سایر منابع:
سایر خبرها
یافتن کتابی نایاب با عنایت امیرمؤمنان(ع) (حکایت اهل راز)
خود گفتم: مگر من برای که کار می کنم؟! من برای شما کار می کنم! چرا... با ناراحتی به خانه رفتم و با تأثّر خوابیدم. در عالم رؤیا مولا را دیدم که با ملاطفت فرمود: تو با او خیلی فرق داری، برو کربلا آنچه می خواهی از فرزندم بگیر ! نزدیک اذان صبح بود، از خواب برخاستم وضو گرفتم و عازم کربلا شدم. ابتدا به زیارت سیّدالشهداء(ع) رفتم، پس از زیارت مدتی هم نشستم اما خبری نشد، فکر کردم شاید مقصود حضرت ...
روضه ی خانگی خانم خبرنگار/ در مجلس یار، بچه ها می خندند!
عزادارهای همین مجلس پشت طراحی این دکور است و دوست خبرنگار ما خوب از پس سیاسی کردن واقعه ی کربلا برآمده بود، توی دلم هزار تا آفرین به او گفتم و دل بستم به روضه، صدای سخنران جوان بود اما حرف هایش به روز. حدیث می گفت و به برجام می رسید، روایت می خواند و مسائل اقتصادی را شرح می داد، چند دختر جوان هم که تعدادشان بیشتر از انگشت های دست بود دفتر و خودکار درآورده بودند و نکته های حاج آقا را می نوشتند. ...
روایت گنده لاتی که در پیاده روی اربعین توبه کرد
گروه زندگی؛ عطیه اکبری: 7 سال قبل که با پاهای تاول زده عمود 1452 را ردکردم و در بین الحرمین رو به روی گنبد و بارگاه امام حسین (ع) ایستادم، یاد ده شب قبل وگریه های مادرم افتاد. وقتی مست و پاتیل با لباس های خونین و سر و صورت آشفته به خانه آمدم. مادرم کنج پذیرایی نشسته بود و نگاهی به سر و روی من کرد. یک آن دیدم پرچم یا علی اکبری را که در دستش بود روی صورتش گذاشت و بلند بلند گریه کرد. صدایش کردم. سرش را بالا گرفت و با همان ...
مقنی ؛ شغل جدال کاران با زمین
برای رفیق مقنی اش توضیح می دهد، یک روز همراه رفیقش می رود سر چاه، چندروزه چم وخم کار را یاد می گیرد و یک سال بعد دستش راه می افتد. محمد توضیح می دهد چطور کاری را که می شود چندروزه یاد گرفت، باید یک سال شب وروز انجام داد تا بشود ادعای اوستا بودن کرد: حرفه ای شدن در این کار زمان می برد. اگر ماهر نباشی، با کوچک ترین بی احتیاطی خودت را به کشتن می دهی. کسی که کاربلد نباشد، ممکن است زیر زمین به رگه ای ...
لزوم نظارت بر فعالیت و پوشش شاخ های اینستاگرام
ناراحت بودم. حکایت از نیستان چون مرا ببریده اند ، بودم. مدام در دلم می گفتم: خدایا من از روز الست به تو بله گفتم و عاشقت شدم. پس چرا پایش نایستادم؟ خلاصه زندگی ام به هم ریخت. به مدت یک سال، مدام خواب می دیدم دارم در یک پرتگاه سقوط می کنم اما یک نفر دستم را می گیرد. حال و روزم، خیلی آشفته بود. برای مثال، انگار یک باند در گوشم گذاشته بودند و موسیقی هایی که گوش می کردم، موقع اذان صبح از طریق آن باند ...
شهیدی که رجزخوانی را در سوریه باب کرد
کربلا در پوشش و خواب و خوراکش خیلی تغییر کرد. کمک به دیگران خیلی مخفیانه کار می کرد. اهل ریا نبود. حتی من هم گاهی از کارهایش مطلع نمی شدم. ما در خانواده یک بیمار داشتیم که نیاز به کمک داشت، بعد از شهادت حسن متوجه می شدم که او هر هفت یا هشت روز یک بار، یک روز را از صبح تا شب به آن شخص اختصاص می داده، او را به حمام می برده و کارهایش را انجام می داده. خانواده آن شخص می گفتند: روزی ...
نُت های عاشقی| خرده استخوان هایم را جدا می کردم و بر زمین می انداختم/ روزی سه بار سهمیه کتک داشتیم
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان: عاطفه علیان ؛ اوضاع خیلی بحرانی و نفس گیر بود، خبرهای بدی به گوش می رسید؛ خبر رسید تعداد زیادی از بچه ها شهید یا اسیر شده اند و می گفتند عراقی ها بیش تر قایق های ما را منهدم و بچه ها را به شهادت رسانده بودند. در آن شلوغی یک لحظه چشمم به حاج حسین خرازی افتاد. چند روز بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 شروع شد و شب هنگام باز هم به عنوان یک امدادگر ...
درخشش بازیگر سریال پایتخت روی فرش قرمز ونیز | محسن تنابنده در ونیز غوغا کرد
او علیرضا نادری در مورد نگاه به قصه و طراحی یک قصه خوب، پرداخت یک شخصیت و حتی معنی هرکدام از این موارد، تاثیر زیادی بر من گذاشت، هر چند که هنوز هم خودم را فرزند خلفی برای علیرضا نادری نمی دانم. چون من به متن به عنوان یک بازیگر نگاه می کنم و هنوز نگاه مستقلی به فیلمنامه و شکل دادن به آن ندارم. ازدواج محسن تنابنده: محسن تنابنده در سال 1394 با روشنک گلپا ازدواج کرده است. ...
بهترین دعا از نظر امام حسین(ع) چیست؟
کاست در هنگام مرگ به او برگرداند و طوری نشود که ما از دنیا برویم در حالی که اعتقادات خود را از دست داده باشیم. خدایا حمد و سپاس تو را، حمدی ابدی و همیشگی و بی پایان، خدایا حمد برای توست که بخشش گناهان به دست تو هست و توبه را قبول می کنی، عقاب و کیفر تو شدید هست و دارای فضل و نعمت و احسان هستی. خدایا حمد برای تو هست وقتی که شب همه جا را فراگرفته است و حمد و ثنا بر تو هست وقتی روز تابان و ...
الفبای عجیب
گریه آسمون رو شنیدم اما کسی صدای بغض های من رو نشنید و من تو هق هق نیمه شبم به دست خاموشی سپرده شدم. دختر با خود حرف می زند، حرف می زند و گریه می کند و به آن روز بر می گردد. در را باز می کند. با کوله پشتی اش وارد خانه می شود. از همان جلوی در، مقنعه ی مدرسه را از سرش بر می ...
از پرسپولیس تماسی نداشتم
...> بله، ما به آلکمار هلند باختیم که تیم خوبی بود و متأسفانه حذف شدیم. فکر می کنی این فصل برای تو فصل خوبی باشد؟ امیدوارم که اینطور باشد. من در یک فضای جدید قرار گرفتم و تلاش می کنم بهترین عملکرد را داشته باشم. قبل از شروع فصل، بحث حضور تو در پرسپولیس مطرح بود. آیا به این تیم نزدیک شده بودی؟ من بعد از اتمام قراردادم بازیکن آزاد بودم ولی پیشنهادی از پرسپولیس به دست من ...
شلیک مرگبار به سارق گاوصندوق
...: چهار جوان مشکوک که ماسک به صورت داشتند مقابل خانه ما پرسه می زدند. بعد از دقایقی وقتی یکی از ساکنان سوار بر خودرواش از مجتمع خارج شد یکی از آن ها پنهانی وارد ساختمان شده و در را برای سه نفر دیگر باز کرد. آن ها به طبقه ما آمدند و تلاش کردند در خانه یکی از همسایه ها را باز کنند من، چون به آن ها مشکوک شده بودم، حتی از پشت چشمی در عکسی از مردان مشکوک گرفتم و تصور می کنم که آن ها برای ...
الگوی ازخودگذشتگی
سعید رضایی یک روز محسن اومد پیش من. مقداری پول به عنوان قرض می خواست. پرسیدم که پول رو برای چی می خواد. اول نگفت. اصرار کردم. گفت: راستش می خوام عبا بخرم! برای خودم پول دارم ولی چون توی حجره سه نفر هستیم، می خوام سه تا عبا رو با هم بخرم! *** شهید محسن(محمّد) حسنی 15 شهریور سال 1344 در تهران به دنیا آمد. ابتدایی و راهنمایی را پشت سر گذاشت و با ورود به دبیرستان با ...
شهادت بچه ها را مدیون جلسات مرحوم کافی می دانم
مفقود شد و سال 1374 پیکرش تفحص و شناسایی شد. داود بعد ها تعریف کرد: من و حمید و پسر عمو مهدی در والفجرمقدماتی با هم بودیم که به خاطر موج گرفتگی بینایی چشم هایم را به طور موقت از دست دادم و برای درمان به بیمارستان صحرایی منتقل شدم. ساعت ها از عملیات گذشت و من بی خبر از بچه ها و نیرو ها در بیمارستان بودم. کمی بعد مجروحین عملیات را به بیمارستان منتقل کردند. من دل نگران وضعیت حمید بودم. از بچه ها ...
دیالوگ های بهرام بیضایی خسته کننده بود
چگونگی ورود خود به عالم سینما، تشکیل یک گروه 3 نفره کمدی، مقایسه سینمای قبل و بعد از انقلاب و مسائلی از این دست گفت. بخش سوم و آخر این مصاحبه در پی می آید: ایرنا: مدیریت سینمای قبل و بعد از انقلاب چه تفاوتی با هم داشت؟ قبل انقلاب، دولت به اینکه شما چه چیزی را بسازی کاری نداشت. البته اگر مثلا فیلمی راجع به انقلاب سفید شاه می ساختی از تو حمایت مالی و معنوی هم می کرد. من آن موقع ...
شعر و موسیقی زاده ی تلاش و زندگی تولیدی انسان های ابتدایی است
محسن آریاپاد/ پندار نیکان / 1399] _نام می گیرم از نگاه بلندت ترجمه انگلیسی گزیده سروده ها/ انتشارات مانیان / 1399] _عصب کویر/ ترجمه انگلیسی سروده های نازنین ایران مهر/ انتشارات پندار نیکان/ 1399] _گزاره های نقش گستر "جهان متن/مجموعه مقالات/انتشارات پندار نیکان/ 139] _تا یکی از روزهای با تو/ ترجمه انگلیسی گزیده سروده های ابوالفضل پاشا/انتشارات پندار نیکان/1399] _از ...
قتل زن 16 ساله باردار به دست شوهر معتاد+جزئیات
و روز از نو! همسرت متوجه اعتیادت شد؟ بله، یک ماه بعد فهمید اما پدرم مرا به مرکز ترک اعتیاد (کمپ) برد و هزینه های زندگی ام را پرداخت تا دنبال مواد نروم. او حتی یک دستگاه پراید برایم خرید تا با آن مسافرکشی کنم اما غرق در مواد بودم. فقط دو یا سه روز بعد از ترک، دوباره به مصرف ادامه می دادم. زندان هم رفته ای؟ بله، هشت سال از عمرم را پشت میله های زندان گذرا ...
تلویزیون چطور چهره های محبوب را برگرداند؟/ تکلیفِ سریال جدید مهران مهام روشن شد
دردسرهای عظیم اشاره کرد و گفت: "خیلی از نوستالژی ها قابل اجرا نیست. بخشی از طرح های گذشته با توجه به سیاست های جدید صداوسیما رد می شود و در خصوص کارهایی مثل دردسرهای عظیم واقعاً با شرایط امروز جواد عزتی و دستمزدهای او در سینما، امکان پذیر نیست و زیر آسمان شهر هم تلاش کردیم تغییرات صداوسیما اجازه نداد و بعد از آن هم گروه جمع نشدند." مشروح گفت وگو با مهران مهام در آستانه پخشِ سریال جدید او در ...
گریم سحر قریشی در فیلم بانک زده ها سوژه شد+عکس
سحر قریشی او در سال 1388 با بازی در فیلم لج و لجبازی به تهیه کنندگی آقای زبر دست و کارگردانی سیدمهدی برقعی وارد عرصه سینما شد. سحر قریشی توسط سارا خوئینی ها برای بازی در این فیلم انتخاب شد که سرآغاز ورود سحر قریشی به سینما و تلویزیون شد. کارهای سینمایی سحر قریشی لج و لجبازی 1388 سایه همه چی آرومه 1389 محرمانه تهران 1390 گشت ارشاد ...
حرف های زشت رضا رویگری در مورد همسرش | همسر رضا رویگری از او شکایت کرد
هایشان توقع داشتم دست کم زنگی به من می زدند. بعضی هایشان اصلا مرا یادشان رفته است. خدا نکند کسی به این بیماری دچار شود اما هیچکس نمی تواند مطمئن باشد اتفاقی برایش نمی افتد. من در یک لحظه این طور شدم. کسی انرژی مرا در سینما نداشت. حتی خود آقای میرباقری سر سریال شاهگوش به من می گفت تو در انرژی روی مرا هم کم کردی. دوره درمان خود را سپری می کنید. . . رضا: بله، فیزیوتراپی ...
لعیا زنگنه زندانی شد | لعیا زنگنه به چه جرمی در زندان است
کار نمیکنی؟ گفتم دارم تئا تر بازی میکنم. گفت نه، تصویر. من هم حرفم این بود که تصویر نه! تا این که آقای ایرانمنش به من گفت غلامرضا رمضانی میخواهد یک کار بسازد و تو فقط بیا فیلمنامه را بخوان. من فیلمنامه را خواندم و... مثل این که غیر عادی بود... چند برگ از وسط یکی از این دفترهای بزرگ قدیمی کندم و نشستم تمام اشکالات فیلمنامه را پشت و روی این برگ ها نوشتم و بردم دادم به آقای رمضانی. آقا ...
تجاوز وحشیانه به زن جوان توسط راننده زورگیر
متوجه شدم رفتار راننده عجیب است، یکدفعه چشمم به دستگیره در افتاد و دیدم دستگیره ندارد. خیلی ترسیدم، گفتم نگه دار اما او توجهی نکرد. *به تو تعرض کرد؟ اول فحش داد و چاقو کشید. خیلی ترسیدم، آن قدر ترسیده بودم که دست و پایم قفل شده بود . به سمت من حمله کرد و آزارم داد. بعد هم موبایل و گردنبند و ساعت و مقدار پولی را که داشتم از من گرفت. *متهم مدعی است فقط سرقت کرده است ...
حاج محمود کریمی بهترین مداح 20 سال اخیر است
...، که این شاعر گفت: 15 سال قبل در یک هیئت مداح بودم آثاری در آن جا می ساختم و به علت اینکه نام هیئت ماهم امام حسن بود چند اثر به نام امام حسن علیه السلام ساختم. این بیت را که گفتم بر اساس نغمه حاج منصور ارضی ساختم، در هیئت خواندم برای اینکه سینه زنی را آماده کنم و مداحی اصلی را آغاز کنم. ولی دیدم که مردم سریع این مداحی را حفظ شدند و من حتی فکرش را هم نمی کردم که به این سرعت مردم آن را حفظ کنند و ...
بهنوش بختیاری از کلاهبرداری گفت | کلاهبرداری میلیاردی با اسم بهنشو بختیاری!
...> 1388 شاهین باباپور حلقه های ازدواج 1388 عباس مرادیان دلقک ها قمر 1388 ابراهیم وحیدزاده عروسک شیرین 1388 قدرت الله صلح میرزایی زندگی شیرین نوشابه 1388 جمشید حیدری کیش و مات 1387 همایون اسعدیان ده رقمی 1387 محمد بانکی دو خواهر ستاره 1387 سید جمال ساداتیان شبانه روز سارا 1380 محمدرضا اعلامی ساقی 1379 اسماعیل رحیم زاده قلعه یاسین 1376 مهران تأییدی پشت دیوار شب ...
شاعران معاصر، سایه سنگین شاعران گذشته را به دوش می کشند
باغبان اما با قطاری که مقصدش هیچ است، با دو سه دست بغض در چمدان ویا در جایی دیگر: " این شهر سال هاست که با من غریبه است / یک روز می گریزم ازین جا که هیچ کس " تزودوف تودورف در تبیین ادبیات شگرف می نویسد: هنر اصیل و ماندگار آن است که رویاها به واقعیت بدل شوند و واقعیت ها به رویاها، این درهم آمیزی یک کتاب را به اثر تبدیل می کند و تنها اثر است که در حافظه ی تاریخ می ماند ...
مادر و آقام
به سیگار بزند صبح تا شب دود سیگار تنفس می کرد. اول توی قهوه خانه حسن شاطر بود. بعد تو قهوه خانه اصغر خارکشان. بعد یک دکه زدند برایش دور فلکه کنار خانه حاج محسن مداح که چایی به مردم بفروشد. شهرداری دکه اش را جمع کرد شد بیکار. مادرم می گوید: رفتم شهرداری گریه کردم گفتم من چه کار کنم با چهار تا بچه؟ گفتند: بیاید گل کاری را آب بدهد (شد آبیار میدان صاحب الزمان (عج)). ...