تکان دهنده؛ قصه جدایی توتی از همسرش در مصاحبه جنجالی
سایر منابع:
سایر خبرها
بانوی لرستانی عضو تیم ملی: حجاب را افتخار و اولویت اولم در ورزش می دانم/ نگاه جهان به کشتی زنان ایرانی ...
...> سال اول ورودم به این رشته، به دلیل تجربه پایین، نائب قهرمان شدم، اما امسال با تمام دشواری و قهرمان های جهانی که در وزن من قرار داشتند، توانستم لباس تیم ملی را بر تن کنم. همه به من می گویند دختر هم مگر کشتی گیر می شود؟ بله ما بانوان کشتی گیر با تمام محدویت ها و رعایت حجاب اسلامی و با تمام سختی و نفس گیر بودن، این رشته را ادامه می دهیم و عاشقش هستیم. فارس: با حجاب در عرصه ورزش ...
مرد اسیدپاش: من می خواستم شاعر و پروفسور بشوم؛ می خواستم روی خودم اسید بپاشم نمی دانم چرا به صورت آن ...
...> اختلافت با قربانی اسیدپاشی چه بود؟ اصلاً او را نمی شناختم. در عمرم حتی یک بار هم این زن جوان را ندیده بودم. می خواستم اسید را روی خودم بریزم، حواسم نبود قرص اعصاب خورده بودم . چرا قرص خورده بودی؟ آبان سال 99 پدرم فوت کرد و از آن موقع دچار افسردگی شدید شدم. بعد از آن به سراغ قرص آرامبخش و اعصاب رفتم و با خوردن قرص حافظه ام را از دست می دهم. اصلاً نمی دانم اسید را از کجا خریدم و چه ...
روایت زائری که از امام حسین گِله دارد
بگذارد . مامانِ من مامان بزرگ پیرم بود. از 5 سالگی مامان صداش کردم. دوباره عاشقی هرجا مامان بزرگ می رفت منم باهاش بودم. عاشق هرچی بود منم عاشقش می شدم. یک روز یکی از شبکه های تلویزیون داشت یک مستند در مورد حرم امام حسین نشان می داد. روی زمین دراز کشیدم و سرم را روی پای مامان بزرگ گذاشتم. موهامو نوازش می کرد و در مورد عشقش به امام حسین(ع) صحبت می کرد. تا حالا نرفته بود کربلا ...
لئون گورتسکا: در نیمه اول خوش شانس بودیم؛ هیچ مشکلی با مربی ندارم
... گورتسکا در مورد عملکرد خودش گفت: من همیشه سعی می کنم بهترین عملکردم را داشته باشم. اگر بتوانم این کار را از ابتدای کار انجام دهم و ریتم خود را سریع پیدا کنم، برای من راحت تر است. اما بعد از اینکه وارد زمین شدم به سرعت موفق شدم این کار را انجام دهم. در آخر خوشحالم که توانستم نقش خود را در پیروزی ایفا کنم. در روز های حواشی پیرامون رختکن بایرن به وجود آمدند و گفته می شد ...
شاعر و مجری که به افتخار مادرش همیشه لباس لُری بر تن دارد
بعدا به خاطر شغل همسرم مجبور به مهاجرت به تهران و کرج شدم. از سن 19 سالگی همان سال هایی که در روستا بودم شعر می نوشتم، اما باز به خاطر شرایط و دید خانواده ام مجبور به پنهان کاری شدم تا اینکه در سال 1392 با انجمن ادبی باورستان سخن به دبیری آقای دشتی آشنا شدم و کم کم با محافل ادبی در تهران و کرج و فردیس و شهریار مراودت کردم که در سال 1397 انجمن ادبی اتحادِ اقوام را تشکیل دادم. وی درمورد ...
رابطه زن شوهردار با دوست پسرش !
داستان رابطه زن شوهردار با دوست پسرش ! جوان 36 ساله ای که به خاطر توهین و فحاشی از همسرش شکایت کرده بود درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: حدود 10 سال قبل عاشق دختری شدم که در همسایگی ما زندگی می کرد. آن زمان به شدت مشغول کار بودم و درآمد خوبی داشتم . خلاصه با موافقت خانواده ام پای سفره عقد نشستم و زندگی مشترکم را با آتوسا آغاز کردم. من شغل آزاد داشتم ...
جزئیات جدید از اسیدپاشی روز گذشته در تهران /اسیدپاش: دلم می خواست آمریکا بروم و شاعر باشم مطلب ویژه
را از دست دادم دچار افسردگی شدید شدم. سال99 بود که پدرم فوت شد و من از آن موقع هم مواد مصرف می کنم و هم قرص های آرامبخش. قبل از آن هم به شعر و شاعری علاقه داشتی؟ بله. با دختری که به روی آن اسید پاشیدی چه اختلافی داشتی؟ هیچ اختلافی. من اصلا او را نمی شناختم. پس چرا به روی او اسید پاشیدی؟ باور کنید اصلا متوجه نشدم. قصدم آسیب رساندن به ...
قصه برادران عادل ، داوران قدیمی مشهد
بازی کردم. فوروارد بازی می کردم. در سال 1345 کاپیتان تیم فوتبال بجنورد بودم. در آن زمان فوتبال به شکل امروزی نبود و لیگ و باشگاهی نداشت. هر شهری برای خودش یک تیمی داشت که کلونی نامیده می شد. بعد از فوتبال مربیگری کردم تا زمانی که ارتش مرا به کلاس های ورزشی فرستاد و آنجا با داوری آشنا و وارد این عرصه شدم. فکر می کنم سال 1355 بود که به سمت داوری رفتم و کلاس داوری ارتش را دیدم. ■ ابوالفضل ...
تحلیل نایب قهرمان المپیک لندن از کشتی آزاد قهرمانی جهان/ گودرزی: نخودی باید مقابل باروز عقده گشایی کند؛ ...
جهانی و المپیک دچار ضایعه نخاعی شدم و درست در روزهایی که می توانستم مدال های جهان و المپیکم را تکرار کنم و افزایش بدهم، مجبور شدم کشتی را با 4 مدال جهانی و المپیک کنار بگذارم. در آن سن که در روزهای اوج بودم، هضم این مسئله از نظر روانی برایم خیلی سخت بود اما به لطف خدا با این موضوع کنار آمدم. این اتفاق شاید حکمتی در خودش داشت و شاید سبب خیر شد مسیر دیگری انتخاب کنم. درس خواندم، تشکیل خانواده دادم و ...
اسم شناسنامه ای من لطف الله است | در محیطی جادویی بزرگ شدم | از 6 سالگی در تعزیه علی اکبرخوانی می کردم
طور که می دانم زندگی فقیرانه ای داشته اید؟ در آن روزگار همه روستاهای ایران دچار فقر بودند. پس شما فقیر نبوده اید؟ نه فقیر نبودیم اما زندگی فقر آلودی داشتیم. آن زمان در روستاهای بخش مرکزی و جنوب ایران، برنج وجود نداشت. چطور می شد که شب تحویل سال نو، خانواده ای دو مشت برنج داشته باشد و اعضای آن بتوانند برای شب عید پلو بخورند. یادم است وقتی با بچه های ده بازی می کردیم ...
ماجرای خیانت همسر ستاره سابق فوتبال جهان
می بردم و بیشتر به او توجه می کردم. با این حال، خیانت از طرف او انجام شد. وقتی با نوئمی وارد رابطه جدی شدم، همه چیز میان من و ایلاری تمام شده بود. یعنی شما با نوئمی هیچ رابطه ای نداشتید؟ سال گذشته عکسی از او در المپیکو کنار شما منتشر شد... نوئمی با من به ورزشگاه نیامد. ما با ماشین های مختلفی رسیدیم و صندلی های با فاصله ای داشتیم. فکر می کنید برای قرارهای اولیه، من ...
گمشده ای که در حرم امام حسین پیدا شد
اربعین سال 96 بود. عازم سفری شدم که آغاز تحول درونی ام بود. انگار دستی مرا هول می داد. با ماشین خودمان تا مرز مهران رفتیم. ماشین را در پارکینگ آنجا پارک کردیم. سوار یک ماشین دیگر شدیم. آخر شب توانستیم از مرز رد شویم. وارد خاک عراق شدیم. سوار یک اتوبوس شدیم. باید منتظر می ماندیم تا اتوبوس پر شود. جوان بودم و کم طاقت. اما نمی توانستم جلو خانواده همسرم چیزی بگویم. فقط در دل به خودم لعنت ...
آمده بود تا با دلم بازی قشنگی کند!
. عرض کردم وقتی اولین بار بحث خواستگاری را مطرح کرد، شوکه شدم. همین را هم از شهید پرسیدم که بحث علاقه را پیش کشید و بعد ها به من گفت اگر با خصوصیات اخلاقی ات از قبل آشنا شده بودم، خیلی زودتر به خواستگاری ات می آمدم، اما من پاسخ این سؤال را نه از زبان شهید که در وقایع زندگی ام متوجه شدم. بعد ها اتفاق هایی در زندگی ام رخ داد که فهمیدم ازدواجم با شهید احمدی حکمتی داشته که از آن بی خبر بودم. انگار او ...
روایت خواندنی از خنثی کردن بمب های عمل نکرده عراقی / بمب کرج چطور خنثی شد؟
می رفت برای این بوده که پاهایش برای خودش نبوده و باید کند راه می رفت. کلی حالم بد شد. خیلی ناراحت شدم. گفت: سرباز بودم. پاهام را در جنگ از دست دادم. حداقل یکی دو سال از مجروحیتش گذشته بود. الان این چیزا عجیب می آید، اما آن زمان ها دیدن این جور آدم ها زیاد سخت و عجیب نبود. همشهری
علیرضا امامی فر: معاون مرکز ملی فوتبال را من انتخاب می کنم نه دبیرکل
اهل حاشیه نبوده و نیستم. به مدت 10 سال وقت گذاشتم و دکترای مدیریت ورزشی گرفتم و وارد کار شدم. تلاش کردم وظایفم را به درستی انجام دهم. زمانی که مشغول نبودم، شهاب الدین عزیزی خادم از من خواست که کار کنم، با آمدن میرشاد ماجدی نیز به کارم ادامه دادم، حالا آقایان آمده اند و مشکلی ندارم که همکاری نکنیم، ولی همه چیز طبق اصول باید پیش برود. اینکه می گویند تو را نمی خواهیم یعنی مثل ما نیستی و کلی در آن ...
شیرین ترین فراق دنیا، دوری از کربلاست زیرا به وصال ایمان دارم
حسین در سمت راست و حرم عباس در سمت چپم قرار می گیرد، زبانم قفل می شود، خدایا من این همه حرف و درد دل با این اسطوره های عشق و استقامت داشتم، چه شد؟ نمی توانم کلامی به زبان بیاورم. تا وقتی این صحن و سرا با این همه عظمت و شکوه را ندیده بودم هر روز ورد زبانم کربلا بود، اما اکنون ....؛ انگار همه درد دل ها از دوری بود. قطرات اشک، آرام ارام پهنای صورتم را خیس می کند؛ نمی توانم به هیچ چیز حتی ...
داستان کوتاه/ مشق شب *
های من تا نیمه های شب حرف زدیم. -امروز آموزگار در مورد مشق هات گفت و من ماجرا را براش بازگو کردم. -چه گفتی؟ -گفتم بعضی از شب ها هنگام نوشتن مشق کنار چراغ موشی خوابت میبره و من چون نمی تونم نگرانی تو رو به دلیل نداشتن مشق تاب بیارم کمکت می کنم. از طرف تو به آموزگار قول دادم که هر غروب مشق هات رو خودت بنویسی. من هم در برابر خوش قولی تو هر وقت بخوای برات قصه میگم. ...
سرگذشت عقاب قداره کش!
شوند و دیگر اهل دعوا و قداره کشی شده بودم. عقاب بزرگی را در حال پرواز روی سینه ام خالکوبی کردم تا قدرتم را به رخ دیگران بکشم. بالاخره در یکی از همین درگیری ها جوانی را با چاقو زدم و به مدت هفت سال روانه زندان شدم. سال ها بعد وقتی در 27 سالگی طعم آزادی را چشیدم، تصمیم گرفتم دیگر سراغ بردیا نروم و مانند یک جوان سر به راه زندگی کنم. قصد ازدواج داشتم اما خانواده ام با توجه به شرارت های گذشته ...
افشاگری جنجالی اسطوره محبوب درباره دلیل جدایی از همسرش+عکس
درباره جدایی اسطوره رم، فرانچسکو توتی از همسر سابقش ایلاری بلاسی پس از 20 سال رابطه، که ظاهراً در میان شایعات خیانت دو طرف صورت گرفت، صحبت های زیادی شنیده شد. طی روزهای اخیر مطبوعات ایتالیایی جزئیاتی از جمله نام نفر سوم در این رابطه و حتی یک سری پیامک را به عنوان مدرک فاش کردند. حالا خود فرانچسکو توتی در مصاحبه ای مفصل که با کوریره دلا سرا برای روشن شدن شرایط انجام داد به این اتفاقات ...
سربازی که یک تنه تپه گچی را پس گرفت
قشقایی ستوان یکم ارتش گردان 808 و متولد 1337 هستم. بنده در مرکز آموزشی کرمان، در گروهان 6 گردان سه خدمت می کردم که انقلاب شد. در کرمان فقط مسئول نگهبانی از اماکن حساس بودم. بعد از انقلاب، در سال 60 گردان 808 تشکیل شد. ما در هر گردان یک گروهان تشکیل دادیم، که من در گروهان 6 بودم. من در همین مرکز، آموزش دیدم و از تاریخ 27 مهر سال 60 راهی منطقه شدم. بعد به آموزشگاه رفتم. بعد از آنجا، به مدت سه سال در ...
محسن هم آمد
کردم روی زمین. به همین خاطر بهم می گفتند علف دروکن خاطرجمع. اما محسن هم فرز بود و همه تمیز کار. من بهش می گفتم تو بیا علف درو کن من می روم برایت گیلاس جمع می کنم. طفلی علف درو می کرد و من برایش گیلاس می کندم و می دادم بخورد. کم کم حاج ابرام مصدقیان و خدیجه خانم به ظرفیت های محسن پی بردند و شد کارگر دائم آن ها. از گاو دوشیدن بگیر تا علف درو کردن و میوه باز کردن و. اما مزد و مواجب؟ ...
همراهی با بازرس در پرونده زیر درختچه ی یاسمن
...، چون وسیله ای بود حامل آرزو های پدر فقیدم. به همین دلیل برای صحبت از عالی جناب واستسومه ناچارم اول از پدرم بگویم. مگر می شود از گذشته یاد کنم و حرف او را نزنم؟ از شما اجازه می خواهم، چون پیش از اینکه دهن وا کنم بنا کردید به صدور فرمان. نمی خواهم وقتتان را تلف کنم، اما اگر توی خاطرات غوطه عمیقی نزنم، شما از حرف های من سر درنمی آورید، جناب. به این علت که اتفاق ها رخ می دهند حتی پیش از آن که ...
سینما یعنی دلتنگی برای فیلم های خوب
هایش قرار داد. قبل از شروع این فیلم به قبادی پیشنهاد دادم در فیلمبرداری بین سینمای کلاسیک و مستند حرکت کنیم که همین اتفاق هم افتاد. وقتی در جشنواره کن منتقدان به همین موضوع درباره فیلمبرداری فیلم اشاره کردند، لبخند خیلی مغرورانه ای زدم، چون به چیزی که می خواستم رسیدم. با این فیلم عملا وارد فیلمبرداری سینمای حرفه ای شدم و سینما را ادامه دادم. بیشترش در بخش های خوب سینما بودم و کمی هم فیلم هایی کار ...
قتل راننده تاکسی به دست دو برادر
از طریق شرکت های کاریابی به مشهد آمدم و در این جا در یک کارخانه تولید مواد اولیه فست فود مشغول کار شدم. شما که شغل و درآمد داشتید، چرا به خاطر زورگیری دست به جنایت زدید؟ در مشهد به یکی از دوستانم اعتماد کردم، پول هایم را از من گرفت تا برایم طلا بخرد، ولی طلا ها تقلبی بود و 90 میلیون تومان را از دست دادم. دیگر پولی نداشتم تا این که برادرم پیشنهاد زورگیری داد و من هم که وسوسه شده بودم، به ...
فرانک نظری: آتوسا گلشاد نژاد پرچمدار آینده کاراته بانوان ایران است
. چطور شد که کاراته را به عنوان فعالیت ورزشی – حرفه ای انتخاب کردید؟ نظری: در بیشتر رشته های ورزشی توانستم مدال کسب کنم و تا مدتی رکورد دار پرتاب نیزه دانشجویان ایران بودم. از کودکی بدون هیچ آموزشی فن های رزمی را بلد بودم و از سیزده سالگی به طور حرفه ای وارد کاراته شدم و نسبت به این ورزش علاقه مند شدم. آتوسا گشادنژاد، نامی پرطرفدار در کاراته زنان، چگونه توسط شما کشف ...
"شما که غریبه نیستید"؛ نمونه ای از هنر ذاتی و اصیل نویسنده ایرانی
نیستید شهریور ماه 99 به چاپ سی و سوم و اسفند همان سال به چاپ سی و چهارم رسید. در بخشی از این کتاب آمده است: "پدرم را آوردم تهران، بردمش پیش دکتر محمد عرب، متخصص اعصاب و روان... از مطب دکتر که بیرون می آییم، پدرم باز هوس می کند که به خورشید نگاه کند، عطسه می کند. دستش را می گیرم و می کشم. یک روز گم شد تو تهران. کلانتری ها، دیوانه خانه ها ، بیمارستان های روانی، پزشکی قانونی و ...
ای شاه! شمشیر و کفن به گردن خود بینداز و نزد امام برو!
، اما نتوانستند مرا بگیرند، چون جمعیت زیاد بود. می خواستم به خانه برگردم، یک دوستی داشتم که گفت: اطراف خانه شما را محاصره کرده اند که شما را دستگیر کنند. خوشبختانه در کنار خانه ما، خانه ای در حال ساخت بود و دیوار کوتاهی داشت و در آن خانه باز بود. به این خانه رفتم و از طریق این خانه، به خانه خودمان و سپس از آنجا، سوار ماشین شدم و به شهر برگشتم. چند وقتی پیش پدرم بودم، تا اینکه زندانی ها را آزاد ...