حسن را برایش برگزید.[12] امام حسن (علیه السلام) سرور جوانان بهشت جابر از پیامبر(ص) نقل می کند: هر کس خواست سرور جوانان بهشت را ببیند، پس به چهره حسن بن علی (علیه السلام) نگاه کند.[13] هیبت و ابهت امام حسن (علیه السلام) هیبت رسول خدا(ص) ابن علی رافعی از پدرش، از جده اش زینب دختر ابی رافع، نقل می کند: حضرت فاطمه با دو پسرش حسن و حسین (علیه السلام) خدمت ...
اوّل روز صدقه دهد و اگر می خواهد خدا نحوست شب را از او دفع کند، باید در اوّل شب صدقه دهد. و من در زمان بیرون آمدن از خانه، صدقه دادم. عبدالرّحمن بن سیابه روایت کرده است که به امام جعفرصادق(ص) عرض کردم که جان من به فدای تو باد، مردم می گویند که نظرکردن در علم نجوم خوب نیست و من دوست دارم که در آن نظر کنم. پس اگر به دین من ضرردارد من دست از آن بردارم و اگر ضرر ندارد من نظر در آن نمایم. حضرت ...
انار اینها را گرفت داخل لباسش گذشت به همان ترتیب که با نانوا حرفی نزد پولی نداد با فروشنده میوه هم همینطور رفتار کرد. بعد رفت داخل یک خرابه داد به فقیری برگشت که برود من صدایش زدم گفتم: فلانی من کنترلت می کردم قضیه را گفتم. امام می فرمایند: به من گفت شما چه کسی هستید گفتم من از امت محمد از اهل مدینه. حال شاید از صدایش شناخت گفت لعلک جعفر بن محمد. گفت: آیا تو جعفر بن محمد هستی. من بهش گفتم این طور ...
امید داشتن به رحمت الهی است؛ 40 سال طول کشید تا موسی دعا کرد و فرعون از بین رفت؛ پیامبر 13 سال در مکه سختی کشید تا پیروز شد. 40 سال یعقوب گریه کرد ولی نومید نشد و صبر جمیل داشت و یونس یک عجله کرد در شکم ماهی افتاد. وی افزود: راه هفتم توجه به ثوابی است که در اثر صبر برای انسان ایجاد می شود؛ حضرت ایوب بعد از هفت سال حتی گله نکرد و تنها خبر از این داد که من گرفتار ضر و سختی شده ام و خدا سختی او را برطرف و چندین برابر پاداش داد؛ موسی بن جعفر هم در زندان از خدا خواست که این ضرر را به رحمتش برطرف کند و ما هم باید الگو بگیریم. انتهای پیام ...
. آنان را به زندان "بادوش" آوردەاند کە که در شمال غرب موصل قرار دارد. پس از پروسه ی آزادسازی کویت، از طریق منابع خودمان اطلاع یافتیم کە آنان را به بیجی برده اند. ازآنجا به جنوب عراق و بعد آن از آنان اطلاع نداریم. اما بە نظر من همە را کشته اند.
نوعی با روایت و کلمات دینی در باره آن بحث کرد. داستان طاعون عمواس همه در چند سال پس از رحلت رسول، و با توجه به درگیر شدن صحابه آن، در طرح ویژه آن، موثر بود. طبعا کتابهای زیادی در این باره نوشته شد، که از نمونه های مفصل قرون میانه ای مسلمانان از آن، کتاب بذل الماعون فی فضل الطاعون از احمد بن علی بن حجر عسقلانی (773 852) نویسنده مذهبی بسیار بزرگ سنی در قرن نهم هجری است، کتابی که در 450 صفحه با ...
امامزاده عبدالله (ع) بافق به اعتقاد اهالی شخصیت مدفون در این بقعه عبدالله بن موسی بن جعفر (ع) برادر امام رضا(ع) و فرزند بلافصل امام هفتم است، طبق اشعاری که در سردر بقعه نصب شده امامزاده عبدالله بن موسی ملقب به ظهیرالدین است که در محاوره مردم نیز به لقب خوانده می شود و از طرفی لقب ظهیرالدین تنها در میان ساداتی که از نسل امام جعفرصادق (ع) بوده متداول است. مرکز شهرستان 50 نفری بافق در فاصله 110 کیلومتری جنوب شرق شهر یزد قرار دارد. ...
... تعبیر خواب به روایت امام جعفر صادق سرمه فروش درخواب، مردی بود که راه دین و مسلمانی به مردم نماید و در میان مردم صلح اندازد، چنانکه چشم بدو روشن گردد. تعبیر خواب به روایت منوچهر مطیعی تهرانی معبران چشم را دین و ایمان و سرمه را روشنایی تعبیر می کنند در واقع در خواب سرمه به چشم مالیدن صلاح و دین داری است و خواب چنین شخصی می گوید که او در راه خدا گام می نهد و انسانی ...
... قسمتی از این وصیت نامه را در روز عید قربان نوشتم و به علت گرفتاری های فراوان ناقص مانده بود که در روز عاشورا تمامش کردم و این تصادف را به فال نیک می گیرم که انشاءالله از اهل قربان و عاشورا باشم. بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صل الله علی محمد و آله الطاهرین. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا سلام بر امام روح الله ...
...، بعد مجموعِ آن را در یک مسیر در جریان قرار داد، الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ، این ماه رمضان آنچنان ماهی است که در آن قرآن نازل شده است، قرآن کریم برای هدایتِ مردم نازل شده است. این یک نکته؛ که وقتی ما قرآن کریم را می خوانیم باید در تمامِ آیاتِ قرآن کریم هدایتِ آن را تعقیب کنیم، گُمشده ی ما در هر آیه ای از آیاتِ قرآن کریم هدایت باشد، ما بخواهیم با هر آیه ای راه را تشخیص بدهیم ...
باشد که قدیم تر ها کوچه ها را باریک می ساختند تا آدم ها به هم نزدیک تر باشند، حتی در یک گذر! زمانی همه اهالی همدیگر را می شناختند و تو و منی بین آن ها وجود نداشت، اگر کسی گرفتار بود یا کسی به رحمت خدا می رفت همه به نوعی خودشان را می رساندند تا مشکلی را حل کنند، به نظر آن صفا و صمیمیت دیگر از بین رفته است. پیرمرد اشاره ای به خانه قدیمی مقبل السلطنه می کند و می گوید: خانه مقبل السلطنه مربوط ...
خانه
