سایر منابع:
سایر خبرها
بازی خطرناک 2 برادر با یک آدمکش
دفاع کند. در دور جدید رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، بار دیگر اولیای دم درخواست اشد مجازات را مطرح کردند. سپس شهرام روبه روی قضات ایستاد و گفت: من امروز پشیمانم و کاش وارد این بازی خطرناک نمی شدم. پدرم صمد را شناخته بود. به همین خاطر نمی خواست دوستی ام را با او ادامه دهم. پدرم سال ها قبل معتاد بود و با پدر صمد مواد مخدر می کشید. تا ...
نقشه شیطانی فروشنده مانتو برای دختر همکارش/ دختر جوان وقتی فهمید باردار است خودکشی کرد!
مانتوفروشی شدم و دختر جوان را تنها دیدم وسوسه سراغم آمد. او دختر زیبایی بود. به داخل اتاق پرو صدایش کردم. من قبول دارم او را آزار دادم اما هنوز علت این کار را نمی دانم. به دنبال اعتراف های پسر جوان و در حالی که پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شده بود، خبر رسید دختر جوان خودکشی کرده است. با مرگ این دختر، تحقیقات وارد مرحله دیگری شد و مشخص شد فرزانه پس از مراجعه ...
زیبایی کار خستگی را از یادم می برد
نیز در آن دوران بسیار به این هنر علاقه داشتم برای همین در اوایل همین کار را انجام می دادم و روی النگو یا طلاهای دیگر، قلم می زدم و نقش های مختلفی بر رویشان ایجاد می کردم. در دوران موشکباران مردم تمام پول هایشان را به طلا تبدیل می کردند برای همین کار طلا آن روزها رونق بسیار زیادی داشت اما کم کم این کار از رونق افتاد و من تصمیم گرفتم دیگر با طلا کار نکنم. آن روزها تازه ازدواج کرده بودم و پدر همسرم در ...
کافه نشینی زن، منجر به مرگ شوهر شد
و مهران هم با هم قرار صحبت گذاشته بودند و منتظر بودم ببینم نتیجه چه می شود. سرانجام بعد از چند ساعت مهران پیش ما آمد. خیلی وحشت زده بود و دستانش می لرزید. سارا فریاد کشید چه شده است و من همان لحظه لکه های خون روی لباس او را دیدم و متوجه عمق فاجعه شدم. مهران می گفت گند بزرگی زده و شوهرم را کشته است. آن روز دعوای مهران و شوهرم در ماشین بالا گرفته و مهران با چاقو ضرباتی به شوهرم زده بود. سپس جسد را ...
این تصاویرِ خلیل عقاب هیچوقت فراموش نخواهد شد
به مادرم گفتم صبح زود مرا بیدار کن تا به نماز جماعت بروم اما مادرم فراموش کرد و وقتی بیدار شدم گریه کردم و مادرم گفت چرا گریه می کنی گفتم برای اینکه به نماز نرسیدم . عقاب با بیان اینکه از آنجا که به خداوند و ائمه اطهار (س) ارادت خاصی داشتم، افزود: نمازم به امامت زنده یاد محمد جعفرعلوی ادامه دادم و در نخستین باری که سر به سجده گذاشتم از خداوند خواستم به من اراده ای بدهد که بتوانم در دنیا ...
پهلوان خلیل عقاب پدر سیرک ایران درگذشت
خلیل طریقت پیما معروف به پهلوان عقاب و پدر سیرک ایران به دیار باقی شتافت.
بازگشت به خط قصاص بعد از بی گناهی در جنایت خونین
پسر جوان که پیش تر از اتهام قتل عمدی تبرئه شده بود با شکسته شدن حکم در دیوان عالی کشور برای دومین بار در دادگاه کیفری تهران از خود دفاع کرد. به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از 3 سال قبل به دنبال وقوع درگیری در یکی از خیابان های شرق تهران آغاز شد. پسر 20 ساله ای به نام مهراد که از ناحیه گردن هدف ضربه چاقو قرار گرفته بود به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی تسلیم ...
قتل خونین پایان رالی شبانه در خیابان های تبریز + جزییات
سالم می خواهم هیچ وقت چاقو همراه خود نداشته باشند تا سرنوشتی مثل من پیدا نکنند. حرف آخر؟ پشیمانم و امیدوارم خانواده پسر جوان مرا ببخشند، باور کنید من قصد کشتن کسی را نداشتم و آن شب هم در حالت عادی نبودم و فقط بخاطر جوانی ام مرا ببخشند. بنابراین گزارش، پرونده با صدور کیفرخواست از شعبه 6 دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی ارسال و قضات دادگاه رأی به قصاص متهم جوان دادند و حکم نهایی در انتظار مهر تأیید دیوان عالی کشور قرار دارد. ...
جوان زورگیر در غیاب همدست فراری اش محاکمه شد
...: پسر جوان که با حمله به 10 زن و مرد که سوار بر خودروهایشان در بزرگراه ها و خیابان های تهران توقف کرده بودند و موبایلشان را دزدیده بود، محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده از بهمن ماه سال 98 آغاز شد. معلم بازنشسته ای به پلیس آگاهی رفت و از 2 پسر که با تهدید قمه گوشی موبایل وی را سرقت کرده بودند، شکایت کرد. وی گفت: من و همسرم دیشب برای خرید بیرون رفته بودیم. ساعت 9 شب در ...
زن متاهل معشوقه اش را به طرز فجیعی به قتل رساند؛ او می خواست شوهرش را قاتل نشان دهد!
. در این میان کارشناسان پزشکی قانونی 2 بریدگی عمیق روی گردن قربانی را تأیید، اما علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کردند. به دنبال اعترافات این مرد، همسرش در خانه شان در شهرستان بهارستان ردیابی و بازداشت شد و به همدستی در جنایت ناموسی اعتراف کرد. به این ترتیب برای این زوج به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده شان به شعبه 13 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. ...
بازی خطرناک 2 برادر با یک آدمکش / پدرشان را بی رحمانه کشتند! + عکس
شده است. او از من خواست تا همسرش را بکشم.من هم با همدستی دو پسر مقتول او را کشتم. قرار بود از فرزندان مقتول پول بگیرم تا مشکلات زندگی ام حل شود. وی در تشریح جزییات قتل گفت: کلید خانه و چاقو را از شهرام گرفته بودم .طبق نقشه به حیاط رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم تا اکبر وارد شود. او مقابل پله ها قصد داشت سوار آسانسور شود که به او حمله کردم و چند ضربه به کتف، قفسه سینه و دستش زدم .وقتی روی ...
شیرینی پزی پس از قتل استاد دانشگاه
از هم جدا شویم، اما سعید قبول نمی کرد. قرار خونین متهم ادامه داد: ما هر روز به کافه می رفتیم و با یکدیگر مافیا بازی می کردیم تا اینکه سعید به رابطه ما مشکوک شد و با من قرار ملاقات گذاشت. او می خواست با من حرف بزند و من هم سر قرار رفتم و سوار خودروی سوزوکی ویتارا او شدم. وقتی شروع به صحبت کرد با هم درگیر شدیم و او با چاقو به من حمله کرد و من هم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به او زدم ...
فال روزانه قهوه 1 اردیبهشت 1402 را اینجا بخوانید
... درخت : فراوانی – پیروزی در بازی – گشاده دستی – شانس در بخت آزمایی تخم مرغ : در مدت زمان کوتاه صاحب مال و ثروت زیادی خواهید شد – موفقیت و خوشحالی. چاقو : طلاق و جدائی – بهم خوردن رابطه عشقی یا زناشوئی – قطع ارتباط – درگیری و دعوا – دعوای غیر منطقی – خشونت چکش : موفقیت در مشکلات – در مشکلات زندگی پیروز و موفق می شوید نگران نباشید. میز : به معنی یک قرار ...
10 فیلم ترسناکِ ویرانگری که هضم پایان داستانشان دشوار است
.... بعد از چند روز، میکی در اوج درماندگی از ماشین خارج می شود تا کلید ها را بردارد، اما در راه بازگشت به ماشین، توسط زامبی ها گاز گرفته می شود. بن که چاره ای ندارد، به دوست خود شلیک می کند، پیش از اینکه تلاش کند دست به فرار بزند، در شرایطی که لنگ لنگان از ماشین دور می شود و زامبی ها او را دنبال می کنند، در حالیکه تنها یک گلوله برای کشتن خود برایش باقی مانده است. 3- The ...
تصاویر | طلبه ها در ساحل دنبال چه هستند؟ | می گفتند جای طلبه ها ساحل نیست...
. آن روز هم طبق روال، برنامه ما به اذان و نماز جماعت متصل شد. بعد از پایان نماز، آن خانم و آقای جوان پیش من آمدند و گفتند: دمتون گرم حاج آقا. خیلی باحالید. خوب مخ ما را کار گرفتید! هم مسابقه برگزار کردید، هم نماز جماعت... بعد هم، مبلغی پول دادند و گفتند: با این پول برای نماز جماعت، مُهر بخرید. زیرانداز خودشان را هم به من دادند و گفتند: پیش خودتان بماند برای نماز جماعت های بعدی. *جالب بود ...