سایر منابع:
سایر خبرها
پرواز رویا از آسمان کودکان کار/ آرزوهایی که فروخته می شوند
... بغض خفته در گلو راه صدایم را بست، دوست داشتم ساعتی چند دل به دلش بدهم و همسایه دیوار به دیوار اندوهش باشم؛ مثل فرفره های کاغذی تا روضه بی کلامش را بشنوم، فقط باید بلد باشم شنیدنش را. اجازه گرفتم و روی زیلوی شلال دوزی شده اش نشستم، دقیقا پشت جعبه فرفره ها؛ قصه اش، حسرت محصور در چهاردیواری فقر بود زیر دیوارهای نمناک و فرو ریخته آشیانه عاریتی با دست های خالی و دو خواهر و برادر نیم ...
کردستانی های عاشق امام هشتم/هاجره خاتون تجلی ارادت سنندجی ها به امام رئوف
هزاران امید به پابوس خواهر امام هشتم آمده ام. سال های عاشقانه با بی بی می گوید: سال های زیادی است که هر دوشنبه و پنجشنبه هر جا که باشم خودم را به خانم می رسانم و ساعت ها در این گوشه دنج نظاره گر زائرانی هستم که برای زیارت و گرفتن حاجت به پابوس هاجر خاتون می آیند، این را خدیجه خانم گفت و ادامه داد، جلوه های بی مثال عشق و دلدادگی در این نقطه آنقدر زیاد است که نمی دانم از کدام یک ...
عکسی که جای سنگ قبر را گرفت
حاجت دل او را بدهند، نه نذر مادر. آمنه هم خندید آن روز، ولی ته دلش لرزید. از همان روز بود که خودش را آماده کرد؛ یا اصلاً از همان اولِ اول؛ همان روزهایی که محمد صبح تا شب گریه می کرد تا پدرش اجازه بدهد برود جبهه. اصغرآقا قبول نمی کرد؛ نمی توانست اجازه بدهد. چند سالش بود مگر این بچه ؟ دل آمنه خانم به رحم آمده بود از اشک های پسرش. استکان چای را داد دست اصغرآقا و نشست رو به رویش ...
پشت مرزهای آرزو
راه شهرهای بزرگ را گرفته اند و شده اند کودکان کار. دنیای کوچک بچه ها گاهی می رسد به آرزوی داشتن یک پیتزای بزرگ یا رفتن به شهربازی. خیلی هایشان خسته اند و از بس از این و آن حرف شنیده اند دوست دارند پولدار بشوند. محمد اما دلش یک جفت کفش سیاه براق می خواهد. چشم های سبز خوشرنگش، درشت توی صورتش خودنمایی می کند او با مادرش راه خیابان را هر روز می گیرند و جوراب و آدامس و کیسه لیف می فروشند. می ...
برای تو می نویسم پدر؛ اشک ها اگر بگذارند
، نگهداری از او واقعا برای مادرم سخت شده است. اشک هایش آرام جاری شد و ادامه داد؛ ما به آن روزها معمولا زیاد فکر نمی کنیم چون تلخ ترین خاطرات زندگیمان در آن دوران شکل گرفت، مثلا یادم می آید یکسال زمستان سختی بود و ما دو برادر و خواهر مدرسه می رفتیم. مادرم با هر زحمتی که شده دو کاپشن برای برادرهایم خرید و گفت که فعلا نمی تواند برای من کاپشن بخرد و باید یک مدتی دیگر صبر کنم ما هیچ وقت آن روزها را یادمان ...
رسوایی جدید شاه | محمد رضا پهلوی و علاقه اش به مو طلایی ها | خانه های فساد شاه
جهانی دارد و همه نژادها را دوست دارد. شاید گزارش سازمان سیا زیاده روی باشد. هیچ گزارشی از این که شاه به دختران چینی یا آفریقایی علاقه داشته باشد نرسیده است و به گفته ملکه مادر محمدرضا در برابر دختران موطلایی تسلیم محض بود. یک بار که در جوانی با هواپیمای آلمانی مسافرت می کرد عاشق میهمانداران موطلایی هواپیمایی لوفت هانزا شده بود ... همین مسئله مدتها موجب بدبختی محمدرضا شده بود ...
پیرمرد روستایی قول گرفت و رفت/غریب، ماییم بدون شما!
...، صورتش را می شوید و می رود پایین زیرچانه اش. لب هایش می لرزد. دست هایی که برای دعا کردن کفشان را گود کرده رو به آسمان بیشتر. پاهای نحیفش را نشان آقا می دهد، پیش خودم فکر می کنم دردی دارد و درمان می خواهد از طبیب آل محمد(ص). زانوهایم را خم می کنم، می نشینم پشت سرش روی زمین شاید، نجواهایش را بهتر بشنوم. کلمه هایش امانم را بریده، صفای جان شده: آقا زائر خسته نمی خواهی؟ آمدم سر بزنم و دل ببرم. به ...
روایتی ناگفته از ازدواج اردشیر زاهدی با شهناز پهلوی + تصاویر
پدرش سپهبد فضل الله زاهدی و مادرش خدیجه خانم پیرنیا، دختر حسین خان پیرنیا، مؤتمن الملک، رئیس پیشین مجلس شورای ملی و نوۀ میرزا نصرالله خان مشیرالدوله بود که در دوران صدارت وی، فرمان مشروطیت ایران به امضا رسید. همسرش شهناز پهلوی بود، فرزند محمدرضاشاه پهلوی و فوزیه، خواهر ملک فاروق پادشاه مصر. این پیوندها اما همه به جدایی ختم شد؛ هم زاهدی پدر، نخست وزیر پس از کودتای 28 مرداد 1332 با پیرنیا، هم شاه و ...
خبر شهادت برادرم را از فامیل شوهر گرفتم!
...؛ اصلا گریه نکن؛ گفتم باشد یک مقدار دلم آرام گرفت؛ باهاش درد و دل کردم و دلم آرام گرفت ولی آن خواب را که دیده بودم، همان وقت شهید شده بود. **: شما گفتید که ماه رمضان هم بود. چه تاریخی گفتید؟ آخرین صحبتتان، آخرین تماسی که با شما داشتند چند روز قبل از این خوابتان بوده؟ خواهر شهید: تقریبا اگر دسترسی داشتند جایی به تلفن و عملیات نداشتند و جای دور نمی رفتند، یک روز در میان یا هر ...
کرامات امام رضا؛ از خراسان تا همدان/ از نفس های معطر به شفا تا شفاعت زندگی دوباره
رئوف از پی معصومه 6 ساله و آرزومند زیارت، وارد بیمارستان می شوند و اشتباها به جای ای سی یو کودکان به اتاق ای سی یو بزرگسالان و بر بالین محمدمهدی می رسند. بالین، بارانی شده و اشک های آویز و نگاه ملتمسانه خواهر خواهشی می شود تا رواق دل برادر نو سفر را به بیرق امام رضا و عطر رضوی آذین ببندند؛ اما طره پرچم رضوی بس بود تا نفس های محمدمهدی معطر به شفا شود و معجزه رقم بخورد. ترکیبی ...
زیارت ناتمام شهید به احترام پدر و مادرش
است که در ادامه مشروح گفت وگوی خبرنگار دفاع پرس را با مونس خلیلی مادر این شهید می خوانید: پسرم روز پنجم آذر سال 1372 در طالقنچه شهرستان مبارکه استان اصفهان به دنیا آمد و روز 19 اسفند 1391 در پاسگاه سی نوقان شهرستان سراب در درگیری با اشرار به شهادت رسید و در طالقنچه به خاک سپرده شد. عضو فعال بسیج بود و به فوتبال علاقه زیادی داشت. پدرش از این بابت که بیشتر در بسیج، مسجد و هئیت ...
مشهورترین و مظلوم ترین زندانیان سینمای ایران
...: یکی از اصلی ترین رسالت های سینما در جوامع بشری، ساخت آینه ای تمام نما از بطن یک جامعه است. این تصویر شکل گرفته از جامعه شامل تلخی هاییست که چشم پوشی از آن ها نه تنها حلاوتی بر کام جامعه رقم نمی زند، بلکه تلخی را هر روز بزرگتر نیز می کند. خوب می دانیم که هر جامعه ی قانون مندی دارای قانون شکنی هایی است که نمی توان منکر آن شد. به تبع، هر جرمی جزایی نیز دارد که گاه با خسارتی اندک جبران پذیر ...
33 حدیث گهربار از امام رضا (ع)
هم پول را دادم و آن کنیز را خریدم. آن مرد پرسید: شخصی که دیروز همراه شما بود، کیست؟ گفتم: مردی از بنی هاشم. گفت از کدام دسته؟ گفتم: از بزرگان بنی هاشم. گفت: بیشتر بگو. گفتم: بیشتر نمی دانم. گفت: پس بشنو تا برایت بگویم، من این جاریه را از سرزمینهای دور مغرب زمین خریدم. زنی از اهل کتاب پرسید: این جاریه کیست که با تو می بینم؟ گفتم: او را برای خودم خریده ام. آن زن گفت ...