سایر خبرها
در دولت قبل نمی خواستند فیلم بسازم
بود که مردم با جنگ شهرها یعنی موشک باران روبه رو شدند؛ جنگی که باید در یک کارزار باشد، به داخل خانه های مردم کشیده شد و پشت جبهه ادامه پیدا کرد. چون سیاست تعیین می کند به جای اینکه در خط نبرد و جبهه این درگیری ها اتفاق بیفتد، جنگ را به درون شهرها ببریم. به جایی که مردم عادی و زن و بچه زندگی می کنند. کسانی که توانایی جنگیدن داشتند به جبهه می رفتند اما وقتی جنگ به داخل شهرها کشیده می شد، تبعاتی ...
خاطرات سیدمهدی طباطبایی از مبارزات انقلابی امام، همراهی رهبری و هاشمی ،شکنجه های ساواک و ....
را برای ورود به بحث روند حرکتی اصولگرایان در انتخابات پیش رو مناسب ندانست ولی این را هم گفت که تندروها راه به کرسی نشاندن حرف شان در جریان اصولگرایی را پیدا کرده اند و البته به آنها توصیه کرد که آنقدر دنبال پست و سهم خواهی نباشند. عملکرد شورای نگهبان، عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی، حضور هاشمی در لیست جامعه روحانیت و...بخش هایی دیگری از گفتگوی حجت الاسلام سیدمهدی طباطبایی با خبرآنلاین ...
هدیه مادر پیر به افسر نیروی هوایی
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس ، در نوزدهم بهمن ماه 1357 به دنبال گسترش انقلاب اسلامی در تمام نقاط کشور و دعوت حضرت امام خمینی(ره) از نظامیان برای پیوستن به ملت، جمع کثیری از هُمافَران و پرسنل نیروی هوایی ارتش، به محل اقامت امام رفته و پس از رژه در مقابل آن حضرت و دیدار تاریخی خود با امام، همبستگی خود را با انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی اعلام کردند. یکی از افسران ...
مسجد دمیرلو شاهد همیاری بانوان زنجانی با انقلاب/ وقتی بانوان زنجانی نخستین راهپیمایی را علیه شاه برگزار ...
. بیات با بیان اینکه من نیز با شرکت در راهپیمایی فرمان امام را لبیک گفتم، افزود: آن شب در دل ماه عکس انسانی حک شده بود که مردم احساس می کردند عکس امام در ماه است. *چادر گل گلی و حکایت حضور در راهپیمایی زنان معصومه اشتیری یکی دیگر از بانوان زنجانی است که در نخستین راهپیمایی علیه رزیم ستمشاهی حضور داشت او نیز حکایت های مفصلی از این روز دارد. وی گفت: آن روزها ...
حامد بهداد به مطهری رای می دهد!
. آنها دقیق و عمیق هنر و هنرمندان سرزمین خودشان را نشناخته اند و بی جهت از سوی آنها دچار ترس هستند و سانسورشان می کنند. آنها کسانی هستند که ذهن خودشان درباره هنر محدود است و نمی توانند با وسعت ذهن آرتیست های دیگر روبه رو شوند و این وسعت را درک کنند و به همین دلیل چون با جهانی ناشناخته مواجه می شوند، دچار انقباض شده و با حس بی اعتمادی به هنرمند، دست به ممیزی او می زنند. سینمای ...
به امید پایان یک انتظار13ساله
.... هر شب خوابش را می بینم اما نمی دانم در چه وضعیتی است؟ آیا سالم است؟ آیا یک بار دیگر می بینمش؟ مردم لطف دارند اما بعضی وقت ها برخی افراد می آیند و خبری می دهند؛ مثلا می گویند سال پیش در خانه فلان کس دیدیمش، اسمش را عوض کرده بود. وقتی می رویم می پرسیم می بینیم واقعیت ندارد و این کارها بدتر نگرانم می کند. یا یک بار دوستش زنگ زد گفت رضا تماس گرفته گفته نگران نباشید. گفتم شماره تلفن را بده گفت از ...
این جنس امیدواری از ناحیه شیطان است
.... خدا ارحم الراحمین است، شکی نیست، تو هم باید به خدا امیدوار باشی، امّا تا آن حدّی که تو را به گناه نیاندازد. دیدی به گناه افتادی، بدان که فریب شیطان است. آن وسواس الخنّاس هر کاری انجام می دهد. این که اولیاء خدا نسخه دادند که علاوه بر این که ده مرتبه قبل از طلوع و غروب آفتاب، حداقل صد مرتبه هم در روز ذکر اعوذ باللّه السّمیع العلیم من همزات الشّیاطین و اعوذ باللّه أن یحضرون إنّ اللّه هو السّمیع ...
بیانات امام خامنه ای در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش
، اینجا جمع بودند گفتم(2) که اینها از اسم جمهوری اسلامی خیلی باکی ندارند؛ حتّی از اینکه یک عمامه به سری در رأس جمهوری اسلامی باشد هم [باکی ندارند]؛ اگرچنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی بودن را و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار می آیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی؛ جبهه ی دشمن این جور است. همه ی تلاش آنها این است که حرکت جمهوری اسلامی ...
آرزوی ازدواج برای سودابه بیضایی!
با خواهرهایم فوق العاده است و تعامل زیادی با هم داریم. بیشترین چیزی هم که به آنها می گویم، درباره آینده شان است و اینکه برایش فکر کنند و زحمت بکشند. مثلا به سپیده می گویم تو خیلی جوان هستی و کاش من هم الان همسن و سال تو بودم و می فهمیدم برای آینده ام باید چه کارهایی بکنم. البته نه اینکه از نوجوانی ام پشیمان باشم اما شاید کارهای بیشتری انجام می دادم و از زمان هایی که به بطالت گذرانده ام درست تر ...
نقش مبارزان بازاری استان البرز، در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران
، یکی از کارهایی که من انجام می دادم حمل اسلحه بود، که به مبارزان با اطلاع و نظر علماء می دادم. برای زمینه چینی انقلاب آن زمان من 20 ساله بودم، مهم ترین کاری که انجام میدادم حضور در جلسات و مباحث نظری بود. جامعه اصناف نقش اساسی در روند مبارزه انقلاب از خود نشان داد و یکی از کارها و برنامه ها استحکام انقلاب اسلامی ایران بود. تمام هم وغم ما این بود که در آن زمان بتوانیم ...
نشان ضد سیمان برای صالحی!
؟ گفتم: بله، صبر داشته باش، به شما هم نشان می دم. گفت: هااا! همین دیگه! الان نگاه کنید، مثلا الان رنگ مال دکتر ظریف با رنگ بقیه فرق می کنه. پس چطوری می گید به منم نشان می دین؟ گفتم: من سر در نمیارم چی می گی. خب چه ربطی داره؟ چون رنگش فرق می کنه یعنی نمی خوام به تو نشان بدم؟ کمی من و من کرد و حرفش را خورد و گفت: آخه می دونید؟ هیچی... مهم نیست... بعد سرش را انداخت پایین و با بغض و حسرت به ...
از احترام فوق العاده امام به "خانوم" تا عصبانیت برای یک چراغ !
، چراغ را هم خاموش کند. یک مدتی این کار را انجام دادند. یک مدت گذشت، دیدم دوباره امام من را صدا زدند. خدمت ایشان رسیدم؛ امام به من فرمودند که برای من مشکلی نیست اگر سوئیچ لامپ رو بگذارید تو اتاقم، من قول می دهم که شب ها روشن و روزها خاموش کنم. من گفتم نه؛ ان شاالله خاموش می کنیم. دوباره رفتم به بچه ها سفارش این قضیه را کردم. یک روز بعد از اینکه ملاقات ها در حیاط بیت به اتمام رسید، امام ...
بهانه جویی هواداران تراکتور برای فحاشی
خواست تا از فرصت استفاد ه کرد ه و استراحت کند . آند و د ر تمام بازی ها با د ل و جان برای تیم بازی کرد اما د ر مورد بازیکنان بومی مان باید بگویم که اگر شب به قهوه خانه می رفتید ، می توانستید آنها را د ر آنجا ببینید ! روزی که فرد ین عابد ینی به باشگاه آمد ، قرارد اد ی را جلویش گذاشتیم و گفتیم ما پولی ند اریم که برای تو بپرد ازیم و با این شرایط حاضری برای تراکتورسازی بازی کنی که گفت بلی و ...
ترس دانش آموزان را در نوشتن املاء برطرف کردم/ غفلت به مناطق محروم در سایه نام برخوردار اصفهان
این فعالیت، در دارالقرآن الکریم اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه به عنوان مربی قرآن مشغول آموزش روخوانی و روان خوانی قرآن به دانش آموزان بودم. با راه اندازی مراکز یادگیری محلی در سال 1382 به سمت مدیر مرکز یادگیری محلی شهدای شهر اژیه منصوب شدم و پس از گذشت چند سال خدمت در این سمت، به عنوان راهنمای تعلیماتی و کاربر سامانه نهضت سواد آموزی منطقه جلگه در اداره آموزش و پرورش منطقه جلگه مشغول انجام وظیفه ...
خاطراتی خواندنی و جالب از امام خمینی (رحمه الله علیه)
. خود امام هم خندید و بعد گفتم: آقا من که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تو نمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم.4 این هم مال ننه ات! من که از زیارت ایشان سیر نمی شدم، یک بار دیگر خودم را در صف دست بوسی جا زدم و دست وی را بوسیدم و از امام یک سکه یک ریالی متبرکی دریافت کردم. دفعه سوم، امام، مرا که نفر آخر بودم، دید و تبسمی کرد. گفتم: آقا برای ...
فرماندهی که گونی خاک کول می کرد!
...، من به قائم شهر آمدم و چند روز مرخصی را در خطیرکلا گذراندم، وقتی مرخصی تمام شد و می بایست برمی گشتم، یک حسی به من دست داد که نروم، خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه پدرم به من گفت: پسرم! باید بروی، چون فرماندهان روی رفتن شما به جبهه، حساب باز کرده اند و شما هم قول داده اید که برگردید. وقتی استدلال منطقی پدرم را دیدم، بر حسم غلبه یافتم و با بچه ها به جبهه بازگشتم. یک بار هم که به ...
بنیاد در آینه مطبوعات
که با برادرش محمدحسن در کارگاه مانتودوزیشان کار می کرده، تصمیمش را برای رفتن به سوریه به خانواده می گوید؛ به او گفتم از خانواده ما قربانعلی رفته و بلد شده است. نمی خواهد تو بروی اما گفت بلد شدن ندارد و رفت مسجد ابوالفضلی و اسم نویسی کرد. قرار بود چند روز بعد برای اعزام به کوهسنگی بروند اما دیر رسید و از قافله جاماند. علی ناراحت به خانه بازمی گردد تا 25روز بعد که دوباره روز اعزام فرا می رسد ...
حال خراب این داماد در شب عروسی+عکس
نفت خورده بود و آتش بود که هوا می رفت. دیده بان قهر کرده بود. نمی آمد توی سنگر. از دست خودش، ازدست مصطفی، از دست همه دلگیر بود. می گفت من دیگه دیده بانی نمیدم. از اولش هم گفتم بلد نیستم. حالا بفرما. اگه یه خورده این ورتر خورده بود، می افتاد رو سر بچه ها. من چی کار باید می کردم؟ مصطفی می گفت کوتاه بیا. دیگه کاریش نمی شه کرد. اگه تو نیایی کسی رو نداریم جات واسته. خواست خدا بوده. تو که کم نذاشتی. ...
رعایت حق الناس رمز پاکی شهدا!
عقیق : احمد تازه زخمی شده بود. پایش را گچ گرفته بودند و توی بیمارستان مریوان بستری بود. بچه ها لباس هایش را شسته بودند. خبردار که شد، بلند شد برود، لباس های آن ها را بشوید. گفتم برادر احمد، پاتون رو تازه گچ گرفته ن.اگه گچ خیس بشه، پاتون عفونت می کنه. گفت هیچی نمی شه. رفت توی حمام و لباس همه بچه ها را شست. نصف روز طول کشید. گفتیم الآن تمام گچ نم برداشته و باید عوضش کرد.اما یک قطره آب هم ...
آرپی جی زن دفاع مقدس ناتوان از دریافت وام 3 میلیونی
به گزارش افکارنیوز ، تصویر زنی با آر پی جی در دست، تصویر دور اما شناخته شده از زن قصه ماست که در شبکه های مجازی دست به دست می شود بدون اینکه کاربران شبکه های اجتماعی بدانند این زن شجاع سالهای انقلاب و دفاع مقدس امروز چگونه روزگار می گذراند. آمنه وهاب زاده یکی از این شیرزنان دوران دفاع مقدس است. جانباز 70 درصد شیمیایی که امروز در آپارتمان کوچک اجاره ای در محله اکباتان تهران ...
حادثه ها
.... پدر مقتول ادامه داد: من در وسایل مجتبی که در کمد مخفی کرده بود، کلت کمری پیدا کرده بودم که آن را نزد خود نگه داشتم و زمانی که درِ خانه برای مجتبی باز شد با ویلچر مقابل در خانه قرار گرفتم و زمانی که به سمت من نزدیک شد، از شدت ترس با استفاده از کلت کمری که کنار دستم پنهان کرده بودم، گلوله ای به سمت فرهاد شلیک کردم. این پرونده قتل هیچ شاکی ای نداشت و در سیر مراحل قانونی قرار گرفت تا اینکه سرانجام متهم به دلیل بیماری در 11 آذر امسال فوت کرد و با توجه به فوت متهم پرونده، با توجه به قانون 265 آیین کیفری، قرار موقوفی تعقیب برای وی صادر شد. ...
ما کم کاری نکردیم
تا الان از پرسپولیس پیشنهاد داشتم ولی الان می آیند آبروی مرا می برند، آن شب خوابم نبرد، آقای فردوسی پور پاسخ گریه های شبانه مادر مرا شما می دهی؟ اگر این فیلم را داشتید چرا زودتر رو نکردید؟ با سرمربی تیم صحبت کردید؟ تلفنش خاموش است، به ماساژور زنگ زدم گفت موسوی در تهران است، گفتم چرا این حرف ها را زده؟ گفت تو برای ما همان سعید سابق هستی، من همان سعید هستم و این کارها را می کنید؟ ...
از خودمان شروع کنیم
هر برآیندی که داشت. تا آخر پای هدف تعیین شده ات می ایستی و نتیجه اش را می بینی. بله قرار است چند ساعتی در کنار مردم این شهر یک بار هم من زباله های پیاده رو را جمع آوری کنم. از مترو خارج می شوم. دستکش به دستم می کنم و کیسه زباله را بازکرده و برای جمع آوری زباله آماده می کنم. گویا زباله ها از قبل منتظر بودند. مامور جلوی خروجی مترو متعجب نگاه می کند، لحظه ای با خود می گویم نکند مشکوک شود. دستکش ها ...
گزارش هفتمین روز جشنواره سی و چهارم فیلم فجر؛
خارج از مسابقه انجام شود؛ به دلیل مشکل فنی و به درخواست کارگردان لغو شد. طالبی گفته است؛ این فیلم طی روزهای آینده در یکی از سالن های شهر نمایش داده می شود. اظهارات امیریوسفی درباره ی دو سیمرغ اش محسن امیر یوسفی که برای تماشای فیلم دختر میرکریمی به برج میلاد آمده بود، گفت: از روز افتتاحیه درگیر مسائل و مشکلاتم بودم و برای اولین بار توانستم به برج بیایم.کارگردان خواب تلخ و آشغالهای دوست ...
90man/ خوشحالی ملت ایران به خاطر حذف تیم امید
... * یک خانم جوان : نمی دانید از حذف تیم ملی امید چقدر خوشحال شدم ، اصلا دلم خنک شد آخه این آقایون بوق منو خط زدند و با خودشون به قطر نبردند. من دعا کرده بودم که خدا جوابشونو بده، خدا جای حق نشسته! الان اینقدر خوشحالم که دارم به تمامی اهل محل شیرینی می دم! * یک خانم دار : آقا من یک خانم خانه دار هستم و یک نوزاد 9-8 ماهه دارم. الان مدتیه که شیرخشک گیرم نمی یاد از این داروخونه به اون ...
خاطراتی از کاندیدای شهادت +عکس
به گزارش عصرامروز، دوست و همکار شهید حجت الاسلام محمد علی قلی زاده که هفته گذشته در جبهه های مقاومت سوریه در دفاع از حریم اسلام به درجه رفیع شهادت نائل شدند در یادداشتی کوتاه خاطراتی را از این شهید گرانقدر نوشته اند که در ادامه می آید. شهید قلی زاده، برای من نه یک مسئول، بلکه یک مرشد و راهنما بود. این را نه الآن که شهید شده میگویم. خانواده و دوستان شاهدند که همیشه نَقل خصوصیات اخلاقی و ...
17 ساعت اتاق عمل بودم/ آیت الله دستغیب پیام داد/ زحمات شهید فقیهی را فراموش نمی کنم/ از تخت بیمارستان ...
و تصادف کردم. میگفتند که نه، ما میدونیم که تو محمدی هستی. بهشون گفتم: حتماً شما بهتر از من خودم رو میشناسید، وگرنه من امیر حقیقی هستم. خلاصه زیر بار نرفتیم و اونها هم ماها رو رها کردند. یکی از پرستاران که بعدها فهمیدند نفوذی بوده بالای سرم آمد و گفت که قرار است از شهربانی بیایند و تو را ببرند. وقتی شهید فقیهی بالای سرم آمد قضیه را به او گفتم و ایشان گفت: پسر مگه کسی میتواند تو را ببرد ...
تنها گروهی که قیامت در امان هستند
، تندخو نباشم، تهمت نزنم، غیبت نکنم، شیطان جلو می آید. اتّفاقاً در این لحظه یک کسی می آید و می گوید: آقا! از فلانی چه خبر؟ در روایت داریم و اولیاء خدا هم بیان فرمودند که حتّی اگر چیزی بدانی که باعث می شود اگر صحبتت را شروع کنی، غیبت می شود و نمی دانی چه کار کنی، بگویی یا نگویی. در این جا عیبی ندارد بگویی: من نمی دانم. یعنی به ظاهر دروغ بگویی، ولی در واقع این، دروغ نیست و عین صدق است؛ چون تو را گرفتار ...
گپ و گفتی مفصل با داوود عابدی و همسرش
اخبار را منتقل و آرامش مان را حفظ کنیم. گاهی این اخبار آنقدر تلخ هستند که بر ذهنم اثر می گذارند و حتی شاید باعث شوند تا چند شب کابوس ببینم. حادثه منا یکی از همین حوادث تلخ و غم انگیز بود. همیشه زائران خانه خدا با بدرقه فامیل و دوستان می روند و در جمعی شاد به میهن باز می گردند ولی این بار تعداد زیادی از هموطنان مان در آن حادثه تلخ جان شان را از دست دادند. من و سایر گویندگان خبر ...
با فیلم های انقلابی سینمای ایران آشنا شوید
کوران انقلاب اسلامی مهندسی به نام محمود که از دخالت در سیاست گریزان است، برای خرید مایحتاج روزانه از خانه بیرون رفته است. خیابان ها و کوچه ها شلوغ است. در غیبت او جوانی که از سازمان دهندگان تظاهرات و تحت تعقیب ماموران است به خانه او پناه می برد. به دنبال او محمود وارد خانه می شود. محمود نخست از جوان می خواهد که خانه را ترک کند اما تحت تاثیر او قرار می گیرد و حاضر می شود با ماموران امنیتی و نظامی ...