سایر منابع:
سایر خبرها
دفاع قاطع ناطق نوری از اعدام منافقین در سال 67
مشکینی و بعد هم منزل آقای منتظری و به ایشان خبر دادم که یک چنین چیزی هست و یک مجموعه اعلامیه است. من هم زرنگی کردم به آن آقایی که آورده بود گفتم همه این دسته اعلامیه را به من بده و من می دهم پخش کنند. خبر دادم و اعلامیه ها را بردم حجره. در آن جلسه هم ایشان شروع کرد به صحبت کردن و در نهایت آقای مشکینی و آقای منتظری آن طرح را خنثی کردند. از آنجا با ایشان ارتباط داشتیم. آقای منتظری نفر دوم ...
اعتراض منتظری به دستگیری سیدمهدی هاشمی اعتراض به نظام بود
، جناب آقای یزدی و من هم که آنجا بودم و از کوچک ترین های شان بودم گفتند خود شما! شما 3 نفر بروید با ایشان صحبت کنید که ببینیم ایشان حرفش چیست. وقتی از ایشان گرفته شد و 3 نفره رفتیم. آقایان صحبت کردند که من الان صحبت آن آقایان را به خاطر ندارم و خوب است از خود آقایان اگر لازم بود سوال شود ولی آنچه یادم هست، این است که ما چون با هم ارتباط داشتیم و شاگردشان هم بودم، زندان هم با هم بودیم؛ روابط و ...
مدیران تئاتری دچار خطاهای بزرگ و استراتژیک هستند
حمایتی نشوند. من به قدر خودم، نه بیشتر و نه کمتر، تلاشم را کردم که در تمام این سال ها این بچه ها را اگر بدون من دو نفر می بینند و با وجود من ده نفر، آن ده تماشاگر را با وجود من به دست بیاورند. این را هم بگویم که هیچ رابطه و دریافت مالی هم از هیچ یک از کارهایی که تهیه کننده شان بودم، نداشتم. یک ریال هم از این کارها برنداشتم و تماما اهداف درازمدتی داشتم که سعی می کردم به بچه ها منتقل شود. اینکه در ...
حجت الاسلام حشمتی؛ ایده پرداز قرائت روزانه یک صفحه از قرآن در مساجد / بی پیرایه و صبور در برابر منتقدان
حشمتی نوبت به پخش کلیپ رسید. در این کلیپ تصاویری از سال ها فعالیت ایشان در عرصه های مختلف به تصویر کشیده شد. حسن تعامل بعد از پخش این کلیپ که یاد سال های جوانی را برای حجت الاسلام حشمتی زنده کرد، نوبت به سیدعلی سرابی، قائم مقام شورای عالی قرآن رسید. سرابی در صحبت های خود از اقدام ارزشمند ایکنا برای تدارک چنین برنامه ای قدردانی کرد و گفت: اجرای چنین برنامه هایی بسیار زیبا و دلنشین است ...
چاه عباس اردونی؛ روستایی در دل محرومیت/ یکه تازی فقر در یک روستای مرزی
ادامه می دهد: تنها با دریافت یارانه زندگی می کنیم و تحت پوشش هیچ نهادی نیستیم. وی با بیان اینکه در گذشته 50 گله گوسفند داشتم اما امروز تنها یک گله باقی مانده است، افزود: در این روستا مدرسه راهنمایی وجود دارد و اگر کسی قصد ادامه تحصیل دارد باید مسافت طولانی را هر روز تا نهبندان و شوسف طی کند. وی با اشاره به اینکه پول درمان بیماری خودم را به سختی به دست می آورم و پرداخت می کنم ...
فیلم خانه کاغذی ؛ عشق با طعم روزنامه نگاری
ها شکل گرفته است. خانه کاغذی بعد از یک روز بخصوص دومین فیلم اکران امسال است که سوژه اش را از خبرنگارها وام گرفته. مناسبت مطلبی که پیش رو دارید، خانه کاغذی مهدی صباغ زاده است که به تازگی روی پرده رفته. این فیلم را خسرو نقیبی به همراه علی مسعودی نیا نوشته اند که خودشان روزنامه نگارند و چم و خم این حرفه را خوب می شناسند. علی که همکار خودمان است و خسرو هم با وجود این که به طور حرفه ای سراغ ...
ما پنج تا هفت نوع نان می شناسیم، جهان 700 نوع
و دست اندرکار هنر تغذیه باید باشد. ولی مسلم یک مدیر یا مدیرعاملی خبره و کارآزموده که با اجرای تمامی این برنامه های هزینه بر موافقت کرده و موفق شده برای اکثر بازدیدکنندگان خاطره سازی کند. به آقای قادر نوروزی بنیانگذار قنادی سولدوش یک آفرین و یک یادآوری که انشای دفترچه اش به ادیتور حرفه ای نیاز دارد . پدر صنعت غذای کهگیلویه و بویراحمد این سال ها پدرسازی بعد از هنر و ادبیات ...
دهمرده: دعا می کنم احمدی نژاد عاقبت به خیر شود
این بودند که کارهای من را سیاسی جلوه دهند. در آن زمان بزرگ ترین تهمتی که به من زده شد این بود که چپی هستم. بارها گفتم خط من رهبری است. نه چپی ونه راستی هستم و با تمام دولت ها نیز کار کردم در زمان آقای خاتمی رییس دانشگاه بودم؛ بعد عزل شدم. نوکرهیچ حزب وگروهی نیستم. آدم خودم ومملکت هستم. اگر مقام معظم رهبری طرفدار حزب چپ باشد .من هم چپی هستم اگر طرفدار حزب راست باشد،راستی هستم. من فقط به مردم خدمت می کنم. ...
ماه چهره خلیلی: قرارداد اشنوگل را سفید امضا کردم
فیلمنامه تا چه اندازه مهم است؟ اشنوگل، یکی از کارهای خاص در قلب من است. وقتی آقای اصغری (تهیه کننده) با من تماس گرفتند و گفتند، یک سناریو راجع به شهدای غواص دارم و در آن زنی هست که... مابین توضیحات ایشان راجع به نقش این زن گفتم که آقای اصغری روی من حساب کنید. آن زمان اجساد شهدای غواص تازه در تفحص ها پیدا شده بودند و داغشان برای مردم تازه بود؛ بخصوص این که این شهدای کم سن و سال، دست بسته ...
زندگی در مرتع زباله
روستای تنبک استفاده می کنند که 15 کیلومتر فاصله دارد یا باید به کنگان بروند. روستای تنبک از روستاهای کم جمعیت است که مردمش بعد از احداث تأسیسات گازی مهاجرت کردند. سرنوشتی که میانلو انتظار می کشد. افتتاح مدرسه کانکسی بعد از 12 سال دور محوطه شرکت نفت حصار کشیدند و ساختمان قدیمی مدرسه هم در مرز شرکت و روستا بلاتکلیف ماند. قرار شد مدرسه را جابه جا کنند. شرکت اجازه ساخت وساز نمی داد. بچه ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
میلاد حضرت زهرا(س) بود و فکر کنم حاج احمد چینی نمی توانستند بیایند و قرار شد بعد از منبر حاج آقا من مداحی کنم من به آقای هوایی که استاد ماست و خیلی به گردن ما حق دارد گفتم که خواهشاٌ از حاج آقا بخواهید که دقت کنند و اگر نکته ای به نظرشان می رسد بفرمایند. سال 89 بود و من شعری را که انتخاب کرده بودم بحرطویل بود که از ازدواج حضرت رسول با حضرت خدیجه شروع می شد وجلو می آمد و به جریان میلاد حضرت زهرا(س ...
رمان هایی که سال 2017 در سینما جان گرفتند
....کولینان به کارگردانی سوفیا کاپولا راهی پرده های نقره ای شد. در این فیلم کالین فارل در نقش یک سرباز در جنگ های داخلی آمریکا ظاهر شده که به دنبال زخمی شدن در مدرسه ای دخترانه نگه داری می شود. ریچل وایس در اقتباس جدید از رمان دختر عمو راشل من نوشته دافنه دوموریه بازی کرده است. این فیلم به کارگردانی راجر میشل بر مبنای این رمان که سال 1951 نوشته شده، ساخته شده است. سم کلفلین دیگر نقش ...
از تسلط کامل رهبری بر ادبیات تا پیداکردن بهانه ای برای بوسیدن حضرت آقا
میردامادی مادر من، رهبری ادامه دادند ما بچه بودیم به یزد و منزل مادر بزرگمان می آمدیم و آن زمان باقلوا و شیرینی یزدی می خوردیم که بعضی وقت ها خشک هم بودند. محمدی ادامه داد: پانزده نفر صحبت کرده بودند، جلسه 3 ساعت و نیم طول کشید و من خدمت حضرت آقا گفتم اگر خسته شده اید همین جا تمام کنیم و شما سخنرانی کنید، آقا فرمودند چند نفر مانده اند و من گفتم چهار تا پنج نفر، حضرت آقا فرمودند: همین ...
پایان خونین دورهمی شبانه شمال تهران
به گزارش رکنا، پس از گذشت 4 روز هنوز 3 سرنشین مصدوم خودرو در بیمارستان بستری هستند و یکی دیگر از آنها بر اثر شدت جراحات جان باخت. هویتشان شناسایی شده است اما وضع مناسبی ندارند. حالا خانواده و دوستان شان دست به دعا شده اند تا زودتر بهبود یابند. البته این 8 نفر اکیپ کوچکی از بچه محل هایشان بودند. در آن شب تلخ جای دیگر دوستانشان در این دور همی خالی بود. دخترها و پسرهایی که حالا پروفایل تلگرامشان رنگ ...
دختری از گیلان که با گریم مردانه به آزادی رفت
استادیوم بروی؟ من از بچگی آرزوی دیدن بازی استقلال و پرسپولیس را داشتم و خیلی علاقه دارم که شهرآورد را از نزدیک ببینم تا این که بازی با تراکتور شد و مهم بود. همه بازیکن ها هم از هواداران دعوت کردند به استادیوم بروند و حمایت شان کنند، من هم احساس وظیفه کردم و گفتم باید هر طور شده بروم و بازی را ببینم. خیلی ها گفتند نرو، این بازی خطری است، اما من گفتم اتفاقا چون این بازی شلوغ است و هیچ کس ...
سلفی با فرشته های دره قوشی
مقداد باقرزاده یک آموزگار 27 ساله است. از همان جوان هایی که پُر هستند از شور و انرژی؛ همان هایی که تاریکی را می بینند و به جای یک گوشه نشستن و دشنام فرستادن به تاریکی، دست روی زانوهایشان می گذارند و بلند می شوند خودشان شمعی روشن کنند. گفت وگوی ما با مقداد باقرزاده تلفنی بود. ما تهران بودیم و او 644 کیلومتر دورتر از ما؛ جایی که تلفن همراه خوب آنتن نمی داد و ارتباطمان بارها قطع می شد. منطقه ای محروم در دل مراوه تپه استان گلستان. او اما با اصرار بعد از پنج سال خدمت در یکی از روستاهای محروم مرزی کشور، از مهر امسال به این منطقه اعزام شده بود؛ جایی ...
همسر شهید بودنم را پنهان می کنم! + عکس
. خط نرو تو بچه کوچک داری. سرت را داخل آشپزخانه ای انباری جایی گرم کن. جواب می داد نه بابا جنگی نیست. جنگ کجا بوده. روز تا شب می خوریم و می خوابیم بیکاریم و مدام می گفت: چشم! چشم! *گفتم بیا فرار کنیم داعشی ها ما را نبینند چند وقت بعد ارتباطمان قطع شد. خواب دیدم توی یک بیابان هستم و یک سری افراد را به زنجیر بسته اند و می برند. من با خودم می گویم اینها اسیر داعش هستند و دیدم که ...
اصلا کسی دنبال آدم نمی گردد
تدبیر24 گزیده گفت وگوی مجله چلچراغ با امیرهوشنگ ابتهاج را با هم می خوانیم: - سال گذشته عده ای با من تماس گرفتند و گفتند با دختر شما برای دیدارتان هماهنگ کرده ایم. من هم دیدم چاره چیست؛ گفتم تشریف بیاورید. آمدند نزدیک 17 نفر این جا. آقای دکتر جلالی، نماینده ما در یونسکو این جا بودند. یک چند دقیقه ای که گذشت، بهشان گفتند لااقل خودتان را معرفی کنید. همه یکی یکی خودشان را معرفی کردند. همه ...
آقازادگی برایم زیان داشته است/ به خاطر پدرم نتوانستم استخدام رسمی شوم
کشور افراشته باشد. * دوران کودکی را هم در سیرالئون سپری کردید؟ - خیر! بعد از تمام شدن مأموریت در سیرالئون پدر به سوئد اعزام شدند؛ بنابر این طفولیتم را در اروپا بودم و تحصیلات ابتدایی را در اسپانیا گذراندم؛ در اولین رفت وآمدها به ایران با افراد دیگری مانند پدر بزرگ و مادربزرگ آشنا شدم و تا آن زمان نمی دانستم عمو، خاله و اقوام دیگری هم دارم و تازه داشتم طعم ارتباطات فامیلی را می ...
خاطرات خاکستر
. بدین منظور به پای صحبت دو نفر از اعضای فعال انجمن معتادان گمنام شهرستان ساوه نشسته ایم که چندین سال با اعتیاد درگیر بودند و بهترین دوره های سنین نوجوانی و جوانی شان را با موادمخدر گذراندند و در این مسیر نزدیکان و اعتبار شغلی و حرفه شان را از دست دادند. در ادامه در مورد نحوه آشنایی شان با موادمخدر و این که چرا به سمت مصرف مواد رفتند و همچنین اتفاقاتی که منجر به استیصال آنها و ترک مصرف موادمخدر شد، می ...
یک روح و دو بدن
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند. از حرف های پرستار ها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضعیت زندگی آن ها آشنا شدم. یک خانواده روستایی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد ...
فلکه اول
بود به موهاش. سعی کردم خودم رو نبازم و همین جوری که می لرزیدم، داد زدم مرتیکه، چرا این پول ما رو نمی دی؟ بزنم از وسط نصفت کنم؟ بعدم خواستم یه نعره درست و درمون بزنم تا بترسه؛ اما نمی دونم چرا جای نعره، یه دونه از این جیغ ها که دختر بچه دبستانی ها می کشند، کشیدم. طرف زد زیر خنده. بعدشم یه نعره زد که بدون دخالت دست اپیلاسیون شدم. ظرفیت این سوندی هم که بهم وصل بودم، تکمیل شد. برگشتم به پدر خانمم گفتم: پول رو زد به کارتم. بریم بانک بگیریم. از حساب خودم همه طلبش رو دادم تا فقط زودتر برگردیم. خلاصه این که اولا: هیچ وقت تعارف الکی نزنید. دوما: هر چیزی مثل این سوند که خار آید، یه روزی به کار آید.... ...
بیوگرافی حسین یاری و همسر و فرزندانش
حسین یاری در 16 دی ماه 1346 در شهر ملایر به دنیا آمد. او فعالیت هنری خود را از سال 1358 با نمایش (گندم های خونین) شروع کرد و دو سال بعد به گروه تئاتر حوزهٔ اندیشه و هنر اسلامی پیوست. (وارث) و (سرباز کوچک) ازجمله نخستین کار بازیگری او به شمار می رود. بازی در ژانر دفاع مقدس اتفاقات خوشی را برای او رقم زد و با بازی در فیلم (شب دهم) به اوج شهرت و محبوبیت رسید. شب دهم سریالی ...
با بی خانمان های سامان سرای اسلامشهر
می گذارند، مهرداد تنها کسی است که سعی می کند با خواندن روزنامه خود را سرگرم می کند. او می گوید ای کاش هر روز همین روزنامه را برای ما بیاورند تا بتوانم ساعتی سرگرم شوم: اینجا جز دیوارها و سقف، هیچ راهی برای سرگرمی نیست. شادی را نمی توان در حصر تجربه کرد. سال 78 دانشجو بودم و از دانشگاه اخراج شدم. من را چرا این جا آوردند؟ چرا نگه داشتند و چرا ترخیص نمی کنند؟ اینها باید به این سوال پاسخ دهند. در ...
علیرضا از سفره بی ریای دمشق حاجتش را گرفت
مسیر می فرستم .من تا آن زمان هرگز خوابی از رهبری ندیده بودم. اما طبق خوابی که از رهبری دیدم حکم جهادم را دریافت کردم. بعد از آن با رفتن علیرضا موافقت کردم و گفتم من راضی ام،برق نگاه علیرضا را خوب به یاد دارم. آن نگاه را نه قبل تر دیده بودم و نه بعد دیدم، مانند بچه ها ذوق می کرد. ذوق قشنگی بود. خیلی هم زود کارش جور شد و رفت. اولین اعزام ایشان چه زمانی بود .چه مدت در جبهه مقاومت حضور داشت؟ ...
درگذشت معین فر؛ اولین وزیر نفت ایران
. من در عین حال که مخالف سلب مالکیت از افراد بودم اما مدام به دوستان گوشزد می کردم که طوری نشود که فردا صاحبان سهام بیایند و سهمشان را طلب کنند. مثل این بود که دولت با همه گرفتاری هایی که داشت، اسبی را تیمار می کرد و بعد زین کرده تقدیم می کرد. راستش من از همین مثال اسب استفاده کردم و گفتم روزی می رسد که سرمایه داران فراری بانک ها برمی گردند و از دولت اسبشان را طلب می کنند. به گفته معین فر ...
لبخند پلید یک همکار!
فرزانه ماستیری از همان روز اولی که او را دیدم حس کردم پشت لبخندی که نشان می دهد، دنیای مرموزی پنهان شده است. هر روز صبح که پشت میز می نشستم با همان لبخند تکراری مواجه می شدم. مهم نبود هوا بارانی است یا آفتابی، مهم نبود اول برج حقوق گرفته یا آخر ماه است، همیشه لبخند به لب داشت. اوایل فکر می کردم این لبخندش به خاطر گشاده رویی و اخلاق مهربان اوست، اما نه! گفتم که یک چیزی پشت آن لبخند ...
آرزو بخاطر من مسلمان شد و من دیوانه وار دوستش داشتم بخاطر همین کشتمش+عکس
...: من و آرزو و یکی از دوستان صمیمی ام به نام هومن هر سه در یک شرکت خصوصی کار می کردیم. تا اینکه من به آرزو علاقمند شدم و به خواستگاری اش رفتم. بعد از خواستگاری بود که متوجه شدم هومن نیز به او علاقمند بوده است .ما با هم ازدواج کردیم و من عاشق آرزو بودم اما گمان می کردم او و هومن همچنان با هم در ارتباط هستند به همین خاطر به آرزو مشکوک بودم. وی ادامه داد : آن شب از محل کارم به خانه ...
شهید ستاری، اسوه نوآوری پدافند در دفاع مقدس
ها و خدمات این شهید بزرگوار می فرمایند:” شهید ستاری در میدان های جنگ، بارها تا مرز شهادت پیش رفت و پیوسته در طلب شهادت بود. او شب و روز نمی شناخت و تمامی لحظات زندگی خود را وقف خدمت به اسلام و نظام اسلامی کرده بود.” شهید ستاری، فردی پرکار بود. او تقریبا در تمام ساعات شبانه روز، به دنبال کارهای نظامی پایگاه هوایی و رسیدگی به مسائل و مشکلات پرسنل و همچنین تنظیم برنامه های کاری آینده بود و هیچ ...
وقتی دختر دهه هفتادی با اینستاگرامش شغل ایجاد می کند + عکس
هم می کند. او که شیرینی پزی را از دو سال پیش و همزمان با تحصیلش آغاز کرد، زمان زیادی برای پیشرفت در این کار گذاشت تا جایی که از خواب شب و تفریحات دیگرش هم می زد. همین تلاش های حانیه باعث شد تا پس از گذشت دو سال از شروع کارش با 500 هنرجو، بتواند یک کارگاه شیرینی پزی افتتاح و برای 10 نفر ایجاد شغل کند. او نمونه ای خوب از جوانانی است که توانست رویاهاش را با تلاش های شبانه روزی خودش به واقعیت تبدیل ...