سایر منابع:
سایر خبرها
هنوز هم عاشق شماره هفتم اما برایم خوش یمن نبود
کادر فنی از من درخواست کردند. خودم هم دوست داشتم بیایم مشهد. پارسال مشکلات زیادی در صبا داشتم و پرداخت هایی که انجام نشد خیلی اذیتم کرد و هنوز هم پولم را نگرفته ام. طبیعتا حضور در کنار خانواده در مشهد خیلی از هزینه های جاری ام را کم می کرد. البته بعد از اینکه من به پدیده آمدم اوضاع صبا هم روبه راه شد اما آقای مهاجری گفت کمک کن و من هم چون ایشان را از قبل می شناختم ترجیح دادم به این تیم بپیوندم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (140)
منزلش در لس آنجلس دارد و هر شب یک عکس از خود در آن تراس به اشتراک میگذارد، البته یک بار با رکابی، یک بار با تیشرت و بار دیگر با کت و شلوار! مهدی هاشمی نسب، جعفر پناهی و خداداد عزیزی هم در مراسم افتتاح بوتیک مسعود شجاعی حضور داشتند. زندگی شیرینِ اشکان دژاگه. سلفی در حال آمپول زدن نداشتیم که به لطف مهدی ماهانی کلکسیونمان کامل شد! جای دارد تشکر صمیمانه ای داشته باشیم از ...
گالیانی : از دست دادن پیرلو بزرگترین اشتباه من بود
. کودکی شما چگونه بود؟ من عاشق فوتبال بودم اما کیفیت لازم برای فوتبالیست شدن را نداشتم. انتظار شما از این فصل؟ ما باور داریم جزو 3 تیم بالای جدول خواهیم بود. بهترین کادو تولد که دریافت کرده اید؟ سال 1994 روی یک قایق در ساردینیا. آن شب میلان فاتح لیگ قهرمانان اروپا شد و برلوسکونی اولین بار به عنوان نخست وزیر ایتالیا انتخاب شد. شما به صداقت خودتان در این مصاحبه از یک تا ده چه نمره ای می دهید؟ من به خودم ده می دهم. ...
(10-16 مردادماه هفته جهانی شیرمادر گرامی باد)
...> دوشیدن شیر با دست مفید ترین روش دوشیدن است معمولا بهترین زمان صبح است بهتر است دوشیدن شیر زمانی صورت گیرد که پستانها پر از شیر است خوردن مایعات نظیر یک لیوان شیر ،آب میوه ،چای کمرنگ و...(به جز قهوه)،استراحت مادر به مدت 10تا20 دقیقه قبل از دوشیدن شیر می تواند کمک موثری باشد البته مایعات گرم بیشتر از مایعات سرد در جاری شدن شیر کمک می کند شستن دستها در هر بار شیردهی با آب و صابون و ...
در کله تان فروکنید ؛ من افسرده نیستم
پنجشنبه 8 مرداد 1394 0 اما حالا خود مارادونا در ویدئویی که در شبکه های اجتماعی منتشر کرده گفته که اصلاً افسرده نیست. او به گزارش هایی که در رابطه با افسردگی اش منتشر شده این طور واکنش نشان داده: این روزها حرف های زیادی گفته می شود. هیچ کس نمی تواند درک کند که من به خاطر درگذشت پدرم، در درونم چه حسی داشتم. با رفتن او، انگار رشته عشقی که من فکر می کردم جاودانه است، بریده شد. به سادگی نمی توان او ...
استقامت جنین زیر پرتو و شیمی درمانی/تولد نوزاد مادر را از مرگ نجات داد/بیماری ای که دوایش استقامت است
میاندرود هستم] خیلی سریع کارهایم را انجام دادم و به همکارانم گفتم که دیگر معلوم نیست چه زمانی برگردم. در این مدت فکرهای خوب و بد زیادی از ذهنم گذشت، اما سعی کردم این فکرها و این حال بد فقط برای همان دو روز اول باشد و بعدازآن خیلی محکم ایستادم و فکر کردم که من ستون این خانواده هستم و اگر من بخواهم اینجا کوتاه بیایم دیگر همه چیز از دست می رود. اگر آن موقع کم می آوردیم و حتی بچه ها در جریان ماجرا ...
امیرحسین صادقی زیرآب رحمتی را زد تا کاپیتان شود
زدن مرا دید تعجب کرد و فریاد زد. این اتفاقات در همان بازی افتاد که برای بزرگداشت شهدای غواص برگزار کردند و از کسانی که در آنجا حضور داشتند می توانید بپرسید. اگر به عقب برگردیم از بین دو تا گزینه ای که پیش رو داشتی کدام را انتخاب می کردی... فوتبال یا هنر؟ سرنوشت مسیر مرا مشخص کرد. آن یکی نشد و همان طور که می دانید الان دنبال این یکی هستم. این را به خاطر درآمد ...
خانواده هایی که هرگز سرگردان نشدند
شهیدش عقد کردیم: خطبه عقدمان را بر سر مزار برادر محمد که شهید شده بود در بهشت زهرا علیها السلام جاری کردیم. خودمان دو نفر بودیم. یک روز بعدازظهر بود؛ متعهد شدیم کمک و همکار هم باشیم. عقد رسمی با سادگی در منزل ما و با حضور خانواده محمد و چند نفر از دوستان خوانده شد. در این ازدواج، مهم تر از همه افکار و اهداف محمد بود که برای من بسیار ارزش داشت. از اول معیار ازدواجم همین بود؛ این که فردی را انتخاب ...
گزارش گاردین از یک بیماری خاص در ایران
آدم دور و برش بود خوشحالش می کرد. او شش سال در تهران بود و والدینش مرتباً به او سر می زدند. اما حجتی یک حس ناخوشایند داشت. او می گوید: "گاهی اوقات به صورت سرزده به آنجا سر می زدم و می دیدم که پرسنل آنجا به اندازۀ کافی مراقب بچه ها نیستند." در یکی از سر زدنها، یلدا رنگش پریده بود. "او وزن زیادی از دست داده بود. وقتی که بیست روز قبلش سر زده بودم، او اینور و آنور می دوید و ...
فراز و فرود رییس جمهور خائن+تصاویر
زمان حضور ایشان در نوفل لوشاتو در کنار ایشان می ماند. اگرچه برخی اسناد نشان می دهد که بنی صدر در ابتدای امر مخالف حضور امام در پاریس بوده و مدعی بوده است که حضور یک مرجع تقلید در کشوری غربی به صلاح امام نبوده و ایشان بهتر می بود به کشوری اسلامی نقل مکان می کرد. ناکامی رژیم پهلوی در سرکوب مخالفین در داخل و تشدید فعالیت انقلابیون در خارج نهایتا به خروج شاه از کشور منجر شد. انتشار خبر فرار ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (141)
عکس از خود در حال جت اسکی سواری به فضای مجازی بازگشت تا هوادارانش را از نگرانیِ ناشی از غیبتش بیرون بیاورد. از همین جا میگوییم هواداران علی طباطبایی نگران نباشند و بگذارند با خیال راحت به زندگی اش برسد. اگر اتفاقی برایش افتاد - خدایی نکرده - در اسرع وقت خبرش را خدمتتان میرسانیم! سعید عزت اللهی در اولین روزهای حضورش در لیگ روسیه. مشخص است سعید جان از حضور کوتاه مدت خود در فوتبال اروپا فقط ...
گزارش گاردین از یک بیماری خاص در ایران
برای حجتی 15 سال طول کشید تا شرایط یلدا را بپذیرد. نگهداری از دخترش آسان نبود، چرا که خوی تهاجمی داشت و نیازمند مراقبت همیشگی بود. وقتی که یلدا کوچک بود، خانم حجتی او را همه جا با خود می برد، اما با بالا رفتن سنش، کنترل او در خیابانها سخت شد. حجتی می گوید: "او بزرگتر می شد و وزنش بالا می رفت و من دیگر نمی توانستم کنترلش کنم." اما این تنها مشکل نبود. واکنشهای مردم، حجتی را آزار می داد: "جامعه ما را به سوی منزوی شدن هل داد. من شرایط یلدا را به فامیل توضیح داده ام، اما آنها متوجه نمی شوند. آنها هنوز درک نمی کنند که چطور ممکن است یک نفر هوشش در حد نرمال باشد اما حرف نزند." این واکنش ها نه تنها خانم حجتی، بلکه بر دختر کوچکش، ندا نیز تاثیر گذاشته است. وقتی که ندا در دبستان بود، پدر و مادرش یک مهمانی تولد برایش ترتیب دادند و همکلاسی هایش را دعوت کردند." خانم حجتی می گوید: "بعد از مهمانی، همکلاسی هایش در مدرسه به همه گفتند که خواهر ندا دیوانه است. هنوز هم وقتی به اینکه ندا موقع شنیدن آن حرفها چه احساسی داشته فکر می کنم، قلبم می گیرد." خانم ماندگاری یک پسر 23 ساله دارد که در انتهای "با عملکرد بالا"ی طیف ابتلا به اوتیسم قرار می گیرد. ماندگاری که به آمریکا مهاجرت کرده همچنان واکنشهای مردم در ایران را به یاد می آورد. او می گوید: "در مدرسه مردم فکر می کردند که او دیوانه است. آنها او را مسخره می کردند و بعضی وقتها کتکش می زدند. دست آخر او را از مدرسه بیرون کشیدم و در خانه به او آموزش می دادم. وقتی که به خیابان می رفتیم مردم به او زل می زدند و یا به او ترحم می کردند. اینجا در آمریکا شما ترحم را در چشم مردم نمی بینید، اینجا درک و محبت می بینید." این نوع واکنشها ناشی از عدم شناخت از این بیماری در ایران است. اما این موضوع در حال تغییر است. در یک سال گذشته، شاهد برنامه های تلویزیون و نمایشگاه های عمومی با موضوع اوتیسم بوده ایم و همچنین کمپین ها آگاه سازی توسط سازمانهای مرتبط با اوتیسم برگزار شده است. کیاندخت، مادر احتشام 19 ساله، می گوید که والدین بچه های مبتلا به اوتیسم باید با بیرون بردن آنها، به جامعه آگاهی ببخشند. البته او قبول دارد که این کار آسان نیست. او می گوید: "بچه های ما اکثراً ویژگی جسمی خاصی ندارند که مردم متوجه ابتلایشان به نوعی اختلال شوند. در نتیجه وقتی که بلند بلند حرف می زنند یا اینکه خرابکاری می کنند، مردم رفتار نامناسبی از خود نشان می دهند. وقتی که احتشام کوچکتر بود، از بردن او به پارک دست کشیدم، چون به محض اینکه ما وارد پارک می شد، اکثر مردم می رفتند. اما حالا او را با خودم می برم و وضعیت را برای دیگران توضیح می دهم. اکثر مردم درک می کنند و همدردی می کنند." وقتی که یلدا دوازده ساله شد، حجتی دریافت مراقبت از او در خانه بیش از حد دشوار است. از آنجایی که آسایشگاهی برای مراقبت از مبتلایان به اوتیسم وجود ندارد، او یلدا را به آسایشگاه مراقبت از مبتلایان به "عقب ماندگی ذهنی" در تهران برد، که حدوداً 450 کیلومتر با شهر خودشان فاصله دارد. یلدا آنجا را دوست داشت. اینکه آدم د ...
خاطره جالب خداد عزیزی از سرعین+فیلم
باید درباره شما تحقیقات داشته باشم و بعد نظر بدهم. وی درباره اینکه این روزها چه می کند گفت: این روزها استراحت می کنم و می خوابم. در خدمت خانواده هستیم. یک گروهی هم هستیم با جمعی از پیشکسوتان فوتبال مشهد سالن می رویم. آنجا هم برنامه خندوانه است و همیشه می خندیم. پیشکسوت فوتبال ایران درباره مسابقه ای که با هنرمندان در سالن انجام داد اظهار داشت: یک بازی برای بچه های سرطانی بود ...
کیایی: ما هیچ عقده ای از آقازاده ها نداریم فقط نقدشان کردیم
(که خودم هم از لحظه نگارش متن درگیر هستم تا به انتها) قالبی خاص دارد و به ریتم بازی من سرایت می کند. * هم جدی و هم کمدی، پارادوکس لذیذی است. در عصر یخبندان، در شروع سکانس من، همه می خندند و در مورد پلاک و غیره که حرف می زنم ،مخاطبان همه می خندند ولی همان لحظه که روی پل هستم، جدی بازی می کنم و روی تماشاگر تاثیر می گذارد. این برای من مثل زندگی می ماند. ما صبح امکان دارد با هم ...
بازگشت غرورآفرین پول کثیف
بیخودی است . دیالوگ : ببخشید من عاشق ایرانم. پول هم دارم. تاجر هم هستم. خانواده ام هم عاشق کله پاچه هستند که از مهم ترین جلوه های فرهنگی ایرانیان است. اجازه می خواستم به ایران سفر کنم. - بیخود کردی. اگه راست میگی برو پاتایا، بدبخت. دیالوگ 2 : ظریف جان شش ماه - حالا گفتن ندارد - خوردید خوابیدید، نمی خوای یه دعوت کنید ما هم بیاییم بالا چایی بزنیم تو بالکن؟ - شما ...
آچار فرانسه پدر موشکی ایران
بیرونش کرده بود از پنجره کوچه آمد از پشت بام یاالله گفت و از در آمد داخل. بالاخره پدر من راضی شد. ما سال 68 نامزد کردیم که همان روزها امام به رحمت خدا رفت. بعد از فوت امام(ره)، شهید سلگی 15 روز خانه نبود. بعد از این 15 روز آمد خاطراتش را از این ایامی که درگیر بود تعریف می کرد. در این مدت کانکس درست کرده بودند. او بود که سنگ لحد را برای امام(ره) گذاشت. در تلویزیون هم نشان داد. فروردین سال 69 ازدواج ...
فال روزانه 1394/05/07
عاشق کنید و خود نیز عاشق شوید تا زندگی به کام تان شود. فروردین امروز بهترین فرصت است تا ارتباط تان را با افراد دیگر گسترش دهید. با گفتگو و تبادل اطلاعات و ایده ها با دیگران چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت. شما بر خلاف بسیاری افراد دیگر، قادرید هر دو روی سکه را ببینید اما مشکل اینجا است که توانایی انتخاب و اراده لازم برای عمل کردن را ندارید. بنابراین یک راه را انتخاب کنید و همان را ...
شهرام قائدی یک پدر پر مشغله
...> شهرام: سال گذشته مجبور شدم کاری را در شهرستان به خاطر یک دوست بازی کنم. خانواده من تهران بودند. آن زمان کار دیگری به من پیشنهاد شده بود که در تهران فیلمبرداری می شد؛ با همان دستمزد. خانم من آن زمان به من گفت که همان دستمزد ولی تهران، چرا کار شهرستان را قبول کردی؟ آن زمان من در فکر این بودم که برای دوستم که اولین تجربه کارگردانی اش بود، قدم پیش بگذارم. کار تهران با بازیگر دیگری فیلمبرداری شد که کار ...
" کونیکو یامامورا" مادر ژاپنی شهید بابایی +عکس
.... همین طور است. محمد با جوان های مسجدی رابطه بسیار خوبی داشت و در عین حال همیشه به همراه پدر و برادرش در تظاهرات شرکت می کرد. بعد از اینکه انقلاب اسلامی هم به پیروزی رسید و جنگ تحمیلی شروع شد، محمد با وجود اینکه فقط 19 سال داشت راهی جبهه ها شد و دریغی نداشت که جانش را در راه اسلام و کشورش فدا کند چون مبارزه و دفاع از دین را از همان زمان کودکی اش یاد گرفته بود. کمی از ...
دفاع جانانه عسگراولادی از قرارداد شوم با چینی ها/ یادداشت فابیوس برای سفر به تهران/ از ناطق گذشت مراقب ...
مدرسین حوزه علمیه قم پیش رفته بود. همان زمان بود که نطفه پایداری در انتخابات مجلس نهم بسته شد. (آیت ا... یزدی،خبرگزاری مهر، 10تیر 92)حالا هم ماجرا به همین جاختم نشده است.طیفی ازاصولگرایان حالاحاضر شده آیت ا... مصباح را به دو ضلع جامعتین اضافه کنند(مصاحبه ترقی بامثلث آنلاین، 3 مرداد 94)و عملا نشان داد،درخواست برای حضور ناطق در مدیریت اصولگرایان ،تعارفی است که تنها ترس از اصلاح طلبان آن را موجب شده ...
مراقب عیدی گرفتن رفتگران بدلی باشید
ساکنان شهرها کمک می کنند، اقدام به سودجویی و مطالبه عیدی کرد. در همین کشورمان، افراد باغیرتی زندگی می کنند که وجودشان مایه فخر و مباهات است و به رغم مشکلات جسمی، کفش آهنی به پا می کنند، دست غیرت به زانو می زنند، راهی بازار کار و کسب درآمد می شوند تا مگر سفره شب سال نو خانواده شان کمی متفاوت از روزهای معمول سال باشد. اخبار اجتماعی - مهر ...
زندگینامه حسنعلی نخودکی اصفهانی
مانده بود، به من داد و فرمود بخور، من بیدرنگ خوردم . پدرم عرض کرد: حسنعلی روزه بود. حاجی به من فرمود: مگر نمی دانستی که روزه ات با خوردن نبات باطل می گردد. عرض کردم: آری، فرمود: پس چرا خوردی؟ عرضه داشتم: اطاعت امر شما را کردم . استاد دست مبارک خود را بر شانه من زد و فرمود: با این اطاعت بهر کجا که باید می رسیدی رسیدی . خلاصه ایشان از همان زمان، زیر نظر حاجی به نماز و روزه و ...
کار شبانه روزی حقوق 350هزار تومانی!
اما کور سوی امیدی را در دل فرنگیس روشن کرد؛ یکی از روزها که در حال تمیز کردن خانه صاحب کارم بودم از تلویزیون در رابطه با مسکن مهر شنیدم. خانه هایی که به افراد بی خانه داده می شد و هزینه خرید آنها به مراتب نسبت به خانه های دیگر کمتر بود و از همه مهم تر پولی که برای خرید خانه پرداخت می شد به صورت اقساط بود. حس عجیبی داشتم، با خودم گفتم یعنی من هم می توانم خانه دار شوم؟ اما با چه پولی؟ خرید چنین خانه ...
قصه عجیب یک ازدواج با 61 سال اختلاف سنی!
از برکناری رضا شاه پسرش را به جای او نشاندند. آن روزها به دلیل دور بودن ما از شهر و نبود وسایل ارتباطی کمتر در جریان اخبار قرار می گرفتیم اما به خوبی آتش جنگ جهانی دوم را حس می کردیم. چند سال بعد برای من شناسنامه صادر شد. در آن زمان با توجه به شرایط ظاهری و یادآوری رویدادهای گذشته به صورت تقریبی سن افراد را تعیین می کردند و به این ترتیب سن شناسنامه ای من بسیار کوچکتر از سن واقعی ام است. ...