار فرمانده تیپ رفتم و این داستان را برای او بازگو کردم و او بسیار خندید. مجاهدین عراقی در سال 1364 در محور بانه سرگرم نبرد با نظامیان رژیم حزب بعث در خطوط پدافندی بودند. همراه اسماعیل دقایقی و تعدادی از فرماندهان یگان های تیپ بدر در اتاق طرح و عملیات جلسه تشکیل داده بودیم تا نقشه منطقه و موقعیت ارتش ...
بنیاد در آینه مطبوعات
) بودند، همراه شدم. یک خاطره تلخ جانباز رضایی ادامه میدهد: در همان زمان محاصره و در راه برگشت، یکی از بچه های بجنورد مجروح شد. این جانباز کاملا شکمش باز شده بود. روده هایش را جمع کردیم و با چفیه، شکمش را بستیم و او را به عقب کشاندیم. در جزیره مجنون هم دشمن، عامل شیمیایی زد و خوشبختانه یادگاری دیگر از روزهای جنگ در جسم و روحم نهادینه شد. آن زمان در جزیره مجنون خط نگهدار بودم. او ...
شهیدی که در سوریه هم مشاوره خانواده راه انداخت +تصاویر
.... هروقت من یا بچه ها می پرسیدیم کی برمی گردید می گفت : الله اعلم. ولی آن روز من پرسیدم کی برمی گردی؟ گفت: حتما جمعه تهران هستم. و جمعه پیکر شهید به تهران رسید. و در استان حلب 14/11/94 به وسیله اصابت گلوله تک تیرانداز به شهادت رسید. همسرم در وصیت نامه اش خطاب به فرزندانش نوشت : ولایتی باشید و پیرو خط رهبر، نکند قدمی جلو یا عقبتر از ایشان حرکت کنید. همه کارتان با رهبری باشد. خدا را شاکرم که در زمان امام خمینی (ره) به دنیا امده ام و خدا را شاکرم که در زمان امام خامنه ای به وظیفه ام عمل می کنم و افتخار من این است که در زمان سید علی به این شهادت دست پیدا می کنم. منبع: ...
عبور از پل افسانه ای در بیت المقدس2
حداقل امکانات صورت گرفته بود (در زیر پای دشمن) و طول آن به بیش از 200 متر می رسید و ارتفاع تا لبه آب رودخانه بیش از 40 متر بود جهت رعایت احتیاط ظرفیت عبوری را حداکثر 10 نفر مشخص نمودند و 10 نفر 10 نفر از پل عبور می کردند و همین مسئله باعث طولانی شدن عبور گردان ها از پل می شد. احداث این پل باعث شد تا یکی از یگانهای همجوار یعنی لشکر 31 عاشورا جهت عبور گردانهایش از این پل استفاده کند. ...
شباهت های رایکوف و علیمنصور
و سیصدهزار تومانی، تسکین خوبی برای لبخند زدن است و این می رساند که هنوز بعد از پرسپولیس، این تاج است که یک وزنه معتبر است و باعث حساسیت در نزد تماشاگران ماست. دو- گفت وگو اگرچه سردستی اما قدرتمندانه است و سلطه خبرنگار بر سایه مربی شکست خورده می چربد. خبرنگار می نویسد: در شروع مصاحبه تکلیف خود را روشن کردم و به آنها گفتم: اینجا میز محاکمه نیست اما بیایید صریح و قاطع حرف بزنیم. در جام ...
روستای زرگر در قزوین؛ میراث رومانوها در ایران
همزبان خود هستند. چند سال پیش بود که بعضی از جوانان روستای زرگر پیامی را به زبان رومانو در اینترنت منتشر کردند و گفتند ما در این نقطه از ایران به این زبان صحبت می کنیم و از افرادی که این زبان را می فهمند خواستند تا با آنها تماس بگیرند. بعد از انتشار این پیام بود که سه نفر روما یک کانادایی، یک انگلیسی و یک فرانسوی به ایران آمدند. گفتند که سال ها پیش یکبار در سفری به ایران آمده بودند تا بازمانده روماها ...
از بوق شادی خودروها تا آتش گشودن مأمورین ژاندارمری به سمت مردم
تیراندازی کردند. حاج رضا خاطرنشان کرد: در این درگیری چندین نفر مجروح شدند و من نیز به خاطر اینکه از دو شب قبل شناسایی شده بودم، مورد هدف ژاندارم ها قرار گرفتم و گلوله به پای چپم اصابت کرد. یکی از بچه ها مرا سوار موتور کرد و بعد با ماشین به همراه بقیه مجروحان به آباده منتقل شدیم. مهدی پور در خاتمه اذعان کرد: دو روز بعد از مرخص شدنم از بیمارستان خبر فرار شاه را از رادیو شنیدیم. چون ...
راز شهادت 52 نفر از پاسداران انقلاب اصفهان
که چه کسی فرمانده است ما در آن موقع سازماندهی هم نداشتیم و معلوم نبود که چه کسی فرمانده است. چند تایی پاسدار بودند و چندتایی درجه دار ارتش که داوطلب بودند و با شهید چمران کار می کردند. یک کرد هم به عنوان راهنما با ما بود. به بچه ها اشاره کردم که برویم به طرف یال تا پناهگاه داشته باشیم. از طرفی که تیراندازی می شد یال هم همان طرف بود. تنها جای نزدیکی بود که می توانستیم در پشت آن پناه ...
روزها را در تظاهرات بودیم و شب ها، علما را جابه جا می کردیم/ بعد از فرار شاه با آزادی شعار " مرگ بر ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ سرهنگ علی قاسمی فرمانده سپاه انصارالرضا(ع) خراسان جنوبی و یکی از فعالان انقلابی، در گفتگو با خاورستان ، با بیان این که در زمان انقلاب، 17 سال سن داشتم و دانش آموز سوم دبیرستان بودم، گفت: مبارزه در انقلاب شامل دو بخش خواص و عام بود که خواص متشکل از علمای بزرگی ازجمله امام خمینی رحمت الله علیه، آیت الله خزعلی و آیت الله طالقانی که از سال های 1342 و 1343 مبارزه ...
شرح آخرین مکالمات شهید "مرتضی کریمی" با فرمانده اش
. تصورمان این بود که تعدادی از نیروها بالای تپه کمی آن طرف تر از ما مستقر هستند، اما بعد از مدتی بی سیم زدند و گفتند دشمن در حال دور زدن است. سید فرشید ما که نیروهای تازه نفس تر بودیم را سمت چپ گذاشت تا بچه های دیگر به عقب برگردند. زمین به صورت نعلی شکل بود. من و تعدادی از بچه ها در گودی قرار گرفته بودیم و مابقی بالای گودی بودند. صحبت های شهید مرتضی کریمی چند ثانیه پیش از شهادت/ چشم هایی که به سر ...
نگاهی به مرحله دوم عملیات کربلای 5
کرد و 15 دقیقه بعد از حرکت به سمت نوک (جنوب) کانال ماهی، با نیروهای دشمن درگیر شد و درهمین حال حرکت خود را به سمت هدف (نوک کانال) نیز ادامه داد. این گردان حدود ساعت 2:30 بامداد به محل تعیین شده جهت الحاق با لشکر عاشورا؛ یعنی پیچ جاده آسفالت رسید، ولی چون نیروهای لشکر عاشورا موفق نشده بودند فاصله نوک کانال تا پیچ جاده آسفالت را بالا بیایند، فرمانده گروهان شهادت با یک دسته از نیروهای این گروهان تا نوک ...
موج محکومیت ها به آخرین جنایت رژیم آل خلیفه
دخالت کرده و خواستار اجرا نشدن حکم اعدام شده بودند. حسن المرزوق دبیر کل تجمعات ملی وحدت و دموکراسی بحرین تاکید کرد: پس از اجرای حکم اعدام این سه جوان، مردم بحرین شوکه شده اند و این مردم نگران هستند. شبکه تلویزیونی المیادین اعلام کرد: یک جوان بحرینی شرکت کننده در تظاهرات اعتراض آمیز ضد اعدام جوانان بحرینی در منطقه سنابس، از ناحیه سر هدف اصابت گلوله نظامیان رژیم آل خلیفه قرار ...
موج محکومیت ها به آخرین جنایت رژیم آل خلیفه
دخالت کرده و خواستار اجرا نشدن حکم اعدام شده بودند. حسن المرزوق دبیر کل تجمعات ملی وحدت و دموکراسی بحرین تاکید کرد: پس از اجرای حکم اعدام این سه جوان، مردم بحرین شوکه شده اند و این مردم نگران هستند. شبکه تلویزیونی المیادین اعلام کرد: یک جوان بحرینی شرکت کننده در تظاهرات اعتراض آمیز ضد اعدام جوانان بحرینی در منطقه سنابس، از ناحیه سر هدف اصابت گلوله نظامیان رژیم آل خلیفه قرار ...
ناگفته های یک مامور اطلاعاتی ایران (1)
، مسئول محور عملیات کمیته ها شدم که آنجا با اصابت 5 گلوله مجروح شدم و مدتی بستری بودم. بعد از آن به اطاعات کمیته رفتم. در تاریخ یکم فرودین سال 58 عضو سپاه شدم. دوستان تاکید داشتند که در کمیته جنوب شهر تهران در کمیته 13 باقی بمانم. ما یک محل جداگان گرفتیم و در چهارراه چیت سازی نازی آباد مقری به نام اطلاعات عملیات درست کردیم. ما 3 ماه قبل از 30 خرداد 60 که منافقین خودشان را آماده می کردند که ...
ناگفته های عضو گروه نواب صفوری از ترور فاطمی تا فعالیت زیر چتر اصولگرایان
...> چگونه شروع شد؟ شب های چهارشنبه فداییان اسلام جلسه داشتند که من هم می رفتم. در این زمان مرحوم نواب صفوی در زندان قصر بود. من به ملاقات ایشان در زندان هم می رفتم. روزی هم که رزم آرا مورد اصابت گلوله خلیل طهماسبی قرار گرفت من بدون هیچ اطلاع قبلی در مسجد بودم. با خلیل طهماسبی از قبل آشنا بودید؟ خیر. بعد آشنا شدم. ارتباط شما در این زمان با فداییان اسلام تا چه حد بود؟ ارتباط ...
دانشجوی سال آخر فیزیک هسته ای که برای انقلاب پا به عرصه فیلمسازی گذاشت/ شهید آیت سیفی از تل فیلم تا ...
. این حرفی نبود که ما بگوییم این درد دل بچه ها و فرماندهان خط و گردان و دسته ها بود. در همین اثناء به یکباره دیدم فرمانده ی خط در طول خاکریز می دود و بچه ها را برای مقابله با پاتک دشمن آماده باش می دهد. فرمانده به نزدیکیهای جان پناه ما رسیده بود که بارش گلوله های خمپاره آغاز شد. دومین خمپاره درست کنار فرمانده خورد و او بر زمین افتاد ما و رزمنده هایی که جان پناه شان نزدیک فرمانده بود نگران شدیم و ...
32 برش مهم از 82 سال زندگی پر فراز و نشیب هاشمی رفسنجانی/ هاشمی که بود و چه کرد؟
روحانیت و آشنایی با امام پس از یادگیری سواد در مکتب خانه نوق به پیشنهاد پسرعمویش در سال 27 عازم قم برای تحصیل علوم دینی شد. از جامع المقدمات تا کفایه و دروس عالی را نزد اساتید عالی آن دوره گذراند تا به درجه اجتهاد رسید. از همان ابتدای طلبگی لباس روحانیت پوشید. 2 سال پس از ورود به حوزه نزد آیت الله بروجردی رفت و پس از قبولی در امتحان در محضر زعیم وقت حوزه علمیه قم قرار گرفت. آیات ...
داستان یک زندگی عجیب در کره شمالی +عکس
و فاقد سیستم گرمایشی مستقر شویم. سونگجو در مدرسه متوجه شد که همکلاسی هایش اغلب سو تغذیه دارند و از تحصیل عقب افتاده اند. مراسم درگذشت کیم ایل سونگ، بنیان گذار کره شمالی، در سال 1994 میلادی اعدام در ملأ عام یک روز صبح معلمان مدرسه دانش آموزان را به حیاط مدرسه بردند و به آن ها گفتند که باید بنشینند. سه افسر پلیسِ اسلحه به دست آمدند و یک زن و یک مرد به دو تیر چوبی ...
مظلومیت مسلمانان سوریه حاج حسین را پیر کرده بود
هایی را می بینم که تحت نظر من آموزش دیده اند و حالا سر و دست و پا ندارند برایم سخت است. وقتی مادر و برادرم حسین را دیدند گفتند ایشان دیگر نمی ماند. حسین دیگر متعلق به این دنیا نیست. حسین می گفت صحنه های کربلا را به وضوح در منطقه به چشم می توان دید. آدم می تواند در عرض یک روز پیر شود و من این پیر شدن را در همسرم دیدم. نمی دانم چه دیدند که پیر شدند. حامد رضایی فرزند شهید به نظر شما چه ...
خاطرات ابطحی از هاشمی رفسنجانی | +پیشنهاد قالیباف به کروبی در 84
جای مراسم و این طور حرف ها، بله سال های بعد بود البته. ولی ما هم خیلی مقید به آن شکل نشده بودیم توی خانواده. بعدش گفتند برویم دور حرم می زدند ماشین و این ها، من نگذاشته بودم که گل بزنند، بعد خانمم هم بچه سال، منم بچه سال نشستیم عقب ماشین، پدر و مادرم و مادر خانمم، قبلش رفتیم توی حرم عقد خواندیم. جالب است که یک طرف عقد من پدرم بود یک طرف عقد، پدرم اجبار کرد که آقای شریعتمدار باشد. آن موقع آقای ...
خان طومان قربانی جوسازی شد
...، شهید شده. گفتم: موضوع را پنهان کنید که روحیه بچه ها تضعیف نشود. شهادت علیرضا مرادی را اصلا ندیدم، مجید قربانخانی با اصابت یک تیر به سینه اش شهید شد. مصطفی چگینی تیر خورد؛ ولی جراحتش آنقدر عمیق نبود که شهید شود. اکثر شهدای آن روز ابتدا مجروح شدند. محمد اینانلو تیر به پایش خورده بود، حبیب عبداللهی به کمک محمد رفت که خودش هم تیر خورد. بعد تصرف تپه، از طریق بی سیم به ما ...
نفس بریده در فاو
. آن شب من سرماخوردگی بدی داشتم، داروی مسکن با خودم برده بودم و چندتا چندتا می خوردم تا مقاومتم بیشتر شود و تا صبح دوام بیاورم. آفتاب که طلوع کرد، کار انتقال نیروها متوقف شد و من به گردان امام علی(ع) ملحق شدم برای حمله زمینی. همان روز شیمیایی شدید؟ نه، شب 22 بهمن بود که نیروهای عراقی متوجه حضور رزمنده های ما شدند و همه جا را بمباران شیمیایی کردند. حول و حوش مغرب بود ...
واکنش عجیب رامبد جوان مقابل شوخی یک رزمنده
موقع 17 سالم بود. من همیشه اگر توانایی انجام کاری را نداشتم به روی خودم نمی آوردم. وقتی به من گفتند که باید اعزام شوم، بی هیچ حرفی پذیرفتم. در جبهه اوج کار ما غواصی بود. در سال 63 فرمانده من را صدا کرد و گفت که شنا کردن بلد هستی؟ من هم کم نیاوردم و در ظاهر خودم را مشتاق نشان دادم و گفتم که بله خیلی واردم. ولی در اصل می ترسیدم و نمی دانستم که چه کنم. ما را برای آموزش به نیروی دریایی سپردند و در دریای ...