سایر منابع:
سایر خبرها
مداحی ای علم افراشته بر سر ایوان عشق با نوای محمود کریمی
بیا و خواهر بگو جان من خسته دل جواب دختر بگو بیا و قصه آب برای اصغر بگو (ابالفضل) آه پناهم ببین زمان بی یاری است ای علم افراشته بر سر ایوان عشق خیز ز جا و مبر خواب ز چشمان عشق آمده ام در برت (ابالفضل) ناله ز غمها مکش با لب خشکت چنین شعله به دریا مکش پیش نگاه ترم روی زمین پا مکش ناله جان سوز تو در بر زهرا ...
مینی شعر (269)
که برای عقل، نامفهوم و موهوم و بیگانه است، اما برای دل و جان، آشنا و حس شدنی است. شعر، میزبانی صادق است که قلب مخاطبان مستعد خود را هدف قرار می دهد و آنان را به ساحت ناممکن ها و ناباوری ها فرا می خواند تا خود ببینند و باور کنند که اگر ایمان و عشق باشد، هر ناممکنی ممکن می شود. در این سری مطالب سعی کرده ایم گزیده ای از اشعار را در قالب ابیات زیبا و تاثیرگذار با تایپوگرافی های متفاوت، در ...
روایتی کمتر شنیده شده از بهترین فیلم بد دنیا
اوست؟ که مانند دیکی گرینلیف با صورتی ازشکل افتاده و خونین وسط قایقی تنها رها شود؟تامی پس از تماشای فیلم با غضب، عزمش را جزم کرد تا یک فیلم هالیوودی بزرگ بسازد. دوست نداری گذشته رو ببری تو یه زیرزمین تاریک دفن کنی و درش رو برای همیشه ببندی؟ این کاریه که من میکنم. بعدش یه آدم فوق العاده رو میبینی و تمام چیزی که میخوای اینه که کلید اون زیرزمین رو بهش بدی و بگی: بیا تو، خجالت نکش. اما نمیتونی، چون ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
تهمت زده و غیبت کرده من از همه گذشتم (این را آنقدر با سوز دل و با خلوص نیت گفتند و حالت بکاء داشتند عده ای که ایستاده بودند و گوش می کردند همه گریه می کردیم) و گفتند از اعماق دلت و جگرت از همه بگذر. یک مختصری نشان بده و خروارها بگیر. بعد بگو خدایا من که بنده کوچک تو هستم از همه کسانی که به من بد کردند گذشت کردم. خدایا من به تو بد کردم تو هم بیا از من بگذر سپس فرمودند این کار را بکن بعد برو طواف کن و ...
مهدی؛ سوره ای از سوره های قرآن بود/ قرآن با زندگی شهید رجب بیگی آمیخته بود
قرائت کرد: خون شد دلم خدایا، رحمی نما به حالم/ از دوری رفیقان آشفته شد خیالم /تا قله هدایت، یاران من برفتند/گم گشته ام خدایا در کوچه ضلالم /همچون پرنده عاشق، پرواز، عشق من بود/اندر غم شهیدان بشکست هر دو بالم /ما عاشقان همره، عهد سفر ببستیم/آن کاروان برفت و آمد غم ملالم/سرخ است دشت میهن از خون پاک مردان/زرد است روی زارم افتاده چون هلالم /یک آسمان ستاره، یک دشت پر زلاله/رویید از دل شب ...
شعر درباره همسر (شاعرانه با شریک زندگی)
دگر مثل هرشب نگو شب به خیر من از با تو بودن، ببین، خسته ام اگر چه تو خوبی ولی درک کن که دل را به مردی دگر بسته ام مرجان علیشاهی ❆❆❆❆❆❆❆ شنیدم رفتی و همسر گرفتی خیال عاشقی از سر گرفتی پرستو بودی و من دام عشقت نشستی یک زمان و پر گرفتی همه دلگرم عشق و رقص و آواز دل من می کند سوی تو پرواز ...
دیدمش گفتم منم نشناخت او : کوتاه ترین داستان تراژیک
: عشق گفت: چونی؟ حال تو چون ست؟ من گفتمش: روی تو بزداید محَن تو کجائی؟ من خوشم؟ گفتم: خوشی خوب صورت، خوب سیرت، دلکشی بَه بَه از کردار و رفتار خوشت بَه بَه از این جلوه های دلکشت بی تو یک لحظه نخواهم زندگی خیر بینی، باش در پایندگی بازآی و رَه نما، درپیش رو که منم آماده و مفتون تو در ره افتاد و من از دنبال وی شاد می رفتم، بَدی ...
مباد لحظه ای ازیادتان جدا باشم(چشم به راه سپیده)
احزان به گلستان نرسیده هست؟ دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه منحصرا برد، منحصرا برد، زمین مرد، زمین مرد، خداوند گواه هست، دلم چشم به راه هست، و در حسرت یک پلک نگاه هست، ولی حیف نصیبم منحصرا آه هست و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی... عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته گردد حس، تو کجایی گل نرگس؟ به خدا آه ...
قصه تلخ خواهران غریب در روستای ده شیخ/ کسی نیست درد ما را بداند
...؛ مادر که می شوی باید بدانی حسابت از تمام آدم ها و عنوان ها جداست، باید بدانی زندگی برای تو خواب هایی می بیند که تو حتی فکرش را هم نمی کنی، خواب هایی که دوست داری واقعاً خواب باشند و یک لحظه بیدارت کنند و بگویند همه چیز برای تو یک رؤیا بود. اما گاهی همین زندگی به طرز عجیبی برای تو بی رحم است و انگار زمانه با تو سر لج افتاده و خط کشی دستش گرفته تا بینند، چقدر صبوری ...
ماجرای شهیدی که می گفت بیشتر از 40 سال عمر نمی کند + عکس
...: "شهادت فرقی نمی کند کجا باشد؛ شاید در تهران یا سوریه"؛ جمله ای کلیدی و با محتوا از همسر شهید مدافع حرم که تاکنون شنیدم. شهدایی که با تمام آمال و آرزوها دل در گرو عشق به اهل بیت(ع) داشتند تا مسیر کربلایی و عاشورایی اسلام خشکیده نشود. این شهدا به ندای امامی جواب دادند که فرمود "اگر امروز در سوریه و عراق با تکفیری ها مبارزه نکنیم باید در همدان و کرمانشاه به مصاف دشمن خونخوار برویم ...
مادربزرگ شهر، دیگر تنها نیست
در این مخروبه ای که هیچ نشانی از یک خانه نداشت زندگی می کند. خانه ای که 12 سال قبل بعد از مرگ مردخانواده دیگر رنگ و بویی از زندگی در آن جاری نشد. خانه ای با دیوارهای دود گرفته و بانویی که غم نداشتن فرزند و از دست دادن همسر قد او را هر روز خمیده تر می کرد. هانیه دختر 15 ساله یزدی وقتی از تصمیم بزرگ خود به پدر و مادر گفت ایمان داشت آنها با وجود همه مشکلات از عضو جدید خانواده استقبال خواهند کرد. او ...
ماجرای توهین به حاج آقا مجتبی در بازار و واکنش ایشان
دوباره صلوات بفرست و بگو خدایا به گردن هر کسی حق اخلاقی دارم اگر به من فحش داده یا تهمت زده و غیبت کرده من از همه گذشتم (این را آنقدر با سوز دل و با خلوص نیت گفتند و حالت بکاء داشتند عده ای که ایستاده بودند و گوش می کردند همه گریه می کردیم) و گفتند از اعماق دلت و جگرت از همه بگذر. یک مختصری نشان بده و خروارها بگیر. بعد بگو خدایا من که بنده کوچک تو هستم از همه کسانی که به من بد کردند گذشت کردم. خدایا من ...
محبوب ترین آلبوم های موسیقی سنتی
اجتماعی یا نه، به صدای ضبطِ ماشین های اطراف تان دقت کنید یا این که موسیقی که آدم ها گوش می دهند؛ آهای خبردار را زیاد خواهید شنید یا ابر می بارد و رگِ خواب را: آهای غمی که/ مثل یه بختک/ رو سینه من، شده ای آوار/ از گلوی من/ دستاتو وردار/ کوچه های شهر/ پُرِ ولگرده/ دل، پُرِ درده/ شب، پر مرد و پر نامرده اما آنچه در آوازهای رگِ خواب می شنویم، از عهده کمتر خواننده ای جز همایون بر می آید. برای ...
با بی خانمان های سامان سرای اسلامشهر
... پسرم در آستانه اعدام است و من اسیر در گوشه ای از سالنی که تمام آن از تخت های دوطبقه پر شده و حتی زیرپله ها و در فضاهای خالی هم رختخواب پهن شده، مردی حدودا 50ساله اصرار دارد که حرف هایش شنیده شود. اسم و فامیل خود را با نگرانی می گوید و دل نگران فرزندانش است: یکی از پسرانم در زندان است، قرار است همین روزها اعدام شود و من باید پیگیر کارهای او می شدم اما دوهفته؛ شایدم بیشتر یا کمتر، این ...
سریر خون
آی اسپورت -جماعت بیایید دور و برم جمع شوید تا برایتان مرثیه بخوانم. مرثیه بابت هر چه دلتان بخواهد. از اخلاق بگیرید تا حرمت. از عشق بگیرید تا نفرت. از دوستی و رفاقت بگیرید تا دشمنی یا رقابت. جماعت حالم خراب است و دلم ویران. خون می زند بیرون از این جگر خسته و زخم خورده. حال خراب است و دل خراب و روح خراب و اندیشه خراب و کار ملک خراب و وضع جیب خراب و وضع ورزش خراب. چه کنیم؟ چه بگوییم؟ چه ...
گذری بر زندگی شهید مسیحی وهانج رشیدپور بابرودی
های سربازی اش را از ساکش درمی آوردم، می گفتم: تو آن همه آنجا زحمت می کشی، خب دلم می خواهد من هم یک کاری برای تو انجام دهم، آنقدر می گفتم تا راضی می شد، اما در عوض خودش هر جا احتیاج به کمک بود حاضر می شد، از کمک به مادر در کارهای خانه که بگذریم از دوستانش شنیده بودم به ملاقات بیماران می رفت و از دستمزد کار در تراشکاری، به نیازمندان کمک می کرد لورنس هم در تکمیل صحبت های خواهرش می گوید: بر خلاف من ...
مسیحیت و روابط بین الملل
) به حضرت عیسی(ع): مریما بنگر که نقش مشکلم هم هلالم هم خیال اندر دلم چون خیالی در دلت آمد نشست هر کجا که می گریزی با تو هست جز خیالی عارضی باطلی کاو بود چون صبح کاذب آفلی من چو صبح صادقم از نور رب که نگردد گرد روزم هیچ شب (مثنوی معنوی ، دفتر سوم، ابیات 3773-3776) ممثل شدن روح القدس بر حضرت مریم(س): آن پناهم من که مخلص هات ...
هنگامه قاضیانی: دنیای موسیقی دنیای آخر و برترین هنر است
موسیقی ما - دوست دارم روبه روی زنان سرزمینم بایستم و برایشان بخوانم. می خواهیم یک شب کنار هم عاشق باشیم . این ها را هنگامه قاضیانی دو سال پیش، زمانی که می خواست برای اولین بار رودرروی مخاطبانش بایستد و قطعات خاطره انگیز دوران گذشته را اجرا کند، بر زبان آورد. کنسرتی که در آن با بازیگری که صرفاً می خواهد در حوزه موسیقی هم طبع آزمایی کند، روبه رو نبودیم و توانست فراتر از آن را به تصویر بکشد. ...