سایر منابع:
سایر خبرها
انتقام وحشتناک عروس تهرانی از مادرشوهرش
سرقت توسط فردی آشنا مطرح شد. سه هفته از این ماجرا گذشته بود که پیرزن به هوش آمد و راز این سرقت خشن را برملا کرد: عروسم می خواست مرا بکشد. روز حادثه به خانه ام آمد، اما با هم دعوایمان شد و ناگهان عروسم به سمتم حمله کرد و مرا کتک زد، بعد با مجسمه ای که آنجا بود به سرم کوبید و من بی هوش شدم. با اطلاعاتی که وی در اختیار مأموران قرار داد، تحقیقات آغاز شد و زن جوان در یکی از استان ...
از قتل زن گمشده تا رابطه سیاه راننده با یک دانش آموز
هوش رفته بود. وی را به بیمارستان رساندم، اما پزشکان گفتند که وی به دلیل ضربه سنگینی که به سرش اصابت کرده به کما رفته است. پس از بررسی خانه متوجه شدم که طلاهای مادرم سرقت شده و ظاهرا سارقی وارد خانه او شده و پس از ضرب و شتم مادرم دست به سرقت از آنجا زده است. با اظهارات این مرد، پرونده ای در شعبه پنجم دادسرای ناحیه 34 تهران تشکیل و تحقیقات کارآگاهان پلیس برای شناسایی سارق آغاز ...
دختری بودم که تحمل شوهر جوان مادرم را نداشتم / امید هم جوان تر بود هم متاهل!
: من شاید از تو بگذرم اما از همسرم نمی توانم بگذرم به همین دلیل من هم شبانه خانه را ترک کردم و به منزل دوستم رفتم. بعد از چند روز که در منزل دوستم به سر بردم، یک روز صبح متوجه شدم که او به صورت تلفنی آمار مرا به مادرم می دهد چرا که احساس می کردم او نیز از سوی مادرش به خاطر حضور من در آنجا تحت فشار قرار دارد، این بود که منزل آنها را نیز ترک کردم و در خیابان سرگردان بودم. داخل یک ...
سرانجام شوم تازه عروس به خاطر هوس زودگذر!
پدرشوهرم آغاز کردم. اما هنوز 3 ماه از این ماجرا سپری نشده بود که رفتارهای همسرم تغییر کرد او در حالی حاضر نبود مرا به عقد قانونی خودش درآورد که به اتهام بی حیایی و بی عفتی به من توهین می کرد و کتکم می زد. در همین روزها بود که فهمیدم او قبلا با زن دیگری ارتباط داشته است و فرزندی نیز از او دارد. حالا هم در حالی مرا بلاتکلیف رها کرده و می گوید تو زن زندگی نیستی! که به خاطر فرزندش مجبور است با آن زن ازدواج کند در این شرایط و با کارهایی که کرده ام از چشمان پدر و مادرم شرم دارم و نمی دانم چکار کنم و چطور به خانه پدریم برگردم. کدخبر: 863365 1401/11/03 08:15:00 لینک کپی شد ...
فرزندان عروس 70 ساله مشهدی، داماد را سر به نیست کردند
به گزارش شهرآرانیوز، زن 70 ساله سفره درد دل هایش را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گشود. این زن که با بغضی ترکیده، چون ابر بهاری اشک می ریخت، با بیان این که فرزندانم فقط به خاطر حرف مردم و حفظ آبروی خودشان مرا در تنهایی مرگبار قفس منزلم نگهداری می کنند، درباره سرگذشت خود گفت: مادرم بعد از این که مرا به دنیا آورد، از دنیا رفت و من از نخستین روز تولد بی مادر شدم ...
زندگی سیاه زن مطلقه بعد از ازدواج با مرد متاهل
دوات آنلاین -از همان دوران کودکی با آرزوهایی بزرگ شدم که هیچ وقت نتوانستم به آن ها برسم. زمانی هم که ازدواج کردم همسرم همه آرزوهای مرا احمقانه و بچگانه می دانست. وقتی از او طلاق گرفتم و با مرد دیگری ازدواج کردم باز هم ... به گزارش روزنامه خراسان، زن 29 ساله ای که برای شکایت از همسرش دست به دامان قانون شده بود با بیان این که اگر همسایگان نجاتم نمی دادند همسرم مرا به قتل می رساند، درباره ...
انتقام عروس عصبانی از مادرشوهر
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (شنبه یکم بهمن ماه سال 1401) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. آخرین آمار کرونا در ایران مجموع آمار مبتلایان قطعی در کشورمان به 7 میلیون و 563 هزار و 273 تن رسید. بیشتر بخوانید انتقام عروس عصبانی از مادرشوهر عروس عصبانی که مادرشوهرش را تا یک قدمی مرگ کشانده بود به تصور اینکه مرتکب قتل شده به شمال کشور ...
اقدام بی شرمانه یک پسر 20ساله با 16 زن
مامور گاز مورد تعرض قرار دادم. به 14 زن دیگر هم طبق همین نقشه تعرض کردم و تعداد قربانیان خود را به 16 نفر رساندم. اما هر کاری می کردم ریشه این نفرت از دلم پاک نمی شد و همچنان فکر انتقام از زنان دیگری هم بودم. سوژه روانشناسان شدم مجید ادامه داد: بهمن ماه سال گذشته بود که طبق نقشه قصد اذیت و آزار زن خانه دار دیگری را داشتم. در کوچه ای که خانه آن زن در آنجا قرار داشت ...
کتاب تنها گریه کن نقد و بررسی می شود
زندگی می کردیم. روزمان تا آمدن مردها، دور هم می گذشت. نوعروس بودم، ولی مستقل. چند ماه اول، پخت وپزم از مادرشوهرم جدا بود. خودم خواستم و سفره یکی شدیم. گفتم: دو نفر ماییم، دو نفر شما، آن هم توی یک خانه. چرا دوتا سفره پهن کنیم؟ عروس ده ماهه بودم که دخترم به دنیا آمد. پدرشوهرم، اولْ بزرگ خانواده خودش بود، بعد فامیل. بزرگ تری اش هم فقط به سن وسال و ریش سفیدش نبود؛ آن قدر دلسوز و مهربان بود که خودش و ...
سارق بدشانس با همسرش به دزدی می رفت
او خیلی خرافاتی بود. چون من در سرقت هایم بیشتر مواقع حین سرقت و سر بزنگاه بازداشت می شدم می گفت بدشانس هستی مثلاً در یک مورد داشتم خانه ای را سرقت می کردم که یکی از همسایه ها برای سیگار کشیدن به کنار پنجره آمده بود و مرا حین سرقت دید و بازداشت شدم. زمانی که زندان بودم همسرم پیش یک رمال رفته و از او می خواهد که راه حلی پیدا کند. مرد رمال نسخه ای داده بود تا سحر و جادوی مرا باطل کند. هر چه ...
چطور از دخالت مادر شوهر در زندگی مشترک راحت شویم؟
تلاش کند و در عین احترام به مادرش به وی یادآوری نمائید که زندگی اش مستقل است و حق دارد همانطور که می خواهد زندگی کند. از دخالت های مادرشوهرم خسته شدم دسته دیگر مراجعین ما را افرادی تشکیل می دهند که با این جمله آغاز می کنند که از دخالت های مادرشوهرم خسته شدم یا چیکار کنم مادرشوهرم تو زندگیم دخالت نکنه . در رابطه با نحوه مقابله با این موضوع ما اطلاعاتی را ارائه نمودیم اما معمولا ...
سرقت از سالمندان با داروی بیهوشی
تصور می کرد آب از آسیاب افتاده است به شهرستان میناب مراجعه کرد اما در همان مدت، دستگیر و روانه زندان شد. تحقیقات در خصوص پرونده این سارق ادامه دارد. بیهوش کردن زن 91 ساله مرد جوانی به پلیس میناب مراجعه کرد و از سرقت خانه مادرش خبر داد.وی گفت: مادرم 91 ساله است و نمی تواند به تنهایی کارهایش را انجام دهد.من و خواهر و برادرانم به علت مشغله کاری نمی توانیم هرروز به او سر بزنیم ...
روایت کارگردان الویس از لحظات خاص زندگی/ وقتی 60 ساله شدم
ساعته ای بود که قرار بود 3 ساعت ادامه داشته باشد. دهه 1980 بود و من یک شرکت تئاتری را اداره می کردم و دنبال طراحان جوان بودم. ما از همه چیز حرف زدیم از برشت تا مدونا؛ گفت و گوی بزرگی بود که هنوز ادامه دارد. او بیشتر از هر کس دیگری مرا روی کره زمین می شناسد. دوست ندارم به عقب نگاه کنم. دوست ندارم کارهایم را دوباره ببینم. دیگر امکان ندارد مولن روژ بسازم. می خواهم به جلو نگاه کنم. منبع: مهر به نقل از گاردین ...
دختر 17 ساله: مرد همسایه می دانست شوهرم خانه نیست قصد داشت، آزارم دهد!
این که روزی پسری به خواستگاری ام آمد. او هم شرایطی مشابه وضعیت مرا داشت و در بهزیستی بزرگ شده بود. تنها تفاوتی که من با شاهین داشتم این بود که او از خانواده ای بدسرپرست بود اما من هیچ وقت پدر و مادرم را ندیدم! وقتی با شاهین به گفت وگو نشستم، مهر و محبت عمیقی را در چشمانش دیدم و متوجه شدم که او هم به خاطر همین بی پناهی کاملا مرا درک می کند! خیلی زود اشک شوق ریختم و دل باخته شاهین شدم و در ...
دلارهای بازیگر معروف به سرقت رفت
در صندلی جلو خودروام نشست و ناگهان کلت کمری به پهلویم گذاشت و تهدید کرد کیف دلار ها را به او بدهم. در حالی که شوکه شده بودم، از ترس کیف دلار ها را به او دادم و سارق مسلح هم فرار کرد. پس از سرقت متوجه شدم مرد مسلح وقتی دیده بود من با دوستانم سر قرار رفته ام به بهانه اینکه خودرواش خراب شده مرا تنها به محل دیگری کشاند تا راحت تر دلار های مرا سرقت کند. با شکایت مرد جوان، پرونده به دستور قاضی محمد بیرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی و دستگیری سارق مسلح در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت. ...
3 میلیارد تومان پول دزدی همه اش خرج دوا دکتر شد!
به گزارش سایت طلا، از چند ماه قبل پلیس در جریان دستبرد سریالی یک مرد به خانه های پایتخت قرار گرفت. این مرد درحالی که نقاب به صورت می زد، وارد آپارتمان ها می شد و پس از تخریب قفل در، دست به سرقت از آنجا می زد. بررسی های پلیس نشان می داد که سارق مردی میانسال است که در همه سرقت ها کلاه به سر می گذاشت تا شناسایی نشود. با این حال پیدا شدن اثرانگشت وی در صحنه یکی از سرقت ها اسرار پرونده را ...
آتش تیربار دشمن در کارخانه نمک
زمان رسم بود رزمنده هایی که در اصفهان بودند برای دیدار باهم پس از نماز جمعه روبه روی کاخ عالی قاپو می رفتند و همدیگر را می دیدند. یک رفیق داشتم که در مخابرات لشکر بود به نام شهید مجید حاجی زاده. هر جمعه مرا با دوچرخه اش به خانه می برد و ناهار به من کتلت می داد. یک روز به من گفت: دوست داری بیایی واحد مخابرات؟ گفتم من که دیپلم ندارم. تا بالاخره یک روز در مسجد سید اصفهان، طی یک سخنرانی، با سیدمحسن زاهدی ...
محمد، جراحت های ناشی از جنگ را پنهان می کرد/ مال دنیا و مقام دنیا، سرچشمه همه خطاهاست
اما خبری از محمد نشد، رفتم سراغ شان. جواب درست و حسابی نگرفتم. چندروزی گذشت تا محمد هم رسید. ساکش را گذاشت و رفت پایگاه. بعضی از دوستانش روز بعد از آمدنش باخبر شدند. آمدند دم در برای احوالپرسی. خودش خانه نبود از من پرسیدند: پاش خوب شده؟ تو دلم خالی شد. پاش؟! بروز ندادم خبر ندارم گفتم "الحمدلله" . شب که آمد، یکراست رفت توی اتاق و خوابید. به رویش نیاوردم، فرصت را غنیمت شمردم تا ...
مادر مهربان جبهه ها از هشت سال پشتیبانی جنگ می گوید
افتاد به من، نه برداشت و نه گذاشت، خوش خبریِ عروس شدنم را داد. تازه از کلاته رسیده بودم. مثل همیشه با فاطمه آمده بودیم دِه تا برویم حمام. غیظم گرفت. ابروهایم را گره انداختم و گفتم: خودت رو عروس کنن زنیکۀ پیر. کمی باهاش اوقات تلخی کردم و دویدم سمت خانه. چشمم افتاد به صندوقِ ننه. رفتم جلوتر. یکی دو قبضه مَویز توی یک دستمال فَرَتی با یک چارقد سفید مرمر به دردنخور، روی صندوق بود. فکری شدم. صدای ...
زنی که به شوهرش خیانت کرد اما با کمک او طرف را کشت!
با خواهرزنم تماس گرفتم، اما او گفت چند روز است از الناز خبری ندارد و همسرم هیچ پیامکی به او نفرستاده است. متهم ادامه داد: از شنیدن حرف های خواهرزنم شوکه شده بودم. سراغ زنم رفتم و از او خواستم حقیقت را بگوید. او نیز گفت مدتی است با مرد همسایه در ارتباط است و در این مدت چند بار فرید او را آزار داده است. از شنیدن این حرف ها عصبانی شدم و از زنم خواستم تا بچه هایم را برای خرید از خانه بیرون ...
کتاب درباره روایت های زنانه سخن می گوید/ ماجرای چند حبه قندی که امام به عروس و داماد می دهد
قند از آنجا بود که 15 سال قبل حوزه هنری فارس از من دعوت کرد تا خاطراتم را از دوران دفاع مقدس بیان کنم و قرار بر این شد تا طاهره امامی خاطراتم را به صورت کتاب مکتوب کند. مهرماه 1390 در حدود 10 جلسه 4 ساعته خانم امامی به خانه ما آمد و با همکاری مریم شیدا خاطراتم را به صورت کتاب نوشتند. البته خاطراتم بسیار مفصل تر بود که به این گونه به رشته نگارش درآمد. وی افزود: اکیپ پزشکی دانشگاه شیراز در ...
عشق مجازی کار دست پسر 17 ساله داد | خیانت عروس 15 ساله در ابتدای زندگی
زن 40 ساله ای که به اتهام توهین و فحاشی از خانواده تازه عروس شکایت کرده بود با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود 9 ماه قبل پسر 17 ساله ام که مشغول تحصیل در هنرستان بود از طریق شبکه های اجتماعی فضای مجازی با دختر 15 ساله ای آشنا شد که ما از این ارتباط بی خبر بودیم. آن ها با ابراز علاقه های احساسی در گروه های اجتماعی برای یکدیگر پیام می فرستادند و تلفنی با هم ...
بلایی که سر دختر 20 ساله مشهدی در خانه شوهرش آمد
پنهان کرده بود از طرف دیگر چون پدر و مادر خودم نیز معتاد بودند نمی توانستم به او اعتراض کنم و به ناچار باید کنار بساط مصرف مواد مخدر و دود و منقل آن ها زندگی کنم بیشتر اوقات به منزل مادرم می رفتم تا از وسوسه های استعمال مواد مخدر فرار کنم اما آن جا نیز با همین ماجرا درگیر بودم. بالاخره مدت زیادی دوام نیاوردم و آرام آرام معتاد شدم ولی طولی نکشید که دیگر فرصتی برای خانه داری یا رسیدگی به ...
طلا و سکه زیاد عامل قتل دختر 21 ساله | پایان عشق دروغین 14 روزه
: یکی دو هفته قبل از قتل در خیابان با مریم آشنا و بعد از چند بار مکالمه تلفنی متوجه شدم او به صورت مجردی زندگی می کند به همین خاطر به او ابراز علاقه کردم. وی ادامه داد: همین موضوع سبب شد مریم به من اعتماد کند و برای ملاقات به خانه اش رفتم. 3 شبانه روز در خانه اش بودم و در این مدت فهمیدم که طلاهای زیادی دارد از آنجایی که مدت زیادی بیکار بودم و مشکلات اقتصادی فراوانی داشتم وسوسه شدم که ...
دزدی و تجاوز از طریق سایت همسریابی
شگرد به دام انداختی؟ تعداد دقیقش را به خاطر ندارم؛ شاید بالای 30 نفر؛ چون فقط در تهران این کار را نمی کردم. در استان های مختلف با این شگرد دست به سرقت و کلاهبرداری از دختران و زنان می زدم. چرا خودت را به تمام طعمه هایت مهندس عمران معرفی می کردی؟ من تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده ام و همیشه آرزویم این بود که یک روز در کنکور قبول و وارد دانشگاه شوم. دوست داشتم در رشته مهندسی عمران درس بخوانم، اما به خاطر فقر خانوادگی نتوانستم درسم را ادامه بدهم و تبدیل به یک مجرم حرفه ای شدم. برای همین می گفتم مهندس عمران هستم. ...
عروس 18 ساله آبروی داماد را برد / از این ماه عسل خون می چکید!
...> با گزارش موضوع به پلیس 110 مأموران کلانتری 12 بلافاصله وارد عمل شدند. تازه داماد با آمبولانس اورژانس 115 به بیمارستان انتقال یافت. بر اساس نظریه مرد 33 ساله از ناحیه کبد و روده دچار جراحت شده است. نوعروس 18 ساله با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد و تحقیقات برای روشن شدن علت و چرایی وقوع حادثه و نقاط ابهام این انتقام جویی با توجه به ادعاهای زن جوان آغاز شد ...
بریدن گوش های پیرمرد تهرانی بعد از قتل / قاتل وارد خانه شده بود
حدود 48 ساعت قبل اعلام کردند. خانه بهم ریخته بود اما سرقتی صورت نگرفته بود. از سویی در ورودی خانه سالم بود و تنها پنجره مشبک ورودی خانه شکسته شده بود. پسر مقتول که جسد را پیدا کرده بود در تحقیقات گفت: دو روزی می شد که از پدرم بی خبر بودم و هر چه با او تماس می گرفتم، جواب نمی داد. نگران شده و به خانه اش آمدم. با دیدن پنجره مشبک شکسته شده، با کلید یدکی که داشتم وارد خانه شدم. از پدرم ...
منافقین اطلاعات آن ها را به بعثی ها دادند
حسین مرتضی زاده برادر شهید شغل پدرتان چه بود، شهید در چه خانواده ای رشد پیدا کرده بود؟ ما پنج برادر بودیم و یک خواهر داشتیم. شهید چهارمین فرزند خانواده بود. پدرم شغلش خرید و فروش دام بود و کشاورزی هم می کرد. خاندان پدرم از چند نسل قبل از روستای آری بندپی بابل به روستای امیرکلا بابلکنار مهاجرت کردند. پدرم سال 1399 و مادرم سال 1398 به رحمت خدا رفتند. رضا متولد 1345 بود. وقتی 18 ساله شد به سربازی رفت. یک سال و چندماه خدمت کرده بود که ترکش به دستش اصابت کرد و به مرخصی آمد. پدرم او را به بیمارستان برد و درمان کرد. دوباره به جبهه رفت و هجدهم دی م ...
جنایت هولناک در تهران با الهام از سریال مطرح خانگی/ بستن مقتول به ویلچر و بریدن رگ هایش
. بعد به یکی از شهرهای مرزی رفتم و به قاچاقچیان انسان پول دادم که مرا از مرز رد کنند اما کلاهبردار از آب درآمدند. بعد رفتم کیش به عیادت یکی از بیمارانم که در آنجا ساکن بود. در آنجا هم تحقیق کرده بودم تا بتوانم قاچاقی به دوبی و بعد خودم را به آلمان برسانم. چون با تخصصی که داشتم در آن کشور می توانستم کار مناسبی پیدا کنم اما در نهایت دستگیر شدم. ...
گفتگوی خواندنی با دختر سید حسن نصرالله
المصطفی در لبنان شدم و هم اکنون نیز مشغول تحصیلات حوزوی در این دانشگاه هستم. شما چه زمانی ازدواج کردید؟ همسر خود و شریک زندگی تان را چگونه انتخاب کردید؟ من همواره دوست داشتم با مجاهدی از مجاهدان مقاومت اسلامی ازدواج کنم. پس از آزادسازی اراضی اشغال شده در سال 2000 میلادی به همراه مادرم و برادرم به منزل خاله ام در محور جنوبی رفتیم. خاله من در همان روستایی که همسرم در آنجا زندگی ...