سایر منابع:
سایر خبرها
ملاقات با مرگ در آسانسورهای غیر استاندارد
.آسانسور تکان شدیدی خورد، بعد چند ضربه منظم به در آسانسور کوبیده شد، یک نفر پشت در بود. چند سوال پرسید و از ما خواست از در فاصله بگیریم و چند ثانیه بعد، هوای تازه بود که صورت های عرق کرده مان را نوازش می داد. مامور آتش نشانی از جلوی راهمان کنار رفت و یکی یکی از آسانسور خارج شدیم. گوشه چادر زنی که در آسانسور گریه می کرد کنار رفت، زن حامله بود. نصاب های غیر مجاز آسانسور خودم ...
قصاص برای تازه داماد متهم به قتل
تازه دامادی که به اتهام قتل همسر جوانش در زندان به سر می برد، پس از سه بار محاکمه به قصاص محکوم شد. متهم در سال 89 با مأموران تماس گرفت و مدعی شد همسرش در خانه به قتل رسیده است. به گزارش شرق، این مرد جوان که جلال نام دارد، به پلیس گفت: روز حادثه هنگامی که از محل کار به خانه برگشتم، با جسد خونین همسرم، هستی، روبه رو شدم. خیلی ترسیده بودم و نمی دانستم باید چه کار کنم. بلافاصله با مادرم ...
گفت و گو با قاتل سریالی زنان گیلان
. می ترسیدم زنده شود. کابوس می دیدم و احساس می کردم روح مقتول داخل خانه ام است . در قتل دوم ترسم ریخت او درمورد دومین جنایتش می گوید: در قتل دوم دیگر ترس قتل اول را نداشتم. فاصله قتل دوم تا اول به سال نکشید و چند ماه بود. در آن زمان از آستانه اشرفیه چوب خریده بودم و به سمت رشت می رفتم. یک زن برایم دست تکان داد. تا سوار شد به راحتی با او طرح دوستی ریختم. همان روز به من گفت بیا ...
100 سال حبس و تحمل شلاق مجازات راهزنان شبرو
به گزارش پیک نکا ،اردیبهشت ماه سال 93 مأموران پلیس هنگام گشت زنی در حاشیه آزاد راه ساوه مردی را دیدند که به شدت زخمی شده بود. او به پلیس گفت: راننده کامیون هستم و از شهرستان بار کشمش و فرش زده بودم تا آن را به مغازه داری در تهران برسانم. ساعتی قبل دو سرنشین خودروی پراید با اشاره چراغ زدند و گفتند چادر کامیون پاره شد و بار کامیون در حال ریختن است. ماشین را متوقف کردم و پیاده شدم که بلافاصله چهار ...
17 تغییر بی برگشت در زندگی یک مهاجر
را پس از تحصیل در خارج از سرزمین مادریش با ظرافتی خاص به رشته تحریر در آورده، پای صحبت اسکریتو می نشیم. اکنون که فکر می کنم متوجه می شوم در آن لحظه که تصمیم گرفتم زندگی خود را داخل یک چمدان جا کنم و شهر آبا و اجدادی خود بارسلونا را ترک کنم، بدون تردید بهترین تصمیم زندگی ام تاکنون را گرفته بودم. وقتی تصمیم می گیری بروی و همه زندگی خود را به یک سفر پر ماجرا تبدیل کنی، از تمام جوانب رشد ...
ازدواج، عهدی که شکستنی نباید بشود/ دلایل طلاق های زودرس و ازدواج های نارس
جامعه است. سال ها پیش مردم برای زندگی خود حرمت زیادی قائل بودند. خانه ها سکویی در جلوی ورودی داشت. کسانی که خیلی غریبه بودند حتی زیر باران در این سکوی سرپوشیده می نشستند و به درون راه نمی یافتند. کمی جلوتر بیرونی بود که شامل حیاط و ایوان هایی می شد و اتاق هایی که مخصوص پذیرش مهمان هایی بود که قرار نبود با خانواده و بانوان معاشرت داشته باشد و حریم اصلی اندرونی بود که زنان ...
یک هفته و چند چهره؛ معدنِ درد و جهانگیرِ اصلاحات
درست و غلط سال های دولت اصلاحات را سال های موفقی می دانند. همان طبقه متوسط پر شمارِ مرددی که هر بار در هنگامه ی انتخابات ژست نارضایتی و تحریم می گیرند و اما هر بار که به موعد انتخابات می رسند، سمت یکی از کاندیداها شل می شوند. طبقه متوسط یعنی همان هایی که شمال می روند، پراید و پژو سوار می شوند، اگر وسع شان برسد و اوضاع ردیف باشد از ترکیه و ارمنستان و دوبی هم استقبال می کنند. همان طبقه ای که طی سه سال ...
شرط عجیب قاتل فراری برای ازدواج!
پیمان آشنا شدم رؤیاهای شیرین زندگی در وجودم شکل گرفت. او بود که با مهربانی هایش، وعده آینده ای روشن و دلنشین را به من می داد. پیمان چگونه تو را به همکاری در سرقت از طلافروشی وادار کرد؟ یک روز صبح در بانک سرگرم کار بودم که با من تماس گرفت و قرار گذاشتیم در پایان کار، در قهوه خانه ای به دیدنش بروم. آنجا همراه با دوستش منتظرم بودند که ضمن صحبت پرسید: اگر چیزی از تو بخواهم ...
شوخی های سینمایی سال 95 در فضای مجازی
.... یعنی اگه محمدرضا گلزار و بنیامین با آمیتاب باچان و شاهرخ خان هم می خواستن بیان روی سن اینقدر نمی ارزید! این بهاره رهنما هم یه روز می گه من اگر مرد بودم به زنها اعتماد نمی کردم، یه روز میگه به مردا اعتماد نکنید. بابا تو با کل بشریت مشکل داری بخدا! یه سینما نزدیک خونه ما هست، از بس فیلم محمدرسول ا... توش اکران شده الان دیگه لازم نیست سیستمو روشن کنن، پرده خودش از حفظ پخش می کنه ...
از پدرکشی پسر معتاد به شیشته و زلزله سفید سنگ تا مرگ 21 کارگر معدن در استان گلستان
شیشه اعتیاد دارم در روز حادثه، در حال کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد، ابتدا با صحبت قصد نصیحت مرا داشت اما من بدون توجه به حرف هایش، کار خودم را می کردم و همین موضوع باعث درگیری لفظی من و پدرم شد ؛ ناگهان پدرم در حالیکه بسیار عصبانی شده بود ، با یک چاقو به سمت من آمد ؛ پس از گرفتن چاقو ، چند ضربه به سمت او پرتاب کردم و زمانیکه پدرم روی زمین افتاد من نیز از شدت ترس از خانه خارج شده و ...
ماشین عروس لوکس رایگان در تهران/ ببینید
...> به گزارش سرویس اقتصادی جام نیوز ، این مرد خیر تهرانی همان اول مصاحبه، از ما قول گرفت؛ قول گرفت که نام خانوادگی اش را ننویسیم، عکسی از خود او منتشر نکنیم و نشانی هایی ندهیم که باعث شود چند نفر او را بشناسند. ما هم قول دادیم و پای حرف های مرد جوانی نشستیم که معتقد است برای انجام کار خیر راه های بسیار ساده ای وجود دارد؛ ساده تر از تمام کلیشه هایی که ذهن ما را درگیر کرده اند. مرد نیکوکاری که معتقد ...
محاکمه رهزانان جاده ساوه در تهران
لحظه چهار مرد که سوار یک سمند بودند به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو مرا سوار سمند کردند. آنها در جهت خلاف کامیون حرکت کردند و حدود 10 کیلومتر دورتر مرا از ماشین بیرون انداختند. در حالی که تعداد شکایت ها به سه فقره رسیده بود اردیبهشت 93 یک راننده کامیون که زخمی شده بود خودش را به پلیس راه قم رساند و گفت دزدان پس از زخمی کردن او و وی در حاشیه جاده رها کردند. با اطلاعاتی که این مرد به پلیس ...
سارقان کامیون ها محاکمه شدند
وجود دارد. اما به حرف این راننده توجهی نکردم و به راه خودم ادامه دادم تا اینکه بالاخره در یک جای خلوت توقف و به ماشینم نگاه کردم تا ببینم لاستیک کدام چرخ پنچر شده است ولی هیچ خبری از پنچری نبود. به همین دلیل از سمت شاگرد سوار ماشین شدم که یک دفعه یک نفر از سمت راننده وارد ماشین شد و مرا به عقب پرت کرد. همان موقع بود که فهمیدم در چه دامی افتاده ام، سپس چهار نفر دیگر با زور و تهدید مرا ...
حواسمان باشد که "مشارکت "به"شبه مشارکت" تبدیل نشود
محله ی شهر تهران اجراشد. هر چند دکتر پیران بعد ها از انجام ناقص پروژه گلایه کرده و گفته است : با حذف گروه های کارمحله ای (32 گروه کارمحله برای درگیرکردن تمامی ساکنان پیر و میانسال و جوان محله آن هم زن و مرد) یعنی با حذف مهم ترین بخش یا ستون فقرات پروژه ، شورایاری مشورتی شد و بدتر از آن نهادی اداری شد. حال آنکه باید مردمی و محله ای باقی می ماند. صندوق همکاری های محله ای نیز تشکیل ...
ماجرای کوله پشتی در صحنه قتل چه بود؟
پاسخگویی به تلفن از خودرو پیاده شدم اما لحظه ای که دوباره سوار خودرو شدم ف به شدت عصبانی شده بود به طوری که مشاجره لفظی ما بالا گرفت و سر و صدا ایجاد شد. در این لحظه برای آن که او را ساکت کنم شال را دور گردنش انداختم و به صورت ضربدری کشیدم. بعد از آن هم او را از داخل خودرو به بیرون هل دادم که با طرف راست بدن روی آسفالت خیابان افتاد. در آن هنگام بسیار ترسیده بودم و سوار بر خودرو از محل گریختم ولی بعد ...
تیک آف یک میلیون بار اصلاحیه خورد!
روزنامه صبا: در پایان جشنی شبانه، زندگی چهار دختر و پسر، به سمت غریبی سر کج می کند. هیجان... شوخی شوخی و بازی بازی، راه می افتند تا از عقده های چندساله شان کام بگیرند. شوخی تا سرحد جنون. هر شرطی بجز مرگ... این دو خط کوتاه، بخشی از قصه تیک آف است. سومین فیلم بلند احسان عبدی پور، کارگردانی که پیش تر با ساختن فیلمی به نام تنهای تنهای تنها توجه منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کرد. فیلمسازی ...
استفاده از کلمه مافیا برای پزشکان دردناک است
...> حدود 42 سال. : متولد چه سالی هستید و کجا به دنیا آمده اید؟ سال 1327 در شهر قم. تا 18 سالگی ساکن قم بودم و بعد برای تحصیلات پزشکی به تهران آمدم : شغل پدرتان چه بود؟ پدرم راننده بود : چند خواهر و برادر دارید و اینکه آیا همه تحصیلکرده هستند؟ ما هشت نفریم که همه تحصیل کرده هستیم. یک برادرم خلبان است. برادر دیگرم دکترای فیزیک اتمی دارند و ساکن امریکا هستند. برادر ...
سخنرانی بانوی تازه مسلمان آمریکایی در جمع دانشجویان دانشگاه بیرجند
پیشنهاد دادند که به ایران برو و در مورد شیعه تحقیق کن. خانم بنتا ادامه دادند بعد با یک شیعه ازدواج کردم و برای جستجوی حقیقت نه برای شیعه شدن به ایران آمدم. در حرم حضرت معصومه (س) دعا کردم تا خداوند مرا راهنمایی کند و دست به ضریح زدم؛ در یک لحظه انگار که مرا برق گرفت و به گریه افتادم از ترس خدا می لرزیدم و مسلمان شدم. در حال حاضر در رشته تاریخ اسلام در قم در حال تحصیل می باشم. از نظر من رمز ...
شهید زنده ای که زنده بودنش شبیه معجزه است
شیطنت و بازیگوشی نبود، هیچ وقت بدون این که به من بگویید و بدون اجازه از خانه بیرون نمی رفت. وقتی مشغول پذیرایی و آماده کردن غذا برای مهمانان بودم، ناگهان با خواهر شوهرم متوجه شدیم بچه ها که تا حالا جلوی چشمانمان بودند دیگر نیستند مشغول جستجو در خانه و صدا زدن آن ها شدیم ولی نتیجه ای نداد. خواهر شوهرم حتی به خیابان رفت وگفت: بچه ها نیستند ، گفتم: سابقه نداشت علی از خانه بیرون ...
پیشنهادهایی برای انتخاب یاری مهربان!
بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوب شهر که حالا می خواهد سلطان باشد.در بخشی از داستان می خوانیم: مغزم پر از مورچه بود. مورچه های گاوی دم قرمز که بی هدف راه می رفتند و مغزم را به خارش می انداختند. نمی گذاشتند شب ها بخوابم. خوابم می آمد و بوی مشمئزکننده زالو می شنیدم. تا چشم می بستم هم، سر عباس را روی تن یک زالو می دیدم. تصویری به وضوحِ لزجی بدن زالو. هزارهزار مورچه توی مغزم و زالوها جلوی چشمم حرکت می ...
سرنوشت غمبار زن صیغه ای
فراری آغاز شد تا اینکه مرد جوان به داخل کوچه بن بستی رفت و پشت فرمان خودروی پرایدی نشست که در صندلی جلوی آن زن جوانی نشسته بود. مرد جوان بلافاصله خودروی پراید را روشن کرد که مأموران داخل کوچه بن بست راه او را بستند. در چنین شرایطی متهم به صورت دنده عقب حرکت کرد و پس از برخورد با خودروی مأموران موفق به فرار شد. مأموران پلیس با خودرو دوباره مرد فراری را تعقیب کردند و برای توقف آن دستور ...
چرا بدسرپرست، تنهاتر است؟
به گزارش بولتن نیوز، همین چند روز پیش بود که خبری از رقیه به گوش رسید، کودک پنج ساله ای که با ضربات سنگین ناپدری اش، به کما رفت. دیدن عکس هایی که از او منتشر شد، کار هرکسی نیست، نوشتن از او هم. رقیه دیگر نتوانست چشم به زندگی باز کند، شاید هم نخواست. رقیه تنها بود، مثل خیلی از بدسرپرست های دیگری که تنها هستند؛ آنقدر که می توان درباره شان گفت بدسرپرست تنهاتر است . داستان رقیه و محمدطاها ...
دیدار جمعی از هنرمندان با خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی/ محسن هاشمی: با نگاه بخشنامه ای و سانسور نمی ...
سلول آقای هاشمی را بشود شناسایی کرد. بنده صبح زود با برادرم آمدم. وقتی دور حوض جمع شدیم دیدم برادرم گوشه ای نشسته و گریه می کند. علت را جویا شدم، گفت یاد آقای هاشمی افتادم در این زندان. آنقدر ایشان را زده بودند که گوشت کف پایش برگشته بود. امروز هم آنقدر ایشان را می زنند که همان احساس تلخ به من دست داد که مرد هنوز هم انگار باید از این روزگار بچشد تا انقلاب تثبیت شود. رفیع در ادامه به ...
همه ی انسان ها مخاطب این فیلم هستند
ممکن است برای چند ساعت یا یک روز گم شده باشیم، اما درنهایت پیدا شده ایم و پیش خانواده هایمان برگشته ایم. اما وضعیت برای سارو ، پسری هندی که در کودکی اش گم شد کاملاً متفاوت است. او در شهری دیگر از برادرش جدا می شود و در یک قطار خارج از سرویس به خواب می رود. قطار راه می افتد و چند روز به حرکت ادامه می دهد تا در نهایت به کلکته می رسد. سارو فقط مدام اسمی را که از روستایش بلد است تکرار می کند، اما هیچ ...
کریون: کمیته ملی پارالمپیک ایران در آینده همچنان پیشگام خواهد بود
که بازی های لندن و پکن با موفقیت برگزار شوند, اما تعداد کمی از ریو انتظار موفقیت داشتند. برای دیدن گوشه ای از این موفقیت ها, به این ویدئو نگاه می کنیم: (پخش ویدئو) اگرچه بازی های ریو یک موفقیت بزرگ بود، اما به راستی در روزهای آخر از سانحه و خبر فوت تاسف بار دوچرخه سوار ایرانی بهمن گلبارنژاد در طی مسابقات جاده بسیار متاثر شدیم. او همیشه در خاطر ما باقی خواهد ماند و حس عمیق ...
محاکمه دو برادر دستفروش به اتهام حمل شیشه و هرویین
نمی تواند کار کند و خرج زندگیمان را تأمین کند؛ برای همین از چند سال پیش من و برادرم با آدامس فروشی خرج زندگی خودمان و مادر و سه برادرمان را تأمین می کردیم. به تازگی هم دستفروش شده بودیم. اصلا کار خلاف نمی کردیم و حتی یک بار هم سمت خلافکاری نرفته بودیم تا این که یک روز صبح وقتی می خواستم به خانه یکی از بستگانم در نصیرآباد شهریار بروم، در راه مردی را دیدم که یک شیء را داخل خاک دفن می کرد. ...
قانون جذب و راز قبولی در کنکور
می شود. این قدرت ذهن، از زبان و بیان متأثر می شود. تو همه چیز را به طرف خودت جذب می کنی. همکلاسی ها، دانشگاه، پروژه دانشگاهی، اساتید دروس، شرایط زندگی تحصیلی، وضع سلامتی، ثروت، رشته دانشگاهی، شادی، ماشینی که سوار می شوی، کار پاره وقت و اجتماعی که در آن زندگی می کنی. مثل آهن ربا همه این ها را به طرف خودت جذب می کنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق می افتد. کل زندگی تحصیلی تو تجلی افکاری است ...
بولتن موسیقی و تئاتر: امیر تتلو خودش را تحویل پلیس می دهد!/ مرگ خواننده آمریکایی روی صحنه/ بازیگری برای ...
... در سال های اقامت استاد در خارج از کشور نیز به کوشش شادروان سرکار خانم ایراندخت لطفی خواهر استاد محمدرضا لطفی و همت جمعی دیگر از اساتید این مرکز، کار خود را ادامه داد و سعی کرد تا مسیر تربیت شاگردان و عاشقان این راه را هموار سازد. با بازگشت استاد به ایران مکتب خانه جانی دوباره گرفت و فعالیت های جدی خود را از سر آغاز کرد و خیل عاشقان و هنرجویان موسیقی دستگاهی را به سویش کشاند و بسیاری از جوانان ...
افشاگری درباره اردوگاه های مرگ کره شمالی
نگهبانان نیز به خاطر قتل زندانیان پاداش می گیرند. برای نمونه، یک نگهبان سه مرد و دو زن را به سمت حصار فلزی برد و با اسلحه آن ها را نشانه رفت؛ سپس ادعا کرد که آن ها را حین فرار دستگیر کرده است و به همین خاطر پذیرش یکی از دانشگاه های خوب کره شمالی را به عنوان پاداش دریافت کرد. آقای میونگ چول برای جبران گذشته حالا کارزارهایی را علیه این اردوگاه های به راه انداخته است. مادر و خواهر وی اکنون در یکی ...
دومین سرقت مسلحانه بانک در مشهد
موتورسیکلت خود به سرعت از محل متواری شدند. پس از این بود که مراجعان و مشتریان بانک که به شدت ترسیده بودند به خیابان آمده و با ایجاد سر و صدا از مردم خواستند تا راه سارقان مسلح را سد کنند، اما سارقان با سرعت هر چه تمام تر و در میان نگاه های بهت زده مردم، منطقه را ترک کردند. دقایقی بعد مأموران پلیس آژیرکشان به بولوار بهمن رسیدند و پس از طی دوربرگردان بولوار در مقابل شعبه توقف کردند ...