سایر منابع:
سایر خبرها
اعترافات زن هفت تیرکش در برابر بازپرس
حرکت کرد و من پشت سرش راه می رفتم. از من سلاحش را خواست. کلت و تلفن همراه او را در کیفم گذاشته بودم. بعد چه شد؟ چون پیش از ملاقات با هم دعوا کرده و تحقیرم کرده بود، از او دلخور بودم. سلاح را از کیفم درآوردم. همان موقع بود که تمام بدبختی این چند سال مقابل چشمانم آمد و تصمیم گرفتم او را بکشم. سلاح را به دست گرفتم و سه تیر به او شلیک کردم. دستپاچه شدم و فرار کردم. رفتم کوچه پشت ...
رسول اکرم (ص) :حسین بن علی، بهترین مردان امت من است
به گزارش بلاغ ،امام حسین (علیه السلام) ، دومین ثمره پیوند آسمانی علی (علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه دیده به جهان گشود. امام حسین (علیه السلام) در شریف ترین و اصیل ترین خانواده ها به دنیا آمد. مادرش، فاطمه زهرا علیهاالسلام در پاک دامنی و تقوا یگانه بود و پدرش، علی علیه السلام ، نماد فضیلت، شهامت و مردانگی به شمار می آمد. روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله ...
زود به خانه بازگشتم زنم با حالت زننده از اتاق بیرون آمد/ فرشاد دوست صمیمی ام آنجا بود با فروغ ارتباط ...
بودم احساس غرور می کردم و با آن که یک بار نیز همسرم را در حال گفت و گوی پنهانی با فرشاد دیده بودم اما از این موضوع چشم پوشی کردم چرا که احتمال نمی دادم همسرم به من خیانت Cheat کند. حدود سه سال از ازدواجمان می گذشت تا این که چند روز قبل به علت بارندگی ناگهانی نوبت کاری ام زودتر از موعد معمول به پایان رسید. وقتی اوایل شب وارد منزل شدم همسرم را در وضعیت زننده ای دیدم که وحشت زده از اتاق بیرون آمد ...
زود به خانه بازگشتم فرشاد را در خانه ام دیدم
احساس غرور می کردم و با آن که یک بار نیز همسرم را در حال گفت و گوی پنهانی با فرشاد دیده بودم اما از این موضوع چشم پوشی کردم چرا که احتمال نمی دادم همسرم به من خیانت کند. حدود سه سال از ازدواجمان می گذشت تا این که چند روز قبل به علت بارندگی ناگهانی نوبت کاری ام زودتر از موعد معمول به پایان رسید. وقتی اوایل شب وارد منزل شدم همسرم را در وضعیت زننده ای دیدم که وحشت زده از اتاق بیرون آمد. او که دستپاچه ...
پسر شیشه ای پدر خود را به قتل رساند
...، در حال کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد؛ ابتدا با صحبت قصد نصیحت مرا داشت اما من بدون توجه به حرف هایش، کار خودم را می کردم و همین موضوع باعث درگیری لفظی من و پدرم شد؛ ناگهان پدرم در حالیکه بسیار عصبانی شده بود، با یک چاقو به سمت آمد؛ پس از گرفتن چاقو، چند ضربه به سمت او پرتاب کردم؛ زمانیکه پدرم روی زمین افتاد، از شدت ترس از خانه خارج شدم و بلافاصله برای مخفی شدن، نزد دوستانم رفتم ...
افشای راز قتل دو مرد در ساختمان نیمه کاره/مادر و پسری که قتل را گردن هم دیگر انداختند/انتقام از ...
. درحالی که هروقت به آنجا می رفتم ظرف ها را می شستم تا کمکی کرده باشم. آن شب در خانه برادرم خوابیدم و فردای آن روز برادرم به محل کارش رفت. نیم ساعتی گذشته بود که الهه، دختر کوچکش را کنار من گذاشت و خودش از اتاق خارج شد. حدود ساعت 9 صبح 24 آبان سال گذشته بود، در خواب و بیداری بودم که حس کردم یک نفر دارد خفه ام می کند. به او گفتم چه کار داری می کنی که ناگهان ظرف اسیدی که روی میز بود را روی من ریخت. از ...
مختصری از زندگی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به مناسبت میلاد با سعادت ایشان
همین منظور به کرّات به مسجد جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم. روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولاجان، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگری متوسل شوم؟ شما امام من می باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّی به علمدار کربلا قمربنی هاشم (ع ) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟! از شدت تاثر بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره نورانی قطب عالم امکان حضرت ...
سکوت مادر و پسر در جلسه دادگاه
خسته شده بودیم به همین دلیل مادرم نقشه قتل او را کشید. با پیشنهاد مادرم مخالف بودم، اما او با شیطنت های مادرانه مرا وسوسه کرد تا راضی به این کار شدم. شب حادثه مادرم با خوراندن شربت مسموم، پدرم را بیهوش کرد. بعد دمبلی به دستم داد و خواست به سر پدر ضربه بزنم. با دمبل چند ضربه زدم که او کشته شد. به دنبال اعتراف های تکان دهنده متهم، مادر او نیز با تأیید توضیحات پسرش به جرمش اقرار کرد و جزئیات حادثه را ...
قربانی اسید پاشی: فقط با قصاص متهم آرام می شوم
تحقیقات وارد عمل شدند. کارآگاهان در بیمارستان دریافتند در این حادثه دختر 23 ساله ای که به تاز گی نامزد کرده است، در خانه برادرش هنگام خواب مورد اسیدپاشی قرار گرفته و زن برادرش نیز از ناحیه چشم در این حادثه آسیب دیده است. دختر جوان در بازجویی ها در حالی که به سختی حرف می زد، عامل اسیدپاشی را همسر برادرش معرفی کرد و گفت: همسر برادرم شب قبل مرا به خانه اش دعوت کرد و صبح زود هنگامی که خواب بودم ...
مرگ مغزی دخترخردسال براثر ضرب وشتم ناپدری/مرگ پسربچه به خاطر تست مواد مخدر/قتل به بهانه دلتنگی/پایان تلخ ...
موادمخدری که می خریدم استفاده کند چرا که شنیده بودم موادمخدرهای مذکور دارای ناخالصی زیادی هستند و از سوی دیگر هم می خواستم او را معتاد کنم تا کارهای مرا به پدرم گزارش نکند. روز حادثه هم قرار بود که پدرم دنبالم بیاید و من باید مواد مصرف می کردم، به همین خاطر وقتی مادرم صبح برای شست و شوی لباس ها داخل حمام رفت، من هم از فرصت استفاده کردم و مقداری کراک را آماده کردم. چند دود به برادرم دادم و بقیه را خودم ...
بسته شعری ویژه ولادت امام سجاد (ع)
والّیل صبح چشمش به عالم اشراق است قبره فی قلوب من والاه حرمش قبله گاه عشاق است ماه شعبان رسید! ماه سه ماه کربلا می رویم! بسم الله یوسف رحیمی مرغ دل باز هم غزل خوان شد پنجمین روزِ ماه شعبان شد دو سه روزی به کربلا رفت و حال آمد دخیل سلطان شد اول آمد سراغ خانه ی او... ...
کابوس تشنج
نباشد حداقل دیگر از جهنم خلاصی یافته ام . سرنوشتش را همچون گناهکارانی می داند که باید تا آخر عمر در آتش بسوزند و دم برنیاورند؛ از همان روز نخست ازدواج مهمان سیلی های شوهرم شدم. نه تنها هیچ آرامشی عایدم نشد بلکه دیگر روز و شب برایم فرقی نداشت، در مقابل چشمانم جز تاریکی نبود، خیلی نگذشت که فهمیدم همسرم معتاد است و کسی که باید تاوان مصرف زیاد او را می داد من بودم و کسی هم که باید تاوان نداشتن پول و تأمین ...
کشف جسد سوخته مردی در صندوق عقب خودرو
به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند. اعتراف به جنایت سرانجام در ساعت 09:00 مورخه 04/02/ 1395، همسر بابک به نام مریم . ش ( 35 ساله ) لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت توسط همسرش اعتراف کرد. مریم ضمن اعتراف صریح به ارتکاب جنایت توسط همسرش، عنوان داشت : شب حادثه برادرم بنام نیز قدرت . ش (45 ساله) به صورت جداگانه به خانه ی ما آمده بود و قصد داشت تا فردای آن روز به شهرستان بازگردد، زمانی ...
نوجوان 13 ساله قربانی تست مواد برای برادر معتاد!
استفاده کند چرا که شنیده بودم موادمخدرهای مذکور دارای ناخالصی زیادی هستند و از سوی دیگر هم می خواستم او را معتاد کنم تا کارهای مرا به پدرم گزارش نکند. روز حادثه هم قرار بود که پدرم دنبالم بیاید و من باید مواد مصرف می کردم، به همین خاطر وقتی مادرم صبح برای شست و شوی لباس ها داخل حمام رفت، من هم از فرصت استفاده کردم و مقداری کراک را آماده کردم. چند دود به برادرم دادم و بقیه را خودم کشیدم ...