سایر منابع:
سایر خبرها
صدای رانندگانی که در پیچ و خم جاده ها به گوش مسئولان نرسید
دردهایمان اضافه شد. از حسن آقا می خواهم کمی در مورد خانواد ه اش به ما بگوید، از پاسخ به سوالم استقبال می کند و می گوید: سال های زیادی، در زمان لحظه تحویل سال در جاده و به دور از خانواده ام بودم که این یکی از بزرگ ترین ناراحتی هایم است؛ این که بسیاری از شب ها به دلیل سفر نمی توانم به خانه بروم و خواب راحتی داشته باشم دچار بدخوابی و اختلال در خواب شده ا م ؛ به دلیل عدم نوسازی و سن زیاد اتوبوس ...
چه برایمان آورده ای مارکو!
همشهری آنلاین _ زهرا بلندی: یک سر دارند و هزار سودا. روزهای شان به اندازه کافی با مشغله های درسی و کار پر است، اما از پژوهش و مطالعه دست نکشیده اند. پژوهش سرای زکریای رازی را خانه ای امن برای رشد پژوهشی می دانند و گهگاهی به آن سر می زنند. آنها یاد گرفته اند سؤالات بزرگ و کوچک ذهن شان را دست کم نگیرند و هریک را در این مرکز، پرورش داده و ایده و جوابی برای آن بیابند. نتیجه اش شده ثبت اختراع و چاپ ...
مروری بر کتاب حاج قاسمی که من می شناختم
، پدر تو -یعنی پدربزرگ این بچه- به جای من رفت شهید شد، من هم حالا به جای او اینجا می ایستم؛ ایستاد تا بچه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد، بعد رفت. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR در این یادداشت که به معرفی این کتاب اختصاص دارد، آمده است. در این دو سالی که از شهادت سیدالشهدای جبهه مقاومت و مدافعان حرم، حاج قاسم عزیز ما می گذرد، کتاب های متنوع و متعددی درباره او چاپ و منتشر ...
نصرالله رادش: بسیار مستعد غم و غصه ام/ بازی در یک تئاتر، باعث شد موهایم بریزد و کچل شوم!
فیلم گذاشتم که شبانه به همسرم که شهرستان بود زنگ زدم و گفتم اگر می توانی برگرد، من می ترسم. می خواهم بگویم که خیلی با نقش ها یکی می شوم. شاید کسی نقش جدی از من ندیده باشد، اما می دانم که اتفاقا اگر شرایطش پیش بیاید و نقشی جدی را بازی کنم برایم کاری آسان خواهد بود. اما دوری می کنم؛ به خاطر هم ذات پنداری شدیدم. دوست دارید چه نقشی را بازی کنید؟ آرزویم این است که پارتنر خوبی مثل ...
انتقام خونین از نابرابری های اجتماعی
. شاید یکی از علت هایی که این کار را کردم همین تنهایی بودم. تأکید می کنم که یکی از علت ها شاید همین باشد. با خانواده ات زندگی می کنی؟ نه، در محله کارون خانه مجردی دارم. مادرم چند سال قبل فوت شد و پدرم دوباره ازدواج کرد. چند خواهر و برادر داری؟ یک خواهر و یک برادر که هر دو من را اذیت می کردند. از تو بزرگترند؟ نه، من فرزند بزرگ خانواده ام، اما من را اذیت می کردند ...
لقب پسر سبز طبیعت ایران را دوست دارم
درباره دایناسورها بودم و هرچیزی درباره آنها می دانستم. این برای اطرافیان جالب بود که من چطور با این سن کم هم اسم شان را درست تلفظ می کنم و هم درباره قد و وزن و دوران حیات و ... آنها اطلاعات داشتم. ده ساله بودم که کم کم به حیوانات امروزی علاقه پیدا کردم و از همان موقع تصمیم گرفتم جانورشناس بشوم. می توانی اسم چند تا از آنها را بگویی؟! بله. البته الآن تخصص قبل را ندارم! چون خیلی ...
مادر شهید "احمدی روشن":او بمب خنده بود
مادر شهید احمدی روشن می گوید: یک روز، عروسم تماس گرفت که در سایت هسته ای نطنز با موادی که برای سلامتی خطر دارد، کار می کنند، شما مخالفتی ندارید؟ من مخالف بودم. بی اغراق همه چیز در خانه مادر، بوی مصطفی را می دهد. از قاب هایی که در ابعاد گوناگون به در و دیوار خانه نصب شده است تا تزئینات روی یخچال و حتی لیوانی که جزو دکور آشپزخانه است. هرجا سر می چرخد، مصطفی در قاب، با صورتی معصوم به تو ...
آقا روح الله از ولادت تا رحلت (بخش ششم)؛ از کمک به خانواده طلبه شوشتری تا حضور امام(ره) در تشییع آقا ...
می خواندند. بعد نماز عصر را با اذان و اقمامه مانند نماز ظهر می خواندند و بعد از خواندن تعقیبات، تشریف می بردند. این کار در آن سن و سال و آن هوای گرم بخصوص در حال روزه، کار آسانی نبود. حتی جوان ها هم به سختی از عهده انجام این کار بر می آیند . با این حال، اینگونه با جدیت تمام عبادت می کردند. انجام این اعمال سبب تربیت طلبه ها می شد. بعضی از طلبه ها که فقط نمازهای واجب را می خواندند، از امام تبعیت می ...
مادری برای رزمندگان
خانه ام بود خرداد سال 60 در حالی که اسماعیلم 17 سال سن داشت پای سفره عقد نشست؛ درست روزِ میلاد امام حسین علیه السلام؛ خودش دوست داشت این روز تاریخ عقدش باشد؛ همان شب هم عروسش را گذاشت و به جبهه رفت. چندماه بعد از عقدش یک جشن مختصری گرفت و چند نفر از دوستانش را دعوت کرد. اتفاقاً آن شب ابراهیم هم از جبهه آمده بود. ابراهیمِ من سروقامت بود و خوش چهره. خوش طبعی های مخصوص به خودش را داشت ...
روایت شاکی سریال تازه حسن فتحی
مهرداد غفارزاده که مدعی شده است بین طرح آهوی من مارال او و جیران حسن فتحی شباهت وجود دارد، درباره روند این پرونده توضیح داد. صبا؛ نغمه دانش؛ در این سال ها تکثر ساخت و انتشار سریال هایی درباره دوره قاجار به ویژه ناصرالدین شاه و دربارش موضوع نقدها و نظرهای مختلفی شده است، ولی یک اما و اگر دیگر هم در این میان وجود دارد. مهرداد غفارزاده طراح ایده و نویسنده فیلمنامه سریال آهوی من مارال مدعی شده است که ایده اولیه و همچنین بخش هایی از طرح و شخصیت ه ...
ویکی پدیا نائین
. در این گچ بری ها تزئینات متنوع معماری چون رسمی بندی، کاربندی، یزدی بندی و... است. کنار نقاشی روی دیوار اشعار زیبایی نیز نقش بسته است در قسمت ایوان شاه نشین تصاویر زیبایی از هفت پیکر نظامی بر دیوارها نقاشی شده است. فضای اصیل مساکن سنتی موجود در خانه عبارتند از: ورودی، هشتی، غلام گردش، ایوان شاه نشین، اتاق نشیمن پاکرسی، دلان، بخش تابستان نشین و زمستان نشین. این خانه در سال 1373 به موزه مردم شناسی ...
از محرم سازی در مدارس دخترانه تا وجود کلاس هایی با تراکم بیش از 40 نفر
که با دوستان خود مشغول گفتگو بود درباره امکانات مدرسه می پرسم. او در پاسخ عنوان کرد: من در رشته تجربی درس می خوانم و معدل سال گذشته ام 20 شد. ما از آموزش مدرسه و امکاناتی که در اختیار ما می گذارند راضی هستیم. تقریبا هر روز به مدرسه می آیم و تا الان همکلاسی هایمان هم کرونا نگرفته اند اما با این حال ما همه دو دز واکسن خود را دریافت کردیم. من هم تقریبا سه هفته است که دز دوم واکسنم را زده ام. ...
حاج قاسم کنار چاه زمزم و روبروی کعبه برای شهادت گریه می کرد
از خانواده اشرافی است و زن یک طلبه در قم می شود که به قول خودشان تمام اطراف مزار حضرت معصومه قبر است و هوای گرم و نامناسب در قم و شما می بینید یک دختر اشرافی تهرانی متمکن متمول به خانه یک طلبه برود که این جور رعایت می کند و در نجف تلفن ندارند، به خانه همسایه می رود و به بچه هایش زنگ می زند و کسی که می توانست صد بار زندگی طلاب قم را بخرد و، ولی یک چنین سختی هایی را تحمل می کند و در نهایت هم امام به ...
جشنواره عمار از حوزه هنر فراتر رفته است/ رنسانس ما ادبیات خودش را نساخته است راه اندیشه از ژورنالیسم می ...
نشستن و کنار هم قرار گرفتن برکاتش بیش از آن چیزی است که ما تصور داریم. عملکرد رسانه، باعث شکل گیری عمار بود در ادامه مسعود ملکی، مدیر موسسه سینمایی راه در فرصت کوتاه سخنرانی خود در جشنواره علوم انسانی عمار به روایت قصه خود پرداخت و گفت در 5، 6 سال گذشته در اتاق فکرهای عمار این بحث را داشتم که عمار تمام شده است و مسئله عمار مربوط به سال 88 بوده و باید مسئله جدیدی برای جریان مردمی عمار ...
همسفر با آقای نوستالژی در کوچه پس کوچه های پایتخت | تهران شهر همه ایرانی هاست
ای بود درباره گذشته حرف می زدید؛ خیلی خوب بود. از چه زمانی پایتان برای اجرا به تلویزیون باز شد؟ حدود 6 سال پیش منصور ضابطیان به من گفت: لحن صدای شما مهربان و مناسب خواندن قصه است و پیشنهاد داد در برنامه رادیو هفت قصه بخوانم. 6 ماه هر شب سری قصه های خانجون را در این برنامه می خواندم که آیتم ثابت برنامه بود. چند سال پیش در سریال پدر در نقش عموی بدجنس ظاهر شدید. آن سریال ...
مادر شهید "احمدی روشن" : در جمعی که پسرم بود هیچ غیبتی نمی شد/ بمب خنده بود/ هدیه روز مادر یا جشن تولد ...
رعایت محرم و نامحرم مهم بود، خدا را شکر خانمش خیلی آرام و نجیب و اهل رعایت این مسائل است. دو سال طول کشید تا با هم ازدواج کردند. روزی که قرار خواستگاری عطیه خانم را گذاشتیم مصطفی داخل خانه نیامد، در همان کوچه ماند، من هم رویم نمی شد چیزی بپرسم تلفن زنگ خورد و مادر عروس خانم برای جواب دادن تلفن رفت، از این فرصت استفاده کردم و به عطیه خانم گفتم: مصطفی تک پسر است. عروس یک دانه پسر شدن، خیلی سخت است ...
چگونه یک اقتصاددان، وقوع انقلاب 57 را پیش بینی کرد؟
- جای خود برمی خیزد و می گوید: "من به این صحبت ها و نظریات بیهوده عقیده ندارم. شما اقتصاددانان نمی دانید چه می گویید. ما به خوبی می دانیم که چه کار می کنیم و آیندهٔ روشنی برای مملکت می بینیم. شما باید این اراجیف را تمام کنید و در عوض به مسائل اساسی بپردازید." دخالت شخصی شاه در بهم ریختن سامانه برنامه پنجم وضعیتی را دراقتصاد کشور ایجاد کرد، که در آثار مختلف تحلیلی پیرامون سال های دهه پنجاه، و مشخصا از ...
چاپ دو عنوان کتاب به قلم دو دانش آموز مریوانی درباره شهید سلیمانی
سلیمانی کی بود در 12 صفحه با شمارگان 1000 نسخه برای گروه ج و د (کودک و نوجوان) توسط انتشارات کتابچه به چاپ رسیده است. در بخشی از این کتاب آمده است: مشاورم بعد از دیدن ایرانی ها به من گفت: کاک مسعود، حاج قاسم با همین چند نفر میخواد جلوی آن همه داعشی را بگیره؟! امیدواری خیلی زود جایش را به ناامیدی داد، خیلی زود توی دلم خالی شد، با خودم گفتم حاج قاسم چه فکری با خودش کرده که با پنجاه ...
شرط ازدواجمان مدافع حرم ماندن غلامرضا بود
سه روزی گذشت و خبری نشد. دوباره زنگ زدم و مجدداً همان دوستش جواب داد. فردای آن روز از بنیاد دو، سه نفر به منزل ما آمدند. گفتند ما به خانواده نیروهای مان سر می زنیم. با خودم گفتم همسرم از سال 92 رفته چرا اینها امروز به دیدار ما آمدند. بعد هم شماره برادرشوهرم را خواستند. من هم شماره را دادم. آنها با برادر غلامرضا تماس گرفته و گفته بودند که برادرتان مجروح شده است، او هم به ما همین را گفت. من خانه ...
خبر شهادت حاج رضا را همه می دانستند جز ما!
درباره انقلاب نشان می داد؛ فیلم که تمام می شد بچه ها می گفتند بابا الان زنگ می زند. فیلم درباره 22بهمن و انقلاب بود. حاج رضا در ایران هم که بود، این فیلم را می دید. آنجا در سوریه هم می توانستند فیلم های ایرانی را نگاه کنند. این فیلم که تمام می شد، زنگ می زد. بچه ها می گفتند مامان، بابا فیلمش را نگاه کرده، تمام شده، الان زنگ می زند. تقریبا هر شب زنگ می زد؛ اگر هر شب نمی شد، یک شب در میان حتما بهمان ...
ناگفته هایی از شورای انقلاب / ماجرای اولین برخورد مرحوم هاشمی با کارتابل اداری / بالاترین حقوق را آقا ...
...> نخستین اقدامات شورای انقلاب از زمان ورود شما چه بود؟ در اتاق سابق شریف امامی معمولا آقای باهنر مستقر بود، آقای بهشتی و موسوی اردبیلی در اتاق های دیگری بودند. کار دبیرخانه شورای انقلاب در یک اتاق بزرگ در همان طبقه دوم شروع شد و جلسات شورای انقلاب نیز همان جا تشکیل می شد. آرام آرام در شورای انقلاب شروع به انتخاب سرپرست و وزیر برای وزارتخانه ها کردند و افراد مختلفی دعوت شدند. خاطرم هست مرحوم ...
4 کتاب پرفروشی که باید بخوانید
صمیمیت و روابط پایدارتری را ایچاد نمود. کتاب با واقع نگری از شما می خواهد خودتان را بپذیرید و در نهایت آرامش را بیابید.جهت خرید کتاب تکه هایی از یک کل منسجم از فروشگاه بوک دوک دیدن کنید. کتاب چشمهایش بزرگ علوی کتاب چشمهایش بزرگ علوی روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام “ماکان” است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می ...
روزهای زمستانی و نقد کتاب" متولد زمستان"
، چرا باید او را بیهوش کنند و به یک کشور دیگر ببرند؟ خب همین جا بگیرند! همین جا بزنند توی سر سارا و پدرش را بگیرند. همین کاری که در صفحه دویست انجام می دهند، در صفحه سی انجام بدهند. اینها منطق ندارد. یک جاهایی منطق پزشکی هم ندارد. تو چطوری می توانی یک نفر را ببری سه سال بخوابانی؟ که بعد چی بشود؟ مخاطب می تواند از شما بپرسد اینها را بردید خواب کردید و آوردید که چی؟ داستان به شما جواب نمی دهد. برای چی ...
مناظره سلیمی نمین و الویری درباره تاریخ جنگ
...> حالا بیاییم سراغ سؤالی که شما مطرح کردید. انقلاب که پیروز شد ذهنیت بسیاری از دوستان ما این بود که این انقلاب باید تمام دنیا را فرا بگیرد. ذهنیت ما هم این نبود که این فراگیری از طریق گسترش اندیشه باشد و تصور ما این بود که می تواند از طریق حمله نظامی، ترور یا هر روش دیگری باشد. شما اگر آرم تشکیلاتی که من به آن وابسته بودم را نگاه کنید، آرم مجاهدین انقلاب اسلامی اول انقلاب که آخر سال 57 یا هفته اول ...