سایر منابع:
سایر خبرها
اجیر کردن قاتل برای کشتن همسر
رفتم و شب هنگام در زمانی مشخص باز می گشتم. شب هنگام که به خانه بازگشتم خبری از همسرم نبود. حتی گوشی تلفن همراه او نیز پاسخگو نبود. سراغ زنان همسایه مان رفتم و سراغ همسرم را از آنها گرفتم که اعلام کردند خبری از وی ندارند و حتی او را ندیده اند. ماجرا را به خانواده اش اطلاع دادم. همان طور که من در جست وجوی همسرم بودم آنها نیز جست وجو برای یافتن او را آغاز کردند، اما هیچ کدام موفق به یافتن وی نشدیم و ...
10 الی 12 هزار دانشجو در آمریکا داریم/ روزی یک نفر از دانشجویان ایرانی خارج را جذب می کنیم
این 3 سال این اتفاق افتاده است؟ بله در این 3 سال، از صفر، البته خیلی از این شرکتها از قبل هم فعالیت می کردند ولی الان 2900 شرکت داریم و عجیب است که در چند ماه اخیر تقریباً تقاضاها نسبت به ماه قبل 3، 4 برابر شده است برای ورود به فضای کسب و کار *مجری: الان آماری دارید که چه درصدی از نخبگان ما دارند مهاجرت می کنند؟ این را ما به شورای عالی انقلاب فرهنگی دادیم، متاسفانه ...
گل خندان
غصه خواب و خوراک نمی شناختم و شب و روزم مثل هم بود، اما چه کنم که دست تنگ بودم و نمی توانستم باری از دستت وردارم، وگرنه خدا می داند بی تو آب خوش از گلوم نرفت پائین. خلاصه، خواهرزنه باز هم جل و پلاسش را پهن کرد تو خانه ی خواهرش و چهار چشمی همه را می پایید و فکر و ذکرش این بود که سرنخ کار و بار خواهرش را به دست بیاورد و بفهمد این ها که به گدایی افتاده بودند، از کجا به این زودی چنین دم و ...
تا زمان انتخابات می شود احساس تکلیف می کنیم، وقتی تمام می شود می گوییم تکلیف تمام شد تا انتخابات بعدی!/ ...
...، نشان می دهد اگر این نسل آن فرصت برای اش پیش بیاید، هیچ چیز کمتر از آن نسل ندارد. اسطوره های جنگ هم سن و سال شما بودند! عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تصریح کرد: در همه ابعاد این گونه است. مدتی قبل به دعوت دانشگاه آزاد شهرضا به آن شهر رفتیم و صحبتی کردیم. طبق روال معمول وقتی به شهرستانی می رویم، توفیق می یابیم به مزار شهدای آن شهر هم برویم و در آنجا هم این اتفاق افتاد. یکی از ...
نتایج فتح الفتوح بعد برجام کجاست؟
این گونه است. مدتی قبل به دعوت دانشگاه آزاد شهرضا به آن شهر رفتیم و صحبتی کردیم. طبق روال معمول وقتی به شهرستانی می رویم، توفیق می یابیم به مزار شهدای آن شهر هم برویم و در آنجا هم این اتفاق افتاد. یکی از شهدایی که در آنجا آرمیده شهید همت بود. در آنجا به دوستان گفتم وقتی ایشان شهید شد فقط 28 سال داشت! حالا وقتی فرمانده بود جوان تر بود. خیلی از فرماندهان ما و کسانی که امروز به عنوان اسطوره های جنگ می ...
جشنواره تئاتر فجر؛ بهترین ها جمعشان جمع است (1)
وقتی کسی کارش را دوست دارد، با مشکلات هم کنار می آید. البته گذر از این مشکلات برایم چندان هم آسان نبوده است. زمان هایی بود که شرایط سخت گذشته است. قبل از انقلاب که مدت کمی در ایران بودم، به سختی توانستم دو، سه نمایش کار کنم. در پنج سال اول انقلاب که ساکن ایران بودم، بیش از 13 نمایش کار کردم. آن سال ها شرایط سختی حکمفرما بود؛ هم تازه انقلاب شده بود، هم در حال جنگ بودیم. الان برای جوان ...
علت خیانت مردان، چقدر شوهرتو می شناسی!
.... خیلی تلاش کردم به این مساله توجه نکنم اما نمی توانستم. پس از چند ماه، روزی با گروهی از دوستانم بیرون رفتم و در فروشگاهی که خرید می کردیم دختری را دیدم که بسیار عالی به نظر می رسید. از او شماره گرفتم و او به من گفت هر وقت بخواهم می توانم با او تماس بگیرم و قرار بگذارم. من هم همین کار را کردم. پس از چند جلسه متوجه شدم باید رابطه خود با همسرم را پایان بدهم زیرا دیگر هیچ جذابیتی برای من ...
با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ام بیست بود
...، روز دوم آمدند که روسری ها را از سر ما بردارند من و خواهرم دست هایمان را محکم روی سرمان گذاشتیم و روسری را محکم گرفتیم و از مدرسه آمدیم بیرون، دیگر هم نرفتیم. این علاقه در ذهنم بود تا زمانی که ازدواج کردم، 4 سال نهضت سوادآموزی رفتم و درس خواندم . شهید مصطفی بختی در کنار خواهرش * بروید از همان انقلابتان نفت بگیرید خانواده ما مذهبی بودند، به همین علت تا قبل ...
فریبا ابراهیم خواه
گذاشتم و از ساختمان خارج شدم. به ساعتم نگاه کردم حوالی یازده و نیم شب بود! همه مغازه ها بسته بود. لامپ تمام خانه ها خاموش بود. باد سرد پاییزی پیچیده بود توی کوچه. خیابان تنهای تنها بود و شهر به خواب رفته بود. یک ماشین از دور چراغ زد. راننده را ندیدم. سوار شدم و خیابان دوباره تنها شد...
سیر حاتم طائی
که خودشان را به شکل پرنده درآورده بودند. دخترها را تو این قصر زندانی کرده بود. حالا من شوهر سی و نه تا دختر بودم و سال بعد می شدم پدر سی و نه پسر. اما شیطان وسوسه ام کرد که چرا آن دختر آخری را هم نگیرم. رفتم و تا خواستم به آخری دست بزنم، بالش را تکان داد و من یکهو دیدم نشسته ام همین جا کنار دیوار، از آن روز، ساعت به ساعت منتظر آمدن همان پرنده ام. شب و روز حسرت آن مدت کوتاهی را می خورم که تو قصر ...
طرح آزاد شدن ویدئو را من دادم/ به مخملباف گفتم روزی مهدی هاشمی فرهنگی ایران می شوی/ ماجرای تاسیس مؤسسه ...
. یک بار که خواستم بپیچم زمین خوردم. یکی آمد موتورم را بلند کرد و کلاجش را که شکسته بود با سکه باز کرد و درست کرد. دو سه نوبت دیگر هم او را دیده بودم، اما اسمش را نمی دانستم. چند سال قبل خود آقای رادان [جانشین پیشین فرمانده نیروی انتظامی] این خاطره را برای من تعریف کرد و من تازه فهمیدم که او همان فردی است که به من کمک کرده بود. البته هنوز هم هر وقت موتور زمین می خورد به کمکم می آید! وسط ...
قصاص، عاقبت مرد همسرکش
شناسایی و بازداشت کرد هرچند این مرد در ابتدا منکر همه چیز بود، اما بعد به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی با او ارتباط داشتم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر شدم و گلویش ...
موسیقی اصیل ایرانی موسیقی خواص است/ هنر و دین تعارضی ندارند
درس می دهند. اولین استاد من در آواز بعد از مادربزرگم استاد بهروز شاهمحمدی بود که دوره های آواز را نزد وی فراگرفتم. در آن زمان شاید حدود 14 سال داشتم. در همان مرکز شادروان مختار رضایی هم ساز تدریس می کرد که از وی نیز بهره مند شدم. من از همان زمان در کنار آوزا با ویالون هم آشنا شدم و به عنوان استعداد برتر انتخاب شده بودم. دو سال پس از پیروزی انقلاب به خدمت سربازی رفتم و چون علاقه مند به موسیقی بودم ...
زیارتی بلیغ از امام هادی(ع)/ شرح زیارت جامعه کبیره
حدود زبانی جز زبان ترکی و مذهبی جز مذهب عیسوی نبود - و چگونه با این سرعت مرا به رفقای خود رساند ؟ پس ، پشت سر خود نظر کردم، کسی را ندیدم و از او آثاری پیدا نکردم، پس به رفقای خود ملحق شدم. { نقل از مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی } (وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ)؛ در شب ولادت حضرت رحمهْْ للعالمین ، رسول اکرم (ص)و ولادت حضرت امام صادق(ع ...
ماجرای قتل بعد از طلاق/ دختر از خون مادر گذشت
گریزی نداشت لب به اعتراف گشود و گفت: اگرچه همسرم را طلاق داده بودم اما به طور پنهانی به او رجوع کرده بودم. شب حادثه به همراه برادرم و با خودروی پراید از چناران به مشهد آمدیم و من به داخل ساختمان محل سکونت همسر سابقم رفتم. در این لحظه فردی با همسرم تماس گرفت که او تماس را رد کرد. من که دیگر سوءظن پیدا کرده بودم با او درگیر شدم و گلویش را فشردم. در این هنگام بود که برادرم با سوئیچ پراید در واحد ...
دختر شیر افکن
عروسی را می بینند. او خیالش راحت باشد که خیلی زود داماد پادشاه می شود. شیرافکن و مردافکن را در قصر نگه داشتند و پادشاه هم فرمان داد خوب از آنها پذیرایی کنند. از طرفی دختر پادشاه هم ماجرا را شنید و پی برد جوانی خوشگل و دلیر اژدها را کشته و دزدها را گرفته و حالا قرار است شوهر او بشود. از خوشی نمی دانست چه کار کند. زود به مطرب ها گفت بروند و برای شیرافکن و برادر لالش بزنند تا سرگرم بشوند و حوصله شان سر ...