سایر خبرها
کشتن کودک با 50 ضربه چاقو/ شایعه بمبگذاری در تهران/ محاکمه مرد همسرکش
بزرگ جای گرفت. مادر فرد ربوده شده با حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در اظهاراتش به کارآگاهان عنوان کرد: داخل خانه در حال نگاه کردن فیلم بودم و پسرم به اسم امیرعلی نیز در داخل اتاق خوابش در حال استراحت بود که در همین زمان با باز شدن در خانه، دو نفر با صورت پوشیده وارد خانه گردیدند. مرا گرفتند و دست و پایم را بستند؛ این دو نفر در ادامه به سراغ پسرم در داخل اتاق خواب رفتند و بعد ...
مادربزرگ شهر، دیگر تنها نیست
. چند روز بعد آنها مرا به مزار پدر و مادرم بردند و هفته قبل نیز به پابوس امام رضا(ع) رفتیم. من چیزی جز دعای خیر ندارم که بتواند محبت های آنها را جبران کند. در روزگاری که برخی از خانواده ها پدر یا مادرشان را به خانه سالمندان می برند هانیه همراه پدر و مادرش با وجود آنکه وضع مالی مناسبی ندارند مرا به عنوان عضو جدید خانواده پذیرفتند. پدر خانواده کشاورز است و کشاورزی نیز رونق زیادی ندارد و از خدا می خواهم که به این خانواده برکت بدهد. کلمات کلیدی شهر بانو . یزد . هانیه . مادربزرگ ...
گفت و گو با مهران رجبی ، شاداب و خنده روی 56 ساله
سوی گاو/ گاو را می جست شب آن کنجکاو/ دست می مالید بر اعضای شیر/ پشت و پهلو گاه بالا گاه زیر/ گفت شیر از روشنی افزون شدی/ زهره اش بدریدی و دل خون شدی/ این چنین گستاخ زان می خاردم/ کو درین شب گاو می پنداردم بنابراین باید همیشه مراقب رفتار و کردارمان باشیم. خودم را خیلی بازیگر می دانم من به غیر از بازیگری، کار دیگری بلد نیستم و خودم را خیلی بازیگر می دانم. به هر حال 21 سال است ...
راهپیمایی بزرگ انزجار از اقدامات آشوبگران در دورود برگزار شد
وحدت رها شده، بیان کرد: پس از رهاشدن ماشین آتش نشانی متاسفانه به ماشین برادر زاده ام برخورد و شهریار 14 ساله که به همراه غلامرضا پدر خود در ماشین پراید بودند، جان خود را از دست می دهند. وی افزود: شهریار و پدرش برای سر زدن به خانه مادربزرگ همان شب از خانه بیرون آمده که جان خود را در این حادثه از دست داده اند، امیدواریم راهپیمایی امروز باعث شود که شاهد هیچ آشوب و فتنه ای در دورود نباشیم و ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
که سراغ منابع دست اول مستند بروم و در مداحی بیشترین وقت و انرژی را این مسئله از من می گیرد و خیلی وقت ها باید از منابع نیمه قرن دوم تا قرن هشتم مطالبی درآورم و اعراب گذاری و ترجمه کنم. این مقتل خوانی را از حاج آقا مجتبی یاد گرفتم. در شب هشتم محرم امسال به حضرت آقا هم عرض کردم و بعد از مراسم گفتم که حاج آقا مجتبی مریضند برای بهبود ایشان دعا کنید: فرمودند من در جریان حال ایشان هستم و ...
سؤال عجیب در خواستگاری شهید مدافع حرم!
را گذاشت محمد احسان . احسان خیلی زیاد مریض می شد من هم بی تجربه و بچه اولم بود. یک سال گذشت. و زندگی من و عالی دچار مشکلی شد که به خاطر فشارش تصمیم گرفتم از او جدا شوم اما چند وقت بعد به خانه پدرم آمد و خیلی گریه کرد که بیا برویم خانه و برگرد سر زندگی مان. گفتم نه دیگر برنمی گردم و از دستت خسته شدم. تا نتوانی مشکل را حل کنیبرنمی گردم. علی پرسید: واقعا اگر حل شود بر می گردی؟ گفتم بله و قول ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
اول مستند بروم و در مداحی بیشترین وقت و انرژی را این مسئله از من می گیرد و خیلی وقت ها باید از منابع نیمه قرن دوم تا قرن هشتم مطالبی درآورم و اعراب گذاری و ترجمه کنم. این مقتل خوانی را از حاج آقا مجتبی یاد گرفتم. در شب هشتم محرم امسال به حضرت آقا هم عرض کردم و بعد از مراسم گفتم که حاج آقا مجتبی مریضند برای بهبود ایشان دعا کنید: فرمودند من در جریان حال ایشان هستم و عیناٌ فرمودند که برای ...
اعتراض منتظری به دستگیری سیدمهدی هاشمی اعتراض به نظام بود
، آن هم با آن پیشینه سیدمهدی که هم برای ما روشن بود و هم برای ایشان باید علی القاعده روشن باشد. بعد هم حکومت تصمیم گرفته، قوه قضائیه تصمیم گرفته؛ تعطیل کردن درس یا به خانه بردن آن، معنایش اعتراض به قوه قضائیه و اعتراض به نظام است. این برای ما خیلی ناگوار بود که با این موقعیتی که ایشان دارد - بالاخره قائم مقام رهبری هستند - اعتراض کنند! در جامعه روحانیت این بحث مطرح بود. من دقیق یادم نیست ...
سیگنال قتل در گوشی مقتول
یک زن خیابانی و یکی دیگر از دوستان داوود هم آن جا بودند. آن ها مشروب خوردند و من هم تریاک مصرف کردم. نیمه های شب وقتی آن دو نفر رفتند، داوود هم دراز کشید و خوابید. من که دیگر فرصت را بسیار مناسب می دانستم به آرامی وارد حیاط شدم، کلنگ بزرگی را که در گوشه حیاط بود برداشتم و به داخل اتاقک بازگشتم در یک لحظه داوود چشمانش را باز کرد ولی من دیگر فرصت هیچ کاری را به او ندادم و نوک تیز کلنگ را بر سرش وارد ...
مرد شیطان شیفت پس از اذیت کردن خانم ها به دام افتاد/ فرار قاتل پابرهنه در شیان
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از گروه فضای سایبری خبرگزاری میزان، در بسته خبر ها حوادث امروز از بازداشت مرد شیطان صفت بعد از اذیت کردن خانم ها، فرار قاتل پابرهنه در شیان و فوت پسر جوان با ضربات چاقو مطالعه می کنیم. فرار قاتل با پای لخت از خانه مقتول در منطقه شیان تسنیم درج کرد: ساعت 19:30 روز گذشته مأموران کلانتری 102 پاسداران در ارتباط با بازپرس کشیک کشتن پایتخت اعلام ...
متن مناظره مصطفی ایزدی و سلیمی نمین در باره آیت الله منتظری
که بعد از انقلاب نه تنها آقای منتظری این خویشاوند را به خودش نزدیک نکند بلکه او را به دستگاه قضا بسپارد تا او به دلیل قتل هایی که قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب مرتکب شد مجازات شود. بعد از انقلاب هم، مهندس بحرانیان را که رئیس کمیته انقلاب اسلامی در اصفهان بود را ترور کرد. انتظار این بود که آقای منتظری با توجه به اینکه تقریبا نظارت عالیه بر دستگاه قضا داشتند، از مهدی هاشمی حمایت نمی ...
از کشف جسد در وانت تا اعتراف زن شیشه ای به جنایت
به گزارش خبرنگار مهر ، برخی از مهمترین اخبار کلانتری های تهران به شرح زیر است: قتل پسر جوان با چاقو روز گذشته مأموران کلانتری 132 نبرد در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند پسر جوانی در بلوار نبرد جنوبی، خیابان علامه شمالی، کوچه صادقی به قتل رسیده است. بررسی های اولیه نشان داد مقتول پسر بیست و هفت ساله ای است که بر اثر اصابت ضربه چاقوی بزرگ به سینه اش به ...
اخبار حوادث
.... وی افزود: همسرم و زندگی مان را دوست داشتم و نمی خواستم او بمیرد. آن روز با شدت گرفتن درگیری مان دوباره گفت می خواهد از من جدا شود، عصبانی شدم و با برداشتن چاقو از آشپزخانه به او حمله کردم و با زدن ضربه های متعدد او را کشتم. اکنون خیلی پشیمانم. پرونده متهم به اتهام مباشرت در قتل عمدی همسرش با صدور جلب به دادرسی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد تا او بزودی پای میز محاکمه ...
هنگامه قاضیانی: دنیای موسیقی دنیای آخر و برترین هنر است
دانشگاه بعد از بیوگرافی فلاسفه، برای ما درباره این که فلاسفه چه نقشی در موسیقی داشته اند، صحبت می شد و همین جا بود که موسیقی کلاسیک به زندگی من راه پیدا کرد. اصلاً باخ به عنوان یک فیلسوف به ما معرفی شد. موسیقی های او به گونه ای هستند که نمی توانیم بگوییم در حالت عادی نوشته شده اند. یک روز ماشینم زیر باران خراب شد. حال بسیار بدی داشتم؛ اما یک لحظه یاد آموخته هایم افتادم و سعی کردم خودم را ...
زنم به خاطر مهریه مرا به زندان انداخت و خودش صیغه یک مرد شد! + عکس
علی با ضربات متعدد چاقو همسر سابقش را کشته بود. متهم بعد از دیدن این فیلم گفت: من چیز زیادی از ماجرا به خاطر ندارم اما باور کنید من همسرم را دوست داشتم و نمی خواستم او را بکشم. سپس علی در پاسخ به سوال قضات دادگاه در مورد علت کبودی زیر چشمانش گفت: دو روز پیش با چند نفر از هم بندی های دعوا کردم. آنها دوازده نفری به سرم ریختند و مرا به شدت کتک زدند و کبودی زیر چشم به خاطر همین درگیری است. در پایان این جلسه هیئت قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
همسر سابقم را کشتم تا شوهر نکند
نوآوران آنلاین - 5 دی 94 درگیری مرگبار در یک فروشگاه پوشاک در قرچک ورامین به پلیس اطلاع داده شد. زنی جوان به نام اکرم به دلیل اصابت ضربه های چاقو به قتل رسیده بود. کارآگاهان در بازرسی دوربین های مداربسته فروشگاه، شوهر سابق مقتول را به عنوان قاتل شناسایی کردند و تحت تعقیب قرار دادند. هوشنگ چند روز بعد دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل به خاطر اختلافات شخصی اعتراف کرد. ...
اعتیاد زندگی ام را به آتش کشید
لباس می پوشیدم و قبل از اینکه غرغرهای پدر و مادرم شروع شود، از خانه می زدم بیرون... تصمیم گرفتم ترک کنم جمعه بود آن روز و طبق معمول با بچه ها محفل کرده بودیم که حال من به هم خورد. آنقدر کشیده بودم که یکباره بی هوش شدم. دوستانم مرا رساندند بیمارستان اما بعد از ترس، همان جا تنهایم گذاشتند و رفتند پی کار خودشان. دمِ مرگ بودم انگار و به قول مادرم خدا به من رحم کرده بود. ...
نقشه زشت خواهر داماد برای نوعروس / راز شعرهای عاشقانه داماد برای دختر خاله اش
دربایستی بگو تا تکلیف کار خودم را بدانم. او در حالی که با غیظ به چشمانم خیره شده بود گفت دوستم ندارد و از دیدن ریخت من حالش بد می شود. با شنیدن این حرف از لیلا همسر نوعروسم، انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. به خانه مادرم رفتم. می خواستم درد دل کنم اما هنوز یک کلمه حرف نزده بودم، مادر و خواهرم شروع کردند به بدگویی از همسرم. حوصله شنیدن این حرف ها را نداشتم. به خانه پدر همسرم ...
افراد گمشده را اینجا پیدا می کنید
گرفته بودم و اخبار را دنبال می کردم. در همین جریان عکس بچه ای را دیدم که او هم گم شده بود ولی صفحه ای که عکسش را منتشر کرده بود، مخاطبان زیادی نداشت و هیچ هشتکی هم در صفحه نبود. نمی دانم چطور شد که این عکس را در گوشی خودم ذخیره کردم، اما همان لحظه اینترنت قطع شد و من نتوانستم از صاحب صفحه اطلاعات بیشتری بگیرم. اما روی عکس شماره تلفنی بود و من که خیلی با ماجرا درگیر شده بودم، با آن تماس گرفتم. تلفن ...
خاطره خواندنی از دشواری تبلیغ دین
انداخته بودند، همگی دست به دست هم داده و مرا بی حوصله کرده بود. تمام خون دلی که در آن تابستان خورده بودم و درون سینه ام ریخته بودم، می خواست به یک باره فوران کند. هر کسی در وقت خستگی و سر درد به جای خلوتی پناه می برد تا خستگیش برطرف شود؛ اما بچه های روستا برای من خلوت و استراحتی باقی نگذاشته بودند. به همین خاطر پیش خودم گفتم در این شب تاریک به درون غاری که چند روز پیش به همراه دانش آموزان رفته بودم ...
مدافع حرمی که شهادتش همچون حضرت عباس بود
...> فاطمه زمانی که یک سال از شهادت پدرش گذشته بود خواب زیاد میدید یک روز گفت : مامان دیشب خواب دیدم که از بازو بابا خون می آمد. چفیه دور گردن پدرم بود باز کردم و به دستشان بستم. با خودم گفتم : خدایا تعبیر خواب این بچه چی هست. پدر شوهرم زنگ زدند منزلمان و گفتند: امشب منزل ما بیاید. که برای مصاحبه می خواهند بیایند. بعد همان شب فاطمه این خواب را گفت . عمویش گفتند : خواب فاطمه راست است. دستان برادرم مثل ...
پخش فیلم صحنه قتل برای قاتل
بودم خیلی اصرار کردم تا مرا آزاد کند، اما قبول نکرد. تا اینکه غیابی طلاق گرفت و حضانت بچه ها را هم گرفته بود. این موضوع مرا خیلی ناراحت کرد، اما بعد از مدتی وقتی فهمیدم او با مرد دیگری صیغه کرده بیشتر عصبانی شدم چون نگران بچه هایم بودم. آنجا بود که تصمیم گرفتم به محل کارش بروم تا شاید بتوانم او را به خاطر بچه ها راضی کنم تا دوباره با هم زندگی مان را شروع کنیم. متهم در خصوص قتل گفت: او در ...
پاپوشی که در پارک چیتگر لو رفت / صبح که شد تحمل نکردم و ..!
درگیری ما شد. پس از مشاجره لفظی او با سرپرست تماس گرفت و شروع به بدگویی از من کرد و ماجرای درگیری را برای او توضیح داد. وقتی به او اعتراض کردم که چرا برای من پاپوش درست می کنی دوباره با من درگیر شد و فلاسک چایی را همراه لیوان شیشه ای به طرف من پرتاب کرد به طوری که لیوان شکست. در حالی که به شدت عصبانی بودم از آنجا خارج شدم و به خانه برادرم در کرج رفتم. وی ادامه داد: صبح روز حادثه تصمیم گرفتم به محل ...
1199 نفر مسلمان و یک ارمنی!
با مشت مقداری برنج برمی داشتیم، کم یا زیاد با آن مشت برنج می ساختیم. دو سه روز اول که به آنجا رفته بودیم، چند نفر از بچه هایی که از روستاهای مشهد بودند، غذا نمی خوردند. ارشدمان بعد از دو یا سه روز من را کنار کشید و گفت که پدران و پدربزرگان آنها در زمان قدیم برای شان تعریف کرده اند که با افراد غریبه که مسلمان نیستند، نباید سر یک سفره بنشینید و ارشدمان ادامه داد که چون شما به غذا دست می ...