سایر خبرها
علی دایی در 90/ همه رازهایی که افشا شد
آمده را کنار هم بگذاریم مشخص می شود که در تیم ملی اصلاً با هم نبودیم. نیمکت نشینی در تیم ملی: برانکو در صحبت هایی به من گفت که می خواهم تو را از تیم بیرون بگذارم و من هم گفتم مشکلی نیست او به من گفت که جوی در تیم ملی علیه شما درست شده و اگر دست برانکو بود قطعاً او مرا را بیرون نمی گذاشت. نظر دایی درباره علی کریمی: من هیچ اختلافی با علی کریمی نداشتم شاید ایشان از من خوشش نمی ...
حرف های جالب و جدید علی دایی در مصاحبه با فردوسی پور / از ببخشید و کجای دنیا تا شلوار لی دردسرساز
رکورد برسم. من این رکورد را برای خودم نمی دانم و آن را برای ایران می دانم. من نماینده نسل خودم بودم و هر رکوردی مسلما برای زدن است و مطمئن هستم روزی کسی این رکوردها را خواهد زد. دایی بازی با کره، استرالیا و آمریکا را جزو بهترین بازی های دوران ورزشی اش نامید و پاس گل هایی که به خداداد عزیزی و مهدوی کیا داد را به اندازه گل هایش موثر دانست علی دایی در مورد ضربه برگردانی که در نهایت ...
از خیابان قوام السلطنه تا مستندی ملی
آلزایمر فرهنگی مردم پر تکاپوی عجول امروز، هم چون آن خواننده ی معروف سیه چرده ی فقید، در برابر توفان خرابی زمین، فریاد نجات بخشی را، محجوبانه سر می دهد. تقارن در همه ی صحنه های مستند ارزش مند اهال خیابان یک طرفه دیده می شود، جوانه می زند، رشد می کند و بار می دهد، هرباری که، یکی از هشت کاراکتر راوی فیلم، تو را از دریچه ی زندگی فردی، به یکی از اضلاع متقارن تاریخ چند ضلعی پر هیاهوی ملی ...
آنچه در اختتامیه ی تئاتر فجر گفته شد+ عکس
...> او اضافه کرد: همچنین تئاتر شهرستان نیز دارد از پا می افتد. تمامی بچه های شهرستان دارند خون گریه می کنند، ولی هیچ اتفاقی برایشان نمی افتد. من از آقای شفیعی که بهترین گزینه برای ریاست اداره کل هنرهای نمایشی است، تشکر می کنم و از او سپاسگذارم ولی این خواهش را هم از ایشان دارم که تمام قول هایی که دادند را به انجام برسانند. نعیمی در ادامه مطرح کرد: ما رعیت مسئولین نیستیم، قرار است که ما به ...
پشت پرده اتفاقات تیم ملی/از اختلاف با مایلی کهن تا کت آستین کوتاه
همبازیان و دوستان خیلی خوبی مثل علی کریمی، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا و کریم باقری داشتم و بدون آنها به این تعداد گل (109) نمی رسیدم. هیچ موقع این رکورد را برای خودم نمی دانم. این رکورد برای ایران است و من فقط نماینده نسل خودمان بودم که بتوانم این رکورد را بزنم. مطمئنا یک روزی می رسد که یک نفر دیگر می آید و رکورد مرا می شکند. * بازی با کره جنوبی (6 بر 2)، بازی با آمریکا و بازی با استرالیا برای من ...
بعضی ها زیاد حرف مفت می زنند
اول هم پیشنهاد داشتم ولی هدفم بازی در لیگ برتر بود. خب دوست دارم یک روز این اتفاق بیفتد و واقعاً در لیگ برتر بازی کنم. کاری نشد ندارد ولی همان طور که گفتم رؤیاپردازی نمی کنم و همه چیز پله پله... از چارلتون پیشنهاد نداشتی؟ نه، پیشنهادی نبود. تو در پرتغال زندگی کرده ای. گویا در این کشور راحت هستی. این در انتخابت تأثیرگذار بود؟ ببینید ما فوتبالیست ها مثل مسافر هستیم ...
اگر به دنیای فشن علاقمند هستید، بخوانید!
دارند قرار بگیرید، می توانید صحبت های آنها را در زیر بخوانید. 1. کارل لاگرفلد در مورد گربه اش، شوپِت، به مجله T می گوید: من مهمترین آدم تو خونه خودم نیستم. فکر می کنم شوپت باعث شد که من آدم بهتری بشم و خودخواهی م رو کمتر کنم. من نمی خوام شوپت کار کنه ولی ژاپنی یه پیشنهاد کار بهش دادن و این کار براش موفقیت خیلی بزرگی بود. در یه روزنامه آشغالی فرانسوی از خوانندگان پرسیده بودن ...
نیکی کریمی، ستاره ای که جنبه شهرت را داشت!
داشتم و از شخصیتش خیلی خوشم می آمد. بعدا همیشه خودم را در کارهای سیمون دوبوار می دیدم و خانم هایی که در قصه هایش هستند را دوست داشتم. همیشه این فکر توی ذهنم بود که اگر فیلمش ساخته می شد چقدر خوب بود. از قصه ها و رمان های فارسی هم کارهای سیمین دانشور را دوست داشتم و با خودم می گفتم کاش یک زمانی ساخته شود و من هم نقشش را بازی کنم. اپرا وینفری، میلان کوندرا، اوریانوفالوچی و ... ...
واکنش امام(ره) به سخنرانی استاد انصاریان
من را به هم ریختند ولی خوشبختانه به سراغ آن کمد نرفتند. در آن کمد علاوه بر عکس هایی که گفتم تک عکسی از امام بود که آن را در صفحه اول همان رساله ای که پیش از این گفتم، چاپ کرده بودیم. خلاصه با نثار کردن کلی بد و بیراه به خودم و به امام خمینی، من را به سلول انفرادی بردند. چون در محرم و صفر بود و من چند روز وقت نکرده بودم که سر و صورتم را اصلاح کنم، موهای صورتم روی لبم ریخته بود. وقتی من ...
نذر یک شهید مدافع حرم برای شفای خواهرش
نماز خواندند. مدتی بعد امین، مادرم را در گوشه ای صدا کرد و گفت که سجاده ها را من برداشتم. آنها را گرو نگه داشتم زیرا در تمام سجاده ها نماز خواندم و نذر خانم فاطمه زهرا و باب الحوائج کردم تا حاجتم را بدهند و خواهرم شفا بگیرد بعد سجاده ها را آزاد می کنم. ** نبودش را در کنارم احساس می کردم اولین شب تولدم بعد از شهادت امین، دلم گرفت. امین در تمام لحظات و شرایط زندگی ...
آنچه درباره "بیل گیتس" نمی دانستید!
کردند که رابطۀشان جدی خواهد شد. "من در آن زمان هنوز خیلی تک بعدی بودم. در دهۀ سوم زندگیم، و بخش بزرگی از دهۀ چهارم زندگیم، اگر از من می پرسیدید می گفتم که زندگیم حول محور کارم چرخد. بنابراین اصلاً برنامه ای برای ازدواج و بچه دار شدن نداشتم. اما نهایتاً فهمیدم چه میخواهم بکنم، و او در بسیار به موقع وارد زندگیم شد و عاشق هم شدیم. من قدری باید در مورد این موضوع فکر می کردم، اما به خودم ...
من بودم و یک دوربین و قصه ای که عاشقانه بود!
تمام قدرتش را از دست داده و به قول آتیلا پسیانی مثل شیر خفته آنجا خوابیده، شرایط خاصی است. من فکر می کردم طوبی منشی را در رفتارش دارد که می خواهد آگاهانه احترام را در خانه حفظ کند. چون درست است که مرد دارد اما مردی وجود ندارد. چون این مرد در این سال های آخر قطع نخاع شده و در سکوت است. این احترام را سعی می کردم در حرف هایم با بچه ها هم داشته باشم. همیشه از خودم می پرسیدم چرا طوبی اینقدر احترام ...
مبارزه با نفس توی بغل خدا
می کند. می فرماید: تا بندۀ من روی نفسش پا می گذارد، من یک محبتی از خودم، به او می دهم... بگو: خدایا به خاطر تو مبارزه با نفس می کنم و خدا از تو می پرسد: چرا به خاطر من؟ بگو: خدایا! به خاطر اینکه تو شیرین تر هستی. نفسش از او یک چیزهایی می خواهد ولی او می گوید: به تو نمی دهم نگاهش به کجاست؟ نگاهش به آنجاست؛ به آن بالا! نفسِ آدم امارۀ بالسوء است؛ مثل یک بچۀ لوسِ نُنُری که وقتی او را به ...
بگومگوی لفظی دو کارگردان/ فقط ظریف را تشویق نکنید
هرحال از هیات داروان و گروه نمایش تشکر می کنم. ساناز بیان بعد از دریافت جایزه بهترین نمایشنامه برای نگارش هتلی ها جایزه اش را به پسر یک و نیم ساله اش بامداد آذرنگ تقدیم کرد و گفت امیدورام او روزی حرف های مرا بشنود. حمیدرضا نعیمی نویسنده و کارگردان نمایش ترور که در بخش کارگردانی تقدیر شد، بعد از دریافت لوح تقدیرش در سخنانی اعتراض آمیز بیان کرد: کاش من امروز تقدیر نمی شدم و روی ...
عاشق انقلاب
رابرداشت وتنش کرد، مادر مبهوت سرپا ایستاده بود و به پدر زل زده بود که این چه کاریست که ده دقیقه فرصت ندارد شام بخورد، پدر گفت اخوی گرشاسب جلو درب است مواظب بچه هاباش من رفتم زن، خدا نگهدار،من که آنروزها تازه عاشق بسیج و جنگ شده بودم و عاشق پدرم هم شده بودم بخصوص اینکه گفته بود بچسب به درست، اینبار با خودم میبرمت جبهه، دلم یطوری میلرزید که چرا بابام شام نخورد، خدایا حالا از اینجا تا شوش ده ساعت راه ...
ناگفته های دایی درباره درس، فوتبال و تیپ خود
رانندگی کنم اما گفتم پنج دقیقه بعد تو رانندگی کن. در همان دقایق دچاره سانحه شدم. همه این ها به خدا بستگی دارد. در آن زمان تفکر دیگری نسبت به زندگی داشتم. فکر می کردم مرگ مرا راحت می کند. اما در بیمارستان که دختر کوچکم بالای سرم آمد از خدا خواستم مرا برای خانواده ام نگه دارد. همیشه هرچه دخترم بگوید، می گویم چشم. البته خیلی می گویند این کار را نکن زیرا بدعادت می شود. باید بگویم زندگی خارج از خانه من با ...
تامل آقا بر عکس شهیدی که با حضرت زهرا(س) ارتباط داشت
از گردان های خط شکن وارد منطقه پنج ضلعی بشود و مقر تیپ عراقی ها را بگیرد. شب عملیات به علت موانع زیادی که روبروی مقر تیپ بود و تیربارچی آن ها بر نیروها تسلط داشت، نیروهای گردان امام رضا(ع) زمین گیر شده بودند. شهید اسلامی نسب با من تماس گرفت و گفت: حاج نبی تیربار عراقی ها تلفات زیادی از ما گرفته است، می خواهم خودم بروم آن تیربار را خاموش کنم. او به همراه بی سیم چی و یکی دو نفر از نیروهایش رفت، همان ...
مصاحبه خواندنی با امید علومی همسر سحر قریشی + عکس
متفاوت وارد جامعه بازیگری به اسم سینما شده بودم که فکر می کردم همه همکارانم هستند. اصلا به این فکر نمی کردم که حتی از سوی آنها هم زیر ذره بین باشم. این مسئله حتی در زندگی شخصی ام تاثیر گذاشت چون روحیه ام با آن سازگار نبود اما الان اصلا برایم مهم نیست و رویش فکر نمی کنم. برای این حواشی وقت نمی گذارم و شاید همان بهتر که سایرین برای حاشیه های کاری ام وقت بگذارند. امید علومی، خواننده و ...
دیگر شور و شوق نوشتن ندارم/ گفتگو با معصومه حلیمی نویسنده جوان رمان بازگشت
شرایطی باید درسم را می خواندم. با خودم می گفتم که من دانش آموزم و باید شرایطش را قبول کنم و همیشه سعی می کردم که اگر هر مشکلی هم پیش آمد، خانه و مدرسه با هم قاطی نشود. خیلی سعی کردم و خوشبختانه شاگرد ممتاز هم بودم و برای کنکور هم خیلی تلاش کردم تا بتوانم رتبه خوبی بیاورم ولی خب شرایط سختی داشتم نسبتا. رتبه بدی هم نیاوردم ولی متاسفانه نتوانستم دانشگاه بروم. خیلی دوست داشتم ولی خب نشد. ...
روایت همسر شهید مدافع حرم
. دائماً گلایه داشتم از خدا، از اطرافیانم، از همه آدم و عالم. دائم از خودم می پرسیدم چرا امین رفت؟ چرا بقیه مانع از رفتن امین نشدند؟ دائماً ناراحت و دلگیر بودم. منتظر بودم بیاید منت کشی! امین حاضر نبود ناراحتی مرا ببیند حالا چطور حاضر بود مرا با این داغ بزرگ بگذارد و برود؟ بعد از دو سه روز دیدم دیگر فایده ای ندارد. فکر کردم باید معامله ای کنم. گفتم خدایا! شوهرم را در راه تو بخشیدم. خود و ...
گفت وگوی قدیمی با علی دایی در آستانه 46 سالگی
. باور نمی کنید، 8-7 ماه پیش من نشسته بودم که آمد سراغم و گفت من را می شناسی؟ گفتم مگر می شود من شما را نشناسم؟ مگر می شود آدم یادش برود که کی برایش زحمت کشده. 27-26 سال می گذشت و باورش نمی شد. اولین معلم ورزش تان چطور؟ آقای اسدی بقال بود، از قهرمانان کشتی کشور که می شود گفت خیلی حرف ها برای گفتن داشت. یکی دوبار هم به تیم ملی دعوت شد. هم معلم ورزش ما بود و هم معلم زندگی. چند ...
با تنها نماینده زن مجلس خبرگان آشنا شوید
زمان مصاحبه می کردند و می خواستند با آن نظرات غیر اسلامی به مجلس بروند. من با خودم گفتم اگر بناست مجلس تشکیل شود و این ها بخواهند کاندید شوند، من باید بروم و لااقل جلوی یکی از این ها را بگیرم. وی درادامه گفت: وقتی دیدم پیشنهاد زیاد است و این مسایل نیز در جامعه وجود دارد، بعد از مدتی به این برادران جواب مثبت دادم. البته این برادران از جمله آقای خزعلی، آن موقع در جلساتی مرا آزمایش کردند. ...
فرزندی بدون مشکلات روانی تربیت کنید
فشار از سوی خانواده قرار می گیرد که ما این همه برایت هزینه کردیم و تو نمی توانی از پس این کارها برآیی. متاسفانه ما در همه خانواده ها می بینیم که الگوی ثابتشان پدری است که از صبح تا شب کار می کند و زمانی برای بچه ها نمی گذارد؛ مادری که یا شاغل است یا خانه دار معمولا ویژگی های وسواسی دارد و فارغ از توانایی های بچه، او را مجبور می کنند همه نوع کلاسی برود و به نوعی پدر و مادرها می خواهند همه کمبودهای ...
بزرگترین انگیزه زندگی کیهان ملکی چیست؟
. (می خندد) پدر و مادرم به روز هستند ژرفا ملکی: شاید برخی از نوجوانان یا جوانان حس کنند از طرف پدر یا مادرشان درک نمی شوند اما خداراشکر من هرگز چنین مشکلی نداشته ام. بابا و مامان کاملا به روز هستند و مرا می فهمند؛ البته گاهی از اینکه سرم زیادی توی گوشی ام باشد، ناراحت می شوند. (می خندد) کیهان ملکی: این مشکل همه خانواده هایی است که نوجوان در خانه دارند. (می خندد) ما زمان ...
توضیحات افتخاری درباره حرکات موزون خود!
مدیر برنامه های من چند کودک سرطانی را به سالن بیاورد و من قول اخلاقی داده بودم که برای شادی دل آنها این برنامه را اجرا کنم. اعضای گروه با قطار رفتند و به من هم گفتند با قطار بروم. اما من گفتم در دل شب می خواهم تنهای تنهای با خدای خودم خلوت کنم و تا بُناب رانندگی کردم و اشک می ریختم. من به خاطر این بچه های سرطانی معصوم به این برنامه رفتم و اگر کمی انصاف داشته باشیم، حتماً متوجه این موضوع می شویم که ...
گزارش کامل برنامه نود
خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم. وی ادامه داد: درس و دانشگاه مسیر زندگی مرا عوض کرد. اگر در دانشگاه شریف قبول نمی شدم مسیر زندگی ام عوض نمی شد. سرمربی سابق تیم ملی در ادامه حرف هایش خاطره جالبی از فردوسی پور گفت: اواخر دانشجویی من بود که شما (فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های ...
جسد را از سردخانه بیمارستان دزدیدند!/ روزنامه نگاری عاشق می خواهد
دهم به تو خبر دادم. من گزارش را گرفتم و رفتم. بعد پلیس آمد و پیگیری کرد و مأمور پلیس گفت هرچه می خواهی از خودم بپرس فردا نروی بنویسی جسد را از سردخانه دزدیدند ! این هم جریان دارد که خاطره اش را برایتان تعریف می کنم. خاطره اول: (دادسرا مرا احضار کرد) من خبرنگار جوانی بودم که یک حادثه ای در جاده آتشگاه اتفاق افتاده بود و یک نفر فوت کرده بود. بستگان متوفی یک یادداشت ...
هویت از دست رفته یک خانواده
صدای خسته مرد جوان رو به خاموشی رفته بود که صدای آژیر خودروی آتش نشانی به گوش رسید. او را به بیمارستان بردند اما شدت جراحات ناشی از سوختگی آنقدر زیاد بود که زندگی مرد جوان را رو به خاموشی برد. او که رفت، همه چیز را با خودش برد، زن و بچه اش بی سرپناه ماندند. آنها ماندند و مشتی خاکستر از خانه سوخته و بی پناهی که پایان نداشت. عرصه زندگی روزبه روز بر آنها تنگ تر می شد تا جایی که زن جوان مجبور شد از ...
دایی: هر دختری پولیورم را در شلوارم می دید با من ازدواج نمی کرد!
همبازیان و دوستان خیلی خوبی مثل علی کریمی، خداداد عزیزی، مهدی مهدوی کیا و کریم باقری داشتم و بدون آنها به این تعداد گل (109) نمی رسیدم. هیچ موقع این رکورد را برای خودم نمی دانم. این رکورد برای ایران است و من فقط نماینده نسل خودمان بودم که بتوانم این رکورد را بزنم. مطمئنا یک روزی می رسد که یک نفر دیگر می آید و رکورد مرا می شکند. * بازی با کره جنوبی (6 بر 2)، بازی با آمریکا و بازی با ...
متن کامل مصاحبه عادل فردوسی پور با علی دایی
آقای مایلی کهن خواست درون زمین بروم که گفتم حاج آقا بهتر است در بین دو نیمه گرم کنم. در پایان بازی هم وقتی از من درباره نیمکت نشینی ام سوال شد گفتم در مورد خودم صحبت نمی کنم اما اگر مربی بودم آقای پیروانی را بازی می دادم. این اتفاق ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسید. او در مورد آرزوهای دست نیافته اش نیز گفت: من به چیزهایی که فکر نمی کردم شده. مادرم همیشه به من می گوید هیچ وقت کتی که با آن ...