سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های خواهر ریحانه عامری/ خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد
ک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورد است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق خوابش می رود. همان شب مادرم به پدرم می گوید اگر آن کار را نکرده بودی م ...
ناگفته های خواهر ریحانه عامری ار قتل او
برای خرجی خودش به سر کار می رفت. گفته شده مادرتان باعث شده تا پدرتان را تحریک به قتل ریحانه کند؟ نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر آمدی و ریحانه به مادرم می گوید که اعصابم خورده است و با من کل کل نکنید به کسی مربوط نیست و سپس به اتاق ...
جزئیات تکان دهنده قتل عسل از زبان قاتل/ آخرین حرف عسل پیش از مرگ چه بود؟
توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به عسل گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم دیدم هنوز درون پذیرایی است! دیگر عصبانی شدم. چون باشگاه می روم و ورزش می کنم از ...
خداداد: در آلمان گفتند تو و دایی را ترور می کنیم
هم بدم می آید و خوشبختانه رانت و رفاقتی هم ندارم. موضوع فرهنگ کشور است. اگر شما در خاندان تان دیده اید مرد ها هر روز زن ها را می زنند که اشکال از خودتان است، ولی من یک بار ندیده ام پدرم به مادرم تو بگوید و همیشه به مادرم می گفت شما. یا اگر علف خورده ای، من در گرسنگی نان خالی با رب گوجه فرنگی خورده ام، اما ندیده ام کسی علف بخورد. البته طرف ول کن هم نبود. چطور؟ گفت تو و علی ...
نقشه عجیب مادر شوهر برای عروس مشهدی در شب نامزدی!
.... بعد از مدتی با تماس مادرم، بالاخره همسرم به مشهد آمد و خانه ای برای من اجاره کرد. اما هنوز مدت اجاره به سر نرسیده بود که صاحبخانه به دلیل نپرداختن اجاره و قبوض آب و برق و گاز مرا از خانه اش بیرون کرد که به ناچار دوباره به اتاق کوچک مادرم بازگشتم. دیگر همسرم نه تنها توجهی به من نداشت ومسئولیتی درقبال من و فرزندش احساس نمی کرد بلکه فحاشی و کتک کاری هایش به شدت عذابم می داد. ...
آخرین التماس های اشک آلود عسل کوچولو به نامادری/مادر مرا ببخش!
خبرمهم: ناگفته های قاتل عسل کوچولو در بازسازی صحنه جنایت دل ها را تکان داد
محاکمه جوانی که پدرش را به خاطر صدای موسیقی کشت
جوان را بازداشت کردند. او به قتل پدرش اعتراف کرد، اما مدعی شد علت این قتل صدای بلند موسیقی نبود. متهم گفت: پدر و مادرم من را به دنیا آوردند، اما آنها مرا بزرگ نکردند و دو نفر دیگر من را بزرگ کردند که من خیلی آنها را دوست داشتم. پدرم به آنها حسادت می کرد، به همین دلیل یک روز به خانه شان رفت و آنها را به قتل رساند. من بابت این موضوع از دست پدرم عصبانی بودم و او را به خاطر اینکه ناپدری و نامادری ام را ...
مریم، قربانی خیرخواهی
هم سیگارش را روشن کرد و چند پک به آن زد و بدن مرا با آتش سیگارش سوزاند. حدود ساعت 11 شب بود مادر همسرم که هیچ زمانی به خانه ما پا نمی گذاشت، آمد آنجا، من همانطور روی زمین افتاده بودم نگاهی به من انداخت و لگدی به پهلویم زد و گفت نوش جانت؛ بچه منو می فرستی کمپ، حالا خیالم راحت شد. دیگر چیزی متوجه نشدم، چشم هایم را که باز کردم کف اتاق افتاده بودم، همسرم در بالکن نشسته بود و مواد ...
جفت هیچ! / روایتی از کسانی که زندگی شان را به پای قمار از دست داده اند
. خیلی کوچک بودم. خاطرم هست همه 11 بچه ریزودرشت کنار مادرم خواب بودیم. پدرم نیمه شب به خانه آمد و فرش را از زیرمان کشید. مادرم پرسید: چه کار می کنی؟ بچه ها خوابیده اند. پدرم گفت: فرش را جمع کنید. در قمار آن را باخته ام. باید تاوان مردم را بدهم. هر روز در خانه ما بساط قمار برپا بود. پدرم و برادرهایم دورهم می نشستند و بازی می کردند. کلاس پنجم بودم که من هم به جمعشان اضافه شدم. بار ها سر قمار از پدرم ...
آتش وسواس، خانم معلم را سوزاند
.... آن طور که برادر آرزو می گوید، دلیل آتش سوزی و انفجار استفاده از الکل زیاد برای ضدعفونی کردن تلفن همراه بوده است. ظاهرا این دختر سی ودوساله هنگام حادثه شیشه محتوی الکل ضدعفونی هم در دست داشته و همین موضوع شدت سوختگی را بیشتر کرده است. پانزده روز پیش خانواده مریدی با فریادهای دلخراش آرزو از خواب پریدند. چند دقیقه ای به هفت صبح مانده بوده که آنها دخترشان را با سر و صورتی آتش گرفته دیدند. صحنه ...
بازخوانی قتل فجیع 2 کودک توسط مادر در سال 83
بدن 2 کودک را شکافت مادر روانی با چاقو اره ای دسته پلاستیکی زرد رنگ وسط حیاط خون آلود مدام راه می رفت و می گفت: " خوب شد الان در بهشت هستند" و فقط این جمله را تکرار می کرد. حادثه زمانی رخ داد که پدر خانواده سرکار به سر می برد. سید خلیل سجادپور درادامه تصریح کرد: برای دیدن جسد 2 کودک به گوشه حیاط رفتم تا اول جسد علی رضا را ببینم. بعد ها در بازسازی صحنه جنایت مادر روانی لحظه به لحظه قتل ...
دخترانی که آرزو به دل می مانند
این بخش خالی می کنند، وقتی خشت ها خشک شد آن را جمع می کنیم تا دوباره داخل آتش بگذارند که پخته شود بازهم خشت ها را جمع می کنیم. شکرانه باذوقی کودکانه از خانه ای می گوید که پنهانی از رئیس در گوشه ای از کوره درست می کنند، آجر روی آجر می چیند و با وسواس خاصی فاصله بین اتاق خواب و آشپزخانه را مشخص می کند، امیرعباس آجرها را به سختی می آورد و شکرانه و پروانه خانه رؤیایی شان را آماده می کنند. ...
منزلت حضرت معصومه(س) در بیان آیت الله بهجت
: مسئله ای دارم. می فرماید: بنویس. می نویسد. ایشان پاسخ آن را می دهد. بعد که حضرت امام کاظم علیه السلام به خانه برمی گردد، مادرش جریان را به آن حضرت عرض می کند. حضرت می فرماید: بأبی هیَ و أمی، حَکَمَت بِما حَکَمَ الله! پدر و مادرم به فدایش، به آنچه خداوند حکم فرموده، حکم نموده است. این ها افراد عادی نبوده اند. خدا می داند این خاندان چه شخصیت هایی بوده اند. این همه کرامات برای ...
قتل بخاطر پشیمانی در معامله زمین میان دو دوست
نشنید تا اینکه با پلیس تماس گرفت و ماموران پس از هماهنگی با مقام قضایی به کمک آتش نشانان وارد خانه شدند. مرد موبایل فروش جلوی در آشپزخانه روی زمین افتاده و یک پتو نازک روی بدنش بود و کف اتاق غرق خون بود و وقتی ماموران پتو را از روی مرد جوان برداشتند مشخص شد وی با ضربه چاقو به گردنش به قتل رسیده است. پلیس در صحنه جرم بدین ترتیب تیمی از ماموران دایره جنایی پلیس آگاهی کرج ...
آخرین التماس های اشک آلود عسل به نامادری
حاکی است، در این لحظه قاضی احمدی نژاد پرسید مثلا در چه امور مهمی به حرف هایت توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت 6 بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به عسل گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم ...
پدرم را به خاطر صدای موسیقی کشتم
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته آغاز شد و مأموران پس از حضور در محل جنایت متوجه شدند که پدری توسط پسرش بشدت مجروح شده است، اما پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. در ادامه تحقیقات دختر مقتول به مأموران گفت: برادرم صدای موسیقی را زیاد کرده بود. پدرم از او خواست صدا را کم کند و همین مسأله باعث بحث و جدل میان آن ها شد و برادرم بلافاصله به آشپزخانه رفت و ...
قاتل در دادگاه به پای برادر مقتول افتاد/ رضایت نمی دهم چون برادرم را به طرز فجیعی کشتی
با حضور مأموران در محل قتل و آغاز تحقیقات مشخص شد مقدار زیادی دلار و ارزهای دیگر و طلا از خانه مقتول سرقت شده است و سارقان با بستن دست و پا و دهان صاحبخانه باعث مرگ او شده اند. پلیس با ردیابی هایی که انجام داد موفق شد متهمان را شناسایی و آن ها را که دو خواهر و سه مرد دیگر بودند بازداشت کند. متهمان روز گذشته در جلسه دادگاه که در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، حاضر شد ...
ریحانه عامری/ناگفته های خواهر ریحانه عامری: خواهرم به خاطر رازی که از پدر می دانست، کشته شد!
از خودشان عکس و فیلم های خصوصی پخش می کنند واقعا حق آن ها مرگ است. بله، در یک کاشی فروشی در نزدیکی خانه مان کار می کرد. پدرمان هیچ پولی به ریحانه نمی داد و خواهرم برای خرجی خودش به سر کار می رفت. نه. شب قبل از قتل، ریحانه ساعت 11 شب به خانه می آید او کلید خانه را نداشت و همیشه پدر و مادرم در را برای او باز می کردند، وقتی ریحانه وارد خانه می شود مادرم از او می پرسد که چرا دیر ...
" قربانی روزگار "
خانواده ام خیری ندیده بودم مجبور به ازدواج با مردی شدم که جای پدرم بود. مهران در شهر کار می کرد و برای خودش منزلی تهیه کرده بود. بعد جشن عروسی به شهر آمدیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. سعی می کردم برای مهران همسر خوبی باشم تا زندگی پدر و مادرم برایم تکرار نشود. اما هرچقدر که به مهران نزدیک تر می شدم او دورتر می شد. خیلی شب ها به خانه نمی آمد و بهانه اش این بود که کارش زیاد است. مدت ها به همین شکل ...
گفتگوی اختصاصی با خواهر ریحانه عامری / پدرم باید تیکه تیکه شود + فیلم وصوت
خون را پاک کند، اما مادرم رد خون را دیده بود. مادرتان وارد اتاق خواب شد؟ بله، مادرم با دیدن خون زیاد در پارکینگ به سمت اتاق خواب ریحانه عامری رفت، در اتاق بسته بود، ولی قفل در را شکست و وارد اتاق خواب شد وقتی لباس ها را کنار زدیم اتاق غرق خون بود. گفتند قتل ناموسی بوده؟ نه، پدرم جسد را در بیابان ها برده بود تا برچسب به خواهرم بزند وگرنه می توانست پس از ...
می خواستم با فقیرترین دخترشهر ازدواج کنم/سراغ دختر چشم عسلی رفتم که همبازی کودکی ام بود/ پس از12سال ...
که با اعتیاد به مواد مخدر ته مانده غیرتش را نیز چال کرده بود، مثل همیشه نبود که نبود. وی افزود:مرد خانه من بودم، کودکی 11ساله . برایم سخت بود که اشک ها و التماس های مادرم را ببینم. با جثه کوچکم به سمت مرد صاحبخانه حمله کردم اما او مرا به گوشه ای هل داد و به زمین افتادم. تمام لباس هایم از آب برف و باران خیس شده بود. مادرم مرا در آغوش گرفت تا آرامم کند. آن شب، من و خواهر و برادرانم سفره ...
جزئیات قتل ناموسی در آبادان / هیچ کس جسد زن جوان را تحویل نمی گیرد
ماجرای خیانت مادرشان را به خانواده اش لو ندهند با تیراندازی های هولناک به سمت خانه آنها را تهدید کرده است. در ادامه مشخص شد که ساعت 8 صبح 26 فروردین امسال پلیس با هماهنگی مقام قضایی و با توجه به تیراندازی ها و رفت و آمدهای مشکوک که اهالی محل نسبت به آن شکایت داشتند به خانه این زن جوان مراجعه کرده و وی را همراه پسر جوان در خانه اش دستگیر کردند. گفتنی است شوهر این زن در زمانی که ...
فاصله ی بین بود و هست
زهرا سلیمی امروز نه آغاز و انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است هر هفته در ستون گام زمان یادداشت هایی درباره پدر ومادرم که اسطوره زندگیم بودند و فرزندانم که امیدهای زندگیم هستند و سفرهایم که بهترین آموزگار من است و... خواهم نوشت. امیدوارم مقبول طبع مشکل پسند شما خوانندگان روزنامه وقایع استان واقع شود. فاصله ی بین بود و هست مادرم! حال که ...
مرگ و نابودی مشروطه خواهان
فرزند ملک المتکلمین ماجرای قتل میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل را این گونه روایت کرده است: روز به توپ بستن مجلس و آشوب در تهران میرزا جهانگیر خان به همراه قاضی قزوینی، ارداقی، ملک المتکلمین ابتدا به خانه میرزا محسن خان امین الدوله پناه بردند ولی با احساس عدم امنیت از منزل امین الدوله به منزل سیدحسن حبل المتین پناه بردند. وحشت اهالی خانه حبل المتین از حضور این عده باعث خروج آن ها شد و در خیابان توسط ...
مرد 3 زنه تهرانی اعدام نمی شود/ قتل آخرین زن بخاطر رفتن به خانه زن دوم!
به قتل رسیده بود. عاقبت مرد اعدامی / او زن سومش را در تهران به قتل رساند به گزارش رکنا همسر کبری که در صحنه جنایت حضور داشت در همان تحقیقات اولیه به قتل همسر خود اعتراف کرد و گفت: کبری همسر سومم بود. آن روز برای دیدن دخترم به خانه همسر دومم رفته بودم حدود ساعت 7 شب بود که به خانه برگشتم، اما با دعوا و بد اخلاقی های کبری مواجه شدم. او شروع به اعتراض کرد و وقتی فهمید به دیدن ...
شباهت های شهید چمران و حاج قاسم سلیمانی
.... من فاطمه سادات نواب صفوی دختر بزرگ شهید سید مجتبی نواب صفوی هستم. کودک بودم که پدرم به شهادت رسید. از کودکی همیشه در حال مبارزه بودیم. در خانه که بودیم آرامش نداشتیم و هر ساعت ممکن بود قوای نظامی به منزل ما حمله کنند و مادرم را دستگیر کنند و ما را با خود ببرند. بنابراین همیشه ما در حال فرار و تعقیب و گریز بودیم. زندگی ما با زندگی مردم عادی خیلی تفاوت داشت. مدام منزل خود را تغییر ...