سایر منابع:
سایر خبرها
امر به معروف و نهی از منکر دو فریضه ی بسیار بزرگ
بچه های سیّد را می بوسید و به او می گفتند که اینکار حرام است ولی او می گفت که این بچه ی سیّد و اولاد پیامبر است و این کار ثواب دارد. بعد بچه ی کچلی را آوردند که او ببوسد، او گفت : آیا من باید همه ی ثواب ها را ببرم؟ با این وصف و با رعایت تمام شرایط به علل مختلف برخی ها وقتی که مورد امر به معروف و نهی از منکر واقع می شوند، سرشار از خشم می شوند و می گویند به شما ربطی ندارد که در ذیل به برخی ...
اقرار مرد معتاد به سرقت طلاهای دخترش
را که داخل خانه بود و 25 میلیون تومان ارزش داشت، سرقت کرده بود. مالباخته که زن جوانی بود به مأموران گفت: من امروز از خانه بیرون نرفتم و از زمان دقیق سرقت هم اطلاع ندارم اما چون قرار بود به یک میهمانی بروم به سراغ طلاها رفتم و متوجه سرقت آنها شدم. پس از ثبت این شکایت، به دستور شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه 10 تهران پرونده در اختیار پایگاه پنجم پلیس آگاهی قرار گرفت. با توجه ...
هنرمندان از بنیامین و نسیم می گویند
او در این باره گپ زد. از زمان تصادف و اتفاقاتی که افتاد، بگویید. تا آنجایی که به یاد دارم این اتفاق روز جمعه افتاد و آن روز مدام از دلم می گذشت که خبری از بنیامین بگیرم به دلیل اینکه چند روزی بود با او صحبت نکرده بودم و نمی دانم چه اتفاقی افتاد که تماس نگرفتم و بعدازظهر انگار تمام انرژی ام گرفته شد و خواستم یک استراحت کوتاهی داشته باشم که کلا خوابم برد. خیلی ها با من تماس ...
بولتن سینما ؛ مجلۀ خبری روزانۀ سینمای ایران (4 اسفند)
تجربه های سینمایی خود را در نقطه صفر مرزی باز کرد. یکی از برنامه های پنجاه و دومین جشنواره منطقه ای انجمن سینمای جوان اروند برگزاری نشست های تخصصی با موضوعات مختلف در حوزه سینمای ایران به خصوص در عرصه فیلم کوتاه بود و در طول این چند روز نشست هایی چون از ایده تا فلیمنامه توسط حبیب احمدزاده، سینما پردازی از فیلم تا دیجیتال به مدیریت محمود کلاری برگزار شد و آخرین نشست از این مجموعه توسط اصغر ...
3 باری که ریگی در تیررس بود اما اقدامی نشد
خانواده همراهش بود و یا در محیطی بود که افراد و مردم بی گناه حضور داشتند ممکن بود به این افراد بی گناه صدمه بخورد. * این اتفاقات در امارات متحده رخ داد؟ خیر، در پاکستان در تیررس ما بود. حال نگاه ها بسیج شد به اینکه تلاش کنیم عبدالمالک ریگی را به دست بیاوریم و زیر ضرب ببریم و دوم اینکه در نوع اقدام نیز کمترین آسیب به بی گناهان و حتی زن و بچه عبدالمالک ریگی نرسد که لطف خداوند شامل ...
ویشکا آسایش: عاشق رضا شدم...
به درس و مدرسه معطوف کنیم... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته ...
دنیای پرخاطره کریم باوی؛ از مستطیل سبز تا جبهه های جنگ
همراه با مرحوم بابک معصومی، اکبر یوسفی و چند بازیکن دیگر بازی می کردیم و به فوتبالم ادامه دادم. این دوران تا 16 سالگی به همین صورت طی شد و من آن زمان با توجه به این که زندگی خانواده ام به سختی می گذشت، حتی شاگردی بنایی هم می کردم. در همین دوران بود که با چند نفر در فردیس کرج آشنا شدم و به جبهه رفتم. در همین دوران بود که آن روز سرنوشت ساز و ورود رسمی تان به دنیای فوتبال رقم خورد. ...
ایوان نجف عجب صفایی دارد
هر مدل زائری می گذاشت. صبحانه و ناهار و شام و میان وعده ها در حد بسیار متنوع و گسترده در بین زائران پخش می شد. گفته می شود که در این پیاده روی چیزی حدود 20 میلیون نفر حضور دارند که واقعاً جای تعجب دارد چگونه همه این 20 میلیون نفر در طول این چند روز، هم سیر و هم با انواع و اقسام خوراکی ها پذیرایی می شوند. یک مثال برای تقریب به ذهن عرض کنم تا بیشتر متوجه لطف و کرم و مدیریت امام حسین (ع ...
گفتگو با نرگس آبیار، کارگردان فیلم شیار 143
سال بعد که مثلا عروسی فردوس (دختر الفت) است و چون الفتعبوس است آهی جان (مادرش) عصبانی می شود و رادیو را می شکند. بنابراین به قول شما مصاحبه ها نه تنها این کار کرد را دارد که مستند مانندش می کند بلکه نشان دهنده گذر زمان و اطلاع دهنده هم هست. از همه مهمتر اینکه سرباز را اینطوری وارد ماجرا می کنیم و تماشاگر برایش سوال می شود که این کیست. تا اینکه آخر فیلم متوجه می شود این کسی است که یونس را ...
انهدام باند سه نفره زورگیران عاشق طلا
منطقه خانی آباد در حال عبور از داخل یک کوچه بودیم که متوجه شدیم یک زن و همسرش برای بردن یک تخته فرش به پشت بام محل سکونتش از جوانان محل درخواست کمک می کنند. در همین زمان متوجه النگوهای زن شدیم و تصمیم گرفتیم تا به بهانه کمک وارد حیاط خانه شده و النگوهای وی را سرقت کنیم. در حالیکه این زن و شوهر تصور می کردند که ما از بچه های همان محل هستیم، به بهانه بالا بردن فرش به پشت بام وارد حیاط خانه ...
مجرمانی که برای نجات خانواده شان دیگران را قربانی می کنند
نکردم وارد خانه شوم. اما می خواستم هرطور شده مثل شوهرم و آموزش هایی که به من داده بود، دست به دزدی بزنم تا پولی به دست بیاورم. به یک فروشگاه رفتم. آنجا خیلی شلوغ بود و همه برای خرید آمده بودند. آن فروشگاه موادغذایی بود که همیشه مشتری زیادی داشت. صف های مقابل صندوق طولانی بود. فرصت را غنیمت شمردم و به داخل جمعیت رفتم. از جیب یک مرد کیف پولش را دزدیدم و فرار کردم. بعد از آن هر روز همین کار را می کردم و بدون این که کسی متوجه شود، دست به جیب بری می زدم. حالا که دستگیر شدی دخترت پیش چه کسی می ماند؟ فکر می کنم او را تحویل بهزیستی می دهند. بیچاره دخترم هم پدرش به زندان رفت و هم مادرش. ...
نقطه تاریکی بر تاریخ هنر معاصر / پروپاگاندایی برای نقاشان نوپا و مخدوش کردن چهره هنرمندان راستین
چون جلیل ضیاء پور، هوشنگ پزشک نیا بعد از جنگ جهانی دوم کوشش هایی برای رسیدن به یک سبک نقاشی ملی در چارچوب مدرنیسم بعمل آمده بود. ولی استفاده از موضوع های ایرانی، مثل زن چادری بچه بغل و روستایی چپق به دست در جلو و بازار طاق شکسته و یا امامزاده گنبد فیروزه ای در عقب در عین استفاده از تکنیک های کوبیستی و اکسپرسیونیستی موفقیت آمیز نبود. در حالیکه سقاخانه ای ها که نشان دادند به سرچشمه ای دست یافته اند که ...
فراموش شدن برای من بهتر از ماندن به هر قیمتی است
... - نه! آن اواخر تا حدودی بعضی ها متوجه شده بودند. اصلا من تصور نمی کردم که چنین اتفاقی بیافتد و آن را هیچ وقت باور نمی کردم. *شادترین لحظه رندگی تان چه بود؟ - چند روز پیش پسرم داشت از ایران می رفت و مانند یک کودک گریه می کرد و من هم گریه کردم. این همه صداقت در این مرد بزرگ که 32 سالش است برای من بسیار شادی بخش بود. زیرا دیدم فرزند من در گیر و داد زندگی هنوز با صفا است و مانند یک کودک دو ساله راحت گریه می کند. /انتهای پیام ...
دو ایستگاه یک اقیانوس معرفت
به استقبال می آید و صادقانه به همه خوش آمد می گوید و آنگاه که متوجه می شود مدیر حج وزیارت استان به منظور عرض زیارت قبولی به ایشان که تازگی از سفر عمره بازگشته است به دیدارش آمده است بعد از شکر خداوند و دعای عاقبت به خیری می گوید : همه شما فرزندان من هستید همه شما برادران من هستید به خداوندی خدا هنوز نمی دانم بنیاد شهید کجاست که یک بار بروم بگویم من مادر شهیدم از من راضی باشید . با زحمت ...
با ازدواج دخترم مخالف بودم،او راخفه کردم!
افکار نیوز:26 مهر سال 86 زن جوانی به پلیس محمدشهر کرج مراجعه کرد و از ناپدید شدن مرموز دخترش خبر داد.او در شکایتش گفت: چندی قبل من از شوهرم جدا شدم و با دو دختر هشت و 16 ساله ام زندگی می کنم که بعد از مدتی با مردی به نام صباح آشنا شدم و به عقد موقت او درآمدم روز حادثه سر کار بودم که صباح به خانه ما آمد و دختر کوچکم معصومه را از خانه بیرون فرستاد و بعد در حالی که به گفته معصومه شی ء مشکوکی را لای ...
گفت وگوی آزاده نامداری با گلاره عباسی
سالگی همه چیز برایم فانتزی بود و وقت نکردم به این چیزها فکر کنم اما تو نقطه ای را تجربه کرده ای که توانستی چیزهای کوچکی را پیدا کنی و با آنها خوشحال باشی؟ من در دوره ای از 25 سالگی واقعا به این نقطه رسیدم با اینکه تحت فشار کاری زیادی بودم اما یک روز متوجه شدم حتی از حضور آفتاب هم می توانم لذت ببرم و به صورت واقعی و نه شعارگونه و از آن به بعد یک آدم خوشحال بودم. کسی برای این ...
قاتل : زودتر قصاصم کنید
را پیدا کرده بود مورد بازجویی قرار گرفت.او گفت: مدتی بود که صدای گریه کودک را می شنیدم چون مژگان روی بچه اش خیلی حساس بود و اجازه نمی داد او گریه کند متعجب شدم و برای اینکه ببینم چه مشکلی پیش آمده به خانه او رفتم و متوجه شدم در خانه باز است. چندباری مژگان را صدا کردم جوابی نداد صدای گریه بچه در خانه پیچیده بود. وقتی وارد شدم دیدم بچه بالای سر جسد مادرش نشسته و گریه می کند. صحنه خیلی وحشتناک بود ...
نگین معتضدی از گریه های بدون اشک در بازیگری می گوید
را ترک می کند. وقتی همه این ویژگی ها را کنار هم بگذارید، متوجه می شوید مرجان زنی است که مخاطب کاملا او را درک می کند. آیا برای ایفای این نقش ما به ازایی هم داشتید تا از آن الگو بگیرید؟ زمانی ما به دنبال ما به ازا هستیم که از درک شخصیت عاجز باشیم و به دنبال عکس العمل های شخصیت در موقعیت های مختلف باشم، اما مرجان نمونه یک زن واقعی است که وقتی احساس خطر می کند، حاضر می شود هر ...
بانویی که نگاه مخاطب عام را به عکس تغییر داد/ از پرتره خسته شدم
.... در کارهای اجتماعی و خبری هم تلاش کرده ام نگاهی ثبت کننده و حقیقت جو داشته باشم. در همه کارهایم سعی کرده ام عشقم را به ایران، سرزمین محبوبم نشان دهم و ثابت کنم. در طول 40 سال کارم، جنگیده ام وی بیان کرد: کار کردن و مستقل بودن به خصوص برای یک زن در حرفه ای مثل عکاسی آسان نیست و من هم در طول 40 سال برای آن که بتوانم کار کنم و حقوقم را حفظ کنم جنگیده ام. اما پیروز این جنگ من ...
پاراگراف کتاب (24)
، تاریخ روز و ماه و سال حق داری تاریخ بذاری، پسر! عشق اون قدر سریع میگذره که آدم بهتره ازش یادداشت برداره، واسه چند سال بعد که شاید دیگه چیزی ازش یادش نمونده باشه. آدمهایی که عشقشونو انکار میکنن، سریع تر از دیگرون پیر میشن. مث نوجوونیه. مردم عوض اینکه سعی کنن نوجوون باقی بمونن، همه کار میکنن تا جوون به نظر بیان، با نهایت جدیت. بعدش تعجب میکنن که دیگرون باهاشون مث پیرپاتال ها ...
جهاد در جبهه محرومیت زدایی ادامه دارد
توی دستته هم الکیه؟ حرف او به یکی از حضار برمی خورد. مردی میانسال که از لابه لای جمع برمی خیزد و فریاد می زند: چرا بهش می گی گدا؟ این پیرمرد زیر پاهاش لوله های نفت و گازه. اون وقت بهش می گی گدا؟ مرد دیالوگش را می گوید و او نیز با کیسه پلاستیکی مشکی که در دست دارد به روی سن می رود. حالا دیگر همه ارکان نمایش کامل شده اند. چند ساعت قبل، ساعت 3 صبح که به خرمشهر رسیدیم، رمقی نمانده بود جز ...
اظهارات جالب دختر بی حجابی که موسس مسجد زنان آمریکا شد+تصاویر
دانشگاه مجازی اسلامی ثبت نام کردم و برای اولین بار در دوران زندگی ام، با مربی زنی آشنا شدم که می توانستم او را الگوی خودم قرار دهم. در آمریکا تقریباً همه ائمه جماعات و علمای دینی مرد هستند و شرکت در کلاس های مجازی اسلامی انگیزه من را برای ایجاد فضایی اسلامی و مختص به زنان بیش تر کرد. مسجد زنان برای رقابت با مساجد دیگر در آمریکا تأسیس نشده است. قصد جایگزینی مساجد دیگر را هم ندارد، بلکه ...
بررسی کتاب خاطرات صادق طباطبایی
مردم داده اند، باید تشکیل شود. به آقای بنی صدر گفتیم که اگر قرار باشد مجلس موسسان تشکیل شود و قرار باشد سیصد و اندی نفر در این مجلس حضور یابند، چند سال طول می کشد تا قانون اساسی تدوین شود! از طرف دیگر امام پشت سر هم تاکید می کرد که هر چه زودتر قانون اساسی تدوین شود تا روال بر وفق قانون باشد و این دو موضوع با هم همخوانی نداشت- تشکیل مجلس موسسان و تدوین هر چه زودتر قانون اساسی- آقای مهندس بازرگان ...
وحشت دیرینه عربستان از ایران
را گشودم متوجه شدم عده ای در داخل چند اتومبیل می سوزند که بلافاصله با کمک اهالی محل تعدادی از سرنشینان اتومبیل را خارج کردیم ولی متاسفانه یک زن و شوهر و یک بچه خردسال که در داخل یک اتومبیل پیکان بودند هر سه به شهادت رسیدند. گفتنی است به دنبال این انفجار حدود دو هزار نفر از مردم که در محل حضور داشتند دست به یک راهپیمایی زده و جنایت جدید منافقین را محکوم کردند . (1) اعتراف ...
بنیاد در آینه مطبوعات
ریخته بود و زیر قیرها، مین قرار داده بود. بچه های رصد و تخریب ، شش ماه تمام24ساعته وقت صرف بازکردن راهی در این کانال کرده بودند. ما شبانه روز روی نقشه های عملیاتی کار می کردیم. عزیزان رزمنده به تمام سلاح ها مجهز بودند. دشمن ما فقط عراق و صدام نبود؛ بلکه 80کشور از او حمایت می کرد. در همان واحد تخریب باقی ماندید؟ غواصی هم می کردم. بعد از گذشت چند سال، در واحدهای مختلف توانمند شدم. ...
سخنان رضا داوری اردکانی درباره فلسفه، فردید، فوتبال و فرهنگستان علوم
. البته این به معنای پرهیزگاری و اخلاق و این حرف ها نیست. نه. خُلقی است؛ خلقی و روان شناسی. پاریس که بودیم جایی بود به نام مزون ایران که در آنجا ساکن بودم. من گاهی سه روز، چهار روز، حتی یک هفته از اتاقم بیرون نمی آمدم. یک روز داشتم از اتاق بیرون می آمدم که شنیدم چند نفر از همکاران ایرانی مقیم آنجا به هم می گفتند خدا شفایش بدهد. من هم رفتم سمت آنها و گفتم خیلی ممنونم از بابت دعایی که کردید. البته ...
بولتن تئاتر ؛ مجلۀ خبری روزانۀ تئاتر (3 اسفند)
صدور گواهینامه به تهیه کنندگان تئاتر، رونمایی از سایت فروش بلیت تماشاخانه ایرانشهر، بازگشت حسن فتحی به تئاتر، آخرین خبرها از بازسازی تالار مولوی ، بازگشت بازیگر نامزد اسکار به تئاتر با هملت ، توضیحات منوچهر اکبرلو درخصوص برنامه تلویزیونی بچه ها بیایید نمایش ، دشواری های ایفای نقش در کارهای تاریخی از زبان ایرج راد و درنهایت بررسی وضعیت بحرانی تئاتر کشور در گفت و گو با پیام دهکردی سرخط مهمترین اخبار تئاتر امروز را به خود اختصاص داد. ...
دفاع سید ضیاء از کودتای 3 اسفند
تهران و مملکت یک آسایش فکری، برای همه ایجاد شد یک کار دیگر هم کردم مسئله پلیس جنوب بود. به طوری که می دانید کابینه های دوله ها، ملک ها و سلطنه ها، اجازه تشکیل پلیس جنوب را چند سال قبل از این داده بودند پس از اینکه من رییس الوزرا شدم، یکی از اقداماتم این بود که به وزیرمختار انگلیس اظهار کردم، من نمی توانم پلیس جنوب را تحت اداره افسران انگلیس قبول کنم و باید منحل بشود و منضم ژاندارمری ایران ...
روایت یک جا مانده از کربلا/ گرمای عشقی که در جانم به یادگار می ماند
کربلائی فاطمه می گوید: هفته اول صفر به همراه دخترم با کاروانی که خیلی از هم محله ای ها و هم شهری هایم در آن ثبت نام کرده بودند، با یک دستگاه اتوبوس از برازجان به سوی نجف اشرف و کربلی معلی حرکت کردیم. دو روز از پیاده روی ما می گذشت، مانند سال های گذشته توان راه رفتن نداشتم اما در طول مسیر با دیدن شور و اشتیاق افرادی که عبادت الله را در خدمت به زائران ابا اعبدالله الحسین یافته بودند ...
امام دولت موقت را دولت امام زمان می دانست
مهمتر از مذاکرات آقای شمس با شخصی به نام آندریانگ بود. در این باره کمی توضیح می دهید؟ بله. البته ماجرای مذاکرات من با مذاکرات آقای شمس متفاوت بود. ایشان مذاکراتشان با آمریکا برای برقراری روابط مجدد بود که گفته بود بهزاد نبوی شبانه رای آقای رجایی را علیرغم نظر موافق آقای بهشتی زد؛ اما من برای حل مساله گروگان ها از کانال آلمان با آمریکا وارد مذاکره شدم. شما مستحضر هستید که امام ...