سایر خبرها
در پارک ملت مشهد دستگیر شد. این جوان که مدعی بود در شرایط بد اقتصادی فریب مافیای موادمخدر را خورده است، درباره داستان مهاجرت خود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم که روزی پدرم با چهره ای غمگین و آشفته به منزل آمد و مرا به خانه مادربزرگم برد. آن جا بود که فهمیدم پدر و مادرم از هم جدا شده اند و من دیگر مهر و عاطفه مادری را نخواهم دید. آن شب در تنهایی ...
...، فکر می کنم تنها 10 نفر می توانند در کنار هم جمع شوند. ستاره آرژانتینی درباره هدیه کودکی اش گفت: همیشه توپ یا چیزهایی که مربوط به فوتبال بود، هدیه می گرفتم. توپی را دوست داشتم که در مسابقات از آن استفاده می کردند چون خیلی گران و خریدنش برای ما سخت بود، اما پدر و مادرم برای کریسمس این ناممکن را ممکن می کردند تا ما هدیه مورد علاقه مان را داشته باشیم. همچنین پیراهن تیم نیوولز اولدبویز ...
آشناها بودم. خواستگارم از او بیشتر بود. هرچند خیلی از مسائل ازدواج سر درنمی آوردم. یک روز مادرم گفت: شهربانو قرار است خواستگار بیاید. اول خیلی خوشحال شدم و گمان کردم برای خواهرم می آیند. اصلاً فکر نمی کردم قرار است من ازدواج کنم. مادرم که احساس مرا متوجه شد، گفت: آنها به خواستگاری تو می آیند نه خواهرت. آنجا تازه فهمیدم قرار است ازدواج کنم. به مادرم گفتم: چرا من؟ ناراحت بودم چون تازه کلاس سوم ...
شده از سوی سارق مسلح در خیابانی خلوت و پس از سرقت طلاهایش از چنگ مرد آدم ربا رهایی یافته است. افشای همسرکشی بعد از 14 سال سرقت مسلحانه از 2 دختر تهرانی ماموران درگام نخست به سراغ 2 دختر جوان رفتند. سمانه به ماموران گفت: با دوستم مبینا بیرون از خانه بودیم و در مسیر خانه تصمیم گرفتیم از رستوران غذای بیرون بر بگیریم به همین خاطر جلوی یک رستوران توقف کردم و، چون ...
طور نقل می کند: ابوسعید بار دیگر مرا به ابوعبدالله و ابوخطاب جزراوی فروخت و پس از آن به ابو انس عراقی فروخته شدم تا معاملات فروش در خانه ابوناصر شامی به عنوان خدمتکار و برده جنسی پایان یافت. زندان عقاب... بازار بردگان ترکیه او در خصوص عملیات های فروش میان عراق و موصل می گوید که قابل شمارش نیستند؛ اما آخرین آن ها سفری عبوری از رقه به سوی مناطق گروه تروریستی جبهه النصره در شهر ...
بگیرم و بروم. برای مصرف راحت مواد از خانه بیرون زدم لیلا همچنان اصرار دارد که از آنها فاصله بگیریم، برای همین با باران به گوشه دیگری از پارک می روم و از او می پرسم چند سال دارد؟ می گوید؛ متولد 64 است و تا سوم راهنمایی درس خوانده و سپس ترک تحصیل کرده است. او ادامه می دهد: خانه ما بالای شهر است، بعد از اینکه ترک تحصیل کردم مادرم گفت برو یک هنری یاد بگیر، شاید بدردت خورد، اما من حوصله ...