سایر منابع:
سایر خبرها
برخی سود جویی ها هم گرفته خواهد شد. ■ بازارهای دام بدون پروانه بهداشتی در همین زمینه معاون دادستان و سرپرست دادسرای ناحیه 7 مشهد گفت: در زمینه گرانی بی رویه گوشت گوسفند در مشهد این معاونت با رصد دقیق بازار با کمک نیروهای بسیجی و با هماهنگی دادستان محترم مشهد، طی دو مرحله قبل ازعید نوروز و ماه مبارک رمضان هشدار لازم را به دفتر امور اقتصادی استانداری و ستاد تنظیم بازار استان به صورت ...
نخستین دادگاه هیأت منصفه جنایی فدرال، مافوق او بودم. او تنِ لَشی اساطیری بود که ذهنی مرموز و غیرعادی داشت. در چرخ دستی او که شکل تغییر یافته ای از چرخ های مورد استفاده برای خرید بود و از آنها برای حمل اسناد در دادگاه استفاده می شد، اسناد مهم درهم و برهمی را درباره این پرونده کشف کردم. به عنوان مافوق از او پرسیدم: آیا این اسناد را تو اینجا گذاشته ای؟ ، تأیید کرد. وقتی برگشتم دیدم که هر مدرکی را در یک پوشه بدون نام گذاشته و به قفسه بازگردانده است. با این حال هنوز می دانست که هر سند و مدرکی دقیقاً کجاست. کلمات کلیدی وفاداری والاتر (قسمت 18) ...
احمق با پای خودم به خانه اش رفتم در حالی که می دانستم این کار اشتباه است. به خودم دروغ گفتم. گفتم سعید پسر خوبی است و مرا دوست دارد. محال است کاری کند که من برنجم. احساس می کردم اگر فکر کند به او بی اعتمادم ناراحت می شود و به غرورش برمی خورد. واقعاً دوستش داشتم. این شد که در آن روز شوم پا به خانه اش گذاشتم...همه چیز خوب پیش رفت. خودش غذا درست کرد و خوردیم و بعد از غذا نوشیدنی آورد. تا همین جا یادم ...
) هم یاد می شود، همچنین به وجهه صنعت خودروسازی آلمان ضربه زد. دفاتر کمپانی مرسدس (زیرمجموعه شرکت چند ملیتی دایملر) و ب ام و نیز برای یافتن شواهدی دال بر تقلب احتمالی مورد بازرسی قرار گرفتند. دولت آلمان روز دوشنبه (11 ژوئن) 774 هزار دستگاه خودروی دایملر را از سراسر اروپا برای تعمیر فراخواند. اداره فدرال امور خودرو اعلام کرده است که علت فراخواندن این خودروها یک سیستم غیرمجاز خاموش کردن موتور به هنگام تصفیه ی گازهای زاید خروجی است. این نهاد نظارتی در حال بررسی دیگر مدل های خودروی بنز است. ...
این ماجرا به دوران پیش از پیدایش تلفن همراه برمی گردد. برای همین، هیچ راهی برای یافتن من نبود. دوستم می دانست که من پیش از بازگشت به کتابخانه٬ به فروشگاه کپی کینکو (یکی دیگر از نشانه های دهه ی 80) می رفتم. هنگامی که به فروشگاه رسیدم٬ بیرون آن منتظر ایستاده بود. او به من گفت که مادرم زنگ زده و گفته که پدرم مرده است. من اطمینان داشتم که پدرم بر اثر تصادف ماشین٬ سکته قلبی یا دیگر انواع اتفاقی ...