خانه
پوگبا: برادرم به من گفت به منچستر یونایتد بروم
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
پوگبا: چیز های زیادی از پیرلو و اسکولز آموختم
منچستریونایتد بازخواهی گشت، نگران نباش تو به منچستر بازخواهی گشت". وقتی به منچستریونایتد بازگشتم، واقعاً خوشحال بودم. کارم در منچستریونایتد نیمه کاره مانده بود. کاری را در این تیم شروع کرده اما تمامش نکرده بودم و تنها مدتی به تیمی دیگر رفتم. بدیهی است که بابت بازگشت به جایی که کار را از آنجا شروع کرده بودم، واقعاً خوشحال بودم چون دیگر یک بازیکن جوان نبودم و به عنوان یک بازیکن مورد تأیید به ...
پوگبا: عاشق آرسنال و تیری آنری بودم
به گزارش "ورزش سه"، پل پوگبا برای اولین بار در سال 2009 تصمیم به ترک کشورش گرفت و برای رویاپردازی در فوتبال به لیگ برتر انگلیس و منچستر یونایتد پیوست. این ستاره فرانسوی در سال 2012 اولدترافورد را ترک کرد و به یوونتوس پیوست. این اما پایان کار نبود و پوگبا دوباره در سال 2016 به جمع شیاطین سرخ بازگشت. ستاره فرانسوی حالا در گفتگویی صحبت های جالبی را مطرح کرده و می گوید که در کودکی طرفدار ...
کل کل ستاره منچستر و اسطوره لیورپول ادامه دارد
بزرگی بوده و از این جور چیزها. چهره اش یادم نیست، اما نامش را شنیده بودم. همانطور که گفتم، من کسی نیستم که زیاد به حرف های این مفسران فوتبال گوش کند. خیلی فوتبال نگاه می کنم، اما بعد از تمام شدن بازی ها وقتم را صرف گوش کردن به کارشناسان و اینکه چرا آن ها این کار را کردند، چرا آن ها آن کار را کردند نمی کنم. من فقط دوست دارم روی فوتبال تمرکز کنم. جواب های پوگبا سونس را بر آن داشته که ماجرا ...
اسطوره لیورپول به پوگبا: مدال هایت را روی میز بگذار!
بازیکن خوبی بوده است. چهره اش را نه ولی نامش را شنیده بودم. من خیلی فوتبال تماشا نمی کنم و فقط دوست دارم روی کارم تمرکز داشته باشم." در ادامه این جدال لفظی، سونس حالا یکبار دیگر پاسخ پوگبا را داده است. او به اسکای اسپورتس گفت: " من از این موضوع خوشحال هستم. آخرین چیزی که در فوتبال به ذهن می آید افتخارات هستند. مدال های خود را روی میز بگذارید( خطاب به پوگبا)" سونس در سال 1978 ...
پل پوگبا: بخواهم راستش را بگویم، در ابتدا طرفدار آرسنال بودم
پل پوگبا فاش کرد در دوران کودکی به خاطر بازیکنان فرانسوی آرسنال و مشخصا تیری آنری، طرفدار این تیم بوده است. به نقل از وبسایت گل، پوگبا ، هافبک فرانسوی منچستریونایتد گفت: بخواهم راستش را بگویم، در ابتدا طرفدار آرسنال بودم. می دانید به خاطر این همه بازیکن فرانسوی که در این تیم حضور داشتند، از آرسنال طرفداری می کردم. من و برادرم، هوادار آرسنال بودیم اما ...
منچستریونایتد همچنان به پل پوگبا اعتماد دارد
به گزارش آمد خبر (amadkhabar.ir) : منچستریونایتد همچنان به پل پوگبا اعتماد دارد برونو فرناندس ستاره پرتغالی جدید منچستریونایتد می گوید شیاطین سرخ همچنان به پوگبا به شدت اعتماد دارند.... به گزارش مدال و به نقل از ورزش سه، برونو فرناندس، ستاره پرتغالی منچستریونایتد که اخیرا با قراردادی بزرگ به این تیم پیوسته می گوید پل پوگبا بعد از شروع دوباره رقابتهای فوتبال، بعد ...
هماوردی یک زنِ شاعر با کرونا
...> وقتی که نتیجه مثبت شد خیلی ترسیدم و واقعا فکر می کردم دنیا به آخر رسیده است. اما باز هم سعی کردم به خودم روحیه بدهم چون روزهای سخت در زندگی ام زیاد داشته ام و همیشه سعی کردم برای زندگی ام بجنگم. این بار هم به خاطر پدر و مادرم و برادرم حسین و بقیه اعضای خانواده ام که بتوانم همه را ببینم سعی کردم که این بیماری را شکست دهم. تقریبا یک ماه در خانه بودم و در این یک ماه تبم از 40 پایین نمی آمد ...
دلیل ماندن گیگز در یونایتد؟ انتقال بکام به رئال مادرید
یکی از دلایل ماندن او در منچستر یونایتد بوده است اما با این حال وی تصمیم جدی برای ترک اولدترافورد نداشته است. گیگز در این باره گفت: " شما به عنوان یک فوتبالیست همواره به دنبال چالش هستید. من فکر می کنم که این موضوع در منچستریونایتد وجود داشت. در شروع هر فصل ما به دنبال دفاع از قهرمانی در لیگ برتر و فتح چمپیونزلیگ بودیم بنابراین همواره چالش های بزرگی وجود داشت." گیگز در ادامه گفت: " در ...
برای پرستاری از کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
حسینی بود . تو نخستین بانوی وزنه بردار تاریخ ایران در عرصه جهانی هستی. به کسب مدال فکر می کنی؟ چرا که نه. مدال گرفتن آرزی من است و برای گرفتن مدال من هم مثل تمام ورزشکاران تا آنجایی که بتوانم و جان در بدن داشته با تمام تلاشم را می کنم . با توجه به دغدغه ای که این روزها با آن درگیری، از چه زمانی تمرین وزنه برداری شروع می کنی؟ بخاطر کار زیاد و درگیری با کرونا، حال روحی ...
روایت 55 روز برزخی در “قلب کرونا”/دلتنگ توام مادر
بیمارا بودم که پاک مادرمو فراموش کرده بودم، سریع به خواهرم زنگ زدم و گفتم چند روزی نمیرسم بیام خونه و باید مراقب مادرم باشه طبق معمول شروع کرد به غر زدن که بهونه آوردم و گوشی قطع کردم؛ رفتم سراغ و سرکشی از بیمارها که حالت هاشون برام عجیب بود یه لحظه کاملا شاد و سالم به نظر میومدن و تو یک چشم برهم زدن اینقدر به هم می ریختن که فکر می کردی حتی تا یک دقیقه هم زنده نیستن، ترس تمام وجودمو برداشته بود و ...
اسم رمزی که بعثی ها را گیج می کرد!
و نماز شب خوانی بود. من شب می آمدم آب می ریختم رویش و او می پرید. می خندیدیم. بعد او یک شب می آمد یک لیوان آب می گذاشت بالای سر من و می گفت به او بگویید فلانی آمد این آب را گذاشت و رفت. این شوخی های آب بازی از بعد از عملیات والفجر 8، وقتی که می رفتیم سمت دوکوهه در قطار شروع شد. این کل کل هی ماند و تا دو سه ماه بود. خیلی سربه سر هم می گذاشتیم. حالا بیاییم جلو دوباره و الان دو ...
ماجرای جالب پاقدم فغانی که در استرالیا آتش به پا کرد!
: *سلام علیرضا. سلام بر شما. سال نو را خدمت شما و همه همراهان تبریک عرض می کنم. *خیلی خوشحالم که با تو گفت وگو می کنم. از روزهای کرونا بگو. چه می کنی؟ آنجا وضعیت چگونه است؟ اینجا کمی دیرتر از ایران و جاهای دیگر شروع شد ولی به موقع اقدام و پیش گیری کردند و به مردم توصیه شد در خانه بمانند. ادارات هم تعطیل شد که فکر کنم به زودی باز شود. *از چه ...
گپ و گفتی خودمانی با دبیر ریاضی که در 80 سالگی دانشجوی معماری شد
به من بدهکارید. پرسید چطور؟ گفتم در سال 1329 در این دانشکده پذیرفته شده بودم، اما اجازه ندادند درس بخوانم. بررسی کرد و دید درست است. گفت حالا حاضرید بخوانید؟ گفتم بله و از آن موقع تا سال 1393 معماری را خواندم و تمام کردم. باقری: خانواده تان با فعالیت های متنوع شما مشکلی ندارند؟ لطفاً کمی هم از خانواده تان بگویید. من در 17 سالگی ازدواج کردم. همسرم هم شش ماه از من کوچک تر بود ...
پرداخت دیه برای قتلی که قاتلش پیدا نشد
کار همسرش بوده است. برادرم با زنش اختلاف زیاد داشتند چراکه شیما تمایل داشت به سر کار برود، اما فرشاد موافق نبود و همین مسأله باعث شده بود که آن ها مدام با هم درگیر شوند و چندباری هم شاهد تهدید برادرم از سوی شیما بودم. اظهارات و ادعا ها سبب شد تا خانواده مقتول از عروس شان به اتهام قتل شکایت کردند. شیما با طرح این شکایت بازداشت شد و چند ماهی مورد بازجویی قرار گرفت، اما مأموران مجاب نشدند که او قاتل ...
کرونا، جنگ جهانی چهارم است/ جانباز شیمیایی: خدا کند تا نَفَس دارم، خدمتگزار باشم
پشتیبانی کند... شهید حسین علی آتشی، برادر حاج اکبر وقتی هوای جبهه به سر ته تغاری خانه می افتد... سال 59، سال آخر رشته ریاضی در دبیرستان "مروی" بودم که جنگ شروع شد. کارنامه هایم را هنوز دارم. جبر و آنالیز، فیزیک، شیمی و هندسه تحلیلی، همه را 20 می گرفتم. اما با 31 نفر از بچه محل ها و همشاگردی هایمان تشخیص دادیم اصل درس در مناطق عملیاتی و در دفاع از وطن مقابل دشمن است ...
آهنگران ثانی
مادرش خودمان او را فرستادیم و می دانیم کجا فرستادیمش. تحملش را داریم. به ما بگویید. گفت: بله، او که برای شهادت پر و بال می زد، به آرزوی خودش رسید. حالا هم ما می خواهیم بیاییم خانه شما. گفتم: من الان در پارک هستم، ولی برمی گردم. توی راه بودم به خدا گفتم: خدایا اگر در من آرامشی هست از طرف تو است. این تحمل را به همسرم هم بده که بتوانم به او بگویم. به همسرم زنگ زدم که از ارتش می خواهند بیایند برای ...
تصاویر عاشقانه زیبا و جدید + متن های پر احساس و رمانتیک برای دلبر
...> لبخند تو عشق است ولی با همگان نه ... با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه ...! رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست ... خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه ... زیبایی هر عشق ؛ به بی نام و نشانیست ما طالب عشقیم ؛ ولی نام و نشان نه ... میخواستم آتش بزنم شهر غزل را ... وقتی سخن عشق تو آمد به میان نه ... حالا که قرار است به دست تو بمیرم ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
، سرفه بیماران مبتلا به کرونا اصلاً شبیه به آنفلوآنزا یا سرماخوردگی نیست، تنگی نفس خیلی شدیدی می آورد، از دست دادن حس بویایی یکی از علائم بود، آب هم نمی توانستم بخورم و همه چیز برایم مزه بسیار تلخ داشت و خیلی استفراغ می کردم. با برادرم به بیمارستان رفتم، قبل از اینکه وارد شوم، با توجه به مطالبی که در تلویزیون و فضای مجازی خوانده بودم می دانستم که کرونا گرفته ام، زمانی که فرم بستری را پر می ...
پوگبا: مادرم می گفت به منچستر بر می گردی
همیشه با من این گونه حرف می زد. چیزی شبیه به می بینیم چه خواهد شد. مادرم می گفت تو برمی گردی. نگران نباش. تو به منچستر بر می گردی. پوگبا ادامه داد: بله، زمانی که برگشتم، بسیار خوشحال بودم. برای تمام کردن کار نیمه تمامم به یونایتد برگشتم یعنی به جایی که فوتبال حرفه ای را شروع کرده بودم. حالا دیگر بازیکنی موفق و تایید شده بودم و نه یک بازیکن جوان. ...
مشکلات کار کردن در قرنطینه و راه حل ها
اما هفته آینده قرار است جلسه کارکنان به صورت از راه دور برگزار شود. این جلسات معمولا بیشتر از دو ساعت طول می کشند و نمی دانم با بچه ها چه کار کنم. شاید بتوانم بچه سه ساله ام را بخوابانم، هرچند معمولا در آن ساعت ها نمی خوابد. ولی حتی اگر بخوابد، نمی دانم اگر بیدار شود و من وسط جلسه باشم، چه کار کنم. آن یکی، هفت ماهش است و هر بار بخوابانمش، بیشتر از 45 دقیقه نمی خوابد. من و رئیسم با هم رابطه نزدیکی نداریم. او آدم سختگیری است و من تنها کارمند واحدمان هستم که بچه دارم. به خاطر کرونا و حفظ فاصله اجتماعی، نمی ...
بازداشت شوهر بعد از مرگ مشکوک زن
: من و مینا باهم مشکلی نداشتیم و اگر اختلافی هم بود، اختلاف های معمولی زن و شوهری بود. روز حادثه من داخل اتاق بودم که مینا وارد شد و دستنوشته ای را به من داد و گفت: تمام اموال و مهریه ام را به تو بخشیده ام. یک بطری آب دستش بود و 210 قرص را هم شروع کرد به خوردن. آنقدر از این کار او شوکه شده بودم که نتوانستم هیچ عکس العملی نشان دهم. حتی ابتدا تصور می کردم که او دارد شوخی می کند و قرص واقعی نمی خورد ...
پوگبا: چنین درد و عذابی را تجربه نکرده بودم
پل پوگبا فصل را با بدشانسی شروع کرد. در جریان بازی با ساوتهمپتون بود که او از ناحیه مچ پا مصدوم شد و تا هفته ها قادر به همراهی تیمش نبود. ستاره فرانسوی در بازی با واتفورد به میادین برگشت ولی سپس در بازی با نیوکاسل بار دیگر مصدوم شد و این بار تن به جراحی داد. تعطیلی فوتبال به دلیل شیوع کرونا فرصتی مناسب برای پوگبا بود تا دوران ریکاوری خود را پشت سر بگذارد و حالا می تواند در صورت از ...
پوگبا: مادرم همیشه می دانست به یونایتد برمی گردم
پاسخ می گفتم خواهیم دید اما مادران را می شناسید. چیزی که او به من گفت این بود که به یونایتد برمی گردم و جای نگرانی نیست. این کاری بود که من انجام دادم و به یونایتد برگشتم. زمانی که به تیم برگشتم بسیار خوشحال بودم. کاری را شروع کردم که به پایان نبرده بودم و به همین دلیل بسیار خوشحال بودم.
قافله ای به مقصد بهشت
بود طوری خبر شهادت تو را بگوید که ما ناراحت نشویم و فقط بگوید زخمی شده است. اما با دیدن من کنترلش را از دست داد و بغض گلوش ترکید و با صدای بلند گریه کرد من هم گریه کردم می دانم که تو حالا من را می بینی، میبنی که چکار می کنم و رفتارم چگونه است. از لحظه شهادتت تا آلان مراقب ما هستی، یادت هست در بیمارستان بالای سرت آمدم و گونه راستت را بوسیدم همانطور که تو گونه راست من و خواهرم را بوسیدی ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
مرگ نمی ترسم محسن پرویز، نویسنده و رئیس انجمن قلم / محسن پرویز را از همان روزهایی که کار خبرنگاری را شروع کردم و او معاون فرهنگی بود می شناختم، آدمی صبور که هر زمانی می خواستی و سوال داشتی در دسترس بود. همان روزهای اول شیوع کرونا شنیدم که دچار شده است و نارحت از حال بدش و جویای احوال از خودش و دوستان بودم تا اینکه مرخص شد و خواستم که یا برایمان بنویسد و یا اینکه گفتگویی داشته باشیم و در ...
اختصاصی/ تاریخچه سینمای آماتور و سینمای آزاد اصفهان
بودن همه گروه، بعد از فیلمبرداری متوجه شدیم که متاسفانه حلقه های فیلم سیاه شده بود و تمام پول تو جیبی من و دوستان از دست رفت. در همان زمان با اکبر خواجوئی که با دروربین 16 میلیمتری تجربه هائی را شروع کرده بود آشنا شدم و با هم بیشتر دوست شدیم. از وی درخواست کردم که به ما برای فیلم های بعدی کمک کند. همزمان آقای مسعود برجیان تازه از سوی تلویزیون تهران، به اصفهان آمده بود تا تلویزیون مرکزاین شهر را راه ...
هری کین، گران ترین فوتبالیست دنیا می شود؟/ بارسا رقیب جدید لیورپول برای جذب ستاره سویا/ تمایل اینتر برای ...
موافقت کند، تمرینات شروع خواهند شد. بازیکنان رئال بی تاب بازگشت به تمرینات هستند ولی تنها در این صورت کار را از سر خواهند گرفت. به عبارتی در رئال مادرید، شروع مجدد تمرینات پس از چراغ سبز دولت و سپس توافق عمومی بین تمام ارکان باشگاه خواهد بود. هری کین، گران ترین فوتبالیست دنیا می شود؟ روزنامه انگلیسی دیلی میل اعلام کرد رئیس باشگاه تاتنهام، دنیل لوی مصمم است که در پاسخ به ...
نبرد سخت(7): کاهش 15 درصدی لنفوسیت/ تو کرونا مثبت هستی!
...!" سریع برگشتیم منزل تا من برم حمام و لباسام رو عوض کنم و برم تو اتاق قرنطینه رو شروع کنم. افسانه تو راه گفت : " برگردیم تهران؟ " گفتم : " نه اولا نمی تونم راحت نفس بکشم و بعدشم نمیخوام با بچه ها تو ماشین همسفر باشم." بعد از یک هفته درگیری ذهنی که کرونا دارم یا ندارم و کلی سی تی اسکن و آزمایش و داروهای مختلف و سرم ، بالاخره تکلیفم روشن شد که کرونا دارم و حالا ...
