سایر منابع:
سایر خبرها
کتاب با مادرم همراه – سیمین بهبهانی
درست است. می بینی؟ در خواب می بینم، نه در بیداری. نزدیکم نیستی؛ زنگ میزنی، از آن سوی دنیا. با این همه نمی توانم با تو به دلخواه سخن بگویم. هوم. چه خوشبختم! چی میگی؟ معلومه که خوشبختی! زیر موشک نیستی. زیر آوار نرفتی. از دس دشمن فرار نکردی. صد فرسخ پیاده ندویدی. سر مرزا منتظر یه لقمه نون که سق بزنی، یه وجب جا که کپه مرگ بذاری، وانستادی. مرگ پیر و جوون و بچه رو جلوی چشمت ندیدی. مثل کردا، مثل مردم ...
آنها نمی توانند در خانه بمانند
مادرم گفتم تو سرکار نرو. سنش زیاد است. قبول نکرد. محل کارش خیلی کثیف است. من هم یک روز آنجا کار کرده ام. هر روز 7 صبح تا 7 شب کار می کند. گوشه ای از حیاط کارخانه بزرگ کولر آبی، زن ها در اتاقک های 18 متری، شش هفت نفری می نشینند، میان گونی هایی که دورتادورشان را پر کرده. زن ها کار می کنند و گونی ها یکی یکی خالی می شوند و به اندازه گونی هایی که خالی شود، پول گیرشان می آید. هر روز که مادر شهربانو به ...
چگونگی مدیریت استرس های ناشی از فضای خالی میان مردم
والدین و خانواده به درآمده و رسانه و آموزش و پرورش هم در آن دخیل هستند. تربیت یک نسل، صبر می خواهد و سواد و حوصله می خواهد چون ذهن کودک، ظرف مشخصی دارد و در قالب همان ظرف می توان آموزش داد و باید ده ها سال ها وقت و انرژی صرف کرد تا یک نکته در ذهن فرد جایگذاری شود. سواد می خواهد که عواقب تنبیه و تشویق ها و روش های کم خطر آن را بدانیم. به گفته وی، والدین امروزین اما وضعیت بهتری نسبت به ...
بزرگداشت چهلمین سال درگذشت سهراب سپهری به دلیل شیوع کرونا به تعویق افتاد
دارد به ذهن مان می رسد اما من سعی کردم تفکر خودم را درباره شخصیت سهراب و دریافت شخصی ام را نسبت به شخصیت او به تصویر بکشم تا اینکه به داده ها و اطلاعاتی مانند آب و درخت که در اشعارش وجود دارد تأکید کنم. چه قبل و چه بعد از من، بارها و بارها درباره این ارجاعات کار شده و بر آنها تأکید خواهد شد اما می خواستم حالا که قرار است من این پوستر و نامواره را طراحی می کنم، قرائت خودم را مصور کنم.پیش از این ...
فیلم پلتفرم ؛ نمادی از اختلاف طبقاتی در قرنطینه
نمی تواند با آن ها صحبت کند. او در توجیه سخنان خود به گورنگ اعلام می کند: با طبقات پایین صحبت نکن، چون جایگاه شان از تو پایین تر است و نباید با آن ها ارتباط برقرار کنی و زمانی که گورنگ به بالا و در واقع افراد طبقه بالا نگاه می کند، تریماگاسی بار دیگر به او گوشزد می کند: با افراد بالا هم صحبت نکن، چون آن ها بالاتر از تو هستند و کاری به کار تو ندارند! ، تمثیلی از روابط میان انسان ها در عصر حاضر که ...
بهورزان خط شکنان دفاع در مقابل کرونا
شاید اینان همان السابقون بودند که در عین گمنامی و در حالی که دور از محل استقرار لشکر آموزش می دیدند، سخت ترین شرایط و کمترین امکانات را تاب می آوردند، خواب را بر چشمان خویش حرام می کردند و در دلهره آورترین لحظات در میادین مین برای اینکه دشمن از خطای خنثی بمب هوشیار نشود، شجاعانه و بی باک خود را روی مین می انداختند و سپر بلای رزمندگان می شدند. و امروز در جبهه ای دیگر و در جنگی نابرابر ...
مصاف با عقلانیت انقلابی| خیر و شر ساده سازی مفاهیم در دنیای رائفی پور
مواردی از این قبیل. رائفی پور در این مورد نیز نه تنها کاری به این مسائل ندارد بلکه با یک قیاس اشتباه با سیستم وکالت در دیگر کشورها، وکلا را هم دوباره در جبهه شر قرار می دهد که مانند راننده تاکسی هایی که در شب بارانی فقط مسافر دربستی سوار می کنند، فقط در پی اینند که دست کم باشد تا درآمدشان بیشتر شود! ج) تابستان 1398 فیلمی از مراسم عقدکنان دختری خردسال با مردی بیست وچندساله در استان کهگیلویه ...
فصل اول: خیر و شر ساده سازی مفاهیم در دنیای رائفی پور
خود من سوال بود که این چهار امام چه ارتباطی به این چهار ماه دارند و مدت ها هم به آن فکر می کردم. تو این ماه رمضان جوابش را پیدا کردم. یک چیز شگفت انگیز وجود دارد. معجزه است. خدا شاهد است آدم حلال خوار و منطقی باشد، دیگر حجت برش تمام است... این چهار امامی که نام شان علی است، امامت شان در این چهار ماه برای مردم مسجل شد! به خجستگی این چهار امام، جنگ ممنوع! هرگونه زدوخورد، دوبرابر دیه حساب می شود ...
مصاف رائفی پور با عقلانیت انقلابی
های حرام در این آیه امامانی است که نام شان علی است، می گوید: برای خود من سوال بود که این چهار امام چه ارتباطی به این چهار ماه دارند و مدت ها هم به آن فکر می کردم. تو این ماه رمضان جوابش را پیدا کردم. یک چیز شگفت انگیز وجود دارد. معجزه است. خدا شاهد است آدم حلال خوار و منطقی باشد، دیگر حجت برش تمام است... این چهار امامی که نام شان علی است، امامت شان در این چهار ماه برای مردم مسجل شد! به ...
تئاتر به انسان های شجاع نیاز دارد/ تهران به مثابه صحنه نمایش
آگاهانه به تئاتر می آید، بلیت می خرد، نمایش می بیند و نظرش را هم می دهد و می رود؛ اما برای من آن جماعتی که این فضا را نمی شناسد هم مهم است. قشری که یا از تئاتر شناخت ندارد، و یا امکان تماشای آن را ندارد. معتقدم تئاتر را باید از فضای بسته و از شکل منجمد آن خارج کرد و به فضای بیرون آورد. وقتی به فضای باز و به سراغ مردم می روید، تازه چالش های اساسی شروع می شوند؛ چون به راحتی نمی توانید آن را ...
گزیده اخبار ایران و جهان/اخبار حوزه کالج اسلامی لندن از تشیع انگلیسی در نفرت پراکنی با چراغ سبز لندن ...
چه کسانی شرایط قرمز دارند و مبتلا هستند، چه کسانی شرایط زرد و نیاز به مراقبت دارند و چه کسانی پادتن دارند و درمان شدند که با بنفش نمایش داده می شوند.رییس جمهوری با بیان اینکه شرایط این روزها برای مردم در سراسر دنیا سخت است، تاکید کرد: همه دنیا با این ویروس درگیر شده است و در سیاست های جهانی و اقتصاد بین المللی نیز تاثیر گذاشته است اما برای مردم ما سخت تر است چون با تحریم دست به گریبان هستیم و حتی ...
زندگینامه سهراب سپهری + آثار و اشعار
...> مرگ در ذهن اقاقی جاری است. مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد. مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می گوید. مرگ با خوشه انگور می آید به دهان. مرگ در حنجره سرخ – گلو می خواند. مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است. قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق ...
با لباس و غسل به استقبال شهادت رفت
.... پدرش گفت: حنا؟ گفت: بله. پدرش گفت: حنا موهایت را قرمز می کند. گفت: حالا من می بندم اگر بد شد شما نگذارید، حنا ثواب دارد. من گفتم: من فردا شب حنا را برایت آماده می کنم. گفت: دستت درد نکند. محمد رفت خوابید و فردا صبح زود بیدار شد و با پدرش صبحانه خورد و همان لباسی که گفته بود لباس شهادت است پوشید، خداحافظی کرد و رفت. بعد هم کلاس خصوصی داشت و چون راه دانشگاه هم از منزل دور بود معمولا ...
نان، جان، کووید-19
گونی پر از زباله بازیافتی او را به سمت پایین هل داد. پیرمرد آرام آرام به ایستگاه برگشت و منتظر ماند شاید بتواند سوار اتوبوس بعدی شود. از قیافه مات و مبهوتش به خوبی پیدا بود که از رفتار راننده و اینکه چرا برخلاف گذشته اجازه نداد سوار اتوبوس شود متعجب شده است. اتوبوس هنوز از ایستگاه دور نشده بود که دوباره صدای فریاد به گوش رسید. این بار اما صدا متعلق به راننده نبود. دختر بچه هشت نه ساله ...
ایست; اینجا مردم بی خیال کرونا شده اند!
چطور ممکن است همه مغازه ها باز شوند و مردم اینگونه به خیابان ها بیایند. هنوز چند قدمی نرفته زنی را می بینم که در حال پرو لباس برای دخترش است. با تعجب نگاهشان می کنم.کمی جلوتر چند نفر دور یک دستفروشی حلقه زده اند و بر سر قیمت موبایل چانه می زنند. جلوتر بساط فروش آبمیوه و نوشابه داغ داغ است. در همین اوضاع و احوال و با این فکر و خیال به مغازه ها سرک می کشم تا مغازه ای پیدا کنم که ...
گفتند برای بیمارستان داوطلب هست، شما به غسالخانه می روید؟
بود و لازم شد دوباره آن ها را مرور کنیم. شب سختی بود. دوباره ترس بر من غلبه کرد. صبح شد. بعد از کلنجار رفتن با خودم دیدم آمادگی رفتن به غسالخانه را ندارم و کم مانده بود بگویم دیگر دورحضور من را قلم بگیرند. همان لحظه متوجه شدم گروه خانم های جهادی راهی غسالخانه هستند. به خودم گفتم این خانم ها نمی ترسند اما تو می خواهی دوستانت را تنها بگذاری. خلاصه هر طوری بود من هم به دوستانم پیوستم و آرام آرام این ...