تا زمانی که من را بیرون بیاندازند در پرسپولیس می مانم
سایر منابع:
سایر خبرها
توضیحات جنجال برانگیز محمود احمدی نژاد درباره هاله نور برای اولین بار
این حرف را زدند و من در تایید صحبت ایشان، گفتم که یک نفر از افرادی که در سالن حضور داشت این حرف را زد. بعد دستگاه اطلاعاتی یا هر کس دیگری که بود، این [صحبت ها را] تقطیع کردند و یک چیزی از آن در آوردند. این حرف که به من نمی چسبد.( خنده) * نگفتید که خودم هم احساس کردم؟ چرا، گفتم خودم حس خاصی داشتم. الآن هم این را می گویم. در تمام سخنرانی های مهم من این حس را دارم و طبیعی هم هست ...
علیپور: قهرمان آسیا هم شوم به تیم ملی دعوت نمی شوم/ انتخاب اول و آخرم پرسپولیس است
هم صمیمی هستیم می زنم منتهای مراتب یک ساعت بعد پشیمان می شوم. من دوست دارم زیر پرچم کشور خودم و برای تیم ملی ایران بازی کنم. راه دیگری هم بلند نیستم و تلاش کرده و می کنم با فوتبالم به این هدف بزرگ و پرافتخار برسم. گفتم که کار دیگری هم بلد نیستم. نه می توانم لابی کنم و نه عادت دارم مجیز کسی را بگویم و هندوانه زیر بغل مسئولان بگذارم. همیشه توکلم به خدا بوده و باز هم همین طور خواهد بود. تمرین و تلاش ...
شریفی: دستمزد این تیم فقط قهرمانی و گلات است
نظر هواداران را هم جلب کند . با یک برد خوب مقابل ذوب آهن به تعطیلات رفتید که اهمیت این برد عقب نماندنپرسپولیس از کورس بود. تعطیلات چطور می گذرد؟ بله درست می گویید ما بازی مهمی را در اصفهان با آن اتفاقاتی که برای مان رقمزدند، بردیم و سه امتیاز آن برای ما خیلی اهمیت داشت تا در کورس عقب نمانیم. واقعا حق هیچ اشتباهی نداشتیم و بعد از گل اتفاقی که خوردیم خیلی کارمانبرای جبران سخت ...
الهه منصوریان: به خاطر حفظ حجابم در مبارزه تماشاچی ها به من خندیدند
دنبال فتح سکوی قهرمانی و بعد خداحافظی با ورزش قهرمانی است. منصوریان همچنین در گفتگویی که با گل داشت، زوایای جالبی از مبارزه اش برابر حریف چینی را مطرح کرد. مبارزه ای که چاره ای به جز تشویق را مقابل تماشاچی های چینی قرار نداده بود. گفتگوی این ووشوکار با گل را بخوانید. یک پیروزی دلچسب را در مبارزه ات در سازمان WLF در چین رقم زدی. از مسابقه ات بگو. همان طور که می دانید ...
همیشه تلاش می کنم و با یاری خدا موفق شدم
نداشتند و سرشان را می کشیدند. در برداشت نهایی آقای عطاران سرشان را نکشیدند و من هم چون فکر می کردم ایشان سرشان را تکان میدهند پایم را دیرتر نگه داشتم و به همین دلیل با لگد زدم توی صورت آقای عطاران.(خنده) بعد از این سکانس کلی از ایشان عذرخواهی کردم و آقای عطاران هم کلی خندیدند. همانطور که گفتید من به فیلم و سینما علاقه زیادی دارم حامد بهداد، حبیب رضایی و نوید محمدزاده بازیگران مورد علاقه من ...
شکار بچه پولدارها با کمک شیوا
را به باد دادم. حتی عشقم را از دست دادم. پس شکست عشقی هم خورده ای؟ بله. دو سال پیش عاشق یکی از شاگردهای مادرم شدم. دختر خوب، مهربان و تحصیلکرده ای بود. هر بار با او صحبت می کردم، به زندگی سالم بیشتر امیدوار می شدم. شاید باور نکنید اما تصمیم گرفته بودم برای همیشه ترک کنم، درسم را ادامه بدهم و دور خلاف یک خط قرمز بکشم اما همه چیز یکدفعه ای خراب شد. نمی دانم چه کسی به او خبر داد که من ...
یک شب بیا ستاره بریزم به پای تو(چشم به راه سپیده)
عاشقانه بال زدم به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم در انزوای خودم با تو عالمی دارم به لطف قول وغزل قید قیل و قال زدم کتاب حافظم از دست من کلافه شدست چقدر آمدنت را چقدر فال زدم غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم سید حمید رضا برقعی ...
قلعه نویی: با توجه به شرایط، صعود از این مرحله هم برای تیم ملی کار بزرگی است/ سال ها پیش مشکلات امروز را ...
چیدمان نکردم. سرمربی گل گهر با اشاره به شرایط تیمش خاطرنشان کرد: از نظر تیمی و آماری وجود دارد نشان می دهد شرایط مان خوب است. بیشترین پیشرفت را با توجه به آمار که فکر می کنم 38 درصد بود داشتیم و طبق همین آمار لیاقت داشتیم بالای جدول باشیم که هستیم و در جام حذفی هم شرایط خوبی داریم و به آن امیدواریم ولی با تمام این اوصاف باز من اعتقاد دارم مزد زحماتمان را نگرفتیم. من از برنامه فوتبال برتر ...
دکتر مرتضی شیخ؛ طبیب 24 ساعته
من پولی نداشتم. شرم را در نگاهم خواند و بی معطلی گفت: با چی خودت را به این جا رساندی؟ گفتم: دوچرخه! گفت: زور داری مرا ترکِ دوچرخه بنشانی و ببری؟ گفتم: بله! دکتر خنده ای کرد و گفت: پس معطل نکن! این گونه بود که دکتر شیخ را بر ترک دوچرخه ام نشاندم و به خانه رفتیم؛ آن هم در آن کوچه های پر دست انداز و گِل و لای، در آن هوای سرد! او پدرم را معاینه کرد و چند قلم دارو از کیفش درآورد و ...
اصرار بر جنایت
با او زندگی کنم مشکل مالی ام را رفع می کند. به خانه مادربزرگم آمدم اما هیچ چیز تغییر نکرد و مادرم هم پول نمی داد. این وضعیت خسته ام کرده بود تا این که روز حادثه بازهم سر موضوع پول با مادرم دعوایم شد. مادربزرگ برای دخالت وارد دعوا شد و من که عصبی بودم، چاقویی برداشتم و هردوی آنها را کشتم، بعد هم فرار کردم اما دیدم فرار فایده ندارد و کاری کردم تا دستگیر شوم. من از مردن آنها ناراحت نیستم، فکر می کنم باید کشته می شدند و من هم همین کار را کردم. ذره ای از کشتن مادر و مادربزرگم پشیمان نیستم و مرگ حق آنها بود! مجید غمخوار - تپش روزنامه جام جم ...
منصوریان: با لگد به صورت عطاران زدم/ با قلب جراحی شده مبارزه می کنم/ نظر داریوش ارجمند تغییر خواهد کرد
. قرار بود من با لگد به صورت آقای عطاران بزنم و ایشان به خاطر نگرانی که داشتند مدام سرشان را می کشیدند. هرچه می گفتم پایم را کنترل می کنم آقای عطاران به من اعتماد نداشتند و سرشان را می کشیدند. در برداشت نهایی آقای عطاران سرشان را نکشیدند و من هم چون فکر می کردم ایشان سرشان را تکان میدهند پایم را دیرتر نگه داشتم و به همین دلیل با لگد زدم به صورت عطاران.(خنده) بعد از این سکانس کلی از ایشان عذرخواهی ...
الهه منصوریان: حریف چینی، از طریق حجابم تمرکزم را به هم می زد / تلاش می کنم مثل علی کریمی شوم
گرفتم فقط به خاطر افتخار و شادی دل مردم بود. در مورد wlf هم داستان همین است. اولین هدف و انگیزه من کسب کمربند wlf است و بعد مباحث مالی. وقتی برای تیم ملی بازی کردم و مدال گرفتم، دو سال بعد جایزه اش را به من دادند! اما در اینجا دو ساعت بعد از پایان بازی پاداش من را پرداخت کردند. نمی گویم بحث مالی مهم نیست اما اولین هدف من افتخار آفرینی برای کشورم است. دوست دارم به همه زنان سرزمینم بگویم که آنها هم ...
دختر تاریخ ساز وزنه برداری: به جای خشونت، باید با مدال و موفقیت توانایی مان را ثابت کنیم
. مسابقات چطور بود؟ مسابقات که خیلی خوب بود. سطح رقابت ها خیلی بالا بود. با برخی از وزنه برداران رقابت نزدیکی داشتیم. جو مسابقات هم خوب بود. فکرش را می کردی بتوانی چنین نتیجه ای بگیری؟ من همیشه به مدال آوری فکر می کردم و این هدف را در ذهن داشتم. آرزویم بود که بتوانم اولین مدال را به دست بیاورم. اکبر خورشیدی می گفت برای کاهش استرس با وزنه های سبک تر کار را ...
فرید کاسه چی شکنجه گری قهار با سیمایی کثیف و شیطانی / چهره اصلی و چنگال های خون آلود فرقه رجوی آنجا برای ...
با من صحبت کند و مرا کاملا در انزوا نگه داشته بودند. هر بار هم می گفت بیا توی جمع مسئله ات را حل می کنم، می گفتم تو یک دروغ گوی شیاد هستی. بالاخره بعد از سه روز و سه شب که هیچ چیز نخورده و حسابی ضعیف شده بودم و بسختی سرپا بودم، به سراغم آمد و گفت، بلند شو لباس بپوش، برویم می خواهند به سئوالاتت پاسخ بدهند. ساعت 10 شب 7 مهرماه 1376 بود. همه بچه ها در نشست عملیات جاری و صفر صفر بودند. محوطه خلوت و ...
عابدزاده: پنالتی الکس تلس را اینطوری گرفتم
فصل خوبی را پشت سر گذاشتم. به نظرم یکی از فصل هایی بود که توانستم تعداد بازی های زیادی انجام دهم و نسبت به سال های گذشته با ثبات تر باشم. لطف خدا بود و خدا را شاکرم و خودم هم تمرکزم خیلی بالا بود. دوست دارم هر روز و هر فصل پیشرفت کنم و خیلی امیدوارم که فصل بعد هم همین روند را ادامه بدهم. تلاش کردم نماینده خوبی برای کشورم باشم من همیشه تلاش کرده ام که نماینده خوبی برای کشورم ...
شباهت جالب خداداد عزیزی و پسرش / عکس
...> او 47 بازی ملی برای تیم ملی فوتبال ایران انجام داده و 11 گل نیز به ثمر رسانده است. او در سال 1996 به عنوان بازیکن برتر کنفدراسیون فوتبال آسیا و در همان سال به عنوان بهترین و ارزشمندترین بازیکن جام ملت های آسیا انتخاب شد نقش مهمی در صعود ایران به جام جهانی 1998 داشت. او متولد روستای چشمه ایلخی از توابع فریمان در استان خراسان رضوی است که همراه خانواده اش در سن شش سالگی به مشهد مهاجرت کرد ...
قصه بوتیمار طنز تلخ است/ منتظر پیشنهاد یک نقش جدی هستم
خانه و اجتماع و کرونا را هم دارم اما واقعا ترجیح دادم با کسانی کار کنم که حرف همدیگر را خیلی راحت تر متوجه می شویم. قرار بود سریال بوتیمار مناسبتی نوروز باشد. بله من کارهای مناسبتی را خیلی دوست دارم. علی الخصوص مناسبت نوروز به این دلیل که مردم در خانه و کنار هم هستند. شاید در شرایط عادی که کرونا هم نبود همه فامیل دور هم جمع بودند سریال ما هم از تلویزیون پخش می شد. در کارهای ...
ماجرای عشق خونین بیمار به پرستار
بیمارستان رفتی؟ بعد از آنکه وحشت زده از خانه ویلایی خارج شدم، به اورژانس زنگ زدم و آدرس خانه ویلایی را به آنها دادم تا سارا را فورا به بیمارستان ببرند و نجاتش بدهند. من قصد کشتن سارا را نداشتم. خیلی ترسیده بودم اما می دانستم که زنده نمی ماند. راستش تنها جایی که خاطره خوبی دارم همان بیمارستانی بود که با سارا آشنا شدم؛ یعنی محل کارش. به آنجا رفتم و اعتراف کردم که یکی از همکارانشان را چند ساعت قبل کشته ام. عذاب وجدان داشتم و خیلی ناراحت بودم. من عاشق او بودم و همه چیز به خاطر عصبانیت من رخ داد. گردآوری: گروه خبر سیمرغ Seemorgh.com/news منبع: همشهری ...
زندگی با اشباح ترسناک!
... خواهر و برادرانت هم به سر کار می رفتند؟ بله من و دو برادر بزرگ ترم برای کارگری به سر گذر می رفتیم تا این که تصمیم گرفتیم یک گاری تهیه کنیم و از آن به بعد نوبتی با گاری میوه فروشی می کردیم. تصمیم داشتی در آینده میوه فروش بشوی؟ خیر من به خوانندگی علاقه داشتم و همیشه ترانه های فارسی و ترکی را زیر لب زمزمه می کردم! پس چرا به دنبال رشته موسیقی نرفتی؟ چون خیلی زود عاشق شدم و ...
برترین های قرن با مرتضی فنونی زاده؛ ناصر محمدخانی مثل ماهی در می رفت!
...، احمدرضا داد زد که “منم”. فنی ها بیشتر می دانند که من چه دارم می گویم. وقتی می گوید منم، یکی از دفاع وسط ها باید سریع برود توی دروازه، چون گلر از چارچوب بیرون می آید. ماجد عبدالله هم با 160-170 تا بازی ملی، همیشه هم به ما گل زده، که خود مرحوم دهداری به ما گفت اگر بگذارید این گل بزند، 100 دلاری که دیشب به شما دادم را می گیرم. نه مال تو، از بقیه را هم می گیرم. گفتم چشم، سعی خود را می کنم پرویز ...
فینال کشتی شهید ابراهیم هادی
گریه اش گرفت و گفت: من تازه ازدواج کرده ام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم. مانده بودم که چه بگویم. کمی سکوت کردک و به چهره اش نگاه کردم. تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. بعد گفتم: رفیق جون، اگه من جای داش ابرام بودم، با این همه تمرین و سختی کشیدن این کارو نمی کردم. این کارا مخصوص آدمای بزرگی مثل آقا ابرامه. از آن پسر خداحافظی کردم. نیم نگاهی به آن ...
گل محمدی با تیکی تاکا در تیررس سوپرلیگ چین
بازی کردید و یک پنالتی از دست دادید، بعد از گذشت تمام این سال ها هنوز آن صحنه را به یاد دارید؟ بله سال های زیادی در تیم ملی حضور داشتم در آن سال ها تیم ملی تلاش میکرد تا برای سومین بار به جام جهانی صعود کند، و همینطور حضور درخشان در جام ملت های آسیا هدف دیگر تیم ملی در آن زمان بود، صحنه ای که پنالتی را در مرحله نیمه نهایی از دست دادم را به خوبی به یاد دارم و هنوز باور نمیکنم چطور آن ضربه را از دست ...
پزشکیان: شورای نگهبان بگوید چه عیبی داشتیم که ردصلاحیت شدیم/گردنم را گرو می ذارم به آنچه گفتم و عمل ...
علی و وصیتی که داشت هیچ تاسفی برای داشتن یا گرفتن از دنیا ندارم. برای اینکه به دنبال دنیا نبودم، نیستم و نخواهم بود. وقتی یک انسان توانست به دنبال دنیا نرود و وقتی چیزی از او گرفتند تاسف نخورد جسارت این را دارد که قاطعانه حرفش را بزند و حق بگوید و یار و یاور مظلوم شود و در مقابل ظالم و ستمگر بایستد. وی ادامه داد: تا آنجایی که خودم را می شناسم همیشه با مظلومین بودم و در جبهه ی مظلومین ...
پزشکیان: شورای نگهبان بگوید چه عیبی داشتیم که ردصلاحیت شدیم/گردنم را گرو می ذارم به آنچه گفتم و عمل ...
بر اساس اقتدا به مولا علی و وصیتی که داشت هیچ تاسفی برای داشتن یا گرفتن از دنیا ندارم. برای اینکه به دنبال دنیا نبودم، نیستم و نخواهم بود. وقتی یک انسان توانست به دنبال دنیا نرود و وقتی چیزی از او گرفتند تاسف نخورد جسارت این را دارد که قاطعانه حرفش را بزند و حق بگوید و یار و یاور مظلوم شود و در مقابل ظالم و ستمگر بایستد. وی ادامه داد: تا آنجایی که خودم را می شناسم همیشه با مظلومین بودم ...
ایران برای همه است نه یک دسته خاص
قلم | qalamna.ir : گروه سیاسی: یک نماینده مجلس اظهار کرد: حضرت علی (ع) بعد از به خلافت رسیدن خطبه ای می خواند و اظهار می کند که “در مقابل حرف هایی که می گویم، گردنم را گرو می گذارم. اگر اشتباه گفتم، گردنم را بزنید.” من به تبعیت از امام علی (ع)، گردنم را در مقابل حرف هایم گرو می گذارم. مسعود پزشکیان در خصوص تصمیمات شورای نگهبان گفت: پیش از هر چیزی از شورای نگهبان تشکر می کنم چرا ...
حسرت شهید مدافع حرم از گم کردن انگشتر اهدایی حاج قاسم
با رهبر انقلاب را دارم وقتی شهید شد، شب خواب دیدم که دو تا شهید آورده اند؛ یک شهید از من و دیگری هم از رفقا بود. یک بنده خدا در خواب به من گفت: زیاد قرآن بخوان. از خواب بیدار شدم و به خودم گفتم: این دیگر چه خوابی بود؟ شب بعدش دوباره خواب دیدم، یک آقایی پسرم را زیر تپه خاک کرده و روی او پارچه سفیدی انداخته بود و با تسبیح صلوات می فرستاد. بعد از خواب بیدار شدم. پس فردای آن شب از فاطمیون ...
بوفون: تلخ ترین اتفاق زندگیم فینال کاردیف بود/ شاید خداحافظی کنم
به خودم گفتم در چنین شرایطی، خانواده باعث می شود حس راحت تری داشته باشم و به یوونتوس برگشتم. همچنین بازی کنار کریستیانو رونالدو تجربه شخصی خوبی برایم بود. این تجربه چیزهای زیادی به من آموخت و اگر به عقب برگردم، بازهم امتحانش می کنم. با شزنی و پینسولیو رابطه ام خیلی خوب است. یوونتوس برای تو چه معنایی دارد؟ حضور در یوونتوس مثل مدرک کارشناسی ارشد فوتبال است. افتخار می کنم که ...
بیمار عاشق پیشه پرستارش را کشت
مقابل یک خانه ویلایی پارک شده بود وقتی به او زنگ زدم و پرسیدم کجایی گفت خانه مان هستم و کار دارم بعداً زنگ بزن. خیلی عصبانی شدم و به مینا گفتم چرا دروغ می گویی، بیا بیرون من پشت در خانه ویلایی هستم . اما او گفت اشتباه می کنی و تلفن را قطع کرد. من هم زنگ خانه را زدم ولی جوابی نیامد بعد دزدگیر خودروی مینا را که خودم برایش خریده بودم به صدا درآوردم و از دیوار بالا رفتم و وارد خانه شدم داخل ...