سایر منابع:
سایر خبرها
زیارتنامه امام رضا (ع) +متن و ترجمه
شِفَاءً خدایا مرا پاک کن،و دلم را پاک گردان،و سینه ام را بگشا،و مدح و ثنای خودت را بر زبانم جاری ساز،که نیرویی نیست جز به تو.خدایا این غسل را برایم پاک کننده و شفابخش قرار ده. و در وقت بیرون رفتن از خانه می گویی: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ حَسْبِیَ اللَّهُ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ اللَّهُمَّ إِلَیْکَ ...
این دل، میان مشهد و قم، چون کبوتر است ...
...> امشب دهید دست گدا جام باده را امضا کنید کرب و بلای پیاده را یا ثامن الحجج نظری هم به ما نما بر این گدای پشت درت اعتنا نما یعنی بیا و روزی من کربلا نما بعدش مرا برای مُحرّم جدا نما "یابن الشّبیب" های تو ما را اسیر کرد هر آنچه کرد روضه ی تکه حصیر کرد اکنون شعری از صابر خراسانی را از نظر می گذرانیم که در آن، دو بار نام قم و البته نام حضرت معصومه ...
عوامل ضدانقلاب از پشت به شهید ناصر بگلری خنجر زدند
و نزدیک قلبش شلیک کرده بودند. اما زمانی که ناصر به عقب برگشته بود و به آنها گفته بود: شماها را می شناسم، پسر فلانی هستید. در همین لحظه یک تیر هم به چشمش زده بودند که از پشت سرش عبور کرده بود. زمانی که شهید ناصر بگلری ترور شد من در منزل بودم. قرار بود ناصر برای نهار میهمان خانه ما باشد، همسرم مشغول پخت غذای مورد علاقه کاک ناصر بود. من باید از چاه آب می کشیدم، اما به خاطر شدت سرما آب چاه ...
زندگینامه امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)
الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه ای از آنها اشاره می نماییم. یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می گوید: ما شصت نفر بودیم که موسی بن جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: "آیا می دانید من کیستم؟" گفتم: "تو آقا و بزرگ ما هستی." فرمود ...
زیارت اول امام رضا (ع) و دعای بعد از زیارت
علیه السلام را در طوس پس غسل کن پیش از آنکه از خانه بیرون روی و بگو در وقتی که غسل می کنی اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی وَ طَهِّرْ لِی قَلْبِی وَ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ أَجْرِ عَلَی لِسَانِی مِدْحَتَکَ وَ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ بارالها مرا پاک کن و دلم را طاهر گردان و سینه ام را بگشا و بر زبانم مدح و ستایش بر تو را جاری گردان فَإِنَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ ...
درمانده ها باب الرضا را می شناسند
شد کودکِ گم شده در خوابِ خوشش پیدا شد مادری آرزویش بچه یِ زیبایی بود گفت جبریل به گوشش گره هایت وا شد دستِ لرزانِ زنی پیر کمی بالا رفت از شهیدش خبر آمد چقدر غوغا شد باز در پیشِ ضریح تو مریضی اُفتاد زیرِ لب گفت رضا گفت رضا تا پا شد خادمی آینه کاریِ حرم را تا دید گفت با بغض حسن گریه کُنَش زهرا شد لطفِ آقاست اگر مستِ امام حسنیم "ما ...
حجت الاسلام دانشمند: هیئتی بمانید و هیئتی عمل کنید
می گوید: محمد بن عبدالعظیم حسنی مردی بزرگوار، بود که در شهر و در محلی که زندگی می کرد به مقام زهد و عبادت شهرت داشت. یعنی اگر می خواستند کسی را مثال بزنند، می گفتند مثل پسر عبدالعظیم حسنی بندگی کن. فرزندانتان تربیت کنید. هیئت میایید، فرزندت را هم بیاور. فرزندت را هیئتی بار بیاورید، با عمل کردن نه با شعار. استاد ما می گفتند: من پشت سر آخوندی نماز می خوانم که همسر و فرزندانش پشت سرش نماز ...
محسن هاشمی گزینه مطلوب برای شهرداری تهران است
شورای شهر تهران کاندیدا شدم. لذا از زنجان بلند نشدم بیایم تهران. ما در واقع می شود گفت که به نوعی اینجا بودیم، از دوران تحصیل و از مسائل شهر تهران بی خبر نبودم. حضور بنده در شورا هم اینگونه شد که بنده از سوی گروههای مختلف اصلاح طلب کاندیدا شدم. گروههای همسوی آن زمان روی یکسری افراد مشترکشان به تفاهم رسیدند و عمده اختلاف روی 4 نفر از لیست 15 نفره بود. من جزو افراد مشترک بین گروهها بودم. ...
اشعار ویژه ولادت امام رضا علیه السلام/خراسان مُهر دریا می شود با گام های تو
نخواهد داشت این است درک کریم از اینکه پشت در، که باشد آری رضا گفتن مؤثر بوده برلب تاثیر دارد خطبه بر منبر که باشد مثل شراب از سرکه بودن ها گذشتیم پای طلب معنی ندارد سر که باشد دیگر نمی آیم من از باب الجوادت روی لبم سوگند بر مادر که باشد قم می شود دروازه ی مشهد یقینا حرف برادر می شود خواهر که باشد ...
بسته خبری چهارشنبه 11 مردادماه 1396
های شدیدی در داخل اردوگاه ایجاد شد. منابع امنیتی یمن از کشته و زخمی شدن 108 نفر از عناصر شبه نظامی وابسته به دولت مستعفی یمن در این اردوگاه خبر دادند. yon.ir/lPbZ7 ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [02.08.17 12:57] [ Photo ] اصابت موشک زلزال2 یمن به مواضع شبه نظامیان سعودی در منطقه مخاء با چندین کشته و زخمی yon.ir/2nB3R ✅ @safir_channel ...
کشتن شوهر با فرمان زن خیانتکار
همسرش گرفتم. بنابراین ساعت 7:30 دقیقه روز حادثه وطبق نقشه قبلی به سراغ مقتول رفتم. آذربه من گفته بود که در آن ساعت خانه را ترک می کند. به همین دلیل در کوچه به کمینش نشستم، اما کوچه شلوغ بود و نتوانستم نقشه ام را آنجا اجرا کنم. مقتول را تعقیب کردم و زمانی که می خواست از پله های کوچه ای بالا برود خواستم از پشت سر به او حمله کنم. اما او برگشت و متوجه من شد؛ با یکدیگر درگیر شدیم که پس از زدن ضربه اول ...
شهیدان؛ حماسه سازان جاودانه تاریخ
برادرم حسن با اصابت گلوله به سرش مجروح و بعد شهید می شود. دو برادر دیگرم او را در آغوش می گیرند و روی زمین می خوابانند. کمی بعد از درگیری منافقین متوجه می شوند اینها گلوله ای برای دفاع از خودشان ندارند. نارنجک به طرف شان پرتاب می کنند که باعث زخمی شدن بچه ها می شود. بعد تیر خلاص می زنند. سر برادرهایم تکه تکه شده بود. این روزنامه با مروری بر خاطره های شهید مدافع حرم در گزارشی دیگر با عنوان ...
داستان شنیدنی شهید مؤتمن از زبان خانواده اش
گفتم ((دیگر نرو بمان!)). سیروس گفت: ((برای تو ماجرایی تعریف می کنم، بعد از آن تو بگو بروم یا بمانم. یک روز با یک مرد کرد به منطقه رفته بودیم، من برای شناسایی به جلو رفتم در آنجا صدای ناله ای را شنیدم به دنبال صدا رفتم، در روی تانک دختر نیمه برهنه ای را دیدم که به شدت ترسیده بود، عراقی ها سرمست مشغول شادی بودند و حواسشان به ما نبود، او را از بالای تانک به پایین آوردم به شدت ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
حالا از بچه ها امتحان بگیر. از بچه ها امتحان می گرفتم و بعد خودم هم تصحیح می کردم. معلم هم نمره ها را وارد و امضا می کرد و می فرستاد برای دفتر. پس از همان بچگی، نایب رییس بودید! [می خندد] چون واقعا حساب و کتابم خوب بود و معلم ها یا به قول شما رییس ها به من اعتماد می کردند. سال 50 که دانشگاه علم و صنعت قبول شدم، کرمان حدود 100 هزار نفر جمعیت داشت با حدودا 15 تا 20 دبیرستان ...
جزئیات شهادت رزمنده ای که برای نجات یک دوست از جان خود گذشت
به دفاع و عقب راندن عراقی ها بپردازیم. من و شهید محی الدین خانی فرسنگی به یکی از گروهان های گردان حضرت علی اکبر (ع) مامور شدیم. شب تا صبح در حرکت بودیم تا به خط تعیین شده پاسگاه زید برسیم. نماز صبح را که خواندیم به خط زدیم. در حین کار برادر رضا کاشی هم به ما ملحق شد. دشمن هر چه در توانش بود تانک و زرهی آورده بود اما نیروی ایمان رزمندگان ما، خاکریز به خاکریز عراقی ...
مهدی می خواست پیکرش در صحنه نبرد باقی بماند
همین عملیات بدر بود که خدا توفیق شهادت نصیب او کرد و مقدر شد که من برگردم. هنگام شهادت هم کنار برادر بودید؟ من و مهدی در روزی که او به شهادت رسید در یک منطقه بودیم. منتها او در یک واحد لشکر 27 محمد رسول الله(ص) و من در واحد دیگری حضور داشتم. مهدی در واحد پدافند ضدهوایی بود که شب عملیات بدر مامور به گردان مالک می شود. تا به عنوان خط شکن همراه گردان باشد. من هم در تیپ ذوالفقار واحد ...
بحران مارکسیسم به روایت آلتوسر
مارسی بودم و سه سال هم در لیون. یک سال در خدمت ارتش بودم که دستگیر شدم و پنج سال بعدی زندگی ام را در زندان آلمان ها گذراندم. به فرانسه برگشتم و تحصیلاتم را در رشته فلسفه در سال 1948 تکمیل کردم و سال ها استاد تمام اکول نرمال سوپریر بودم. مسیر فکری و فرهنگی تان چطور بود؟ در این مسیر با دو نفر برخورد داشتم. یکی ژان گیتون ، فیلسوف کاتولیک، از دوستان پاپ ژان بیست وسوم و از یاران نزدیک پاپ ...
گزیده زیباترین اشعار وحشی بافقی
، مخمس و مثنوی منتشر شده است. وحشی بافقی در سال 991 هجری قمری از دنیا رفت. مزار وی در محله سر برج یزد در برابر مزار شاهزاده فاضل، برادر امام هشتم قرار دارد. گلچینی از بهترین غزلیات وحشی بافقی ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم رم دادن ...
همه دبیرها وزن ها را از روی دست من می نوشتند/ در انتخاب بهترین شاعر مشهد اولین انتخاب بودم/ دل شاعر مثل ...
کیست که در من ترانه ریخت از مشرق کجاست که با من غزل سرود چون صبح می دمی و چو شب می رسی ز راه پیش از تو در قدیم مگر روز و شب نبود آن قدر نازک است دل من که می توان غم را به چشم دید در آن ناله را شنود - در سالهای دانشجویی، انجمنی در دانشگاه پایه گذاری کردید؟ همان محفل خانگی که گفتم ادامه داشت ولی در خود دانشگاه نه. چون بچه ...
شهیدی که از پشت بی سیم خبر شهادتش را اعلام کرد
و برای آمدن محسن آماده شدم. صبح 28 مرداد 92 محسن برای دیده بانی جلو رفته بود. نیروهای خودی متوجه تحرکات دشمن شدند. محسن پشت بیسیم می گوید : دارند دورمان می زنند شروع کنید دور منطقه ای که ما هستیم را بزنید . حالا توپخانه خودی دور تا دور تپه را می زد. مسئول آتشبار نگران نیروهای خودی بود و از محسن می خواست حواسش را بیشتر جمع کند. محسن در جواب پشت بی سیم می گوید: دوربینم را زدند ...
شناخت مختصری از زندگانی امام رضا علیه السلام
محمد امین در بغداد بیعت کردند/ از خلافت امین بیش از 18 روز نگذشته بود که در صدد برآمد مأمون را از ولایتعهد خلع کند و آن را به فرزند خود، موسی ، واگذار کند/ او در این باره با وزرا مشاوره نمود و آنها این کار را مصلحت ندیدند، مگر یک نفر بنام علی بن عیسی بن ماهان که اصرار بر خلع مأمون داشت. سرانجام امین، تصمیم خود را مبنی بر خلع برادر اعلام کرد/ مأمون نیز در واکنش نسبت به این عمل ...
دوستی تلگرامی باجنایت پایان یافت
خانه خارج شد. دنبالش کردم؛ پس از طی چند کوچه، چاقو را از جیب در آوردم؛ می خواستم او را از پشت سر بزنم که مقتول برگشت و متوجه من شد؛ با یکدیگر درگیر شدیم؛ پس از زدن ضربه ی اول، زمانیکه مقتول روی زمین افتاد چند ضربه دیگر به او زده و به سرعت از محل فرار کردم؛ پس از آنکه به خانه رسیدم، با آذر تماس گرفته و به او گفتم که کار همسرش را تمام کردم. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم ...
اگر نگران دین خود و خانواده تان هستید یک سفر زیارت بروید
بود رفت در زد و مادرش از پشت در پاسخ داد.گفت در را باز کن من هستم.مادرش گفت باز نمی کنم خسته شدم ، تو هر روز صبح با لباس تمیز می روی بیرون و غروب با لباس پاره و کثیف می آیی.بچه گریه می کرد ولی مادر در را باز نمی کرد.رفتم جلو گفتم پسرم اجازه می دهی من از مادرت خواهش کنم بروی داخل؟گفت بله در زدم و خودم را معرفی کرد،مادر در را باز کرد.گفتم چرا راهش نمی دهی؟گفت خسته م کرده است،لباس هایش را نگاه کنید ...
زنی به بهانه سفر مجردی با من به شمال مرا سر قرار کشاند و ... + عکس
...! برادرم داخل خودرو بود، من به داخل کوچه ای در همان منطقه گریختم ولی با شنیدن صدای گلوله متوقف شدم و به محل برگشتم که با پیکر غرق در خون برادرم روبه رو شدم. این جوان درباره چگونگی ماجرای شلیک مهاجمان ناشناس گفت: حدود 3 روز قبل آنها به سوی من در بلوار آزادی Freedom شلیک کرده بودند. آن روز من با زنی قرار داشتم زیرا آن زن پیشنهاد کرده بود همراهش به شمال بروم! ولی وقتی به محل قرار رفتم، افرادی به سوی ...
از بنده خدا به مردمی که برای خدا به خشم آمدند
بازوها و قدم هایش جدا شود و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 18 البته این بدان معنا نیست که مولا به مردم رسیدگی نمی کرد؛ مولا هم حقوق مردم بر خویش را می دانست و هم حقوق خود بر مردم را؛ چیزی که هست، اولِ هر انقلابی سختی هایی هست که باید رهبر را کمک کرد؛ چیزی که آن نامردمان نمی خواستند تحمل کنند؛ در همان جا آقا فرمود: ای مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حق ...