جمعه ۱۸ خردادساعت ۲۰:۴۲Jun 2024 7
جستجوی پیشرفته
عصر ایران ۱۳۹۹/۰۹/۲۵ - ۱۳:۱۶

سفرنامه دمشق/ قربانت بروم؛ چقدر دلم برای خنده هایت تنگ شده بود!

لحنش به حدی شیرین بود که میان گریه به خنده افتادم و او همین خنده را می خواست که به سمتم آمد، سرم را بوسید و برادرانه به فدایم رفت : قربونت بشم من! چقدر دلم برا خنده هات تنگ شده بود! ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)