سایر منابع:
سایر خبرها
آزاده نامداری سرِ درد و دلش باز شد و از آن ماجرا نوشت
، بگذریم. گناهان من بماند بین "من و خدا". من با بیکینی لب دریا نبودم یا توی دیسکو، من با بچه ی شیرخواره ام جایی بودم که حس می کردم کسی دوروبرم نیست، اینکه یکی با دوربین شکاری توی قلب غربت... چقدر همکاران خانم علیه من مصاحبه کردند، گویی پاک و طاهر هستند؛ اما گاهی سکوت سزای سبک سری است. پ.ن. با همه ی این تفاسیراصلا قصدم دفاع از خودم نیست، فقط اگر دلی را آزردم ببخشید، ببخشید، ببخشید ...
کسی هوامو نداشت!
کسی دور و برم نیست اینکه یکی بادوربین شکاری تو قلب غربت... [شکلک غمگین با قطره ای روی سر] چقدر همکاران خانومم علیه من مصاحبه کردن گویی پاک وطاهرن [شکلک خنده] اما گاهی سکوت سزای سبک سری است. پ. ن: باهمه این تفاسیراصلاً قصدم دفاع ازخودم نیست، فقط اگه دلی رو آزردم ببخشید، ببخشید، ببخشیداین شمایین که برام مهمید فقط شما، ازکسی نمی ترسم جز خدا، خیلی چیزهارو نمی دونید که نمی شه گفت، اما من ...
فتح الله زاده: با پرسپولیس تبانی کردیم!
مردم به داخل زمین بریزند ولی انصافاً رفتار ما حرفه ای نبود. * یعنی سیاست باعث تساوی باشد. دقیقاً حاجی جان، درست گفتی. * فائقی به چه کسی گفته بود؟ به عمو نصی و زرینچه گفته بود، آن ها هم به بازیکنان. به من هم پیغام داد گفتم چشم. * 6 تا نه، چرا یک هیچ نبردید؟ اینکه بیشتر به ضررتان شد. چقدر قرمز ها شما را تحقیر کردند. ببین تقصیر بچه ها شد. فکر می کردند اصلاً نباید ...
عابدینی: به جادوگر گفتم استقلال را در دربی برنده کن!
با هواداران استقلال درگیری داشتید؛ در خیابان. نه تکذیب می کنم. *یادم هست در یک مصاحبه قدیمی این را گفته بودید. ببین یک بار وقتی در شورای شهر بودم، یک حمله ای به ما شد. بعداً بررسی کردیم، دیدیم موتورسواران آبی بودند! (خنده) حالا ما اینقدر از آبی ها خیر دیده ایم که آن اتفاق هم زیاد مهم نبود. * آقای فتح الله زاده گفته استقلال یک بار 8 گل به پرسپولیس زده است. البته ...
شلیک، شات، شهید!
که در وسط گلوله باران شجاعانه از جوی آب پرش می کند تا رسالت جامعه رسانه را به جا بیاورد. از او می خواهم تا از روز حادثه بگوید، همچنان که نگاهش به اطراف است، چند لحظه ای حادثه را برای خودش مرور می کند، سپس با این جمله آغاز می کند: "مرگ بر مرگ! هرچه از حادثه دور می شویم بیشتر به این که آن روز چه بر سر حاضرین آمده است پی می برم. گروه ارکستر مارش نظامی بر طبل می کوبیدند و هنوز صدای شیپورها ...
سیاسیونی که با امام اختلاف نظر داشتند، آینده جنگ را رقم زدند
.... بچه های حمزه این قدر شهید دادند. یا جای دیگر سردار احمد غلام پور: ما در والفجر مقدماتی و والفجر یک بیش از این ها شهید و مفقود دادیم. منتها این منشاءاش اینطوری شد یک کسی آمد مصاحبه ای کرد در کشور ما، که این مصاحبه شد یک خوراک تبلیغاتی برای آن طرف آب آمدند جو درست کردند. مسعود ده نمکی: شروع عملیات در مورد اینکه عملیات شود یا نشود بحث شد در قرارگاه سردار احمد ...
داستان ایثار
آن چنان که باید خنده روی لب هایش نمی آمد. اما جریان آزادی اسرا و ورود آنها به ایران یکی از بزرگترین معجزاتی است که در تاریخ انقلاب اسلامی ما اتفاق افتاده است. این آزادی واقعاً یک رؤیا بود. وقتی برای استقبال گروهی از اسرا به مرز خسروی رفتم، صورت های استخوانی، گونه های بیرون زده، اندام های لاغر بچه ها آن چنان شاد و پر انرژی جلوه می کرد که همه ما از وجود خود احساس شرم می کردیم. با نخستین قدمی که ...
100 ترفند رانندگی که خیلی هایشان را تا حالا نشنیده اید
بیندازید و اگر ندارید، پلک های او را چند لحظه بسته و دوباره باز کنید. اگر مردمک چشم با نور کوچک می شود، نشانه سالم بودن مغز است. بارزترین علامت عدم تپش قلب هم کبود شدن بدن و لب هاست. بهترین جا برای کنترل نبض، گردن است. اگر محل نبض را در گردن نمی دانید، اول نبض گردن خودتان را بگیرید. با فشار دادن قسمت نرم گوش یا فشار دادن ناخن های انگشت یا فشار دادن نوک سینه در مردان واکنش ...
یک بهار در چابهار
.../ رسول محمدی جوی آبادی دانشجوی دکتری ادبیات: از زمانی که ماجراجویی آلفونس گابریلِ فرانسوی در پیمودن مسیرهای پر خطر کویر ایران را خواندم (حدود سال 1380) مشتاق تر بودم که به سیستان و بلوچستان سفری داشته باشم . چرا که ، ای ایران ، پرو بومِ کرد و بلوچ تو را چون /درختِ نجابت ثمر دوست دارم این فرانسویِ پر جرأت دشوارترین مسیرهای کویر مرکزی و لوت را سال 1312 خورشیدی ( م 1933 ) را در سفری ...
افتخار می کنم که از تئاتر بالا آمده ام/ دوست دارم تبریز را خیلی بشناسم
در بچگی این کار را میکردم،چه کار بدی بوده و چقدر بچه های داخل آن خانه وحشت کرده اند.گفت اره مامان چه کار زشتی بوده و خلاصه توانستم به او بفهمانم که کار خوبی نیست.در خیلی از این چنین مواردی ،من به کمک بازیگری توانستم،وظیفه مادری ام را به نحو احسن انجام دهم. از مصاحبه خیلی خوشم آمد،خیلی روان و خودمانی بود و آدم می توانست در آن خیلی راحت ،دروغ نگوید. گفت و گو:دانیال برهانی ...
معرفی تازه های نشر مؤسسۀ فرهنگی هنری قدر ولایت در هفتۀ دفاع مقدس
به حقیقت مؤمنان اند و آمرزش و روزی نیکو از آن آنان است. این آیه نیرویی تازه در وجود عبدالله دمید و قلب پاک و مهربانش را از ایمان و یقین سرشار کرد. با اشتیاقی ملکوتی بلند شد و به سمت مسجد حرکت کرد. آن قدر سبک بال شده بود که در مسیر خانه تا مسجد حس پرواز داشت. در آخرین نمازی که عبدالله و احد و عباس به جماعت خواندند، سوز خاصی در قنوت عبدالله بود و با بغضی پررنگ زمزمه می کرد: ربنا ...