سایر منابع:
سایر خبرها
گلچین مداحی سید مجید بنی فاطمه مناسب شب سوم محرم (4 فایل)
همین صورت تب دارم با تن خسته و بیمارم تا خود صبح کنارت بابا بیدارم بیدارم باید که انتقامتو بگیرم ولی نمی تونم آخه اسیرم می خام مثل عمو واست بمیرم چی شد مگه دین ندارن دنیامو ازم گرفتن خوش بود روزگارم اما بابامو ازم گرفتن رأس خونین تو تو طشته جسم صد پارتم رو دشته ...
سپیده بزمی پور کاملا کشف حجاب کرد! / واکنش شاهرخ استخری ! + عکس ها
بیدار کنم رفتم بیمارستان سراغ دکترم... فاصله ی دردام کمتر شده بود اما همش دلم شور میزد، دلم میخواست برم بیمارستان که خیالم راحتتر باشه... مامانم تو این فاصله کتلت درست کرد، ساندویچ کرد اماده که میخوایم بریم بیمارستان ببریم، الهی فداش بشم، سر به سرش میذاشتیم میگفتیم مگه داریم میریم پیک نیک مامان اونجا همه چی هست میگفت نهههه بیمارستانای اونا شام درست حسابی نمیدن، بچه هام گشنه میمونن فکر ...
لعیا زنگنه عزادار شد
من ادبیات نمایشی بود و از بازیگری متنفر بودم. در دانشگاه دوستان سال بالایی، می گفتند بیا تئا تر کار کن ولی تصور اینکه روی صحنه بروم برایم باورکردنی نبود. فکر می کردم تمام دغدغه من ادبیات نمایشی است. خلاصه اینکه هیچ کدام از سال بالایی هایی که آمدند زورشان به من نرسید؛ غیر از جمشید بهمنی که آمد و به من گفت تو فقط بیا بنشین کنار صحنه. من هم رفتم و یک روز خودم را وسط صحنه دیدم... بی نهایت ...
پشت پرده کوید19 چیست/سابقه اتفاقات مشابه تاریخی با کشتار کرونا
.... (13) به عقیده، اعتراف و تصریح آن ها، غیریهودیان در ردیف و جرگه مخلوقاتِ انسانی نیستند. این نه فقط سخنِ رهبران و احبار یهود در طول تاریخ این قوم که، تأکید محوری مهم ترین متن وکتاب یهود یعنی تلمود است. طبق اعتراف و تصریح اسرائیل شاهاک نویسنده برجسته یهودی، قول شایع تلمودی مشهور که به عنوان مبنای مجموعه قانون مذهبی یهود (هلاخا) به کار می رود تأکید می کند: شما (یهودیان) آدم خوانده شده ...
بازگشت مهناز افشار به ایران قطعی شد ؟ + استوری عجیب
مادر ساکن ایرانتون مشکلی پیش میاد که میشه کمکی کرد (سر زدن، خرید، دارو، فرستادن هدیه) رو من حساب کنید. خودم یا حلقه دوستان داوطلب می تونیم کاری بکنیم. خوشحال هم میشم از استرستون کم بشه تو این وضعیت. نام : مهناز نام خانوادگی : افشار تاریخ تولد : 1356/3/21 محل تولد : تهران همسر: یاسین رامین فرزندان: یک دختر به نام لیانا ...
شهیدی که پدرش هم او را نشناخت/ خاطراتی که پس از شهادت شهید حججی بیان شدند
رشد پیدا کرد و با جدیت و پشتکاری که داشت با تشویق خانواده همسر وارد سپاه شد و از انجا تغییر ویژه ای در زندگی وی ایجاد شد و در مسیر اهل بیت گام گذاشت به این دلیل که همه ی فعالیت ها گره به اهل بیت خورد، گرچه تنها چهار سال لباس مقدس سپاه را بر تن داشت اما در همین مدت زمان کم کارهای بسیار بزرگی انجام داد من جمله خودسازی که از درون خود انجام داد و منتهی به شهادت واقعا حسین وار شد و همانگونه در دلنوشته ...
روایتی از وضعیت اتوبوس های برون شهری در پایانه های امام رضا (ع) و انقلاب مشهد
سعید جلائیان | شهرآرانیوز؛ روی صندلی جابه جا شدم و وسایلم را صندلی کنارم گذاشتم، همین که جا خوش کردم کتابم را درآوردم تا طول مسیر بیکار نباشم عینکم را جابه جا کردم و کتاب را دستم گرفتم، صفحه اول و دوم را خوانده بودم که یکدفعه حضور جوانی را در کنار خودم احساس کردم. گفت وسایلت را بردار تا بنشینم. با تعجب نگاهش کردم. گفتم ببخشید؛ به دلیل کرونا و رعایت پروتکل های بهداشتی فقط یک نفر می نشیند. مشخص بود ...
آنچه بین شهید حججی و همسرش گذشت/ غر می زنی چرا شهید نشده ای؟
خبرگزاری فارس گروه حماسه و مقاومت: رفتیم گلزار شهدا و زیر درختی نشستیم به خوردن. بعد از ناهار گفت: محسن جان! گفتم: جان محسن! گفت: دوست داری بری پاسدار بشی؟ با تعجب نگاهش کردم. پاسدار؟ هیچ وقت به این شغل فکر نکرده بودم؛ اما آن لحظه بلافاصله گفتم: نه. خوشم نمی آد. پرسید: چرا؟ مگه بده؟ حاج احمد هم یک پاسدار بود. خیلی های دیگر هم که تو دوستشان داری، پاسدار بودند. کمی فکر کردم و گفتم: نه ...
رونمایی مهناز افشار از همسر دومش + عکس
مخراج کاری و جواهر سازی فعالیت دارد و منم گاهی با او همکاری می کنم. غذاهای مورد علاقه اش لوبیا پلو و ماکارونی است. به خاطر همین علاقه این غذاها را خیلی خوب می پزد در زندگی همه چیز را فقط از خدا میخواهد و بس، مدتی مزون لباس داشت اما به خاطر وقت گیر بودنش از این کار صرف نظر کرد.
گفتگو با بزرگ مردی که زندگی اش با دانشگاه گره خورد
.... قبول کرد و گفت "تو که کنار من نشستی هر جا دیدی مطلب را کش می دهم آرنجت را به من بزن" و من از آن روز به بعد آرنج می زدم. استاد خاطره دیگر از معتمدی را این گونه تعریف می کند: گاهی در جلسات با مسئولان استان معتمدی آن قدر تاکید می کرد "دانشگاه من دانشگاه من" که هرکسی نمی دانست فکر می کرد دانشگاه ارث پدری معتمدی است. یکبار به او گفتم دکتر من می فهمم شما برای این دانشگاه زحمت می کشی اما ...
راز صلابت شهید حججی هنگام اسارت از زبان خودش
... گریه برای سوریه قرار بود چند نفری را از طرف لشکر اعزام کنیم سوریه. ساعت 11 و نیم شب بود که آمدم خانه مان. رفتم دم در. گفتم: خیر باشه آقا محسن. گفت: آقای رشیدزاده. شما فرمانده لشکر هستید. اومدم از شما خواهش کنم بگذارید برم. گفتم: کجا؟ گفت: سوریه . عصبانی شدم! صدایم را آوردم بالا و گفتم: این موقع شب وقت گیر آوردی؟! امروز که پادگان بودم. چرا آنجا نگفتی؟ گفت: پیش بقیه نمی شد. آمده ام ...
قسمت دوم ماجرای مادر شدن همسر شاهرخ استخری!
ثانیه به نفسش بند شد... با اون دست و پاهای کوچولوش که خیلی هم گشنش بود... فقط نگاش میکردم و وسط خنده هام گریه میکردم... باورم نمیشد دختر منه... پناه منه... الهی به حق پاکی دنیای بچه ها، همه ی چشم انتظارا به خواسته ی دلشون برسن... الهی همه ی عاشقا به عشقشون برسن و براشون خیر باشه و سلامتی و برکت... الهی همه ی پدرا و مادرا بتونن تو ارامش و اونجوری که دلشون میخواد بچه هاشونو بزرگ کنن... الهی هیچ پدر و مادری شرمنده ی بچش نباشه... الهی که خدا اولاد سالم و سلامت به همه بده... الهی امین... ...
هیچ کجا نامه بنیاد شهید را قبول ندارند!
شهید است. من هم بازش کردم، از بس غرق خون بود، بو گرفته بود. من این را بو کردم و حالم بد شد. جیغ می زدم. بچه ام کاپشن را ازم گرفت. بعد فهمیدم همان کاپشن و کتانی مشکی بود که به جای لباس هایی که از ایران، تازه خریده بود، با خودش برد. لباس های نو را گذاشتم، گفت نه **: باهام شوخی می کرد **: گفت تو چقدر پولداری! کاپشن نو ببرم سوریه؟ من این یکی را می برم گرم تر است. گفتم عیب ندارد ببر، لباس های نو را ببر ...
مونا فرجاد؛ زندگی و اجرای مجازی در ایام کرونا
.... به غیر از ماسکی که گروه تولید می خرید چند بسته هم خودم خریدم. آن نقش را دوست داشتم، چون متفاوت بود؛ نقش یک دختر جنوبی، با لهجه مینابی. تجربه دلچسبی بود و از کاری که در آن فیلم کردم راضی ام. جزو آن آدم هایی هستید که به همکاران تان می گویید چرا الآن به سر کار می روند؟ اصلاً نمی توانم این حرف را به کسی بزنم، چون حرفه ما فقط ویترین نیست، بلکه شغل ماست. منبع درآمد خانواده ...
بهاره رهنما دخترش را به آغوش کشید + عکس
. بهاره رهنما در کپشن این پست نوشت: آغوشت بهشت روی زمین من است... عاشقتم جان جهانم 23 مبارک تو این ساعتا اولین لحظات مادر بودنم رو تجربه میکردم مدیون توام این جاودانگی رو... پریا دختر پیمان قاسم خانی کارگردان و نویسنده معروف است، وی متولد 17 مرداد 1376 در تهران است. پریا برای تحصیل ...
از جنجال سازی خبر 3خطی در رسانه های کشوری تا صورت یخ زده خبرنگار از سرما
خبرنگاران را به کناری می زدند و می گفتند امکان مصاحبه وجود ندارد. همه خبرنگاران سرخورده برگشتند ولی چیزی در وجودم می گفت هرطور که شده باید مصاحبه کنم، ناگهان فریاد زدم: راسته قراره آقای خاتمی را محاکمه کنید؟ دادستان دادگاه ویژه روحانیت که در حال سوار شدن اتومبیلش بود ایستاد و سرش را برگرداند و گفت: "بیا اینجا ببینم. کی این حرفو به تو زده؟". رکوردرم را روشن کردم و دستم گرفتم. محافظان اجازه دادند ...