سایر منابع:
سایر خبرها
رازهای پنهان و باورنکردنی از زندگی سحر قریشی / ناگفته هایی تکان دهنده
مورد نظر شکایت کردم. گناه اینکه این عکس پخش شد گردن من نیست؛ گناهش گردن کسی است که عکس را پخش کرده؛ همچنین کسی که عکس را دید و او هم آن را پخش کرد. اگر آدم به خدا اعتقاد داشته باشد و یک لحظه خودش را جای آن بازیگر قرار دهد این کار را نمی کند و آبروی کسی را نمی ریزد. تجربه بزرگی که کسب کردم در این سال ها نه گفتن را یاد گرفته ام. در این شش سال از لحاظ کاری خیلی ضربه خورد ه ام ...
متن کامل بیانات دیروز رهبر انقلاب/ معطل مذاکرات نشوید
.... یکی از چیزهایی که بنده مکرّر به آن توجّه کرده ام و گاهی هم گفته ام و از آن موارد تکان دهنده ی قرآن است، ماجرای حضرت یونس (علیه الصّلاة و السّلام)، این پیغمبر بزرگ الهی است: وَ ذَا النّونِ اِذ ذَهَبَ مُغاضِبا؛ خب، چرا مغاضِب بود؟ برای خاطر اینکه قومش کافر بودند، هر چه می گفت گوش نمی کردند، سال ها حالا بنده نمیدانم چند سال در بین این قوم دعوت کرد [ولی] اثر نکرد، او هم عصبانی شد ...
ماجرای حضور علی مشهدی در جوکر چه بود؟
مسعودی و رامبد جوان به سال ها قبل بر میگردد. مسعودی گفت:حدود ده سال پیش بود که رامبد عزیز یک شب اومد خونه من، و از 9 شب من شروع کردم به خاطره تعریف کردن تا 3 صبح و اون شب خیلی خندیدیم ... و فردای اون روز ساعت 2 ظهر بود که رامبد به من زنگ زد و گفت :علی من هنوز از دیشب نخوابیدم و هر موقع یاد صحبت های تو می افتم میخندم ! علی من یک روزی یک برنامه میسازم و تو باید بیایی و همینجوری خاطرات تو تعریف کنی ...
حمایت جدی از نظام اسلامی را با تذکرات اصلاحی جمع کرده بودند
ایشان اصرار داشت که آقا ناصر همین حالا بیاید و طلبه بشود... و ما هم طلبه شدیم. هنگامی که مغنی و مختصر را می خواندیم، پدرمان به رحمت خدا رفت و ایشان نظارت شان را بر ما بیشتر کردند و بر این اصرار داشتند که من معمم بشوم. روزی ایشان با مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی هماهنگ کردند و ما دو نفر را به محضر آن بزرگوار بردند و در خدمت ایشان معمم شدیم. در آن روز، آقای علوی بسیار خوشحال بودند. مرحوم عموی ما هم ...
ماجرای تشابه اسمی ناصر عبداللهی با نویسنده صبح جمعه با شما
اطرافش بی اعتنا بود و چیزی که برایش اهمیت نداشت، دنیا بود. طنازی بود که در راه ها، به حرف مردم گوش می کرد و در آن لحظه ها حتی زن و بچه اش را فراموش می کرد. شعرهای انتقادی فراوان می گفت و وجدان خودش را از دغدغه ها می رُفت. یکی از شعرهایش این بود: "گفت سهراب به ما، آب را گِل نکنید. گرچه می باید گفت، آب از روز ازل گِل بوده ست و هزاران ...
شهید محمد اصلانی دلسوز محله بود
سمیرا منشادی | شهرآرانیوز؛ برای تهیه گزارش راهی محله بهارستان شده ایم. هنوز تا اذان ظهر نیم ساعتی مانده است که به خیابان صبای 25 می رسیم. دو پسر بچه ای که در پیاده رو مقابل مسجد صاحب الزمان (عج) نشسته اند تا متوجه حضور دو تازه وارد می شوند جلو می آیند و می گویند، برای حاج آقا اصلانی آمده اید؟ خانه اش داخل کوچه است. پرچم هایی که به در خانه زده اند می توانند راهنمایی مان کنند. می گوییم برای مصاحبه ...
کسی باور نمی کند، زهرا سه فرزندش را کشته باشد
. عروسم مشکل روحی و روانی نداشت احمد حالا از من سوال می کند: ساعت 5 صبح پسرم سر کار می ره. کسی که زن و بچه اش رو می کشه به نظرت می تونه بعدش بره سرکار؟ وقتی پلیس اومد ما کارگر داشتیم. لوله کش آمده خونمون. عروسم قبل از اینکه این اتفاق بیفته دو بار تا خونه ما اومد؛ گوجه و خیار و تخم مرغ برد. حتی کارگرها هم دیدن زهرا دو بار تا خونه ما اومد و رفت. از او سوال می کنم؛ صدای جیغ بچه ...
کودکانی که زیاد می فهمند!
نیست که مثل سابق بشینه کنار بچه ها و خودش و حرف زدنشو شبیه بچه ها بکنه. باهاشون خاله بازی بکنه و بهشون محبت های بچگونه بکنه. پس بچه ها تنها شده اند. حالا وقت اونه که واسه در اومدن از تنهایی زبان و اطلاعاتشون رو به پدر و مادرها نزدیک کنند تا حالا که پدر و مادرها زبون اون ها رو نمی فهمند، کودکان زبون پدر و مادر ها رو بفهمند تا بتونن از تنهایی در بیان و هم زبون داشته باشند. پس ...
چهار پرده از معجزه راضیه
چه بر سر بچه ها آمده است. از یزد تا شهر اشکذر بیش از نیم ساعت راه است. روایت پدر از این مسیر همیشگی که حالا به اندازه دور زدن کره زمین کش آورده بود؛ چنین است: از نیمه راه مطمئن شدم که دخترم را از دست داده ام. همه تلفن ها را گرفتیم. موبایل مادر زهرا، موبایل خواهر او ، تلفن ماهان و شماره ثابت خانه. هیچ صدایی از پس بوق های مکرر تلفن ا الو نگفت. آن ها تلفن زدن را بیش از این ...
خدیجه (س) بانوی ایثار
یافت. ازاین رو، خدیجه (س) بانوی ایثار نام گرفت. شکر خدا که تحت لوای خدیجه ایم بعد از هزار سال گدای خدیجه ایم اصلا به من چه مردم دنیا پی چه اند ما ها که در پی نوه های خدیجه ایم
جالب ترین ضرب المثل های فارسی به ترتیب حروف الفبا
المثل با حرف ذ ذره ذره جمع گردد وانگهی دریا شود. ذات بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است ضرب المثل با حرف ر راه گم کردی؟ رطب خورده منع رطب چون کند؟ رفتنش با خودشه آمدنش با خدا رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ ضمیر روده بزرگه روده کوچیکه رو خورد ضرب المثل با حرف ز زبان خوش مار را از سوراخ بیرون می ...
ماجرای جالب از محل دفن دو طلبه شهید/ برات شهادت حاج محمد را حاج قاسم امضا کرد
بودند که در روز خاکسپاری شهید اصلانی، شهید دارایی هم به دوست و همراهش پیوست و آسمانی شد. زهرا پورعلی، همسر شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد اصلانی این روز ها حال غریبی دارد. تازه همسرش را از دست داده، اما با صلابت همکلام مان شد تا از 33 سال هم سنگری با همسرش برایمان روایت کند. او با قرائت لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم افوض امری الی الله انا الله بصیر بالعباد کلامش را آغاز کرد و بار ...
گفتگو با حجت الاسلام شهاب مرادی به مناسبت رحلت نخستین بانوی مسلمان صدر اسلام
قلب پیامبر (ص) فرود آمد، اما یادگار گران قدر او یعنی حضرت زهرا (س) درکنار پدر حضور داشت و این مسئله مایه تسلی قلب پیامبر بود. خدیجه (س) این همسر باوفای حضرت رسول اکرم (ص) بعد از 25 سال زندگی درکنار آن حضرت در دهمین سال بعثت در شصت و پنج سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا و مسلمانان را داغ دار کرد. پیامبر اکرم (ص) پیکر پاک او را با دست های خویش به قبر گذاشت و از شدت ...
ناگفته های سردار فضلی از فتنه های سه دهه اخیر
سال 88، گرچه آتش فتنه خاموش شد اما برخی هنوز به دنبال تنفس مصنوعی به فتنه بودند. در آن ایام با نزدیک شدن راهپیمایی 22 بهمن چه برآوردی از اوضاع داشتید؟ پیش بینی و برآورد ما این بود که در روز 22 بهمن احتمال اغتشاش و درگیری وجود داشت لذا بطور نامحسوس آماده بودیم. الحمدلله خدا کمک و عنایت الهی شامل حالمان شد و مشکل خاصی پیش نیامد. آنروز حدود 500 فیلمبردار و عکاس خارجی برای تصویربرداری از مراسم ...