سایر منابع:
سایر خبرها
راز جسد رها شده یک دختر جوان با لباس مهمانی در بیابان
به هوش بیایم. دکتر ها می گفتند کار خدا بوده که زنده مانده ام. آن شب وقتی حالم بد می شد، دوستانم مرا سوار ماشین کرده و به بیرون شهر برده بودند. چوپانی بدن نیمه جانم را پیدا کرده بود. یک ماه از این ماجرا گذشته و حالا یک دختر گوشه گیر شده ام. از مرگ نجات پیدا کردم، اما از مواد هنوز به طور کامل پاک نشده ام. سرنوشتم را نوشتم شاید درس عبرتی باشد برای آنهایی که دنبال بی قید و شرط هستند. اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
دو پسر جوان وقتی پی به راز دختر 13ساله بردند او را به قزوین برده و ..
... یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که دو پسر 25ساله در جنوب تهران بازداشت شدند و دختر نوجوان در مواجهه حضوری آنها را شناسایی کرد. دو پسر جوان ربودن و آزار دختر نوجوان را انکار کردند. یکی از آنها گفت: هدی از شرایط سخت زندگی اش خسته شده بود به همین خاطر همراه من و دوستم به خانه مادربزرگم آمد و شب را آنجا ماند. او وقتی به خانه اش برگشت از ترس مادرش گفت که مورد آزار قرار گرفته است. به ...
اعتراف شروین به ارتباط های شبانه و شیطانی با زن شوهردار / پلیس مسعودیه تهران با تماس شوهر این زن به خانه ...
قاضی ایلخانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل تحقیقات خود را برای بر ملا کردن راز قتل زن جوان آغاز کردند. مرد افغانی که مرگ همسرش را به مأموران خبر داده بود، گفت: من و همسرم پسر عمو، دختر عمو هستیم. 12 سال قبل با هم ازدواج کردیم، اما هیچ وقت بچه دار نشدیم. چندین سال قبل از افغانستان برای کار به ایران آمدیم. مدتی است در شرکتی شیفت شب کار ...
وقتی دلیل بازداشت شدن افسانه را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد!
دیگری برایش رخ دهد. از سوی دیگر احساس کردم دخترم از دیدن افسانه و کمک به او خوشحال خواهد شد. این بود که از او خواستم شب را میهمان ما باشد تا فردا مکان مناسبی برایش پیدا کنم اما افسانه آن قدر دختر خوب و خون گرمی بود که با دخترم صمیمی شد، از او خواستم مشخصات و تلفن خانواده اش را بدهد که با آن ها تماس بگیرم ولی او در حالی که مانند ابر بهار اشک می ریخت، گفت: واقعیت آن است که پدرم قصد دارد ...
منصور دزد ناموس بود / او را در اتاق خواب خواهرم دیدم! + عکس
آتش کشیدم. پدرم در این ماجرا دست نداشت. وی در تشریح جزئیات حادثه گفت: خواهرم به شیشه معتاد شده بود.او سه بار به خاطر منصور از خانه فرار کرده بود، ------------- دو پسر جوان وقتی پی به راز دختر 13ساله بردند او را به قزوین برده و .. وقتی شوهرم خوابید به ناصر زنگ زدم که به اتاق خوابم بیاید و .. + عکس یک نمازگزار امام جماعت را آتش زد! + عکس دکتر جلیلی درگذشت + عکس ...
ابهام در علت مرگ عارف لرستانی / مراسم تشییع و خاکسپاری عارف لرستانی ظهر امروز از تالار وحدت
همسرش به بیمارستان می روند و آنجا دو آمپول آرامبخش البته دقیق نمی دانم، به او تزریق می شود و به خانه می آید و می خوابد اما متأسفانه در خواب سکته می کند. عارف هیچ سابقه بیماری نداشت، ورزشکار بود و سیگار هم نمی کشید. در پی این سخنان روابط عمومی پزشکی قانونی با صدور بیانیه ای علت مرگ مرحوم لرستانی را نامشخص اعلام کرده و گفت: ذکر خطای پزشکی بدون دلیل و سند بی انصافی بوده و جرم تلقی می شود ...
زن سابقم را به بهانه مریضی نازنین به خانه کشاندم و ... / بلایی که سر لیلای 28 ساله در حمام آمد
این مرد پس از مادر و فرزند برای آنکه به زندگی خود هم پایان بدهد آمپول هوا به خودش تزریق کرد بعد هم با کرج تماس گرفت. من زن سابقم لیلا و دختر نازنینم را کشته ام. بعد هم تلفن قطع شد. ساعت حدود 10 شب بود که کارآگاهان پلیس وارد خانه این مرد در یکی از کوچه های ماهدشت شدند و او را زنده یافتند اما صحنه دلخراشی هم پیش روی آنها بود؛ جسد زن 28 ساله ای با مانتو و روسری در حمام روی زمین افتاده بود و روسری ...
ماجرای مادر شهیدی که تاریخ تولد پسرش را کم کرد تا به جبهه برود
فرزند پسرش در جبهه را اینگونه روایت می کند:من شش دختر دارم و حجت تنها پسرم بود. حجت 22 فروردین ماه 1348 هنگام اذان صبح به دنیا آمد. حجت پسر بچه ای صبور و ساکت بود . از 12 سالگی اهل مسجد بود و عضو پایگاه بسیج محله شد. او از همان سنین نوجوانی نماز می خواند. به یاد دارم زمانی که از جبهه به خانه آمده بود، فرش اتاق را بالا می زد و نماز می خواند من به او می گفتم چرا اینطور میکنی؟ و او در جواب می گفت ...
رفاقت دیرینه با ممیز، کیارستمی و کاوه گلستان/انحصارطلبی و فروتنی ازسوی بزرگان خیانت است
مقداری به من اجحاف کرد و خلاصه از کار با او جدا شدم و در یک آتلیه دیگر با چند جوان کارم را ادامه دادم. همینطور در "ایران ناسیونال" کار گرفتم. بعد از آن وقتی داشتند هتل شاه عباس را مرمت و بازسازی می کردند مهندس آن که یک اصفهانی به نام "مهدی ابراهیمیان" بود از من خواست که از هتل و فعالیت های آنها عکاسی کنم و به این ترتیب مدتی در هتل به من سوئیت دادند و با اینکه خانه داشتم اما در هتل می ماندم و شبها فیلم ...
دو قلوها از قاتل پدرشان اعلام گذشت کردند
رسیده بود. سپس قاضی منافی آذر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه کارآگاهان اداره دهم در محل حادثه به تحقیق پرداختند. بررسی ها نشان داد مقتول با 27 ضربه چاقو در خانه مجردی دو دختر دوقلو و پسر مجردش به قتل رسیده است. همچنین مشخص شد حادثه را پسر 24 ساله مقتول که پیمان نام دارد، به مأموران پلیس خبر داده است. بدین ترتیب پیمان از سوی تیم جنایی مورد تحقیق قرار گرفت. وی در بازجویی ...
سیسمونی مارک داردردسرساز شد
از اجناس مارک دار بخرم و مرتب غر می زند، بهانه می گیرد و می خواهد کاری کند تا ارزان ترین جنس را بخرم، در صورتی که من نمی توانم این موضوع را تحمل کنم. تا این که چند روز پیش در یک مغازه سیسمونی با هم سر این موضوع درگیر شدیم و مهرداد جلوی همه مرا کتک زد. از آن شب تا الان به خانه نرفتم و تصمیم به جدایی گرفتیم. مرد جوان نیز به قاضی گفت: من دیگر نمی توانم در کنار این زن خودخواه زندگی کنم. او ...
طارمی:ما هم خانواده داریم،فحش ندهید
پرسپولیس نیوز : مهاجم تیم پرسپولیس گفت:تمام زورم را می زنم که بتوانم آقای گل شوم. مهدی طارمی پس از بازی پرسپولیس مقابل ماشین سازی اظهار داشت: خداراشکر توانستیم قهرمانی شویم و این قهرمانی را به هواداران پرسپولیس بازیکنان و مربیان و عوامل باشگاه همه کسانی که زحمت کشیدند. وی افزود: فشاری که نتوانم بازی کنم روی من نبود. من بازیکن حرفه ای هستم و کار خودم را می کنم. در فوتبال خیلی ...
اعتراف یک مرد به تجاوز به 7 دختر و پسر خردسال
28 بهمن سال 95 مردی میانسال در حالی که دست دختر 11 ساله اش را در دست داشت، به کلانتری 132 نبرد رفت و راز آزار و اذیت شیطانی دخترش را فاش کرد. ایران نوشت ؛ دخترک به پلیس گفت: ساعت 4 و نیم بعد از ظهر به دنبال برادر کوچکترم رفته بودم که مردی در نزدیکی پارک خودش را به من رساند و گفت که مأمور مواد مخدر است. بعد هم خواست به گوشه ای از پارک برویم تا در مورد خانواده بچه هایی که آنجا بازی می ...
بختیار بعد از انقلاب بازداشت شد؟
نبودند و می گفتند ما باید ناظر باشیم و نه مجری. در آن هنگام بسیاری از رجال سیاسی و مذهبی تهران و عده ای از مردم متوجه غیبت آقای طالقانی از تهران شده بودند، اما کسی سراغ ایشان را از من نگرفته بود، با اینکه چند نفر مرا در خانه حاج خلیل رضایی دیده بودند. حدود ساعت 4 بعدازظهر آقای باقری کنی – برادر آقای مهدوی کنی – تلفن کرد و گفت آقای شاه حسینی، آقای طالقانی را کجا برده ای. من منکر ماجرا شدم و گفتم ...
استخاره ای که آیت الله امامی کاشانی را از پیام دادن به حاج قاسم منع کرد
همه این را می دانستند و معروف بودیم به لیلی و مجنون. حتی تحمل این فاصله زمانی را نداشت. در خانه هم همین طور بود. جالب تر اینکه با وجود نامشخص بودن زمان برگشت او به خانه، دلش می خواست مثلاً وقتی به میدان معلم که فاصله کمی با خانه ما دارد می رسد، همه اعضای خانواده آماده دیدن او باشیم. همانجا دم در ورودی بچه ها را می بوسید و اگر سوغاتی به همراه داشت به آنها می داد. *حفظ قرآن فراموش ...
اینجا چاقی مرض شایعی نیست
زهرا مشتاق| سه ساعت بعد از چابهار، دوساعت بعد از نیک شهر، هیجان آغاز می شود. در شب، در تاریکی. در چراغ های روشن یک مدرسه سه کلاسه، با تمام لامپ های صدی که دارد. مدرسه چندکلاسه حضرت زهرا. هیچ دانش آموزی تا به حال ساعت نه شب به مدرسه نیامده بوده. همه هستند. دخترها و پسرها. پدرها و مادرها. باید خبری باشد. خانم معلم و آقا معلم، خانه به خانه بچه ها را خبر کرده اند. روزهای آخر سال است. مدرسه در دل شب ...
جنگ خروس، جنگ تیزیه و خون!
جنگ خروس، جنگ تیزیه و خون . برای من که تصورم از جنگ خروس، همان تصور کودکانی بود که دست به سینه و یک لنگه پا به یکدیگر تنه می زدند تا بالاخره یکی بیفتد، این جمله آقا رضا کمی تکان دهنده بود. به گزارش ، پرس وجوکنان از بچه محل ها یکی را پیدا می کنم که در کار خروس است؛ مرد جوان عضلانی ای با قد متوسط و موهای کم پشت. او را در باشگاه بدنسازی ملاقات می کنم. اکبر، عشق خروس است، بیست تایی از آن ...
اعتراف پدر و پسر برای همدستی در قتل
به گزارش جوان ایرانی ، پنجم آذرماه سال 91 مردی مأموران پلیس را از ناپدید شدن ناگهانی پسر 20 ساله اش باخبر کرد. او گفت: پسرم آرمان شب گذشته برای کاری از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. همه جا را دنبال او گشتم، ولی از او هیچ خبری نیست و تلفن همراهش هم خاموش است. بعد از طرح شکایت، مأموران پلیس با بررسی تماس های تلفنی پسر جوان به ارتباط او با زنی به نام مهناز پی بردند. آن زن که معتاد به شیشه بود وقتی ...
عطار و ترس از مرگ
از مرگ، تعبیری است از احساس گناه یا تقصیر در بر باد دادن زندگی و ناتوانی از خود شکوفاسازی و دست یابی به اهداف و آمال. ما معمولا از کوتاهی زندگی شکوه می کنیم و برای خود عمری دراز می خواهیم: عمری که ز رفتنش چنین بی خبرم بگذشت چو باد و پیری آمد به سرم شد روز جوانی و درآمد شب مرگ و ز بیم شب نخست خون شد جگرم آثار عطار بیشتر متمایل به زهد و ترک دنیا و ترس از مرگ و بیم از ...
متولد عاشورا شهید اربعین شد
این خیابان تشییع کردند، نامش را به خیابان شهادت تغییر دادند. تا آنجا که من اطلاع دارم حدود دویست و خرده ای پیکر شهید در این خیابان تشییع شده است که برادر بزرگ ترم عباس اردستانی اولین شهید بود. بعد از او مرتب در خیابان ما شهدای دیگر تشییع می شدند. در سال 64 هم که دیگر برادرمان محمد حسن به شهادت رسید. خیابان شهادت یکی از فعال ترین خیابان های شهر ری از حیث فعالیت های انقلابی بود. خود عباس به همراه ...
می گفت خوشحالم که آقا از من راضی است
نوع بود، می گفتند: حتماً یکی را برداریم! غیر از ماه رمضان در ماه های رجب و شعبان و روزهای دوشنبه و پنج شنبه روزه بودند و می گفتند: روزه انسان را به خداوند نزدیک می کند. خبر شهادت پدرتان را چگونه شنیدید؟ شب بیست و یکم فروردین بود و ما در جایی مهمان بودیم و شب دیر به خانه رسیدیم. معمولاً شب ها پریز تلفن را می کشیدم که صدای آن بچه ها را از خواب نپراند. آن شب هم همین کار را کردم و ...
تقصیر خواهر زنم بود او مرا وسوسه کرد و فریبم داد! + عکس
بود و حالا هم با خیال پردازی هایش مرا گرفتار کرد. او گاهی اوقات برایم پیامک می فرستاد و حرف های نامربوط مطرح می کرد اما من به او اعتنا نمی کردم و بارها به او گفته بودم دست از سرم بردارد. وی درباره نحوه آشنایی اش با آمنه گفت: من چند سال قبل خواستگار خواهر آمنه بودم. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم که متوجه شدم خواهرش قبلا یکبار عقد کرده و طلاق گرفته و این ماجرا را از من پنهان نگه داشته ...
صدای رسای قلب های محزون
بیشتر خود سود جویم. ولی انتخاب هایتان تا این لحظه بسیار خوب بوده اند. فکر می کنم یک حلقه ارتباطی و تشابه نسبی نیز بین این فیلم ها برقرار بوده است. شاید این فشار کاری مرا به جاهای رفیعی رسانده باشد اما قسمت ها و مراحل بعدی زندگی هنری ام باید با گزینش های دیگری همراه شود. خودتان هم اعتراف کرده اید که قدری دیر در این حرفه به حرکت در آمده اید و بنابراین باید پرسید آیا شتاب شدید کاری ...
شما بنویسید: با پنالتی زدن طارمی موافق بودید؟
جدول گلزنان برگرداند. اما همه این ها، فقط یک طرف ماجرا بود. اگر این پنالتی گل نمی شد، طارمی زیر فشار شدیدتری قرار می گرفت. با گل شدن پنالتی طارمی هم پا گذاشتن بازیکنان روی تصمیم برانکو، اقتدار سرمربی تیم را زیر سوال برده است. به نظر شما، بازیکنان تصمیم درستی برای دادن پنالتی به طارمی گرفتند؟ با حرکت آن ها موافقید یا ترجیح می دادید بازیکنان دستور مربی را اجرا کنند؟ حضور پسر ...
خانواده ای که 18 سال است در انزوا زندگی می کنند+ تصاویر
گرفته تا درست کردن مربای "میوه گل رز" و "مورد صحرایی قرمز". رومی مادر 44 ساله خانواده می گوید: "یک بار مجبور شدم وقتی شوهرم، دیوید، خانه نبود یک خرس شکار کنم، تنهایی مجبور شدم پوستش را بکنم، دباغی کنم، و گوشتش را تکه کنم، تمام روزم را گرفت." این خانواده، کاری به ساعت رسمی کشور ندارد، ساعتشان را هرطور که دلشان بخواهد تنظیم می کنند. در طول سال، با توجه به روشنی آسمان ساعتشان را ...
اردوان کامکار: - سنتوری - برای من تجربه بدی بود
برای مدتی کار خود را پیش ببرد. اما بعد از آن باید چه کرد؟ این ماجرا فکر مرا بسیار به خود مشغول کرد. من می دانم که این کاری که می کنم، در آینده می ماند. هیچ شکی در آن ندارم، پس باید کاری قابل دفاع باشد. شما بعد از ریزدانه های الماس برای مدتی طولانی فعالیت چندانی نداشتید. حالا اما به نظر می رسد که برنامه های متعددی در دست دارید. از برگزاری مسترکلاس هایی که از همین هفته آغاز می شود تا کنسرت و ...
پدرم به خاطر تئاتر از خانه بیرونم کرد !
علاقه مند است و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. من در آن دوران مثل بچه های دیگر تفریح خاصی نداشتم، به خصوص که پدرم یک نظامی بود و همیشه با خصوصیت دیکاتوری که داشت از ما مراقب می کرد. پدرم هفته ای یک بار ما را بیرون می برد که معمولاً هم به حرم شاه عبدالعظیم می رفتیم و بعد از آن در یک باغ می نشستیم و چای می خوردیم. گه گاه نیز مرا جمعه شب ها به دیدن سیاه بازی می برد که این اتفاق فقط در تابستان ها رخ می ...
جشن زندگی دو عاشق
.... چند روزی در شهر ماندیم و در نهایت با وخیم شدن اوضاع، ما نیز ناچار به ترک خرمشهر شدیم. فاش: واکنش اولیه شما و خانواده تان چه بود؟ - خواهری داشتم که خانه اش در آن طرف آب بود و در منطقه "سن تاپ"زندگی می کردند. دو روز از او خبر نداشتیم. مادرم مرا برای جویا شدن احوال او به خانه خواهرم فرستاد. ماشین گیر نمی آمد، عراقی ها مرتب شهر را می زدند. من مجبور شدم با پای پیاده راه بیفتم ...
همه چیز از هزاردستان آغاز شد/ ماجرای گریم جن ها و جادوگرها
کار است. *شما حدود چند سال پیش از ایران رفتید و امسال دوباره بازگشتید. در آمریکا به چه کاری مشغول بودید؟ - من برای گذراندن یک دوره کارگاهی به آمریکا رفتم و در مل استودیو مشغول به کار شدم. بعد از آن یک بار برای طراحی چهره فیلم خشم و هیاهو ساخته هومن سیدی به ایران آمدم و بعد رفتم و دوباره سال گذشته به خاطر ماه تی تی بازگشتم اما متاسفانه بعد از پنج ماه کار ماه تی تی متوقف شد ولی ...
محاکمه زنی که از اتهام قتل شوهر تبرئه شد
ای باخبر شد. مقتول، پدر خانواده بود که ضربه چاقوی همسرش، او را از پای درآورده بود. زن جوان به ماموران گفت: من و احمد چند سال پیش با هم ازدواج کردیم و الان یک دختر سه ساله داریم. یک سال می شد که به بعضی رفتارهای او مشکوک شده بودم و همین موضوع باعث جر و بحث های مدام ما شده بود. روز حادثه احمد به منزل آمد و روی مبل نشست. درحال حرف زدن با گوشی تلفن همراهش بود. فکر کردم با زنی غریبه حرف می ...