سایر منابع:
سایر خبرها
. اون موقع کلمه ی دیگه ای به ذهنم نمی رسید. اعتقاد نداشتم به حرفم چون مادر خانمم دیابت و ناراحتی ریوی داشت، برای همینم از روز اول ورود کرونا نگرانش بودم و الانم شک داشتم بتونه دوام بیاره. حالا که اون زن مهربون رفته زیر دستگاه ، انگار شونه های من هم رفت زیر بار مسولیت های جدید و سنگین، با خودم گفتم: خوب ، الان باید مرد میدون بود و اوضاع رو مدیریت کرد. اینجا آغاز نبرد سخت من برای عبور از این بحران لعنتی بود. ادامه دارد ... . ...
: این چیزا رو من اثر نداره ماسکتو نگهدار برای خودت دل و دماغی برای حرف زدن نداشت، اما یک پاکت سیگار قفل دهانش را باز کرد این چیه می کشی آخه؟ فقط مگنا قرمز یا بهمن کوچیک خوبه، نداری؟ گفتم نه عملم سنگین نیست با نیش خند گفت: از اون ماسک و دستکشی که دستته معلومه ! گوشه ای به دیوار تکیه داد و نشست تا نفسی تازه کند که سیگارش را روشن کرد و گفت: غذا داری بهم بدی یا پولشو بدی؟ گفتم باشه، ولی آخه ...
: و البته دزدیدن یا ترور دانشمندان! - خب، این گروه ها از کجا تأمین و تجهیز می شن؟ حافظ که روی زمین نفس نفس می زد، همان طور درازکش تنها یک جمله گفت: از طرف همونایی که می خوان دنیا رو سرگرم کنن! حبیب توضیح داد که: همه اینا به نفع کشوریه که می خواد ثروتمندا و سرمایه دارا و – به قول خودش- نژاد برتر رو جمع کنه و با سفینه هاش به شهرک های ساخته شده در ماه منتقل کنه. اون وقت ...
سریال پدر در خندوانه گفته بود: فردای آن روز من با پدرم به دفتر کارگردان رفتم و گویا که من نزدیک ترین گزینه برای این نقشتشخیص داده شدم. 8 اسفند ما به دفتر آقای توفیقی رفتیم و 10 اسفند من جلوی دوربین بودم! بشدت تو زندگی عادی ام آدم تنها و خونه نشینی هستم. در طول روز کار خواصی ام نمی کنم و سعی می کنم دورم خلوت باشه تا توی آرامش باشم، بیشتر اوقات می نویسم و امیدوارم روزی اتفاقی در نوشتن هم برایم بیفتد. ...
امروز دخترم و نوه هام میان اینجا، آبگوشت بارگذاشتم، شما و همسر و بچه ات هم بیاید دور هم باشیم . نکته اصلی دقیقاً در همین جمله نهفته است، مصداق ما، اعضای خانواده گسترده است اما حتی می توان گفت مصداق ما، لزوماً اعضای دارای پیوندهای سببی و نسبی نیست، بلکه کسانی است که حق ورود صمیمانه به اندرونی یا همان داخل خانه را دارند. کسانی که با آنها رفت و آمد صمیمانه داریم، مصداق اصلی این ضمیر جمعی ما هستند. گاه ...