سایر منابع:
سایر خبرها
زنان شهری فقیر با طرد اجتماعی روبرو هستند
...، می پرسن مجردی یا متأهل؟... وقتی می گم مجردم، همه برنامه ها عوض می شه. رفتارهای طردآمیز نسبت به یک زن مجرد، به ویژه هنگامی که فقرش آشکار شود، با شدت بیشتری صورت می گیرد. فاطمه 40ساله، دارای تحصیلات راهنمایی و خانه دار، که به تازگی طلاق گرفته و حضانت فرزند خردسالش را برعهده گرفته، می گوید: یه روز تصمیم گرفتم برم یه خونه برای خودم اجاره کنم. وقتی گفتم شوهر ندارم و وضعیت مالی خودم رو گفتم ...
امروز، جوان انقلابی بسیار داریم/ به اعتقاد من این جوان از جوان انقلابی اولِ انقلاب شأنش بالاتر است
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از KHAMENEI.IR ، حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 15 اسفند 1392 با اعضای مجلس خبرگان رهبری دیدار کردند. مشروح سخنان مقام معظم رهبری در این دیدار به شرح زیر است. بسم الله الرّحمن الرّحیم خدا را سپاسگزاریم بر توفیقی که عنایت فرمود که ما زنده بمانیم در یک جلسه ی دیگر در این جمع با عظمت حضور پیدا کنیم و مطالبی را بشنویم و مطالبی را عرض کنیم. تشکر میکنم از رئیس محترم مجلس خبرگان(1) که ب ...
متن تولد دخترم (دختر گلم تولدت مبارک)
سال ها گونه ای دیگر زندگی کرده ام. سال ها مد و رنگ سال برایم بی معنی بوده است، پس حق بده حرفت را نفهمم وقتی می خواهی در روز تولدت همه چیزت را با هم ست کنی. نه اینکه تولد تو برایم مهم نباشد. مگر روز زاده شدن میوه دل یک مادر می تواند برایش مهم نباشد؟ دخترم! تو ثمره زندگی من هستی و بخشی از من در وجود تو است. کاش شادی بودن با دوست هایت آنقدر زیاد باشد تا بعد از رفتنشان اختلاف فکری خودت را با من از ...
صدای خاص تنها سرنخ
چهارمین باربری، پسر جوانی که راننده یکی از کامیون ها بود گفت: من دیشب بارها را بردم اما من راننده نبودم و همکارم هم الان اینجا نیست. بعد هم شب بود و دقیقا یادم نمی آید که کجا رفتیم. فقط مطمئنم که بارها را به شهرکی در همین اطراف بردیم. به پسر جوان گفتم با ما بیا و به محض این که به شهرک رسیدیم چشم هایت را ببند. طبق حرکت ماشین تو راست و چپ بگو. او هم قبول کرد و به راه افتادیم از ابتدای شهرک پسر ...
سرنوشت سیاه
اعتیادم معلوم نشود. پدر و مادرم مرا دست تهی روانه خانه شانس که چه عارض شوم! روانه خانه بدبختی کردند. اگر چه زندگی ام ویران بود، ولی من نیز ویرانه زندگی ام را روی زندگی زنی دیگر بنا کردم. همسرم به زندگی دوم خود بها نمی داد و اگر حرفی می زدم با کمربند به جانم می افتاد و سیاه و کبودم می کرد. زیادتر شب ها در خانه تنها بودم و از بیم چشم به سقف چوبی دوخته و تیرهای چوبی را چند بار می شمردم تا خوابم ببرد ...
شناخت شهید برونسی فراتر از مرزهای جغرافیایی کشور
برونسی توسط آن هیئت برایم تعجب آور بود، وقتی از آن ها پرسیدم شما چگونه با شهید آشنا شدید، آنها خود را فرزند شهید برونسی خطاب کردند، از طرفی هم به دلیل ترجمه شدن کتاب خاک های نرم کوشک به عربی، آن کتاب را مطالعه کرده بودند. نویسنده خاک های نرم کوشک در ادامه گفته های خود، اظهار کرد: در سفر دیگرم به لبنان، با گروهمان به جایی رفته بودیم که چند نفر دورمان را گرفتند، این حرکت در آن کشور برایم طبیعی ...
آخرین جمله شهید علم الهدی: برو آرپی جی زن ها رو بیار جلو
آنجا افتادیم در محاصره. از ظهر در محاصره افتاده بودیم ولی نمی دانستیم. ما بعد سه روز و سه شب، نان و پنیر و خرما با حسین و بچه ها می خوردیم؛ آقای سلحشور و سه نفر دیگر هم بودیم، 5- 6 نفر نوک بودیم. یعنی کسی از ما جلوتر نبود. آخرین جمله حسین این بود که برو آرپی جی زن ها رو بیار جلو و این که تانک بیشتر از آن است که ما فکر می کنیم. آمدن من به عقب همان بود و ماندن آنها و شهید شدنشان، همان. من به راحتی ...
روی خط آفتاب
...: شما مطالب خود را از طریق ایمیل aftab.yz@gmail.com برای ما ارسال دارید. 1258- آقای شریعتمداری باید بدانند مشکلات امروز دستپخت امثال ایشان است. (10/10) 1132- چشم انتظاری! افرادی که به روزنامه مورد علاقه شان مطلب می دهند، تمایل دارند بدانند مطلب ارسالی شان قابل چاپ تشخیص داده شده یا نه و در صورت تایید، بازه زمانی آن برای چاپ چند روز است؟ کاش روابط عمومی یا یکی از کارکنان ...
داستان دختری که برده جنسی شد +عکس
بروکلین رفته بودم, رئیس این روسپی منزل که زن خوب و مهربانی به نظر می رسید شماره تلفن مرد جوانی را به ما داد و گفت که اگر روزی توانستیم خودمان را از این بند آزاد کنیم این مرد به ما کار شرافتمندانه خواهد داد و خواهیم توانست پول پس انداز کنیم و به اندونزی برگردیم. چند روز بعد من و نینا موفق شدیم از راه پنجره کوچک دستشویی که بازمانده بود فرار کنیم و به شماره تلفنی که به ما داده شده بود زنگ ...
اعتراف به قتل دوست بعد از 12 سال/حوصله شوخی نداشتم،با دوضربه چاقو او را از پای درآوردم
. من ناگهان به شدت عصبانی شدم و با چاقو دو ضربه به او زدم. وقتی دوستم نقش بر زمین شد، از ترس فرار کردم. به خانه مان رفتم، لباس هایم را عوض کردم و فراری شدم .بنا بر این گزارش، متهم اکنون در بازداشت به سر می برد و تحقیقات از او همچنان ادامه دارد.
یادداشت پدر برای بازداشت پسر
.... گفتند بگذار همه چیز از هم بپاشد تو که چیزی برای باختن نداری، گفتم نه، باید نشان دهیم انقلاب سال 57 وعده هایش راست بود، باید کشور امن بماند با تحقق خواسته های فلاکت زده، امروز احساس کردم باختم، از اینجا می گویم مراقب پسرم باشید، بخاطر او زنده ام. بخاطر او و همچون او زنده ام و می نویسم، کاش کاری نکنند روح هنرمند زخمی شود و سالها در نگاهش بماند. می نویسم، نتیجه را برایتان می نویسم. اصلا نمی توانم در تخیل اضطراب پسرم را تاب بیاورم، دعا کنید سکته نکنم و زنده بمانیم و روی خندان و ماهش را ببوسم انتهای پیام کلمات کلیدی: اعتراضات گرانی - محمد آقازاده ...
شهاب زاهدی، خاص ترین لژیونر فوتبال ایران
من هم بروم. محروم شدم و بعد از حدود سه سال، شرایط حضور در این کشور باز هم برایم فراهم شد و این بار درنگ نکردم و بعد از نیم فصل نسبتا خوب در ماشین سازی، راهی ایسلند شدم. این انتخاب فقط و فقط به واسطه لطف خداوند در حق من بود. برای پیوستن به این تیم ایسلندی گویا تست داده ای؟ شرایطی مشابه رامین رضاییان برای حضور در اوستنده... مدیر برنامه هایم فیلمی از بازی ام در ماشین سازی را ...
انشا در مورد هدف زندگی در قالب های مختلف
این هم نیست. پنج ساله که شدم، به مهد کودک رفتم. هدف زندگی ام این بود که بتوانم مثل مربی مان یک زن مهربان باشم و شعرهای قشنگی را که او بلد است بخوانم. آخر سال همه شعرهای او را حفظ شده بودم اما به اندازه او بزرگ نبودم. تابستان همان سال، هدف قبلی ام را به کل فراموش کردم. با هواپیما به مسافرت رفتیم و به این نتیجه رسیده بودم که قدرتمندترین فرد روی زمین یک خلبان است. برای همین تصمیم گرفتم هر ...
مریم حیدرزاده: نگرانم عشق منقرض شود!
اوضاع و مواضع مدیران تغییر کرده و فرهنگی تر شده است. بنابراین نامه ای به وزیر ارشاد نوشتم و اتفاقات را از آغاز شرح دادم و سپس دیداری باهم داشتیم و از آن به بعد، یعنی از زمان آغاز رسمی ریاست جمهوری آقای روحانی با هیچ خواننده خارج از کشور کار نکردم. در دوره جدید فعالیت هایش؛ مریم حیدرزاده در ایران کتاب تو را در حضور همه دوست دارم را منتشر کرده است و البته آن گونه که می گوید کارهای نهایی روی ...
مرتضی فنونی زاده : طارمی بهتر است حداقل تا پایان فصل در پرسپولیس بازی کند
مرتضی فنونی زاده ، پیشکسوت باشگاه پرسپولیس اظهار کرد: دیروز وقتی به بیمارستان برای دیدن علی آقا رفتم واقعا ناراحت شدم که اسطوره پرسپولیس را روی تخت بیمارستان دیدم، به علی آقا گفتم یک تخت هم تو اتاق برای من بگذارند و کمی روحیه سلطان بهتر کنم اما بستری شدن علی پروین در بیمارستان اصلا خوب نبود اما همه پرسپولیسی های دهه 60 دور هم جمع شدیم و آن تیم رویایی بازهم دور علی پروین حلقه زده بودند ...
خداداد عزیزی: من یک بار دعوا کردم آن هم با بازیکن خارجی تیم فولاد بود
جدالی که با نتیجه 3 – 3 رو به پایان بود و با گل واقعاً کم نظیر خداداد عزیزی به نفع پاس خاتمه یافت. به همین بهانه سر حرف را با حماسه ساز ملبورن باز کردیم، بخوانید. برنامه دوشنبه شب 90 را دیدید؟ خداداد عزیزی: دوست دارم ببینم ولی این برنامه خیلی دیروقت آغاز می شود و من اگر خیلی خودم را بیدار نگه دارم سلام و احوالپرسی عادل را می بینم. امیدوارم مدیران شبکه سوم اگر دوست ...
ماجرای جنجالی حضور بازیکن سفارشی در سپیدرود/ پای نماینده مجلس وسط کشیده شد
جامگان تست می دهید و اگر خوب باشید به تیم اضافه می شوید. او با بیان اینکه ظاهرا بحث کمک های مالیاتی از طرف این بازیکن برای تیم هایی که به آنجا می رفته انجام می گرفته است، گفت: بنده به او گفتم این مسائل برایم ارزشی ندارد؛ گفتم اگر توانایی فنی تو خوب باشد به تیم می آیی اما دیروز متوجه شدم این بازیکن که با سپیدرود قرارداد بسته، همان فردی است که به من پیامک می زده و گفته برادرزاده رییس ...
داستان تلخ زندگی - شارلیز ثرون -
تصمیم بگیر. آیا این اتفاق شخصیت تو را تعیین خواهد کرد؟ آیا می خواهی غرق شوی یا می خواهی شنا کنی؟، فلسفه او این بود”. شارلیز و مادرش مدت کوتاهی پس از آن شب ترسناک آفریقای جنوبی را ترک کرده و به امید این که وی در حرفه مدلینگ آینده ای برای خود بسازد به ایالات متحده آمدند. بعدها وی اولین نقش خود در هالیوود را در سال 1996 در نقش یک زن قاتل در فیلم دو روز در دره (2 Days in the Valley) بدست آورد و ادامه ماجرا نیز داستان درازی دارد. ...
آیت الله علوی بروجردی: عقاید مهدویت بین حوزویان جا نیفتاده است/ لزوم تدوین کتاب جامع مهدویت/ حوزه بیش از ...
بود و امام حاضر و ناظر ما هستند. بقیه ائمه را هم برای هر کاری که مربوط به خودشان باشد به در خانه شان می رویم. به هر حال امیدوارم خداوند به همه عزیزان توفیقات بیشتری عنایت کند؛ مخصوصاً آقای پور سید آقایی را که ما ارادت دیرینه ای خدمتشان داریم و واقعاً خوشحالم که ایشان با این فضل و کمال و سوابق به این کار همت کردند. با بسیاری از مشکلاتشان آشنا هستم. ایشان علی رغم این همه مشکلات این کار را ادامه می دهند و هر سال هم با مشکلات جدیدی مواجه اند. از خداوند متعال می خواهم صبر و استقامت ایشان را در این کار افزون کند و عواقب بسیار روشنی در این مجموعه مقرر دارد. ان شاءالله. ...
نیما: من دانم و شهریار می داند چیست!؟/ پاسخ نیما و شهریار به پیشنهاد خودکشی که توسط صادق هدایت مطرح شد
نیما تعریف کرده است. او در یکی از خاطرات خود اشاره می کند که نیما برای برقراری رابطه عاطفی صمیمانه تر با همسرش از او مشورت خواسته است. او می گوید: نیما گفت: خانمِ آل احمد! جلال چکار می کند که تو آنقدر با او خوب هستی؟ به من هم یاد بده که من هم با عالیه همان کار را بکنم؟ من گفتم آقای نیما! کاری که نداره، به او مهربانی کنید، می بینید این همه زحمت می کشد، به او بگویید دستت درد نکند. در خانه من چقدر ...
مردم دلاور افغانستان در دوران دفاع مقدس در صف نخست نبرد بودند/ عمده مشکل مسئولان این است که اصلا حرف ...
دیگر یتیم خانه ایران است. چند تا کارگردان در ایران مسئله و دغدغه اشان ساختن چنین اثری درباره تاریخ ایران است. یک عده با نگاه سکولار به سینمای دینی اعتقاد دارند. آنچه که در یتیم خانه ایران نمایش داده می شود مگر بر سر ایران نیامده است؟ چرا دغدغه هیچ فیلمسازی نیست غیر از ابولقاسم طالبی؟ اغلب فیلم های اجتماعی ما شده اند نمایش عشق های مثلثی. آنچه که عرض کردم تحلیلی بود در مورد سینمای داستانی. چون من ...
تنبیه کردن کودک، چند نوع دارد؟
تنهایی نمیتواند نتایج دلخواه را فراهم کند؛ زیرا یک روش منفی است، و کودک با تنبیه فقط کار بدش را متوقف می کند و می آموزد که کاری را نباید بکند؛ اما نمیفهمد که چگونه باید رفتار کند و ما انتظار چه رفتاری را از او داریم. در خانه نقش پدر و مادری را داشته باشید، نه نقش پلیس ، قاضی یا معلم. وظیفه ی پدر و مادر ، آموختن رفتار صحیح و نهادینه کردن آن در کودک است. تنبیه بدنی و عاطفی ممنوع چرا ...
زن متهم به قتل مرد موردعلاقه اش با 50 بار سوگند تبرئه شد
در نهایت موفق شدم پسرم را منصرف کنم؛ حالا هم فکر می کنم آن زن پسرم را به عمد کشته است چراکه شب حادثه پسرم در خانه او بود. با توجه به شکایت پدر مقتول مأموران شیما را بازداشت کردند. او در بازجویی ها ارتباط با احمد (مقتول) را قبول کرد اما گفت او را به قتل نرسانده است. این زن گفت: با احمد رابطه داشتم و به خانه ام می آمد، او می خواست با من ازدواج کند و همه قرارها را گذاشته بودیم اما بعد از ...
عاشورا پشتوانه تشیع
نشسته بودند. بعد آمدیم مسجد، وارد مسجد شدیم خوب الان دیگر اذان مغرب را هم داده بودند. یک نفر داخل مسجد نبود. نماز مغرب را خواندم داشتم آماده می شدم برای نماز عشا، دیدم همهمه ای شد، جمعیتی آمدند گفتم بابا الحمدالله. بعد متوجه شدم که نه این ها احتیاج به دستشویی داشته اند. این درست نیست! این درست نیست! امام صادق سلام الله علیه در آن لحظات آخر زندگی فرمود: شفاعت ما به کسی نمی رسد که نمازش را سبک ...
بلای جانسوزی که اشتباه پزشکی بر سر دختر 7 ساله باهوش آورد+عکس
داد و پس ازآن به زندگی درکنار برادر 12 ساله اش -یاسین- و مادر ایرانی اش ادامه داد. اما.... ماجرا از شب عید فطر سال گذشته شروع شد. شانزدهم تیر95، یاسمین بعد از دو روز دل درد و بی حالی، به درمانگاه یکی از بیمارستان های حوالی میدان ونک انتقال یافت. حدود ساعت 11 شب پزشک Doctor معالج که تا آن لحظه احتمال می داد درد دختربچه ناشی از آپاندیس باشد با مشاهده نتایج آزمایش ها و سونوگرافی، این ...
رابطه همسرم و زن جوان را به چشم دیدم!
به گزارش آفتاب، خانمی 35 ساله با ظاهری مرتب ومناسب اما چهره ای شکسته و در هم وارد اتاق مشاوره فرماندهی انتظامی استان فارس شد و اینگونه عنوان کرد : خدا بیامرزد پدرم همیشه می گفت پول خوب است به شرطی که جنبه اش را داشته باشی و خودت را گم نکنی. از همان روزی که دایی ام حرف ازدواج پسرش با مرا به او زده بود، نگران بود و می گفت نمی دانم چرا ته دلم با ا ...
شهدا شاهدان این عالم، امروز نگرانند
دارد و مثل زمان عملیات مشغول تقسیم نیروها در مناطق مختلف تهران است. او همه نیروهایش از جمله ابراهیم را در مناطق مختلف اطراف دانشگاه تهران پخش کرد. صبح روز بعد خیلی به این رویا فکر کردم. یعنی چه تعبیری داشت؟ تا اینکه رفقای ما تماس گرفتند و خبر درگیری در اطراف دانشگاه تهران و حادثه کوی دانشگاه را اعلام کردند. تا این خبر را شنیدم بلافاصله به یاد رویای شب قبل خودم افتادم. فته 78 خیلی سریع به ...
وععه ! ماشینا کی خریدن اینا
بارندگی می شد همه اعضا خانواده ( به قول پسرم ) پطروس فداکار می شدند.الان از فضل الهی آزرا دارم؛ اما هنوز هم این سقف سوراخ سوراخ را در انبار منزل نگه داشته ام. خاطره دوم ده بیست سال پیش بود که سریال چاق و لاغر را از برنامه کودک پخش می کردند.من بار کیف از تهران می آوردم به اصفهان.یک روز دوستی زنگ زد، گفت: صدا و سیما مناقصه گذاشته، اجناس از رده خارج را می فروشد. رفتم ببینم چیزی به ...
بازی هایی برای خانواده در آخر هفته
کسی چهارتا کارت چهارخانه دارد که توی بعضی خانه هایش اعدادی از یک تا 99 نوشته شده. کیسه سفیدی هم هست که تویش مهره هایی در همین بازه وجود دارند. در هر دور از بازی، به هر کس چند کارت می رسد و یک نفر کیسه را دستش می گیرد و شروع می کند به هم زدن مهره ها. بعد مثلا سه تا مهره را بیرون می کشد و عددش را می خواند. اگر شماره مهره با شماره یکی از خانه های کسی یکی باشد، مهر به او داده می شود تا روی ...
قاتل ستایش قریشی قصاص شد
.... مثلا چه می گویند؟ چند بار قصد آزار داشتند که وکیل بند نگذاشت. توی کانون هم همین بود؟ توی کانون هم بچه ها اذیت می کردند. امیرحسین، روزهای اول زندان واکنش ها چطور بود؟ من تا پنج شش ماه اول به زور حرف می زدم، اصلا شوکه بودم و نمی دانستم چه می گویم. یک دیوانه روانی کامل شده بودم. هر شب کابوس می دیدم. واکنش زندانی ها ...