سایر منابع:
سایر خبرها
روزهای پایانی هفته درختکاری و داستان دانش آموزانی که به مادرانشان درختی هدیه کردند
زور می کشد و او را به پای یکی از گودال های کنده شده می آورد. در حالی که دست مادرش را به پائین می کشد می گوید: مامان، مامان من می خوام درختم رو اول بکارم مادرش هم می گوید: کمی آرام باش الان نوبت تو هم میرسه. باغبان که تازه نفسی تازه کرده بود و چایی تازه دمش را خوره بود پیش زهرا می آید. دختر خانم چرا انقدر عجله داری؟ می خوام هر چی زود تر مادرم را شاد کنم. می ...
روز جهانی ات کو؟
شلیک از سمت مقابل اند، چهارچشمی، حواست به حرکات اضافه دست راننده یا مسافران مرد باشد. سعی می کنی با نگاه، همه وجودت را بیرون بیاندازی میان برف هایی که هیچ وقت نیامدند و بارانی که بوی بهار می دهد؛ زنی در میدان هفت تیر دارد روی بدنش بنزین می ریزد تا خود را بسوزاند؛ می گویند همسر یک جانباز است. کمی آن طرف تر چند خانم را می بینی که موهایشان در هوا آشفته شده؛ عده ای دست هایشان را می کشند و سمت ...
عید، مال حاجی فیروز است
گوید پدرش بتازگی زمینگیر شده. چند ماه پیش، چند تا چهار راه آن طرف تر بود که وسط خیابان موقع فروختن گل، یکی زد به او و زمین که خورد، ماشین دومی هم از روی پایش رد شد و رفت. پسرک می گوید: بیچاره بابام پاهاش لنگه به لنگه شده. درست نمی تونه راه بره. راننده دومی، خرج دوا دکترش رو هم داده ولی خوب نشده که نشده. حالا من نان آور خانواده ام. مردی که دارد سرنا می زند، دوست پدرش است و در امر خطیر ...
دیوارهای خاطره
ناصر ادامه حرف هایش را می گیرد: یک بار یکی دیگر از رزمنده ها آمد، به من گفت سنگر کجاست، گفتم نمی دانم، تو خودت این جا بودی پیدا کن. می دانستم کجا بود. می خواستم خودش پیدا کند. یک چرخی زد به طرف شمال، سمت چپ، پیدایش کرد. جلوی سنگر، زانو زد و اشک امانش را برید. این جا خیلی شهید داده خانم. سنگر هنوز هم هست، دست نخورده. هر سال دم عید که می شود، رفت وآمدها به تلمبه خانه هم بیشتر می شود. آنها ...
تو ای پری کجایی برای چه کسی ساخته شد؟
برای شما خوانده؟ همان روز که این تصنیف ساخته شد؛ من در منزل نشسته بودم و آقای تجویدی، خانم آفت (خواننده)، مهین بزرگی (دوبلور)،خانم فخری نیکزاد و خانم روشنک (دکلمه گران خوب کشورمان) و اکبر گلپایگانی هم منزل ما بودند که قوامی با دسته گلی زیبا از بیرون آمد و گفت خانم؛ رادیو را باز کن تا نیم ساعت دیگر، یک تصنیف جدید قرار است پخش شود که برای تو خوانده ام! گوینده ی رادیو تصنیف تو ای ...
روز جهانی ات کو؟
ادامه از صفحه1 کمی آن طرف تر چند خانم را می بینی که موهایشان در هوا آشفته شده؛ عده ای دست هایشان را می کشند و سمت ماشین های سبز و سفید هدایتشان می کنند. زن ها جیغ می زنند؛ گریه هم می کنند. آن سوتر صندوقی هست و زنانی شبیه همین ها که دارند جیغ می زنند، بی هیچ هراسی رای خود را در صندوق می اندازند؛ دوربین های صداو سیما همه چیز را ضبط می کنند و همزمان آهنگ های حماسی و میهن خواهانه پخش می شود ...
دونالئون؛ مظلومیتِ رامینِ
...> این مطلب سراپا تناقضه با خودتون چند چندی شما خانم محترم. رضاییان یک بازیکن بی فکره که اصلا کنترلی رو رفتارش نداره. اول فصل با وجود اینکه قرارداد داشت اون فیلم رو در آورد و بعد با التماس برگشت اومد. تازه داشت دل برانکو باهاش صاف می شد بعد تعویض جلوی استقلال دوباره حاشیه درست کرد و ادامه اش هم تو اردوی بازی های آسیایی کلی بی نظمی درست کرد. حالا اگر جلوی این همه تخلف محکم وایستاده و میگه دوران ...
زندگینامه و مبارزات محمدتقی بهار + دانلود کتاب گزیده دیوان اشعار
غرفه نشسته بودیم. ناگاه عقرب سیاه درشتی از روی دست من و صورت برادرم که شیر می خورد و زانوی مادرم عبور کرد و آسیبی نرسانید. عقرب را کشتند و من به شوخی این شعر را گفتم: به بیستون چو رسیدم یه عقربی دیدم اگر غلط نکنم، از لیفند فرهاد است؛ لیفند همان لیفه است که چین های کمر شلوار بند باشد. خراسانی ها غالباً لغاتی را که آخرش مفتوح است و هاء غیر ملفوظ دارد، به اضافه نون و دال تلفظ می ...
خاک برسری های ژانر روز
به زمانی است که چیزی نمی نویسیم. داد از وقتی که می نویسیم. اول از همه که این جناب آرمین خان منتظری (دبیر محترم) یک سری مسخره مان می کند که چقدر تو بی نمکی؛ مرسی، اه! بعد نوبت به افشین خان امیرشاهی (سردبیر بزرگوار) می رسد که با نگاه توأم با سکوتش خرابمان کند و سرِ آخر و بدتر از همه هم نوبت می رسد به دوستان صفحه آرا که هر متنی می بینند، به نظرشان طولانی و بی خود می رسد و هر روز یکی، دو وجب از این ...
روایتی درباره دخترهای فراری در ترمینال غرب
خواهد کمی آن سوتر بایستند. سرش را تکان می دهد: ای بابا موقع حرکت اعصاب ما رو هم خرد کردند. ماهی چند تا از اینا می بینم، معلوم نیست چه بلایی سرشون می آد. بعضی ها هم هستند توی ترمینال، تو دستشویی و نمازخونه می خوابن. گشت اینجا پیداشون می کنه، می بره بهزیستی یا نمی دونم کجا؟ هیچ جا که خونه خود آدم نمی شه. راننده دو دختر جوان را که معلوم می شود، خواهرند صدا می زند. اولی 16 ساله است و در ...
بوی گل را از چه جویی، از گلاب
ایران آنلاین /از بیکاری هدفون تو گوشم بود و آهنگ وقتی رفتی باز هوا بد شد رو گوش می دادم که یه سایه سیاه افتاد روی بساطم. همین طور که سرم پایین بود گفتم فال 1000 تومن . با لحنی سرشار از عاطفه گفت سلام عزیزم سرم رو بالا آوردم ببینم کیه بعد از سال ها به من میگه عزیزم. دیدم یه تیکه لبخنده که دست و پا بهش چسبیده. خوب که دقت کردم متوجه شدم به به آقای معاون رئیس جمهوری مهرورزه. گفتم سلام عزیزم. ای جوون ...
جلسه شورای هنری و داوران جشنواره هنرهای تجسمی بدون عذرخواهی پایان یافت؛ نگرانیم آقای گوکچه باء شکایت ...
مسئولان بتوانند از لابه لای این نقدها کاستی ها را برطرف کنند چراکه این اطمینان را من دارم که حتی آن کسی که ادبیات نامتوازن و نا شایستی را اتخاذ می کند در پس زمینه ذهنش دلسوز است اما خوب ادبیات و قالب بیان مناسب را اتخاذ نکرده است. آقایی با بیان اینکه گاهی اوقات احساس می شود در این نقد و نظرها بدیهیات هم دیده نمی شوند، گفت: شائبه ای درباره خانم ریحانه مقدم مطرح شد اما کسی به این موضوع ...
"نشاط" پیش کش، عیدمان عزا شد
پاسخگوی حدود 2 میلیون سپرده گذار در شب عید نیست و بسیاری از این افراد که بازنشسته و دارای مشکلات فراوان هستند مایوسانه منتظر روزهای آینده هستند. این افراد که مقابل ساختمان وزارت امور اقتصادی و دارایی و بانک مرکزی و مجلس هم تجمع کرده اند با در دست داشتن پلاکاردهایی به اظهارات اخیر رئیس جمهور اینطور واکنش نشان داده اند که "چند ماهیست به پشتوانه بانک مرکزی شب و روزمان عزاست". در ...
روایتی بی پرده از آن هایی که قرار بود ریزه خوار امام حسین(ع) باشند
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا)، محمود تاری مداح و شاعر کشورمان میهمان نشست در محضر ستایشگران در خبرگزاری ایکنا بود. تاری در سال 1339 در جنوب تهران به دنیا آمد و از سال 52 وارد عرصه قرآن و حدیث شد. پس از این مرحله بود که به جرگه مادحان و ذاکران اهل بیت(ع) پیوست. وی از سال 61 به صورت جدی وارد حوزه شعر شد و در حوزه هنری در خدمت شاعران نام آشنایی از جمله مرحوم اوستا ...