سایر منابع:
سایر خبرها
چگونه از بازجویی نوروزی جان سالم به در ببریم؟
به گزارش بهداشت نیوز به نقل از مجله مهر: درس ت تموم نشد؟ حالا چقدر حقوق می گیری؟ از خونتون راضید؟ چندمتری ه؟ تو نمی خوای ازدواج کنی؟ این ها همه سوالاتی هستند که باید تا رسیدن ایام نوروز جواب درخوری برایشان پیدا کنید. چون قرار است بارها و بارها با این سوال ها مورد پرسش قرار بگیرید و تا جواب قاطعی ندهید نمی توانید که محل موردنظر را ترک کنید. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به یکباره حرف دلتان را ...
چون برادرانم با من رفتار غیر اخلاقی داشتم به آن پسر پناه بردم که ..
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، 20 مرداد سال جاری پسر جوانی به اداره پلیس آگاهی تهران مراجعه کرد و مدعی شد خواهر بیست و سه ساله اش به نام عاطفه توسط مرد جوانی ربوده شده است. وی افزود: رباینده عاطفه را می شناسم، نام او سامان است و عکسش را در تلگرام پیدا کرده ام، حدود پنج روز قبل او به تلفن همراهم پیامک زد و گفت خواهرتان پیش خواهرم هست، نگران نباشید و بعد از این اتفاق تلفن همراه وی و ...
نقشه کثیف پلیس قلابی برای به چنگ آوردن دختر 18 ساله / زن مطلقه نمی دانست او به دخترش هم نظر دارد!
با زور به خانه ام برده بودم، همه اهالی ساختمان این موضوع را می فهمیدند. تیتر نو 110 راز بازیگرزن و ماجرای رفتارهای کثیف تهیه کننده سرشناس! + عکس جسد های دو طفل بیگناه که از شدت آزار و آسیب در سطل زباله پیدا شد! راز کثیف و دردناک زن جوانی که به عنوان خدمتکار در یک خانه مشغول بکار بود! دختر نوجوان از دست معلم خصوصی که در طول یک سال ...
رضازاده: سرمایه علی دایی 1000 برابر من است
؟ رضازاده: نه اصلا. مثل همه بچه ها در کوچه فوتبال یا والیبال بازی می کردم اما این که بخواهم ورزشکار حرفه ای شوم اصلا تصور نمی کردم. اتفاقی شد که به سمت ورزش حرفه ای آمدم. برای 22 بهمن آموزشگاه ها ثبت نام می کردند که من با دوستانم برای ثبت نام رفتیم. اولین بار هم که به اردوی تیم ملی آمدم 17 ساله بودم و قرار بود در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا شرکت کنیم. سطح مالی خانواده شما چطور ...
چرا اسید پاشیدم؟
. گفتم بکشمش. فکر می کردم، اعدامم می کنند، اما برایم مهم نبود! می خواستم فقط آتش درونم بخوابد. قاطی کردم. خواهرم ایلام زندگی می کرد، رفتم اسلحه پیدا کنم، نتوانستم. چاقو هم بلد نبودم دست بگیرم. جرأتش را نداشتم، هنوز هم ندارم. سیم درست کردم خفه اش کنم. این حرف ها به زبان آسان است چون من این کاره نیستم. خلاصه نشد نتوانستم. تا اینکه یک روز رفتم کوچه مروی ناهار بخورم؛ تو تاکسی بودم، داغان، مدام سیگار می ...
مهم ترین رویدادهای موسیقی ایران در95
چکناواریان در حمایت از موسسات خیریه در تالار وحدت روی صحنه می رود، اما انتشار خبری از سوی روابط عمومی بنیاد فرهنگی هنری رودکی در روز شنبه 28 فروردی ماه مبنی بر آغاز فعالیت ارکستر موسیقی ملی به رهبری مهمان لوریس چکناواریان فضای فعالیت این دو ارکستر را تغییر داد. یک خبر جالب! عباس قادری کنسرت می دهد یکی از جالب ترین اخبار اولین ماه سال در روزهای پایانی فروردین رقم خورد و ماجرا به این ...
هر روز لباس های شیک می پوشیدم و با آرایش های تحریک کننده به شرکت می رفتم تا رییس شرکت را مال خود کنم!
شنیدن این حرف فکر می کردم به تمام آرزوهایم رسیده ام. به همین خاطر خوشحال و سرخوش به خانه رفتم. وقتی موضوع را با پدر و مادرم مطرح کردم آنها با صراحت مخالفت کردند. اما باز هم با اصرار من، آنها مجبور به تسلیم شدند و من با یک مراسم ساده به عقد دائم سامان درآمدم و شدم خانم خانه اعیانی اش. اوایل همه چیز عالی بود و من خیلی خوشحال بودم اما افسوس که این شرایط زیاد طول نکشید. چون 6 ماه بعد از ازدواج مان ...
خانم ها، آقایان، ما غرق در نعمت هستیم!
گاهی بعضی مردها و زن ها پنجاه سال است در تهران زندگی می کنند، اصفهان، شیراز، بندرعباس، بوشهر، شمال، مسلمان اند، پنجاه سال است، اما آرامش ندارند، امنیت ندارند، اضطراب دارند، در خانه دعوا دارند، با بچه ها دعوا دارند، زن با شوهر دعوا دارد، شوهر با زن دعوا دارد، با همسایه دعوا دارد، با خریدار دعوا دارد، با فروشنده دعوا دارد. پنجاه سال است هنوز آن اسلام آرامش بخش را به دست نیاورده است! پنجاه سال است دارد در فرهنگ ابلیس رفت وآمد می کند. ...
ملیحه راز نامه های عاشقانه مرا می دانست / دست هر دختری در محله نامه های من بود و...
های خیال باف ذهن شان، چهل تکه ای از راست و دروغ و بهتان و غیبت به هم می بافتند تا شوق درون توخالی شان را برانگیزند و آن وقت در روبه رو شدن با زن های غایب در محفل کوچه نشینی شان، خواهر خواهر کنند و قربان صدقه شان بروند.صبح روز بعد با همه اضطراب و دودلی، سر راه ملیحه به انتظار ایستادم. وقتی از خم کوچه بیرون آمد همه رؤیاهای شیرینم چون قاصدکی در باد پرپر شد، طبق قرار شاخه گل سرخی در دستش نبود. برایش ...
روایتی از بی تابی خواهر برای پیکر بی نشان برادر تا سال های صبوری مادرشهید
بود که دلتنگی ها خود را در کربلای ایران باز کنیم.ای کاش همه مردم بیایند و اینجا را ببینند که شهدا چطور جان شان را در کف دست گرفتند و در دفاع از انقلاب و اسلام از خانه و خانواده شان گذشتند. مادر شهید مصطفی با اطمینان خاطر بیان می دارد: حاضرم تمام فرزندانم فدای اسلام و ولایت شوند؛ من افتخار می کنم که مصطفی شهید شد و اگر لازم باشد به امر رهبری راضی ام دو پسر دیگرم هم شهید شوند. ...
اشرف ربیعی؛ از فریاد خلق به منافق خلق
خواند که در آن مقطع سازمان مزوّرانه ایشان را پدر طالقانی خطاب می کرد. او در کنار آذر رضایی(خواهر برادران رضایی که همه به دست ساواک کشته شدند و خود او به همسری موسی خیابانی درآمد)، و مریم قجر عضدانلو(همسر مهدی ابریشمچی و بعدا همسر مسعود رجوی) در روند گسترش شاخه های مختلف سازمان، سازمان زنان مسلمان را تشکیل دادند که از اعضای خانواده و وابستگان کادرهای مجاهدین خلق تشکیل شده بود. ...
از عاشقانه های یک همسر شهید مدافع حرم تا نازپروده بابایی که یک باره بزرگ شد+فیلم
بهترین کادویی که از ایشان گرفتم یک آئینه جیبی بود که خیلی برایم عزیز است. *آرزویی که بر سر سفره هفت سین داشتی چه بود؟ اول برای سلامتی همه دعا کردم بعد هم برای آزادی حلب که خدا را شاکرم که فلوجه جایی که پدر آنجا شهید شد آزاد شده و امیدوارم به زودی حلب هم کامل آزادسازی شود. *از پدر سوغاتی چه خواستی تا برایت از عراق بیاورد؟ هیچ؛ جز التماس دعا چون می دانستم ...
افسردگی ناشی از داغ (سوگ) دیدن
تلفنی نداشته باشند. واقعیتش را بخواهید من و بچه ها خسته شده ایم. او دیگر آن همسر قبلی نیست و به زندگی اش هم نمی رسد. تصمیم گرفته ام او را نزد روان پزشک ببرم. ج: برادر شوهرم سه روز قبل در تصادف فوت کرده است. شوهرم هم همراهش بوده ولی آسیب مهمی ندیده، فقط شدیداً شوکه شده است. او این چند روز نه می خوابد و نه غذا می خورد و مدام گریه می کند. واقعاً نگران حالش شده ام چه کمکی می توانم به او ...
اعترافات جالب بازیگر سینما در خندوانه/ اشک های تیموریان در جشن تولدش + فیلم
پیدا کرد و بعد از چند تئاتر خیابانی برای ادامه تحصیل بازیگری خواندم. شاید به دلیل کارهایی که انجام دادم یک آدم جدی خشک به نظر برسم اما منم مثل همه مردم هستم. در صف سنگک مترو می روم مثل مردم عادی زندگی می کنم. در بخشی از گفتگو جوان با سئوالاتی که پرسید اعترافات جالبی از رویا تیموریان گرفت. تیموریان در پاسخ به سئوال جوان پیرامون اینکه تا حالا شده ماشینی رو بفروشید ایراد ماشین ...
پوشش در منزل
پوشش یک مادر یا یک خواهر در خانه در مقابل پسر نوجوان چگونه باید باشد؟ پاسخ بین برخی خانواده ها تصور نادرستی وجود دارد که چون اعضای خانواده با هم محرم هستند، هیچ گونه محدودیتی از جهت پوشش وجود ندارد و اعضای خانواده می توانند به تمام بدن همدیگر نگاه کنند، در حالی که بین تمام افراد خانواده، فقط زن و شوهر، هیچ گونه محدودیتی در دیدن اعضای بدن هم ندارند و بر بقیه اعضا واجب شرعی است که ...
دوست دارم نماینده پینگ پنگ ایران در المپیک باشم/ هزینه مسابقاتم را پدرم تامین کرده است
فقط پدرم بود. در خانواده با چه کسی مشورت می کنید و چه اندازه در پیشرفت شما دخیل بوده است؟ با پدر و مادرم و در ورزش بیشتر با پدرم مشورت می کنم. خانواده برای پیشرفتم بسیار زحمت کشیدند، همانطور که اشاره کردم مربی اصلی پدرم بوده و نهایت تلاش را در امر آموزش با من داشته و پا به پا، همراهیم کرده است. در روز چند ساعت تمرین می کنید و آیا از تمرینات احساس خستگی ...
اساسنامه سازمان لیگ مانع صعود صبا - تبانی ملوان و تراکتورسازی زیر سایه قانون
چه بوده است؟ در هر صورت ما فکرهای بزرگی داشتیم اما همه عوامل دست به دست هم داد تا از رسیدن به هدف های خود دور شویم. وی یاد آور شد: بچه های تیم واقعا ناراحت شدند، چون آنها هم قسم شده بودند که تیم نوجوانان تراکتورسازی را در تبریز شکست بدهد. سرمربی تیم فوتبال نوجوانان صبای قم تصریح کرد: ماه ها با این بازیکنان کار کرده بودم و من هم یقین داشتم که با توجه به بردهای خوبی که با درخشش ...
خاطرات تلخ سه مجروح چهارشنبه سوری
خوب بلدم. البته یکی از خطرناک ترین قسمت های ساخت نارنجک هم همین مخلوط کردن است. حتما باید با قاشق و ظرف پلاستیکی یا چوبی انجام شود. چون ظرف فلزی یا قاشق فلزی خطر انفجار دارد. بستن نارنجک هم خیلی خطرناکه؛ چون توی دست پیچیده می شه، خیلی احتیاط لازم دارد. فقط دستت آسیب دید؟ صورتم هم سوخت. صورتم خیلی ترسناک شده بود. سیاه مثل زغال، مژه ها و ابروهایم از بین رفته بود. تا چند روز جرأت ...
فساد کم سابقه در شهرداری اندیمشک
به بعد حتی دیگر پیدایشان نشد و بعد از آن غیر از یک بار دیگر جواب تلفن من را هم نمی دهند. حتی آخرین پیامی که برای ایشان ارسال کردم گفتم برادر یک کاری بکنید اسم شهر اندیمشک را از مجموعه جغرافیایی حذف کنید! مثل اینکه این شهر دیگر بی صاحب است! برای ما شهروندان اندیمشکی وقتی یک لامپ می خواهند نصب کنند تمام مسئولان اندیمشک از سه قوه گرفته تا مدیران استان همگی رژه می روند! برای اینکه بگویند ...
شوهرم شده بود سدی برای خوشبختی من با مرد موردعلاقه ام!
صورت پنهانی زایمان کرد! تجاوز جنسی به دختر دانشجو در مشهد / باورم نمی شد نامزدم مرا با مرد غریبه تنها بگذارد! پزشکی که وقتی دختر یا زنان بیمار را می دید داوطلب کشیک شب بیمارستان می شد! عکس العمل عجیب پدر دختر 14 ساله بعد از تجاوز جوان 25 ساله با او چه بود؟! 3 مرد جوان زنی را به عنوان مسافر سوار و به او تجاوز کردند / تصور نمی کردند چنین بلایی سرشان بیاید! دختر نوجوان گفت مادرم از خانه خارج می شد و مرا با پسردایی کثیفم تنها می گذاشت! شوهرم شده بود سدی برای خوشبختی من با مرد موردعلاقه ام! ...
بهترین نوروز، نوروزی بود که عاشق شدم
یک از کارهایتان را به روی صحنه خواهید برد؟ سوئیت آرارات را اجرا می کنم چون داستان زندگی حضرت نوح(ع) است و کشتی ایشان روی کوه آرارات فرود می آید و از آن لحظه، یک تمدن جدید آغاز می شود. اتفاقا این سوئیت را در جشنواره اجرا کردم و مردم حاضر در سالن، اجرا را دوست داشتند. در کتاب مقدس آمده است که 40 روز بارندگی شدید شد و همه چیز از بین رفت اما با فرودآمدن کشتی حضرت نوح(ع)، نسل های جدید از فرزندان ...
” لطفا کبری خانم باشید “
یاسوج24 – سیده زینب پرهیزگاری: سلام. من حمیدرضا هستم. 35 سال دارم و پزشک هستم. من در یک خانواده ی مستضعف و فقیربزرگ شدم. اعضای خانواده من عبارت بود از دو خواهر و دو برادر خردسال و یک پدر زمین گیر و یک شیر زن به نام مادر. مادر سرپرست خانواده ما بود. مادر به سختی کار می کرد و زندگی به سختی می گذشت. مادر درآمد کمی از نون پختن یا درو عدس وبرنج و...از مردم دریافت میکرد ...
گفتگوی ویژه با علی پروین/ پرده برداری از بازیکن مورد علاقه و دلیل دادن پیراهن شماره 7
. فامیل می آید. عیدها فقط برای فامیل است. عیدها سفر خارجی نمی روید؟ من هیچوقت دوست ندارم سفر خارجی بروم. دیروز سفارت آلمان بودم به خاطر حاج خانم رفتم چون همه فامیلش در آلمان هستند. گفتم چرا من را اینجا آورده ای به من ویزای 5 ساله هم بدهند که من نمی روم. من ایرانم را دوست دارم و بعد هم شمال. به کی عیدی می دهید؟ به نوه هایم. به هر کدام 500 هزار تومان عیدی می دهم ...
کتاب هایی برای عیدی دادن به بچه ها
...: شیلا ترنیج مترجم: مرجان مهدی پور سه بار خوش شانسی در سال 2013 در فهرست پرفروش ترین رمان های نوجوان نیویورک تایمز قرار گرفت و عنوان بهترین کتاب مجله نقد کرکس و پابلیشرز ویکلی در سال 2012 را از آن خود کرد. در پشت جلد این کتاب می خوانیم: کلید حل معما در دست کیست؟ تابستان است و همه چیز خوب پیش می رود. اما ناگهان خبر یک قتل در شهر می پیچد. بچه دزدی، تصادف شدید و توفان هم ...
نوروز و صفرهای نشمرده
کوچکمان گذشت ... بوی عید فضای همه جا را پرنکرده و دیگر مثل سال های دور هراس روبوسی های مکرر دامن کوچه گردی هایت را نمی گیرد. رهگذران آشنا سروروی خود را با نقاب فقر پوشانده و فقط دست ها از دور به سلام بلند می شود و عیدت مبارکی کوتاه و خم شدنی زورکی. بچه ها هم چشم طمع به دست های عیدی بزرگ ترها ندوخته و انگار نوروز هیچ فرقی با دیروز و پریروزشان ندارد.سال نو را که تحویل می گیریم بچه های بازی آرام ...
خبر برادرم از نیروهای شناسایی سازمان پیشمرگان بود/ برادرم سابقه اسارت و جانبازی داشت/ همسر برادرم شاهد ...
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ برادر شهید فتح الله توریوریان از شهدای سازمان پیشمرگان مسلمان کرد در گفت و گو به خبرنگار پیشمرگ روح الله گفت: شهید فتح الله توریوریان در روز نهم اردیبهشت ماه سال 1346 در روستای توریور از توابع شهرستان سنندج دیده به جهان گشود. من فرزند آخر خانواده بودم و فتح الله دو سال از من بزرگتر بود و یکی به آخر بود. ما در یک خانواده تقریباً پر جمعیت ...
پای حرف های خانواده یکی از شهدای آتش نشان فاجعه پلاسکو
حساسیت این موضوع را درک نکرده اند که باید آتش نشانان را زودتر از آوار اول از ساختمان خارج می کردند و در مورد ایمنی ساختمان اقدامی انجام نشده است؟ وی در ادامه عنوان می کند: وقتی آتش پلاسکو شعله ورتر شد و مدیران ما دیدند بچه ها از پس اطفای حریق برنمی آیند، باید پروسه را متوقف می کردند. مثل مشت زنی است. شما وقتی زورت به حریف نمی رسد، باید بازی را رها کنی، وقتی زورمان به خاموش کردن آن حجم از آتش نمی ...
به بهانه سالروز شهادت مهدی باکری
توانست دو روز از این پل محافظت کند تا اینکه در همان جا به شهادت رسید و دیگر به دلیل حجم سنگین آتش تبادلی میان ما دشمن نشد پیکرش را به عقب باز گردانیم. بچه ها به مهدی گفته بودند که می توانیم یک گروه تشکیل بدهیم تا پیکر حمید را به عقب بیاورند اما او گفته بود: اگر همه را آوردید او را بیاورید. من که آن احساس را از او دیده بودم با شنیدن این حرف او بسیار تعجب کردم. همسر باکری در ...
بنایی با خاک معدن طلا!!
دانشگاه نیامده ام، من که چشمهایم از فرط تعجب گرد شده بود، پرسیدم پس برای چه کاری آمده ای؟ گفت من اگر می خواستم توی خانه بنشینم و مشغول کار خود باشم و یا بیرون بروم و با دوستانم خوش بگذرانم، پدر و مادرم به گیر می دادند. من به دانشگاه آمده ام تا آزاد باشم. الان هر جا که می خواهم می روم و هر وقت پدر و مادرم می گویندکجا بودی، می گویم دانشگاه! دوستان و همکاران گرامی؛ خوشحال می شوم اگر بدانم ...
کرامات حضرت عباس (علیه السلام) در بیان علما
چند از حضرتش خواسته بودم برآورده شد و از آن روز تا حال مدد می رسد. این جانب حاجات برآورده شده و اسم خودم را ذکر نمی کنم ولی قضیه همان است که ذکر کردم ، امیدوارم برادران عزیز ملتجا و پناهگاه خود را بشناسند. والسلام علیکم و رحمة الله وبرکاته قوت قلب پدر شهید بر اثر پیام حضرت عباس علیه السلام نامه دانشمند محترم ، نویسنده توانا، صاحب آثار عدیده ، حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ محمد ...