سایر منابع:
سایر خبرها
85 درصد مغز پسرم را خون گرفت
این شب دور باشد و در خیابان ها نباشد، او را خانه دایی اش فرستادم. قرار بود پسرم از خانه دایی اش به منزل بازگردد. هر 10 دقیقه یک بار با موبایل، پسرم را کنترل می کردم. یک ربع به 9شب بود که با او تماس گرفتم، گفت، در حال برگشت به خانه است. ساعت به 9:30 و حتی حدود 10 شب رسید اما خبری از عرفان نشد. با موبایلش تماس گرفتم ولی دیدم جواب نمی دهد، فکر کردم به خاطر روشن بودن ضبط ماشین، صدای موبایل را نشنیده ...
در انتظار روزهای بهتر موسیقی هستم
فریدون صدایی نوستالوژیک دارد که برای بعضی ها خاطراتی ناب را زنده می کند و برای خیلی ها کیمیاست. صاحب این صدای آرام، البته سختی های زیادی کشیده است. شاید باورش برای خیلی ها سخت باشد اگر بشنوند او نامه رسان بوده، در مکانیکی کار کرده و حتی در خانه مردم پیتزا برده است! خواننده ای که چند بار زندگی اش را از صفر و زیر صفر شروع کرده؛ اما هیچ وقت ناامید نشده و حالا می خواهد روزهای بهتری را برای خودش رقم ...
160 قتل در پرونده پزشک روانی+عکس
افشای راز جنایت ها، به عنوان دومین دلیل جنایاتش تشخیص داده شد. او در دوران خدمتش به اتهام سرقت از سایر سربازان به زندان فرستاده شد و پزشکان در زندان تشخیص دادند که او به بیماری روانی مبتلاست به همین دلیل به بیمارستان روانی فرستاده شد، اما ارتش به خاطر کمبود نیرو مجبور شد مارسل را در سال 1918 دوباره به میدان جنگ برگرداند ولی سه هفته بعد با برخورد یک نارنجک به پایش برای دومین بار مجروح شد و ...
همسرکشی؛ کالبدشکافی یک آسیب خانوادگی
خانه عوض شده بود. من شیفته و علاقه مند مردی در دنیای مجازی شده بودم. بدون او نمی توانستم زندگی کنم. چند بار خواستم از شوهرم جدا شده و با مرد غریبه ازدواج کنم، اما شوهرم حاضر نبود مرا طلاق دهد. مدام بهانه های مختلف برای جدایی می آوردم که بی نتیجه بود. شوهرم شده بود سدی برای خوشبختی من با مرد موردعلاقه ام. دیگر دوری از او را نمی توانستم تحمل کنم. تصمیم گرفتم هر طور شده شوهرم را که سد راه ...
پرسش و پاسخ هواداران با هرنان کرسپو؛ هرگز در بین 2 نیمه فینال استانبول جشن نگرفتیم!
تمرکز کردم. برای اینکه یاد بگیرید چطور از پس فشارها بربیاید باید به گذشته نگاه کنید. بگذارید مثالی بزنم. زمانیکه ریور مقابل امریکا دِکالی در فینال کوپا لیبرتادورس بازی کرد من 20 ساله بودم. دو سال از مرگ پابلو اسکوبار گذشته بود. رفتن به کلمبیا سخت بود. مشکلات امنیتی وجود داشت و ما نمیدانستیم چه اتفاقاتی خواهد افتاد. برای چند هفته قبل از بازی احساس ترس و فشار میکردیم. ولی واقعیت این بود که آنها با من ...
آقا رحیم باربد می شود
گوشخراش که از صدایش پیدا بود باید آدم عظیم الجثه ای باشد، گفت: این چند روز، آقا باربد جلسه های کاری زیادی دارند، شما هفته بعد، چهارشنبه ساعت سه بعدازظهر برای دست بوسی بیایید. بعد از آنکه تلفن را قطع کردم، تازه متوجه جمله آخر صدای گوشخراش شدم. تا یادم نرفته بگویم که صدای گوشخراش، نشانی جدید خانه آقا باربد را هم به من داد؛ خانه ای چندین و چند کیلومتر بالاتر از خانه قبلی آقا باربد و چندمتری پایین تر از ...
پشیمانم اما مجبور بودم
چهار سالی می شود که این کار را شروع کرده ام و تاکنون حدودا 800 میلیون تومان به دست آورده ام. پیش ازاین برنج می فروختم که سرم کلاه گذاشتند و تقریبا 400 میلیون تومان پولم را خوردند و من هم به خاطراینکه بدهکاری ام را پرداخت کنم، مجبور به این کار شدم. چند تا از دوستانم را می شناختم که این کار را انجام می دهند، از آنها یاد گرفتم و بعد خودم برنامه ریزی یک باند کلاهبرداری را کردم. اینها صحبت های مردی ...
مسافران مرا عمو صدا کردند
وارد ماشین می شوند با آنها شعرهای مختلف انگلیسی می خواند و کلمات جدید انگلیسی را در مسیر رسیدن به مهدکودک و خانه با آنها تمرین می کند. اسرور می گوید: بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان، بلافاصله گواهی رانندگی خود را گرفتم. آن روزها این موضوع خیلی باب نبود و زنان کمی دوست داشتند که رانندگی یاد بگیرند. روزهای اولی که مردم من را در خیابان می دیدند، با تعجب نگاه می کردند اما بعد از شنیدن قصه من و کودکان ...
گفتگو با مردی که از دست 16 زن و دختر جوان تهرانی فراری بود
دادی؟ فکر می کنم 15 نفر. یک مرد هم مدعی است شما از او کلاهبرداری کردی؟ نمی دونم، یادم نمی آید. شما از صاحب خانه تان هم کلاهبرداری کردید، درباره این موضوع توضیح بدهید. با خانومی آشنا شدم که یک ماه بود خانه ای را اجاره کرده بود و من به عنوان همسرش وارد آن خانه شدم. صاحب خانه را چند بار ملاقات کردم و خودم را کارمند شهرداری معرفی کردم. ...
"منم باید برم " چگونه ساخته شد
، خاطرم هست حدود پنج بار احسنت و طیب الله فرمودند . بعد نام شاعر را پرسیدند و برای عاقبت به خیری مان دعا کردند. بنده هم چند ثانیه ای با ایشان صحبت کردم. سال گذشته شما درگیر سرقت از هیئت تان بودید؛ آن ماجرا به کجا رسید؟ هیچ گاه دوست نداشتم بگویم دشمنی بوده یا فکرمان به این سمت نمی رود و نخواهد رفت. خیلی بد است با دستگاه امام حسین(ع) به خاطر سلیقه های شخصی شان این طور برخورد ...
آزار و اذیت 3 زن از سوی طلافروش قلابی
فروشنده سیار کفش که خود را طلافروش جا زده و به بهانه ازدواج، سه زن را مورد آزار و اذیت قرار داده بود در جلسه دادگاه منکر اتهامات خود شد. به گزارش جام جم، اواسط سال 93 زنی با مراجعه به پلیس پایتخت به ماموران گفت: مدتی قبل به عنوان مسافر سوار خودروی مردی جوان شدم. او خودش را طلافروش معرفی و درخواست دوستی کرد. مدتی با هم در ارتباط بودیم تا این که به تصاویر خصوصی ام دست پیدا کرد، مرا به ...
پزشکی زیر سایه تکنولوژی باعث بی اعتمادی مردم می شود
...، گاهی به من ایراد می گیرند که لغت غول بار منفی دارد و این کلمه را به کار نبرم، من هم بهترین جایگزینی که می توانم برای لغت غول به کار ببرم اسطوره است. این اساتید واقعا اسطوره بودند. تقریبا از هر کدام از اساتید پندی به یادگار گرفتم اما بعضی از این پندها بسیار شاخص است. برای مثال روزی که وارد دانشکده شدم دکتر احمد فرهاد که سال های سال رئیس دانشکده و دانشگاه تهران بود برای ما به مدت 2 ساعت سخنرانی ...
پیشنهادهایی برای آخر هفته شما
بیرون نمی گذارد؛ فقط هفته ای یک بار به کلوب بولینگ می رود، جایی که در آن همه خیال می کنند او یک پلیس است. وقتی زنی در حوالی محل زندگی آقای ایر به قتل می رسد، سرایدار خانه انگشت اتهام را به سوی او نشانه می گیرد و از این به بعد پلیس چشم از او برنمی دارد و هر روز و هر ساعت تعقیبش می کند. غافل از اینکه تنها گناه آقای ایر این است که یک دل نه صد دل عاشق دختری اشتباه شده است. رمان نامزدی آقای ایر اثر ...
نقش فروشی در قالب اسپانسر - بازیگر
زندگی کردند و تو داری با این کارها و کلاه گذاشتن سر این و آن آبروی خودت و آنها را می بری. بعد هم گفت اگر مشکل مالی داری بیا از صندوق قرض الحسنه مسجد برایت وام بگیرم اما به شرطی که قول بدهی دست از این کارها برداری و درست زندگی کنی! چگونه وارد دنیای تئاتر شدید؟ حدودا 15 ساله بودم که آقای مصطفی اسکویی که کارگردان تئاتر بودند از طریق آموزش و پرورش فراخوانی برای جذب هنرجو دادند که ما هم ...
دختر جوان به امید ازدواج با مرد طلافروش به خلوتگاه شیطانی او رفت و ...
جوان را آزار ندادم.من فقط با دختران جوان دوست می شدم تا بتوانم نقشه های سرقت را اجرا کنم. سپس هیات قضایی وارد شور شد و ادامه جلسه را برای تکمیل تحقیقات درباره اتهام ازار شاکیان به جلسه بعد موکول کرد. اخبار زیر را از دست ندهید:
اعتراف تلخ پسر نوجوان به قتل پدر و مادرش
دستم نیز مربوط به مقاومت آنهاست. وقتی از مرگشان مطمئن شدم، شیر گاز را باز گذاشته و از خانه بیرون رفته و وقتی برگشتم با صحنه سازی مرگ آنها را بر اثر گازگرفتگی اعلام کردم. حیدر فتاحی، دادستان پردیس دراین باره گفت: با اعتراف پسر 17 ساله، همدست او هم بازداشت شد و به جرم خود اعتراف کرد. متهمان در بازداشت به سر می برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد. *ایلنا ...
رانندگان سمند، قربانی توهم مرد شیشه ای
هستم و هزینه زندگی ام را از راه خیاطی تامین می کنم. از هفت سال پیش نیز معتاد به شیشه شدم. شب حادثه هم شیشه مصرف کرده و توهم زده بودم. گمان می کردم افرادی در تعقیبم هستند و قصد جانم را دارند. تصور می کردم آنها با خودروی سمند سراغم می آیند و باید بلایی بر سر رانندگان سمند بیاورم. من با دیدن هر خودروی سمند گمان می کردم همان افراد هستند که مرا تعقیب می کنند. وی ادامه داد: با دیدن خودروهای سمند به سمت رانندگان حمله می کردم. خودروی آخرین راننده را نیز سرقت کردم. ...
"بالاخره نفهمیدیم، پول بدهیم به دولت، یا پول بگیریم از دولت!"
این افراد 468 هزار تومان باقی مانده را واریز کنند، دولت حدود 24 هزار میلیارد تومان درآمد کسب خواهد کرد و اگر نصف دارندگان سهام عدالت بر اثر بی اطلاعی نسبت به پرداخت قبض و واریز 468 هزار تومان باقی مانده اقدام کنند حدود 12 هزار میلیارد تومان در چند روز باقی مانده از سال 95 به جیب دولت می رود . علی رغم اینکه خیلی از مردم تصور می کنند سامانه جدید برای پرداخت سود سهام عدالت رونمایی شده است ...
دزدی نکرده بودم، عصبانی بودم!
مواد اعتیاد شدیدی داشتم. سال ها بود که بیکار و کارتن خواب بودم. تنها کاری که بلد بودم، سرقت سیم های برق بود که با فروش آن پول مواد را تأمین می کردم. روز حادثه به دنبال جایی برای سرقت کابل رفتم، اما موفق به سرقت نشدم. اعصابم به هم ریخت و به پارک رفتم. بدون جهت به آن پسر که با دختر مورد علاقه اش در حال حرف زدن بود، گیر دادم و با هم درگیر شدیم. وقتی مشاجره مان بالا گرفت، دست به چاقو بردم و ضربه ای به سرش زدم و فرار کردم. متهم گفت من دفاعی از خودم ندارم. هیئت قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهم وارد شور شدند. ...
خانه ای در انتهای خیابان بهار ؛ روایت موقعیت برزخی زنان
...، درباره آن اطلاعات کمی را ارائه دادند و گفتند که یک روز صبح چند نفر تصمیم گرفته اند که شیر گاز را باز بگذارند تا بمیرند. گویا آنها فقط یک یادداشت می گذارند که در آن نوشته اند: ما را ببخشید، ما می رویم پیش مامان. این همه اطلاعاتی بود که درباره این ماجرا وجود داشت و باعث شد که من یک بار دیگر نمایش نامه خانه را جدی تر مرور کنم و ببینم ایده اجرائی من چقدر می تواند به فضای اتفاقات آن ...
ماجراهای آقای هیجانی!
نشان دهد؛ بخندد و یا... او چنان غرق تماشای رفتار هیجانی شد که برای چند لحظه، پول و سرمایه بر باد رفته و دزد نابکار را به دست فراموشی سپرد و... اما با یادآوری مشکل پیش آمده، به یکباره بر فرق سرخود کوبید و ناله کنان به دنبال دزد، شروع به دویدن کرد: " ای خدا، بدبخت و بیچاره شدم!...آهای دزد!!... دزد!... بگیرینش!..." **** یک هفته بعد از هماهنگی با دوست کارگردانم برای ...
عید امسال هر روز با کله گچی ها و گل میخی در شبکه دو
که با گریم و لباسی متفاوت، منتظر است تا نوبت بازی اش برسد. او که در این مجموعه نقش مادر عمو پورنگ را عهده دار است، می گوید: ابتدا وقتی پیشنهاد بازی در این نقش به من شد، بسیار جا خوردم و حتی ناراحت شدم که چرا مرا برای نقش یک پیرزن در نظر گرفته اند. حتی برایشان این شرط را گذاشتم که اول باید تست گریم و لباس به رویم اجرا شود و بعد در خصوص بازی تصمیم بگیرم. اما همین که خودم را در آینه دیدم ...
صحبت های آهنگساز مجموعه تلویزیونی پایتخت درباره ناشنوا شدنش +عکس
و هیچ چیز را نمی شنیدم و تنها از روی لب خوانی متوجه جملات و حرف ها می شدم. اما بعد از 10 سال و دوندگی های زیاد روزی وارد مطب دکتری حاذق شدم و با روند درمان این دکتر شنوایی کاملم را به دست آوردم. داستان , داستان عاشقانه کوتاه سایت سرگرمی
مرد هزارچهره از همسرش هم کلاهبرداری کرد
از بیمارستان های مطرح تهران معرفی و مدعی شد می تواند اقدامات عمل سریع تر همسرم را انجام دهد و درادامه، به بهانه های مختلف و در چندین مرحله چند میلیون تومان از من پول گرفت؛ درحالی که پیگیر زمان انجام عمل جراحی همسرم بودم، متوجه شدم او چند روزی است که به محل سکونتش نیامده و همسرش نیز از او اطلاعی ندارد. کارآگاهان اداره سیزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ درادامه، به تحقیق از همسر متهم پرداخته و ...
پست جالب اینستاگرام ساعد سهیلی درباره دوران سربازی اش خدا جون...خیلی مردی ... خیلی
پادگان بیرون آمد، گویا کارش تمام شده بود و به خانه برمیگشت. برای ماشین او دست تکان ندادم...خجالت کشیدم، ولی حدس زدم چون در پادگان ما کار میکرد و من سرباز آنجا بودم، مرا تا جایی خواهد رساند، اما او پایش را روی پدال گاز فشار داد و با سرعت از کنارم گذشت... چنان که هنوز صدای اگزوز ماشینش توی گوشم مانده، سرم را پایین انداختم و بغض گلویم را گرفت، فقط به این فکر میکردم که باید هر چه سریعتر خودم را به ...
تعدیل نیروی کار در دولتی که نه اقدام کرد و نه عمل / سال اقتصادی مقاومتی و بیکاری بسیاری از کارگران داخلی
... فیض اله رضایی تولید کننده مانتو و پالتو بیان کرد: از زمانی که وارد بازار کار شدم خیاطی را انتخاب کردم در کارم پیشرفت کردم و چند چرخ کار و اتوکار استخدام کردم. اما متاسفانه از پارسال تک تک آنها را اخراج کردم و اکنون تنها در مغازه مشغول هستم. شش ماه است تولیدی ندارم تنها کار تعمیر لباس و کارهای سفارشی انجام می دهم . می پرسم برای چه کارگران را اخراج کردید , اقتصاد مقاومتی از دید شما به ...
امیری: مدیون کی روش هستم/ نمی گذاریم لیگ بدون قهرمانی پرسپولیس تمام شود
! متولد 13 فروردین هستم و یک سال دیگر به 30 سالگی نزدیک شدم. این بهار چند ساله می شوی؟ - متولد 67 هستم و 29 سالم تمام می شود تا وارد 30 سالگی شوم. اما جوانتر به نظر می رسی!؟ - شاید به واسطه ورزش کردن مداوم است. ورزش اکسیر جوانی است و به نظرم همه و در هر شرایطی باید از آن غافل نشوند. (خنده) این هم پیام ورزشی – اخلاقی مصاحبه. (خنده) از سال 1395 حرفی ...
پایان خونین رقابت عشقی /قتلی که آرزوی مرگ خود را دارد/ کشف جسد دانشجوی کارشناسی، آویزان به لوله گاز
نوجوان در محل جنایت حضور داشت اما پس از جنایت گریخته بود. چند ماهی از وقوع این جنایت هولناک گذشته بود که مردی به نام علی به اداره آگاهی رفت و به مأموران گفت: چند ساعت پیش 3 مرد جوان به نام های اسد ، قاسم و سخی مرا ربودند و سپس با ضرب و جرح و تهدید با قمه، خودرو و یک فقره چک 10 میلیون تومانی از من دزدیدند و بعد هم فرار کردند. پس از این شکایت، در این پرونده 3 متهم هنگام خرج کردن چک سرقتی ...
درگذشت پدرم برای ما مبهم است/ پدر با این که 82 سال داشت از من سالم تر بود/ جامعه آمادگی شنیدن واقعیت را ...
.... او با بیان اینکه اگر انسان بدون انگیزه زندگی کند، فرصت هایش از دست می رود، گفت: پدر می گفت تمام موفقیت خودم را در انس با قرآن می بینم سال 54 به ایشان به من گفت روزی پنج آیه قران را بعد نماز اگر می توانی حفظ کن ولی حتما معنای آن را متوجه شوید این باعث شد ما در خانواده انس با قران داشته باشیم. باید قصه و غم را کنار بگذاریم سعی کنید به مسائلی که مد نظر ایشان بود بپردازید. ایشان غمگینی را ...
ماجرای انتخاب نام "استقلال" توسط رئیس دولت اصلاحات/ ژ3 در جلسه مربیان فوتبال!
حالا باید سوئدی هم می آموختم. نزدیک ترین باشگاه به خانه را پیدا کردم و گفتم که می خواهم کار کنم. آن باشگاه چند تیم داشت که همه مربی داشتند و تیم اول شان سه ملی پوش داشت. بعد از چند روز گفتند یک تیم جوانان دارند و برخلاف نظر پسرم که می گفت این تیم در شأن من نیست، کار را قبول کردم و گفتم حداقل زبان شان را خوب یاد می گیرم. چهارشنبه تیم را تحویل گرفتم در حالی که آنها از قبل در تورنمنتی شرکت کرده بودند و ...