بنری که قلب مردم را به درد آورد
سایر منابع:
سایر خبرها
هر 17 سال و نیم جمعیت ایران 2 برابر می شود/ به خاطر مساله جمعیت آرامش ندارم و می ترسم
میخوام یه برنامه ریزی و کاری کنم برای آینده من می بینم هنوز هیچ نتیجه ای نگرفته من دوباره یک جمعیت دیگه به این اضافه شد. اصلا تعادل و تثبیت در برنامه های ما نخواهد بود. و شما بفرمایید چه کار کنیم؟ ایشون اون موقع رسم شون این بود چون نامه زیاد برای ایشون نوشته می شد تو هر پاسخی که میدادن به چند نفر و چند سوال جواب میدادند. یادم نیست مخاطب این نامه افای انصاری بود در بیت یا کس دیگه ای بود اما یکی از ...
تیپ گنگ متین ستوده بعد از جدایی همه را مات کرد | خانم با این تغییره چهره شده عین 20 ساله ها
مونولوگ و صحنه را براشون بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم. جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟ وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول ...
تازه داماد خائن دستش در تهران رو شد / او با خواهر عروس ارتباط سیاه داشت
به گزارش رکنا، زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم ...
همسر شهید مدافع حرم: اصلا ً دلم نمی خواهد پیکر همسرم را بیاورند/ شهیدی که پدر زنش را نفرین کرد!
ن بیش تر حس می کردید؟ چه بگویم؟ همسرم بعد از جنگ هم همچنان در قسمتی از سپاه کار می کرد که دائم مأموریت بود. اوایل ازدواج، تلفنی در خانه نبود و وقتی می رفتم مخابرات تا با او که در مأموریت است، تماس بگیرم ساعت ها منتظر می ماندم تا مرخصی بگیرد و خودش را برساند که جوابم را دهد. موقع قطع کردن می گفت تو قطع کن و من هم دلم نمی خواست قطع کنم. می گفت این قدر می گویم دوستت دارم تا قطع کنی و اگر ...
جنایت مسلحانه در عشق دوم لیلا
می دونم اشتباه از من بود، بچه بودم خب خیلی تنهایی کشیده بودم، وقتی محبتش را دیدم تصورم این بود عاشقم است، خواهش می کنم ببخش من رو! ببین لیلا اصلاً این حرفا رو نزن منم آدمم می دونم چی میگی؟! رفتار نوجوونیت به من ربطی نداره، من هم قبل تو با چند تایی دختر آشنا بودم اما بعد از تو هیچ کاری نکردم که خیانت باشه! لیلا با دستپاچگی: من خیانت نکردم باور کن! من سراغ این پسره نمی رم، اون ...
گلایه درباره نحوه دریافت وام ازدواج
به گزارش صدای بورس ,دریافت وام ازدواج در سال های اخیر برای زوج های جوان به یک چالش جدی تبدیل شده و بسیاری از آنها مدت هاست که در صف دریافت وام هستند. البته آمارهای رسمی نیز این موضوع را تایید می کنند؛ به طوری که بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس، از میان یک میلیون و 155 هزار نفری که تا آبان ماه سال 1401 متقاضی دریافت تسهیلات ازدواج بودند، تنها 46 درصد از این افراد موفق به دریافت ...
عاشقانه های یک خواهر با برادر شهیدش/ سه سال است ماهِ خانه ما زنگ نزده
آمبولانس به شهادت رسید. ابوالفضل تاب بی تابی خواهر را ندارد آبجی زینب ابوالفضل سخن را از سر می گیرد: بعد شهادت داداش، من خیلی بی تاب بودم. یک بار خوابش را دیده بودم که آن هم خیلی محو یادم مانده بود. همیشه بخاطر جراحت هایی که برداشته بود ناراحت و دلتنگ بودم. هر چقدر میان دردودل ها به او می گفتم به خوابم بیا، نمی آمد. او ادامه داد: یک شب سر نماز از حجم زیاد دلتنگی دلم ...
ارتباط با مردم و حمایت از طبقات فرودست، سیره امام صادق (ع) بود
شوم و اکنون متعهد می شوم بار دیگر با این حال، حضور حضرتت شرفیاب نشوم و مرخص شدم. شیخ طوسی از داوود بن کثیر رقّی روایت کرده که گفت: نشسته بودم خدمت حضرت صادق علیه السّلام که ناگاه ابتدا از پیش خود به من فرمود ای داوود به تحقیق که عرضه شد بر من عمل های شما روز پنجشنبه پس دیدم در بین اعمال تو صله و احسان تو را به پسر عمّت فلان پس این مطلب مرا خشنود گردانید. همانا صله تو سبب شود که عمر ...
یک ساعت در دریاچه آزادی با شهلا بهروزی راد
.... بنابراین اصلا تصور نمی کردم دچار مشکل هستم، خانواده ام نیز طوری با من برخورد می کردند که متکی به آنها نباشم و خودم کارهای شخصی ام را انجام می دادم. حتی برای رفتن به مدرسه از هیچ وسیله کمکی استفاده نمی کردم و خودم به تنهایی از دوران ابتدایی تا دبیرستان به مدرسه می رفتم و دوست نداشتم متکی به کسی باشم. البته چون مدرسه نزدیک منزل بود و مشکلی برای رفت و آمد نداشتم بدون کمک خانواده کارهایم را انجام ...
واکنش جالب محمود احمدی نژاد به ادعای برکناری علی دایی: آخه منو چه به این کارها؟
مصاحبه با احمدی نژاد نوشت: چند سال پیش شب عید به فکرم زد یه مصاحبه ورزشی با محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشور داشته باشم. بعد از چند روز تلاش، با کمک آقای داوری مصاحبه جور شد. صبح رفتیم سمت محمودیه. قبل از مصاحبه سوالات رو فرستاده بودم، از جمله همون سوالاتی که می دونید. بعد از چند دقیقه انتظار ایشون تشریف آورد و بعد از سلام و علیک گفت، حالا چی می خوای بپرسی؟ گفتم ...
(تصاویر) داستان خانه اصفهان / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
...، من را وارد یک گروه مجازی کردند. صالح به من گفت یک گروهی داریم که حتی مسلح هم هستند و در این گروه هر کسی یک وظیفه ای دارد. متهم امیر نصر آزادانی گفت: بعد از مدت ها روز چهارشنبه صالح زنگ زد و گفت باید یک جا جمع شویم. گفت بیا فلکه نگهبانی. من به فلکه نگهبانی رفتم تا ببینم قضیه از چه قرار است. تصمیم گرفته بودم برای اعتراض به خیابان بروم. دوربین های مداربسته زمان ورود و خروج من به محل ر ...
امین و محرم حرم یار | خادم امامزاده سید جعفر(ع) محله کن سنگ صبور اهالی است
تکیه سرآسیاب و مسجد محله بود. بعد پدرم خادم امامزاده علی بن جعفر (ع) شد و حالا من خدمت می کنم. کسی نگفت تو بیا خادمی کن چون پدرت خادم بوده است. من علاقه مند بودم. پدرم جارو به دست می گرفت و حیاط امامزاده را جارو می زد و در همان حالت نصیحت می کرد که پسر دست از این خاندان برندار. تا آخر عمر بیمه ات کرده ام. می پرسم این بیمه نامه را کجاها خرج کردی؟ کجا به کارت آمد؟ می گوید: همین که زن و ...
خاص ترین شاگردان امام صادق(ع) را بشناسید
فتوی دهد و بعد امام می فرمودند اِجْلِسْ فِی الْمَسْجِدِ وَ أفْتِ النَّاسَ! فَإنِّی اُحِبُّ أنْ یُرَی فِی شِیعَتِی مِثْلُکَ! / بنشین در مسجد و برای مردم فتوی بده ! چرا که من دوست دارم مثل تو در میان شیعیانم دیده شود . ببینید این شخصیت در علم آموزی و کسب معرفت چه کرده است که باقرآل محمد(ع) این جملات سنگین و عجیب را نسبت به او بیان می کنند. امروز هرکس از خودش این سوال را بپرسد ...
اعتراض مددجویان بهزیستی به میزان افزایش مستمری ها | داد مددجویان بلند شد
....ازدواج هم تا آخر عمر نمیتونم بکنم. با مادرم زندگی میکنم اون هم قند داره و انسولین میزنه.قبل از سربازی دیپلم را با شاگرد ممتازی گرفتم و بعدش هم کار میکردم ولی تو خدمت بیمار شدم خداییش باید ارتش برام حقوق درست میکرد ولی نکردن چون پارتی نداشتم و دستم به جایی بند نبود و پول هم نداشتم دنبالش وبگیرم.حق پرستاریم تا حالا بهم ندادن فقط3برج سال گذشته کمک معیشتی معلولان شدید فاقد درامد بهم دادن. ...
دختران پررو، پسر بیچاره را لخت کرده بودند
دختره لباس هاش ناجوره با اصفر غیض کردم که این چه وضعی... اصغر: وقتی سجاد نبود دیدم دختره حرف های ناجور میزنه و منم از ترسم رفتم داخل دستشویی منتظر نشستم تا صدای موتور سجاد که شنیدم آمدم بیرون!داخل سینی بشقابِ اُملت ونون گذاشتم تا سجاد برای دختره ببره که... سجاد: وارد اتاق که شدم دیدم دختره بدون لباس روی تشک خوابیده، اصغر و صدا زدم که بیاد ببینه چی شده که همون موقع پلیس سر رسید! گزارش ...
روایت الهام رمضانی، کوهنورد زن ایرانی از صعود سختش به اورست
توجه به اینکه همیشه ورزش حرفه ای می کردم، آماده بود. با یک مربی حرفه ای هم صحبت کردم که گفت سه بار به قله توچال برو و بعد دماوند. وقتی روی قله توچال ایستادم احساس خوشبختی عجیب و غریبی داشتم که قابل وصف نیست. این حس را هیچگاه در دوران حرفه ای اسکواش تجربه نکرده بودم. در تیرماه همان سال هم با آقای نگهبان به قله دماوند رفتم. هم هوایی را به خوبی انجام دادم به همین دلیل سرحال به قله رسیدم و نیم ساعت تا ...